سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

روابط آمریکا و روسیه پس از بحران گرجستان


روابط آمریکا و روسیه پس از بحران گرجستان
● اشاره
مطلب ذیل هر چند توسط یک تحلیلگر وابسته به مؤسسه مطالعاتی اتحادیه اروپا نگاشته شده و به همین خاطر، نمی تواند جانب آمریکا را در بحران اخیر گرجستان نگیرد، اما به هر حال، از غنای تحلیلی در خوری نیز برخوردار است و عناصری را در خود دارد که می تواند آینده این بحران را کم و بیش پیش بینی کند.
آیا بحران گرجستان قواعد بازی در روابط (خارجی) روسیه را تغییر خواهد داد؟ اگر بخواهیم که براساس اظهارات اخیر تحلیلگران و مفسران آمریکایی قضاوت کنیم، باید بگوئیم که احتمالا یک وضعیت تازه و پرتنشی بر روابط آمریکا و روسیه حاکم خواهد شد. هر چند دولت واشنگتن تأکید می کند که بازگشتی به جنگ سرد درکار نیست، ولی این بحران، پایان استراتژی آمریکا در انضمام روسیه به سیستم جهانی خواهد بود؛ سیاستی که توسط سه رئیس جمهور قبل (آمریکا) دنبال می شد.
شکی نیست که فضا در آمریکا به طور فزاینده ای به سمت خصومت با روسیه پیش می رود؛ موردی که تا حدودی خود را در مبارزات انتخاباتی آمریکا نیز نشان می دهد. فرض جمهوریخواهان این است که «جان مک کین» کاندیدای (این حزب) می تواند آشکارا از این بحران بهره ببرد، زیرا وی به عنوان فردی است که در مقابل آن دسته از آمریکایی ها که احساس می کنند همه جا آرام است، گرایشات جنگ طلبانه و امنیتی دارد (آخرین نظرسنجی سی ان ان حکایت از آن دارد که ۷۸ درصد مردم معتقدند مک کین یک فرمانده خوبی برای نیروهای مسلح خواهد بود.) حتی قبل از اینکه درگیری (میان روسیه و گرجستان) آغاز شود، مک کین موضع سختی را علیه روسیه اتخاذ کرده بود و استدلال می کرد که باید این کشور را از «گروه هشت» بیرون انداخت و او خوش وبش های (جرج) بوش (رئیس جمهور آمریکا) با ولادیمیر پوتین (نخست وزیر روسیه) را به باد استهزاء می گرفت.
بوش زمانی گفت که به چشمان پوتین نگاه کرد و «درون وی را در چشمانش» خواند، و مک کین نیز به این اظهارات چنین واکنش نشان داد که چیزی را که بوش در چشمان پوتین دید، سه حرف بود؛ «یک حرف K، یک حرف G و یک حرف هم B» (منظور مک کین عضویت پوتین در سازمان جاسوسی اتحاد جماهیر شوروی سابق است.) اکنون مک کین ادعا می کند که استدلال وی درست بوده است. او خواستار وحدت غرب مقابل بازخیزی روسیه است و (درپی بحران اخیر هم) اعلام کرد که «همه ما گرجستانی هستیم.»
«باراک اوباما»، که چیزی نمانده است به خاطر این بحران، جلودار بودن خود را از دست بدهد، در ابتدا خیلی حساب شده و با احتیاط مقابل این بحران واکنش نشان داد و به خاطر همین، مورد انتقاد مداوم «جولیبرمن» (یک دموکرات سابق و کمک کار ال گوردر مبارزات انتخاباتی، که اکنون از مک کین حمایت می کند) قرار گرفت و این فرد مدعی شد که واکنش اینچنینی اوباما، نشان داد او مناسب فرماندهی نیروهای مسلح نیست. اما در هر حال، همانطور که بحران بالا می گرفت و روسیه شهرهای گرجستان را مورد حمله قرار می داد، انتقادهای او باما به روسیه نیز تندتر می شد. اوباما طی بیانیه خود در ۱۱اوت (۲۱مرداد)، روسیه را به خاطر گسترش درگیری، مورد سرزنش قرارداد و از احتمال بلوکه کردن تقاضای مسکو برای الحاق به سازمان تجارت جهانی (WTO) سخن گفت. او همچنین، دورنمای تحریم المپیک زمستانی ۲۰۱۴ «سوچی»، واقع در نزدیک مرزهای گرجستان، را هم مطرح کرد.
اوباما نیز همچون مک کین، این موضوع را روشن کرد که او این بحران را یک «نقطه عطف» در روابط روسیه با غرب می داند. «استروب تالبوت»، معاون سابق وزیر خارجه، و «ریچارد هولبروک» دستیار امنیتی سابق وزیر خارجه، که احتمال در دولت اوباما دارای پست های دایمی خواهند بود، هم در ارتباط با روسیه، زبان به انتقاد گشودند.
در این میان، واکنش دولت آمریکا برخلاف صحنه های انتخاباتی، در واقع آرامتر و در مقایسه با دوکاندیدا، از شدت کمتری برخوردار بود هرچند، رئیس جمهور بوش، «کاندولیزا رایس» و دیگر اعضای دولت (آمریکا) شدیداً از روسیه انتقاد کردند، ولی تاکنون به طور واضح از تهدید به مجازات- مثل بیرون کردن روسیه از «گروه هشت» و یا جلوگیری از ورود این کشور به WTO و «سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه» (OECD)- خودداری کردند. دولت آمریکا این موضوع را نیز به طور کامل روشن کرد که هیچ واکنش نظامی مقابل این بحران در کار نخواهد بود. با این وجود، اقدام بعدی روسیه در نقض توافقنامه آتش بس، باعث شد که واشنگتن صدای اعتراض خود را تندتر کند. «رابرت گیتس»، وزیر دفاع آمریکا، طی سخنان کوتاه خود، تأکید کرد که واشنگتن درحال حاضر اقدام روسیه را به عنوان تلاشی برای برهم زدن وضع موجود که در دهه ۱۹۹۰ شکل گرفت واحیاء منطقه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی سابق می داند. به گفته گیتس، این مسئله با مقاومت آمریکا مواجه خواهد شد و همه وعده های مربوط به روابط پس از جنگ سرد آمریکا و روسیه را زیرسؤال خواهد برد.
● پیامدها
درحالی که روسیه احتمالاً انتظار داشت اقداماتش، واکنش خیلی گسترده تر آمریکا و غرب را درپی داشته باشد، معلوم شد که درمورد وسعت این پاسخ، اشتباه محاسبه کرده است. اقدام روسیه، واکنش نظامی را درپی نداشت، هرچند که جداً هرگز حدس زده نمی شد که چنین اقدامی رخ دهد. به هرحال، عبور کردن (نیروهای روسیه) از مرز گرجستان و نقض توافقنامه آتش بس، آمریکا و متحدانش را واداشت تا قدم هایی که پیامدهای بالقوه طولانی مدت دارند را در ارتباط با روسیه بردارند، که سه مورد از مهمترین آنها عبارتند از:
۱) معاهده دفاع موشکی(MD) به عنوان بخشی از طرح استقرار پایگاه هایMD (موشک های بازدارنده) آمریکا در لهستان. مذاکرات درمورد این معاهده از مدت ها قبل جریان داشت، اما قبل از وقوع بحران گرجستان، هیچ نشانه ای از به نتیجه رسیدن این مذاکرات وجود نداشت. درحقیقت، رایس (وزیر خارجه آمریکا) در واکنش به نتایج ضعیف مذاکرات با ورشو، سفر خود به لهستان در دهم ژولای (۲۰تیر) را به تأخیر انداخته بود. بحران گرجستان، تغییرات سریعی را در مواضع هم لهستان و هم آمریکا ایجاد کرد. آمریکا به تقاضاهای ورشو جهت استقرار موشک های پاتریوت در لهستان (طرح مربوط به سال ۹۶) و امضای یک قرارداد دوجانبه دفاعی پاسخ مثبت داد، ضمن اینکه دولت لهستان نیز برای تقویت همکاری ها با آمریکا و در مواجه با روسیه دوباره خیز برداشته، جدی شد. قرارداد مذکور، دو پایگاه نظامی آمریکایی در لهستان را نیز دربرمی گرفت.
۲) گسترش ناتو. برخی از مفسران می گویند که اقدام روسیه، تا حدودی به خاطر این صورت گرفت که جلوی گرجستان را از پیوستن به ناتو بگیرد. اما درواقع، به نظر می رسد که اقدام روسیه نتیجه معکوس داد. گرجستان واوکراین، علی رغم حمایت آمریکا، برای پیوستن به «طرح اقدام عضویت»(MAP) ناتو در بخارست و در آوریل ۲۰۰۸ (فروردین سال جاری)، به دلیل مخالفت برخی از دولت های اروپایی، دعوت نشدند. این درحالی است که دیدار فوق العاده کشورهای عضو ناتو در ۱۹اوت (۲۹مرداد) که به ویژه به بحران گرجستان اختصاص داشت، منجر به تقویت روابط این سازمان با تفلیس، ازطریق ایجاد یک کمیسیون گرجستان- ناتو، شد و در مقابل، ازطریق لغو تمرین های مشترک با روسیه و تهدید به متوقف کردن فعالیت شورای ناتو روسیه، روابط آن (ناتو) با مسکو دچار ضعف شد.
تعهد دادن درمورد افزایش احتمال عضویت گرجستان در ناتو، دوباره هم توسط «اوباما» و هم «مک کین»، موردتأکید قرار گرفت، و بعداً نیز ناتو به خاطر تصمیم ماه آوریل (فروردین) خود مبنی بر ردکردن درخواست گرجستان برای پیوستن بهMAP درپی بحران موجود آشکارا موردانتقاد قرار گرفت. علاوه بر آن، این بحران به مشاجرات درباره تسریع در بزرگ شدن، و توسعه حوزه (ناتو)- به طوری که نه فقط گرجستان واوکراین را دربرگیرد، بلکه آذربایجان را نیزشامل شود- و احتمالاً نادیده گرفتن شرایط سیاسی موجود، دامن زد. به عنوان مثال، طبق اظهارات «رونالد آسموس» از مرکز فراآتلانتیک مستقر در بروکسل و «جرمن مارشال فوند» از ایالات متحده، توسعه ناتو دیگر براساس منطق همگرایی وتغییرشکل صورت نخواهد گرفت، بلکه در وهله نخست، به دلیل ملاحظات استراتژئکی مهم صورت خواهد گرفت، به ویژه اقدامات پیشدستانه مسکو در مناطق بالقوه متشنج، مثل کریمه و ناگور قره باغ موردتوجه قرار می گیرند.
۳) همکاری امنیتی میان آمریکا و گرجستان حتی در آینده نیز می تواند توسعه یابد. درواکنش به این بحران، آمریکا ۲۰۰۰ نظامی گرجی مستقر در عراق را به گرجستان منتقل کرد و کشتی های جنگی آمریکا جهت انتقال کمک های انسان دوستانه به گرجستان، وارد عمل شدند. تقویت همکاری های دفاعی میان آمریکا و گرجستان، توسط شخصیت های بلندپایه دیگر پیشنهاد شد. به عنوان مثال، «ویلیام کورتنی» سفیر سابق و دوره ریاست جمهوری «بیل کلینتون» آمریکا در گرجستان، ایجاد یک سیستم قوی دفاع هوایی در گرجستان با هدف خاص متوقف کردن پروازهای غیرقانونی در ارتفاع بالای روسیه و ایجاد یک پایگاه نظامی دایمی در گرجستان را به بحث گذاشت. کورتنی همچنین، از ناتو و آمریکا خواست امنیت مسیرهای انرژی که از داخل گرجستان می گذرند و به ویژه، خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیهان را تأمین کنند.
● مسئولیت
در آمریکا درباره مجازات (عامل) این بحران، کمتر سخن گفته شده است، هرچند سرزنش های آرام و شدیدی متوجه روسیه بود. دولت آمریکا در روزهای نخست، به حوادث اوستیا بااحتیاط واکنش نشان می داد. دولت (بوش) با تأکید و تمرکز بر این موضوع که در تصمیم گرجستان جهت حمله به اوستیای جنوبی نقشی نداشته است، در واقع و آشکارا به «ساکاشویلی» علیه این اقدام هشدار داده بود. در هر حال، پس از آنکه روسیه مداخله نمود و آشکار شد که این کشور می خواهد عملیاتش را در ورای مرزهای اوستیای جنوبی گسترش دهد و به درون خاک گرجستان بکشاند، آمریکا قدرتمند ظاهر شد و بی چون و چرا، از تفلیس حمایت کرد. رایس و گیتس علناً اعتراف کردند که هر دو طرف (روسیه و گرجستان) از این وضعیت رنج بردند، اما آنها از طرف دیگر، از این که هرگونه مسئولیتی را متوجه گرجستان کنند، طفره رفتند و در عوض، در موضعگیری رسمی خود، در مورد وضعیت اوستیای جنوبی به عنوان بخشی از گرجستان، ابراز نگرانی کردند. دولت آمریکا همچنین، به طور مداوم تأکید می کرد که ساکاشویلی به شیوه دموکراتیک انتخاب شده است و لذا، شایستگی حمایت از جانب آمریکا را دارد.
در این مورد نیز کمتر صحبت شده است که دولت(آمریکا) مسئول ایجاد بستری است که در آن، ساکاشویلی احساس کند هیچ اقدام تنبیهی علیه سیاست او صورت نخواهد گرفت و احتمالا می تواند بر روی حمایت غرب، حساب باز کند. شکی وجود ندارد که نسبت به ساکاشویلی در دولت آمریکا اظهار علاقه شده است، و او به بسیاری از شخصیت های مهم واشنگتن مثل (دیک) چنی، معاون رئیس جمهور، و (جرج) بوش، رئیس جمهور، دسترسی داشته است. در پی وقوع انقلاب رز در سال ۲۰۰۳، آمریکا پذیرفت که آموزش نظامی در گرجستان را برعهده گیرد و ۱۳۰ مربی (نظامی) خود را در این کشور مستقر کند. در همین زمان، همکاری های نظامی آمریکا با گرجستان نیز افزایش یافت. بنابراین، آمریکا برخی از اهرم ها را در مورد گرجستانی ها داشته است، ولی در زمانی که تنش میان دو جمهوری (جدایی طلب) و گرجستان افزایش یافت، نتوانست از این اهرم ها استفاده کند.
البته، کاخ سفید هیچگونه مسئولیتی را در مورد شکستش برای جلوگیری از بحران نپذیرفته است. اما، دموکرات ها هم از توجه به این نکته خودداری می کنند و دولت کنونی (آمریکا) را به خاطر سیاستش در قبال گرجستان، مورد حمله قرار نمی دهند. دو موضوع در این مسئله دخیل است؛ نخست اینکه بسیاری از دموکرات ها، به مثل جمهوریخواهان، از ساکاشویلی حمایت می کردند. دوم، در بستر مبارزات انتخاباتی کنونی، با توجه به ضعف او باما در حوزه امنیت ملی، شاید از نگاه رقیبش غیرعقلانی به نظر آید که اوباما بخواهد مقابل تجاوز روسیه و سپس، تصمیم این کشور در مورد شناسایی دو منطقه جدا شده، از مسئولیت سخن بگوید. صدای «استروب تالبوت» از جمله صداهای نادری بود که بلند شد وی گفت، هرچند «چراغ سبزی در کار نبود، ولی مسئله ای که وجود داشت این بود که چراغ قرمز بازدارنده ای هم در کار نبود.»
این بحث ها ممکن است گسترده شود، ولی این موضوع احتمالا تنها پس از برگزاری انتخابات آمریکا اتفاق می افتد.
● آینده
شناسایی یکجانبه اوستیای جنوبی و آبخازیا از طرف روسیه، تنها به بدترشدن روابط متشنج آمریکا و روسیه انجامید. با توجه به تقویت حضور نظامی روسیه در جمهوری های جدا شده و با توجه به زمینه های بالقوه افزایش همکاری های دفاعی میان آمریکا و گرجستان، به راحتی می توان یک آینده بالقوه خطرناک و افزایش مخاصمات را متصور بود. به هرحال، بسیاری از کارشناسان نسبت به این موضوع بدبین هستند که ما چطور جداً باید زبان خصومت آمیز را از هردو طرف بگیریم. در این زمینه اغلب یادآوری شده است که هرچند بدیل های خیلی زیادی وجود دارد، ولی در حقیقت، هر دو طرف درباره یک سری مسایل، به همدیگر احتیاج دارند؛ آمریکا به همکاری روسیه در مورد ایران و افغانستان و کره شمالی نیاز دارد، و این ها آشکارترین مثال ها هستند.
منافع روسیه و آمریکا در این زمینه ها در حقیقت، اغلب با هم موافق هستند، و روسیه نیز برای پیوستن به WTO و تداوم بهره مندی اش از همبستگی با سیستم اقتصاد جهانی، به حمایت آمریکا نیاز دارد.
پیش بینی اینکه آیا ما واقعاً در لبأ یک چارچوب خصومت آمیز جدید در روابط شرق و غرب قرار داریم یا نه، مشکل است. پاسخ به این موضوع، تا حدودی به نتیجه انتخابات آمریکا بستگی دارد. جنگ سرد، چیزی نبود که او با ما طی زندگی خود، آن را تجربه کرده باشد.
او نسبت به روسیه، هیچ طرح احساسی و یا شخصی ندارد. اولویت های سیاست خارجی اوباما، نحوه مواجهه شدن با عراق و افغانستان است، هرچند این احتمال می رود که او همکاری روسیه را در این حوزه های مهم، مورد توجه قرار دهد، ولی به خاطر تفلیس، روابط خوبی با مسکو نخواهد داشت. از طرف دیگر، برای مک کین مخالفت با روسیه، غریزه ای است که او در سراسر عمرش، آن را در خود پرورده است. او زندگی سیاسی اش را مدیون این است که قهرمان جنگ سرد بوده است و در چشم بسیاری از آمریکایی ها، این مهمترین ویژگی مک کین به عنوان یک فرمانده نیروهای مسلح در آینده است.
برای مک کین، ایستادن در کنار تفلیس و دیگر ملت هایی که احتمالا از جانب روسیه تهدید می شوند، باعث افتخار است و برای وی چیزی مهمتر از این موضوع نیست.
اگر مک کین (در انتخابات آمریکا) پیروز شود، به احتمال زیاد، روابط میان آمریکا و روسیه وخیم تر می شود. مک کین در پی منزوی کردن روسیه در حوزه های سیاسی و اقتصادی خواهد بود. او به دنبال اخراج روسیه از گروه هشت بوده و از ورود این کشور به WTO و OECD جلوگیری خواهد کرد. مک کین به ویژه در چارچوب ملاحظات ژئوپولتیک، به سرعت در صدد تقویت ناتو برمی آید و طرح توسعه آن را دنبال می کند. بالاخره اینکه، مک کین در راستای تقویت حضور نظامی آمریکا در قفقاز قدم برخواهد داشت. این سیاست می تواند پایگاه های نظامی آمریکا در گرجستان را نیز در برگیرد.
از طرف دیگر، اوباما در حالی که به شدت منتقد اقدامات روسیه باقی می ماند، ولی برای منزوی کردن این کشور، اقدامی نمی کند. مک کین به خاطر آسیب پذیری دموکرات ها در مقابل مسایل امنیتی، مجبور بوده است که در خلال مبارزات انتخاباتی خود، در مورد روسیه با احتیاط عمل کند، شاید هم پس از این مرحله، او طور دیگری عمل کند. اوباما، مثل مک کین، جانب توسعه ناتو به گرجستان و اوکراین را می گیرد. او در مورد تنبیه روسیه از طریق ممانعت از ورود این کشور به WTO و حتی احتمالا تحریم المپیک «سوشی» نیز استدلالاتی کرده است. در هر حال، اوباما آشکارا با اخراج روسیه از «جی- هشت» مخالفت کرد، با این استدلال که انزوای روسیه، به منافع آمریکا، خصوصاً تلاش هایش در مورد منع گسترش سلاح های هسته ای و سیاستش در مورد افغانستان، ایران و عراق، آسیب می رساند.
مترجم: سبحان محقق
منبع:
مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا
European union institute For security studie
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید