پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

موج تسویه مذهبی در سرحدات پاکستان


موج تسویه مذهبی در سرحدات پاکستان
کمی آن سوی نزاع ارتش پاکستان با طیف طالبان محلی در منطقه سرحدات، نزاع خونین دیگری جریان دارد که قربانیانش طیف شیعیان هستند. حدود نیم میلیون شیعه در منطقه پاراچنار چند ماهی است که یکی از بی رحمانه ترین تسویه های قومی و مذهبی را تجربه می کنند. تفاوت جنگی که آهنگ شیعه زدایی دارد با نزاع قدرت طالبان محلی و ارتش پاکستان در این است که این فاجعه به معنای واقعی یک جنگ لجام گسیخته است به این معنا که اولاً خشونت و بی رحمی در آن هیچ اندازه و حدی ندارد و دوم این که دولت ، رسانه ها و نخبگان پاکستان و دیگر محافل جهانی ، دست نیروهای جنگ طلب و خونریز را در این میدان باز گذاشته اند.
جنگ های پاراچنار از این نظر با همه جنگ های منطقه ای تفاوت دارد که هیچ انعکاسی در رسانه ها و محافل جهانی ندارد. این در حالی است که هر روز چندین اکیپ از گزارشگران و اصحاب رسانه راهی ناحیه سرحدات که پاراچنار نیز آنجا واقع است می شوند و ده ها خبر از اوضاع جنگی این مناطق روی آنتن رسانه ها مخابره می شود اما هیچ جا سخنی از فجایع ضد انسانی پاراچنار که عمق و دامنه ای بیش از نزاع های دیگر دارد، به میان نمی آید.
پاراچنار امروز کانون اجرای عجیب نوعی پاکسازی مذهبی است. در این تسویه خونین ، ردپای بسیاری از جریان های قومی و سیاسی را می توان به چشم دید. این پروسه تنها به تعقیب و گریز فعالان شیعه پاراچنار محدود نمانده و تا مرحله کوچ اجباری خانواده های شیعه و انهدام زیر بنای جامعه شیعه که قدمتی ۲۰۰ ساله دارد پیش رفته است. در عقبه این پروژه دهشتبار همه طوایف منسوب به طالبان و قدرت های حامی آنها ایستاده اند که هم ادعای سیادت و مالکیت بر سرحدات دارند هم این که وجود و بقای شیعیان دراین ناحیه را یک تهدید برای خویش می بینند و برای از میان برداشتن آنان از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند.
شیعه ستیزی در پاراچنار در یک سال اخیر ابعادی سازمانی پیدا کرده است به نحوی که طیف ناصبی ها و طایفه یزیدی ها، در همین ماه مبارک رمضان که پشت سرگذاشتیم روزی نبود که جنایت تازه در محله های شیعه نشین این منطقه نیافرینند دریغا که قلم و زبانی برای روایت چگونگی و چرایی این پروژه انسان ستیزی و شیعه کشی حرکت نمی کند.
● سرچشمه فتنه های مذهبی
جریان تسویه مذهبی وقومی شیعیان پاراچنار را همان نیروهایی هدایت می کنند که اکنون خود را فرمانروای مطلق مناطق قبایلی پاکستان مطرح کردند. در واقع ریشه بحران در پاراچنار به اینجا برمی گردد که از زمان رشد و ظهور جریان طالبانیسم در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان عرصه برای حیات سیاسی و اجتماعی قومیت های دیگر از جمله شیعیان در این ناحیه تنگ تر شد. متحدان طالبان در این منطقه از ابتدا به تسخیر پاراچنار چشم طمع داشتند. امروز که نزدیک یک دهه از ظهور طالبانیسممی گذرد شیعیان این منطقه خود را در یک محاصره همه جانبه می بینند. برای روشن شدن ابعاد این مسئله کافی است به موقعیت سوق الجیشی پاراچنار نگاه شود. این شهر اکنون مرکز کُرَّم ایجنسی است ، کرم ایجنسی امروز در نگاه ناظران کانون اصلی نزاعی است که همزمان ارتش، گروهای قومی و نیز نیروهای امریکایی در آن دخیل هستند مناطق قبایلی که در پاکستان ایجنسی گفته می شوند، شامل کرم، اورک زیی، باجور، مهمند، خیبر ، قلعه کندی و وزیرستان است. به این صورت روشن است که سران فرقه های افراطی با نگاه به موقعیت جغرافیایی پاراچنار ونقشی که این شهر در نقطه تلاقی مرز پاکستان و افغانستان یعنی محل اتصال ایالت های پشتون نشین دو کشور دارد سودای سلطه بر آن را در سر می پرورانند.
لذا مشخص است که چه عناصری پشت کشتارهای فجیع پاراچنار قرار دارد. در پیشانی این جریان ، تندروهایی قرار دارند که منابع تغذیه آنها اعراب ثروتمند و شاخه هایی از تشکیلات امنیتی پاکستان هستند. منابع شیعه پاراچنار اخیراً شواهدی از مداخله عناصر کلیدی در دولت پاکستان در پشت صحنه این حوادث ارائه کرده اند. با حمایت همین طیف از نیروهای دولتی است که تندروها سیاست تبعیض علیه شیعیان پاراچنار را دراعطای مناصب منطقه اجرا کرده اند. بر طبق این اسناد جوخه مرگ پاراچنار موسوم به «گروه عید نظر» آشکارا متکی بر حمایت بخشی از تشکیلات نیروهای امنیتی است. نقش این نهاد در وقایع پاراچنار زمانی لو رفت که عید نظر به عنوان دبیر «انجمن فاروقیه» انتخاب شد و این انجمن رسماً به تروریست ها سپرده شد و به عید نظر و دوستانش اجازه تام داده شد که با احیای تفکر یزیدی منطقه امن پاراچنار را ناامن کند. به نحوی که فرماندار کرم ایجنسی «سلیم خان» قبل از ترک پاراچنار در یک کنفرانس مطبوعاتی در ژانویه سال ۲۰۰۷ اظهار داشت که «در ۲۰۰۷ نقشه پاراچنار تغییر خواهد کرد!» برخی دیگر از مقامات پیشین دولت در دوره مشرف گفته بودند که قرار است در سال های آینده طالبان در این منطقه حضور گسترده پیدا کنند.‎.‎.
اگر هیچ دلیلی برای مشارکت برخی عوامل تندرو حکومتی در وقایع خونین پاراچنار پیدا نشود همین نکته که ارتش و دولت پاکستان در دوره مشرف هیچ اقدام عملی برای مهار تروریست ها و جلوگیری از موج کشتار شیعیان انجام ندادند خود گواهی بر جانبداری از نیروهای مهاجم است.
● انهدام قومی در میان سکوت
هنوز گزارش های دقیق جنایاتی که نیم میلیون شیعه ساکن پاراچنار متحمل شده اند منتشر نشده است و آنچه گفته و نوشته شده فقط شمه ای از فجایعی است که با هدف انهدام جمعیت این منطقه و از میان بردن زیر ساخت حیات شیعیان آن صورت پذیرفته است. تا کنون هیچ سازمان و انجمن بین المللی، واکنشی نسبت به اوضاع این منطقه شیعه نشین از خود نشان نداده اند. از یک سال گذشته شیعیان به طور مستمر مورد حمله طیف یزیدی ها و و طالبان محلی مناطق پیرامون بوده اند. بر اساس آنچه منابع خبری سرحدات نقل کرده اند همه سرکوب ها وعملیات ها علیه شیعیان دراین منطقه به سبعانه ترین روش های آدم کشی انجام شده است به گونه ای که گفته می شود در هر حمله ای افراطیون به محض پی بردن به هویت شیعی افراد آنها را به بدترین نحو ممکن به شهادت می رسانند.در ماه مبارک رمضان تلخ ترین صحنه ها بر کوی و برزن پاراچنار نقش بست، راه های منتهی به پاراچنار همچنان بسته شد و بحران غذایی و دارویی، باعث سوء تغذیه خردسالان و بیماران گردید و عده زیادی از کودکان و سالخوردگان با خطر مرگ مواجه شدند.
در بحبوحه این جنایات یکی از علمای شیعه در نامه ای خطاب به شخصیت های جهان اسلام از وقایع ناگوار این منطقه پرده برداشت او نوشت: در طول تاریخ همواره شاهد نزاع پشتون ها یا با بقیه اقوام یا با همدیگر بوده ایم، گویا نزاع و جنگ جزو لاینفک زندگی قبایل این منطقه شده است، خصوصاً که مولوی ها و مفتی ها بر این گونه جنگ ها اسم «جهاد» بگذارند. او در ادامه نامه خود می افزاید: مردم شهر «کرم» متشکل از قوم طوری و سادات می باشند، «طوری ها» با «منگل» و «جاجی» پسر عمویند و همه متعلق به قوم پشتون، این سه قبیله از یک قوم اند و همواره در جنگ و درگیری بسر می برند.
وهابی ها شیعه را کافر دانسته و خونش را مباح! در کنار نامه این روحانی ده ها روایت دیگر از فرایند کشتار شیعیان پاراچنار گویای این واقعیت است که عوامل این فجایع از روش های ایدئولوژیک وهابیت و القاعده بهره جسته اند. مصادیق این نزاع ایدئولوژیک در برخی رسانه های پاکستان فاش شده است.
متأسفانه در تحلیل حوادث سیاسی سرحدات همه نگاه ها به سمت دعوای امریکا با شبه نظامیان پاکستان دوخته شده و همه جا بحث از این است که قدرت یابی افراطیون در نواحی قبایلی و مرزی پاکستان چه تهدیداتی را متوجه موقعیت طرف های غربی و یا ارتش و دولت مرکزی اسلام آباد می سازد. با این فرضیه برای محافل جهانی مهم نیست همین فرقه گرایان در این نواحی قبایلی چه ویرانی ها و مصائبی را بر مردم منطقه به ارمغان آورده اند.
اکنون نهادهای مسئول حقوق بشر در فجایع پاراچنار با این سؤال روبرو هستند که دلیل این همه سکوت در برابر کشته شدن صدها فرد بی گناه و بی خانمانی هزاران ساکن نواحی کرم ایجنسی چیست. این سؤال گریبانگیر رسانه های خبری نیز هست رسانه هایی که کوچکترین حادثه تروریستی در سرحدات را با شعاع وسیع انعکاس می دهند اما از کنار ده ها عملیات تروریستی که در آن ده ها نفر به بدترین وضع شکنجه و حتی مثله می شوند به راحتی می گذرند. براستی چرا کشتار جانکاه دانش آموزان معصوم شیعه پاراچنار به دست شرکای طالبان هیچ انعکاسی در جراید و شبکه های رسانه های جهان پیدا نکرد.
سلیمان حیدر پور
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید