پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


بهترین قصه و یک فیلم معمولی


بهترین قصه و یک فیلم معمولی
نحن نقص علیک احسن‌القصص بما اوحینا الیک... <ما بهترین سرگذشت‌ها را از طریق این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو بازگو می‌کنیم...> سعد بن ابی وقاص گوید: <قرآن بر پیغمبر(ص) فرود آمد در مکه و پیغمبر بر یاران می‌خواند، مگر ملا‌لتی به طبع ایشان راه یافت. گفتند یا رسول الله، لو قصصت علینا؟ یعنی چه بود اگر خدای تعالی سورتی فرستد که در آن سورت امر و نهی نبود و در آن قصه‌ای بود که دل‌های ما بدان بیاساید.
خدای عز و جل گفت: نحن نقص علیک احسن القصص: اینکه قصه یوسف تو را برگوییم، تا تو بر ایشان خوانی و این قصه را احسن‌القصص خواند، زیرا در این قصه ذکر پیغامبران و بسامانان۲ است و ذکر فرشتگان و پریان و آدمیان و چهارپایان و مرغان و سیر پادشاهان و آداب بندگان و احوال زندانیان و ناله محنت‌زدگان و تلون احوال دوستان و فضل عالمان و نقص جاهلا‌ن و مکر و حیلت زنان و شیفتگی عاشقان و عفت جوانمردان و عداوت و شماتت خویشان در فرقت و وصلت و غنا و فقر و‌اندوه و شادی و تهمت و بیزاری و امیری و اسیری این همه نکته‌ها در این قصه به جا آید.
و در این قصه علم توحید و سر و علم فقه و علم تعبیر خواب و علم فراست و علم معاشرت و سیاست و تدبیر معیشت درمی‌آید. در این قصه چهل عبرت است که مجموع آن در هیچ قصه‌ای به جای نیست. برای این وجوه راست که خدای عزوجل این قصه را احسن‌القصص می‌خواند.۳۳)
باری، قصه یوسف(ع) در قرآن کریم وجوه فراوان و ویژگی‌های بسیار جذاب و آموختنی دارد. به تمام نکاتی که در بالا‌ به آنها اشاره شد نکات زیاد دیگری نیز افزوده‌اند که این داستان را به داستانی بی‌نظیر در قرآن تبدیل می‌کند. برخی مفسران درباره علت اینکه خداوند این داستان را احسن‌القصص نامیده، دلا‌یلی آورده‌اند مانند اینکه تمامی داستان یکجا آمده (برخلا‌ف دیگر داستان‌های قرآن) یا اینکه قهرمان‌های داستان هرکدام شخصیت ممتازی بوده‌اند و یا اینکه این داستان جمع اضداد است؛ فراق و وصال، غم و شادی، قحطی و پرمحصولی، وفاداری و جفاکاری، چاه و کاخ و الخ.۴۴)
در عظمت این داستان همین نکته کفایت می‌کند که خداوند آن را <احسن‌القصص> خوانده است و این عنوان از جانب خداوند نشان می‌دهد که چنین داستانی تعمق و تامل فراوانی می‌طلبد. ‌
مدتی است که مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر(ع) به کارگردانی فرج‌الله سلحشور از شبکه اول سیما در حال پخش است و با وجود اینکه تنها یک سوم آن پخش شده نقدهای فراوانی به خود دیده است.
ساخت این مجموعه تلویزیونی خرداد سال ۸۳ کلید خورد و هزینه‌های بسیاری هم برایش صرف شد. البته اینکه پس از مدت‌ها کسی پیدا شد که این <احسن‌القصص> را به تصویر بکشد جای قدردانی و تشکر دارد، اما به نظر می‌رسد تلا‌ش، زمان و هزینه‌ای که صرف این مجموعه شده است با نتیجه کار تناسب چندانی ندارد، ضمن اینکه به برخی از جنبه‌های این مجموعه نقدهای جدی وارد است. ‌
مهم‌ترین ویژگی سریال یوسف پیامبر(ع) در خطی بودن داستان آن و وفادار بودن به تاریخ است. سلحشور تلا‌ش کرده که هیچ واقعیت تاریخی را از قلم نیندازد و در وهله اول فیلمی تاریخی را روی آنتن ببرد. هر چند در این بیان به عقیده برخی کارشناسان خطاهایی هم داشته است. نمونه آن داستان خواب یعقوب(ع) است که در خواب ۱۰ گرگ را می‌بیند که می‌خواهند یوسف را بخورند. مورخان در واقعی بودن این خواب تردیدهای جدی دارند.
این پرداخت تاریخی البته نقدهای جدی‌ای را هم از جانب شخصی چون آیت‌الله سبحانی روانه فیلم کرد و ایشان اصطلا‌ح <اسرائیلیات> را به کار برد و گفت: <گرچه ازدواج یک مرد با دو خواهر در دوران رسالت حضرت یعقوب(ع) حرام نبوده، ولی دلیلی نداشت این مسأله در سریال گنجانده شود، زیرا بیننده در شرایط امروز از آن برداشت غیرصحیح دارد.>
نکته دیگر اینکه کارگردان هیچ کوششی نکرده تا بر جذابیت‌های بصری داستان بیفزاید. فراموش نکنیم داستان حضرت یوسف(ع< )بهترین قصه‌هاست> و با توضیحاتی که در ابتدای این سطور آمد، دارای قابلیت‌های بیشمار برای تصویری شدن است، منتها در این مجموعه صرفا سعی شده که حوادث بدون ذره‌ای تغییر و تحول در جزئیات ( نه در اصل داستان) و پشت سر هم بیایند، آن هم به ابتدایی‌ترین شکل ممکن. به عبارت دیگر هیچ تألیفی صورت نگرفته است تا داستان برای مخاطب امروزی جذاب باشد. داستان یوسف نبی(ع) را همه ما بارها شنیده‌ایم، اما وقتی قرار است داستانی تبدیل به فیلم شود باید تفاوتی با شنیده‌های ما داشته باشد. شاید مهمترین ضعف این مجموعه همین است که وقتی مخاطب به تماشای آن می‌نشیند متوجه تفاوت معناداری بین آنچه قبلا‌ شنیده و آنچه می‌بیند، نمی‌شود. ‌
اشکال دیگر در پرداخت شخصیت‌های فیلم است؛ شخصیت‌ها اکثرا تک‌بعدی‌اند. یعقوب پیامبر(ص) اصولا‌ به نظر نمی‌آید که پیامبر است و رفتار و حرف‌های او سرشار از کلیشه‌هاست. طبق داستانی که در قرآن آمده است حضرت یعقوب به یوسف و بنیامین بیشتر از دیگر فرزندانش توجه می‌کرد به چند دلیل؛ یکی اینکه آن دو کوچکتر از بقیه بودند و معمولا‌ به فرزند کوچکتر محبت بیشتری می‌کردند و دوم اینکه راحیل مادر آنها در زمان نوباوگی‌شان از دنیا رفته بود. ضمن اینکه یعقوب می‌دانست که یوسف، پیامبر خدا می‌شود و در چهره معصومش آینده‌ای درخشان و کمال ذاتی می‌دید.
دوست داشتن یوسف به سبب ایمان و تقوای او بوده، مساله‌ای که در فیلم به طور ملموس نشان داده نمی‌شود. این قضیه باعث حسادت دیگر فرزندان و آغاز مشکلا‌ت بعدی می‌شود و یعقوب نیز متهم به بی‌عدالتی در برخورد با فرزندانش. متأسفانه چهره مستحکم و آنچه درخور شأن یک پیامبر است از حضرت یعقوب به نمایش گذاشته نشده؛ به گونه‌ای که مخاطب تصور می‌کند یعقوب در اولین برخورد از مراوده و تعامل مناسب با فرزندان خودش عاجز است در صورتی که در واقع حضرت یعقوب(ع) تمام تلا‌ش خود را کرده و همه راه‌ها را رفته است و تا می‌توانسته فرزندان بدکار خود را هدایت کرده اما آنها کژاندیشی‌شان را ادامه دادند. انگیزه اعمال خردمندانه یعقوب(ع) برای مخاطب روشن نمی‌شود و تنها بر افکار شیطانی برادران یوسف تاکید می‌شود.
به نظر می‌آید کارگردان نتوانسته همه این مسیر را به خوبی نشان دهد و همه تلا‌ش یعقوب(ع) را به تصویر در نیاورده است و از ابتدا ما یعقوب(ع) را ناتوان در تربیت فرزندانش می‌بینیم. ‌
به نظر می‌رسد در ساخت مجموعه‌های تاریخی‌اندکی شتاب چاشنی کار شده و زمان کمتری صرف تحقیق و پژوهش می‌شود. رجوع به منابع فراوان قطعا موثر و مفید خواهد بود، اما شاید بهتر باشد در ساخت مجموعه‌ای مانند <یوسف پیامبر> از مشاوره حضوری کارشناسان مذهبی و صاحب‌نظران خبره این حوزه بهره‌ها برد. ‌
سهام‌الدین بورقانی
پی‌نوشت‌ها:
۱- سوره یوسف، آیه ۳
۲- نیکان و خوبان ‌
۳- مقدمه قصص قرآن بلا‌غی، یکی از تفاسیر قدیمی خطی که در موزه ایران باستان محفوظ است
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید