پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نسل و مساله سبک زندگی


نسل و مساله سبک زندگی
بنگستون (Bengston) در بحث شکاف نسل‌ها، سه دیدگاه را از هم تمیز می‌دهد; اول کسانی که معتقد به شکاف عمیق هستند، دوم کسانی که شکاف نسلی را یک توهم و خیال می‌دانند که توسط وسایل ارتباط جمعی تحمیل شده است و سوم افرادی که به پیوستگی و تفاضل گزینشی بین نسل‌ها معتقدند; به این معنا که سعی دارند با تفکیک موضوعات مختلف از هم، در مورد هر بخش جداگانه داوری کرده و میزان گسست یا پیوستگی را بررسی کنند. مدافعان تفاوت نسلی - و نه شکاف - معتقدند، اساسا انقطاع، شکاف یا بریدگی کامل غیرممکن است; زیرا جامعه‌پذیری هر نسل جدید در فضای اجتماعی نسل گذشته‌اش رخ داده است و نسل جدیدهمواره حامل بخش قابل توجهی از ویژگی‌های نسل پیش از خود است.
از سویی دیگر قائلان به شکاف نسلی بر این باورند که فرهنگ جدید، محل اختلاف و حتی متضاد با فرهنگ مسلط بزرگسالان است. از نظر آن‌ها دنیای جدید خالق ارزش‌ها و هنجارهایی بوده است که اساسائ تضاد بین نسل‌ها نشان از قبول همین ارزش‌های نو از سوی نسل جدید دارد، که در نهایت نیز به تضاد رفتاری ختم می‌شود.
داده‌های آماری بسیاری از تحقیقات صورت گرفته در زمینهء پدیدهء نسلی، گویای این مساله است که تفاوت‌های کم یا بسیار کمی در بین نسل گذشته (والدین) و نسل جدید (فرزندان) در بسیاری از موارد و دیدگاه‌ها دیده می‌شود. اما نگاهی توصیفی - تحلیلی و حتی به گونهء مشاهدهء مستقیم یاتجربی، حاکی از نزاع فراگیر میان فرزندان و والدین در بین طبقات متوسط شهری و حتی دیگر طبقات است. این وضعیت دوگانه و متناقض‌نما چگونه قابل تحلیل است؟
به نظر می‌رسد وضعیت حاضر را نمی‌توان در دو پارادایم مطلق «شکاف» یا «عدم شکاف» فهمید بلکه باید از وضعیت دیگری صحبت کرد و آن داوری گزینشی نسبت به تغییرات ارزشی در میان نسل‌هاست. یعنی ما نخست باید برای فهمیدن عمق و میزان اختلافات نسلی، میان ساحت‌های زندگی، تفکیک قایل شده و سپس وضعیت را در میان دو نسل مقایسه کنیم.
مدرنیته، موجبات تمایز دو ساحت متفاوت در زندگی انسانی را فراهم کرده است; حوزهء شخصی و حوزهء عمومی، البته در کنار این دو حوزه، دولت نیز قرار دارد که حوزهء مربوط به تسلط سیستماتیک است. مراد از حوزهء عمومی در دیدگاه جامعه‌شناختی، فضای عمومی بین اتباع یک جامعه است که تشکیل شده از ساختارهای اجتماعی (اماکن عمومی تفریحی و غیرتفریحی) همچنین نهادهای مدنی همچون مطبوعات، احزاب و رسانه‌های عمومی.
از سوی دیگر، مراد از حوزهء شخصی یا خصوصی، عرصهء فارغ از عموم یا عقلانیت جمعی است. این حوزه تشکیل شده است از زندگی شخصی و سبک زیست که فارغ از خواست عموم و دولت می‌تواند عمل کند. عرصهء شخصی، جنبهء اقناعی ندارد و علایق خصوصی را شامل می‌شود. دین، هنر، سبک زندگی، روابط زناشویی، پوشش، درآمد و... از جمله مهم‌ترین امور مربوط به حوزهء خصوصی است.
لازم به ذکر است که تمایز این دو حوزه از هم، صرفائ تمایز حقوقی است وگرنه بی‌شک هر یک از این دو حوزه بر دیگری تاثیرات بی‌شماری می‌گذارد. به نظر می‌رسد این تفکیک بتواند تناقض بیان شده در بحث شکاف نسلی را تا حدود زیادی برای ما روشن کند.
در امور مربوط به حوزهء عمومی، یعنی ارزش‌های حاکم بر عرصهء عمومی که به نوعی منافع عمومی را تامین می‌کند، نوعی همبستگی یا پیوستگی فضای اجتماعی و بالطبع «فضای نسلی» را مشاهده می‌کنیم. برای مثال، ارزشی همچون دموکراسی و تلقی عمومی نسبت به انتقاد از حکومت که باوری است مربوط به عرصهء عمومی در بین گروه‌های سنی مختلف تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارد.ارزش‌های عمومی و پایه‌ای در ایران به نظر می‌رسد بین رده‌های گوناگون سنی از احترام یکسانی برخوردار باشد. ارزش‌هایی همچون صداقت، عدالت، عدم دروغ‌گویی و حتی دموکراسی. به عبارت دیگر تفاوت عمیق یا شکاف نسلی قابل توجهی در حوزهء عمومی و باورهای مربوط به آن مشاهده نمی‌شود. این نوع باورهای پیوند زننده به نوعی همان فرهنگ عمومیPublic Culture جامعه ماست که بخشی از هویت Identity هر یک از ما را نیز مشخص می‌کند.
اما به نظر می‌رسد گرانیگاه تفاوت‌ها و شکاف‌میان نسل‌ها در ایران، بیش از هرجای دیگر مربوط به امور خصوصی; همچون باورهای دینی، سبک زندگی، نوع پوشش و به طور کلی سلیقه‌هاست.
برای مشاهده تمایزات نسلی در امور مربوط به حوزهء خصوصی در این وضعیت ملاک‌هایی را می‌توان برشمرد:
۱) تفاوت در آرمان‌ها و هدف‌های دو نسل
۲) تفاوت در مفاهیم دو نسل. شبکهء متصل مفاهیم در نزد نسل دوم شامل مستضعف، بسیج، استکبار و ... بوده که امروزه این مفاهیم توسط نسل جدید تغییرات زیادی کرده است.
۳) تفاوت در الگویابی میان دو نسل. گروه‌های مرجع در میان دوره‌های نسلی در ایران تفاوت زیادی کرده است. از مرجعیت افتادن اغلب نمونه‌های آرمانی نسل گذشته برای نسل امروز، یکی از مهم‌ترین اجزای شکاف نسلی در حوزه خصوصی است.
۴) تفاوت در اصطلاحات روزمرهء دو نسل. بسیاری از جملات و عبارات گفتاری روزمرهء نسل جدید برای والدین آن‌ها قابل فهم نیست. به عبارتی دیگر، فضای گفتاری نسل جدید دارای شرایط منحصر به خویش است.
۵) تفاوت در ظاهر، پوشش و نوع سخن گفتن در میان دو نسل.
۶) تفاوت در انتظار از زندگی و به تبع آن تفاوت در سبک زندگی.
همین ویژگی‌های ملموس در سبک زندگی نسل جدید است که نوعی ماهیت جدید، تازه و متفاوت از نسل‌های گذشته را برای نسل سوم ایجاد کرده است.
نزاع‌های موجود در باورهای مربوط به حوزهء خصوصی بین نسل جدید و نسل گذشته، نتیجهء شکاف همه‌جانبهء ارکان زندگی است. بخش عمده‌ای از تفاوت‌های موجود، ناشی از داشتن تجربه‌های مدرن نسل جدید است که البته از ظهور روندهای مدرنیته در ایران خبر می‌دهد.
ابژه‌های نسلی - به گفته کریستوفر بالس - به عنوان پدیده‌هایی برای ایجاد حس هویت نسلی به نحوی ناخودآگاهانه موجبات احساس همبستگی نسلی را در میان انسان‌ها در یک دورهء خاص فراهم می‌آورد که آن‌ها را از نسل‌ها قبلی و بعدی خودشان تمیز می‌دهد. در واقع، فقط زمانی که نسل جدید، سلیقه‌های نسل قبلی را به وضوح نقض می‌کند، می‌توان فهمید نسلی جدید ظهور کرده است.بی‌شک این نسل با نسل قبلی خود متفاوت است و این تفاوت به برداشتی که آحاد هر نسل از دوره و زمانهء خود دارند، شدت و حدت می‌بخشد. اگر چنان‌چه بین نسل‌ها و ابژه‌های نسلی‌شان فضای دیالکتیکی برقرار شود، فهمیدن شکاف‌ها و تفاوت‌ها در حوزهء سلایق دو نسل کاری آسان می‌شود.
ما با افراد بزرگ‌تر از خودمان مخالفت می‌ورزیم، آن‌ها با ما مقابله می‌کنند و در این میان ابژه‌های میان نسلی خلق می‌شود.
امین بزرگیان
http://aminbozorgian.blogfa.com/


همچنین مشاهده کنید