پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ساکنان سرزمین بی بازگشت


ساکنان سرزمین بی بازگشت
پس از «کلاغ آخر از همه می رسد» و «قارچ ها در شهر»، «چه کسی در دریا مین کاشت؟» سومین کتاب از مجموعه داستان های کوتاه ایتالو کالوینو است که توسط انتشارات «کتاب خورشید» منتشر شده است. «جنگ»، «فاشیسم»، «پارتیزان ها»، «کشاورزان» و مردم خرده پای ایتالیای دوران جنگ، اصلی ترین مضمون ها و شخصیت هایی هستند که «کالوینو» در این قصه ها به آنها پرداخته است. اکثر این قصه ها هرچند در زمینه یی نئورئالیستی شکل گرفته اند، اما آنچه آنها را از نئورئالیسم صرف- آنگونه که مثلاً در قصه های رمی موراویا شاهدش هستیم- متمایز می کند، نحوه چینش عناصر واقعی و نوع نگاه کالوینو به واقعیت است؛ نگاهی که وهم را از دل واقعیت بیرون می کشد و از آن تصویری کابوس گون ارائه می دهد بی آنکه برای ارائه این تصویر، عناصر فراواقعی را از بیرون به واقعیت تزریق کند. به همین دلیل است که شاید اگر بخواهیم اصطلاح دستمالی شده «کافکایی» را برای توضیح سبک نویسنده یی به کار گیریم، «کالوینو» یکی از نویسندگانی است که بیش از دیگرانی چون «پل استر» ، «موراکامی» و... شایسته این عنوان است.
به این دلیل که وهم و کابوس در قصه های کوتاه «کالوینو»، نه یک مهارت تکنیکی صرف، بلکه ضرورتی است برای روایت یک دوران و سلسله یی از حوادث و ساخته های برسازنده آنها. با این همه، بین قصه های کوتاه کالوینو و آثار کافکا، تفاوتی هست و این تفاوت به زمان و مکان مشخص و ارجاعات کالوینو به لحظه یی خاص از تاریخ بازمی گردد. حال آنکه کافکا در آثارش، فضایی تمثیلی می آفریند که در عین به شدت واقعی بودن، در آنها به هیچ زمان و مکان مشخصی ارجاع داده نمی شود و این تفاوت در همان پس زمینه نئورئالیستی قصه های کوتاه کالوینو ریشه دارد؛ قصه هایی که درست به همین دلیل با رمان های متاخرتر خود او نیز تفاوت دارند، هرچند قصه های کوتاه «کالوینو»، به دلیل همان نحوه کنار هم چیده شدن عناصر واقعی در آنها، همیشه آماده جهش به درون آن فضاهای غریب خیالی هستند که بعدها از دل رمان های متاخرش سر برآوردند. پشت درهای رئالیستی ترین قصه های «کالوینو»، همیشه تخیلی سوررئالیستی به کمین نشسته و آماده است در یک لحظه مناسب خود را به درون قصه پرتاب کند.
فرم قصه های کوتاه «کالوینو»، بهترین فرم برای وضعیت ناپایدار و متزلزلی است که «کالوینو» در این قصه ها سعی در بازنمایی اش دارد. قصه های مجموعه «چه کسی در دریا مین کاشت؟» از بهترین نمونه های بازنمایی این وضعیت ناپایدار هستند. حس ناامنی، حس غالب در این قصه ها است. شخصیت های قصه های این مجموعه، شخصیت هایی هستند که به واسطه بحران هایی چون جنگ و اوضاع وخیم اقتصادی، در آستانه چپاول شدن قرار گرفته اند. آنها در سرزمین خود بیگانه اند. «کالوینو» در این قصه ها با شیوه یی که برای روایت برمی گزیند، یک وضعیت خاص را به ساخت های عام برسازنده آن وضعیت پیوند می دهد. روایت او شبکه یی است پیچیده از بازگویی حادثه و تفسیر همزمان آن به صورتی که این بازگویی و تفسیر از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و این به جایگاه بینابین و وضعیت ناپایدار و مدام دگرگون شونده خود راوی بازمی گردد و به لحن او و نزدیک شدن و فاصله گرفتن های متوالی راوی از حوادث و شخصیت ها بی آنکه این دوری و نزدیکی ها خامدستانه به چشم بیایند. شاید اگر با متر و معیارهای خشک نقد کارگاهی به راوی قصه های کالوینو نگاه کنیم از نحوه روایت راوی سوم شخص در این قصه ها ایراد بگیریم.
اما چنین ایرادهایی به معنای نادیده انگاشتن ساخت این قصه ها است. آغاز قصه «در یک هتل به انتظار مرگ»، یکی از درخشان ترین شکل های حضور این راوی سوم شخص است؛ «از چندی پیش، هتل بزرگ تبدیل شده بود به پادگان و زندان اما آنجا هیچ وسیله یی، هیچ چیزی، هیچ میله آهنی یا دیوار سر به فلک کشیده یی وجود نداشت تا برای آنها تداعی آزادی از دست رفته باشد. تنها چیزی که به اضطراب آنها دامن می زد همان فاصله عمودی شان از یکدیگر بود، فاصله یی کوتاه اما ناامیدکننده میان آنهایی که پایشان روی چمن بود و صاحب اختیار خود بودند و انسان های دیگری که آن بالا چون ساکنان سرزمینی بی بازگشت در اسارت به سر می بردند.» زندانی های قصه های «کالوینو» در تعلیق مدام به سر می برند و در معرض هجوم انواع اطلاعات و شایعات ضد و نقیض درباره سرنوشت شان و فرجام جنگ. این تعلیق و ابهام که مدام توسط عاملان قدرت کش داده می شود، ترفندی است که قدرت دوام خود را به آن وابسته می بیند.
سردرگمی و بلاتکلیفی گاه چنان تداوم می یابد که روان شخصیتی چون شخصیت قصه «اضطراب در پادگان» را متلاشی می کند و نیروی او را برای مقاومت تحلیل می برد و او خود را از خلال کابوس هایش به صورت فردی می بیند که رفته رفته با توده بی شکل پیرامون خود یکسان می شود چنان که «پارتیزان ها چون اسطوره یی از ذهنش محو» می شوند و «حصاری که کلنل برای جلوگیری از حمله شورشی ها» ساخته است همچون دیواری آهنین، «در وجدان او قد علم» می کند و تنها یک اخلال در نظم موجود و مهیا شدن امکان فرار، بار دیگر او را به سمت قطب مخالف وضع موجود می کشاند.
علی شروقی
چه کسی در دریا مین کاشت؟
نویسنده؛ ایتالو کالوینو
ترجمه؛ اعظم رسولی
انتشارات کتاب خورشید
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید