جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

وقتی ستاره فوتبال آسیا جذب نشد


وقتی ستاره فوتبال آسیا جذب نشد
ماجرایی که برای علی کریمی پیش آمده و کنار کشیدن او از بازی چهارشنبه با کره‌شمالی در دور مقدماتی جام‌جهانی فوتبال ۲۰۱۰ (و احتمالا از چند دیدار بعدی تیم ملی ایران)‌ نشانگر کم‌توجهی و دیر کرد در حل موضوع کوچکی بود که اگر از ابتدا با سیاست و هوشمندی با آن برخورد می‌شد، به یک گره کور تبدیل نمی‌گشت که امروز حتی با دندان هم نمی‌توان این گره را باز کرد.
چند ماه پیش که ستاره پیشین بایرن مونیخ و الاهلی در انتقادی نه چندان نابجا فدراسیون فوتبال را به ضعف در رتق و فتق امور تیم ملی و قصور در ترتیب دادن بازی‌های تدارکاتی لازم متهم کرد، سران فدراسیون چنان به او تاختند که انگار او نه همان ستاره بی‌حاشیه و شایسته‌ای است که فزون‌تر از ۱۰۰ بار پیراهن ملی را به تن کرده، بلکه انگار جوانی تازه‌وارد است که می‌خواهد اولین بازی ملی‌اش را انجام دهد و با آن طرز برخورد تند بیش از پیش این سوال را به ذهن آوردند که اگر قرار باشد امثال کریمی و مهدوی‌کیا در فوتبال ما حرف نزنند و معایب را نگویند، پس چه کسانی باید چنین کنند.
محرومیت و تعلیقی که فدراسیون به سبب انتقادات دلسوزانه کریمی در حق وی اعمال کرد و نزدیک به دو سه هفته هم طول کشید، فقط با دخالت مقام‌های ارشد و ورزش‌دوست کشور پایان گرفت، اما پس از آن هم با بهانه‌گیری‌های سرمربی تیم ملی عدم دعوت از کریمی استمرار یافت و کار به جایی کشید که برای جادوگر فوتبال آسیا چاره‌ای جز جبران (از سبک و روال خودش)‌ باقی نماند.
او از بازگشت خود به لیگ ایران به عنوان بهترین وسیله برای احراز مجدد لیاقت‌هایش سود جست و لابد می‌‌دانید که در دو دیدار اخیر پرسپولیس چه کرد. علی دایی که چاره‌ای جز دعوت از وی در پی دو دیدار مورد بحث نداشت، چنین کرد و کریمی که به روایتی برای چنین لحظه‌ای بی‌‌تابی می‌کرد، کاری را انجام داد که خبر اول ورزش کشور در روزهای اخیر بوده است.
● اعتراف کفاشیان‌
قدری سیاست و هوشمندی در نحوه برخورد سران فوتبال ما با اظهارات کاپیتان دوم تیم ملی طی ماه‌های گذشته می‌‌توانست کار را چنان آسان فیصله دهد و کریمی را در اردوی ملی ماندنی سازد که کار به هیچ یک از اتفاقات اخیر کشیده نشود.
آنها به جای جذب کریمی که روحی حساس و ظریف دارد و فراخوانی و صحبت پدرانه با وی، طوری با او و حرف‌های نه چندان ناصحیح وی برخورد کردند که انگار یک جوان تازه کار در ورزش و فاقد کوچک‌ترین پیشینه ملی است و همان برخورد و محرومیت، کریمی را دلزده و نسبت به بازی‌های ملی و وقایع بعدی سرد کرد و کار را به نقطه کنونی کشاند که اسباب رضایت هیچ‌کس نمی‌شود.
امروز وقتی رئیس فدراسیون به صراحت می‌گوید باید با کریمی صحبت و از او دلجویی و وسایل بازگشت وی را به اردوی ملی مهیا کرد، به این معناست که خود او و همکارانش نیز پی برده‌اند برخورد قبلی‌شان خوب نبوده و یکی از با ارزش‌ترین بازیکنان آسیا (به زعم و اعتراف خود کفاشیان)‌ باید حتما در اردوی ملی باشد و این یک نیاز است و برای تامین آن باید اقدام کرد.
اگر روشن‌بینی و ظریف اندیشی‌هایی از همین دست از همان روز نخست در کار کفاشیان، تاج و همکاران آنها بود، کار به عمل و عکس‌العمل و رخدادهای تاسف‌آور اخیر نمی‌کشید و تیم ملی ضعیف و دچار مسائل حاشیه‌ای نمی‌شد. دایی نیز پس از رفع محرومیت کریمی و آزادی دعوت وی به اردوی ملی در این کار تاخیری غیرضروری و شک برانگیز داشت.
او مدعی است کریمی رابه دلیل نبودش در میدان و تردید درخصوص آمادگی‌اش به اردو دعوت نکرده بود و مهدوی‌کیا را یقینا با همین خصلت‌ها به اردوی جاری دعوت کرده و پیش‌تر نیز امثال زندی را بارها به رغم غیبت‌های طولانی در مسابقه‌های باشگاهی و به تبع آن در دست نبودن اطلاعات موثق درباره لزوم دعوت یا عدم فراخوانی‌شان، به اردوی ملی دعوت کرده و حتی در ترکیب فیکس مورد استفاده قرار داده است.
این قضیه در مورد رحمان رضایی هم صدق می‌کند و این که چگونه کریمی را به رغم حضورش در اردوی ابتدای خرداد ماه در تهران «نمی‌شد بررسی و تست کرد» و «نمی‌شد از وی اطلاعات داشت» مساله‌ای است که مبهم می‌نماید و این گمان را قوی‌تر می‌کند که سرمربی تیم ملی کشش لازم را در این خصوص به هیچ وجه نداشته است.
حاصل گره کوچکی که با دست باز نشد و با ضعیف‌اندیشی‌های فوق تبدیل به گرهی بزرگ و کور طی روزهای اخیر شد، چیزی است که فراروی خود می‌بینیم. وقتی سران فوتبال ما برای بزرگان و ستاره‌های این ورزش حق حرف زدن‌های حتی دلسوزانه را قائل نیستند.
بدیهی است که طرف مقابل نیز دست به کاری بزند که کریمی کرده است. کاری که اگر در اعماق دل کریمی و روحیه پرشور و پاک و میهن‌خواه وی کندوکاو کنیم، خود او بیش از هر کسی مخالف آن است.
وصال روحانی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید