جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جنگ، اکسیر جادویی و دیگر هیچ ...


جنگ، اکسیر جادویی و دیگر هیچ ...
با مطالعه منازعات آمریکا مواردی می توان یافت که "جنگ" به عنوان "اکسیری جادویی"، اقتصاد رو به احتضار این کشور را حیاتی دوباره بخشیده است.
نمونه بارز و تاریخی این ادعا آنکه آمریکا از اواخر دهه سال ۱۹۲۹ تا اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی گرفتار یکی از شدیدترین بحران های اقتصادی قرن گذشته شد اما آغاز جنگ جهانی در سال ۱۹۳۹ میلادی در اروپا و ورود این کشور به آن جنگ ویرانگر، اقتصاد ورشسکته آمریکا را نجات داد.
برخی گمانه زنی های اخیر با تکیه بر این رویداد تاریخی و نیز مراجعه به موارد مشابه و نیز تاکید بر اقتصاد مبتنی بر نظامی گری آمریکا این احتمال را که این کشور برای فرار از بحران کنونی اقتصادی متوسل به جنگ دیگری شود، تقویت کرده است.
بسیاری از نظریه پردازان حوزه روابط بین المللل، هیچ ارتباطی میان برپایی جنگ به نیت پایان بخشیدن به بحران اقتصادی قایل نیستند و در این راستا دلایل عمده ای نیز می توان برشمرد که دولت نومحافظه کار آمریکا با توجه به شرایط کنونی که در آن به سر می برد ناتوان تر از آن است که برای حل بحرانی که به گفته «کریس داد» رییس کمیته بانکداری سنا، "تنها چند روز به فروپاشی اقتصاد کشور باقی مانده است"، دست به راه اندازی جنگ یا حماقتی دیگر بزند.
شرایط کنونی آمریکا با دیگر شرایط مشابهی که این کشور پیشتر در آن گرفتار بوده هرگز قابل مقایسه نیست، به بیان دیگر اگر آمریکا در دوره های پیشین برای فرار از بحران اقتصادی متوسل به جنگ می شد اما اکنون وضعیت اقتصادی بحران زده آمریکا معلول جنگ های فرسایشی است که کاخ سفید از ابتدای هزاره سوم میلادی آغازگر آن بود.
"جرج بوش" در آغاز دوران ریاست جمهوری خود و متعاقب حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی با اعلام "جنگ با تروریسم" در قالب دکترین "حمله پیشگیرانه" شعله جنگ در کیلومترها دورتر از مرزهای این کشور را مشتعل کرد که تهاجم نظامی و اشغال افغانستان و عراق مصداق بارز این مساله بوده است.
گرفتاری نیروهای آمریکایی در "سیاه‌چاله افغانستان" و به‌ویژه "باتلاق عراق" و هزینه های نجومی صرف شده در این دو جنگ نه تنها دستاورد مطلوبی برای این کشور در پی نداشته بلکه اقتصاد این کشور را در آستانه ورشکستگی قرار داده و عملا اختصاص بودجه برای برافروختن آتش جنگی دیگر را ناممکن کرده است.
فشار مردم آمریکا و اعتراض افکار عمومی این کشور به سیاست های جنگی بوش نیز عامل دیگری است که اختیار را از کف جنگ سالاران آمریکایی برای شروع جنگی جدید، خارج کرده است.
مردم آمریکا وضعیت کنونی و بحرانی اقتصادی این کشور و مشکلاتی از جمله بیکاری، گرانی و از دست دادن سرمایه را نتیجه و دستپخت سیاست های جنگ طلبانه دولتمردان آمریکایی بر می شمارند.
صرف ذخایر مالی آمریکا در جنگ بی نتیجه با تروریسم و هجوم به افغانستان و عراق تأثیر بسیار بدی بر زندگی شهروندان این کشور گذاشته است تا حدی که برخی منابع خبری از قطع برق خانه شهروندان آمریکایی در نتیجه ناتوانی آنان در پرداخت قبوض برق خبر داده‌اند.
نزدیکی به زمان برگزاری انتخابان ریاست جمهوری در آمریکا نیز عامل دیگری است که احتمال هرگونه رفتار جنون آمیزی را از سوی جنگ طلبان آمریکایی سلب کرده است.
جنگ هم اکنون به عنوان "چشم اسفندیار" هیأت حاکمه آمریکا منتسب به حزب جمهوریخواه محسوب می شود و هر اقدام نظامی در شرایط کنونی، قطعا شکست این حزب و پیروزی حزب دمکرات را که هشت سال دور از قدرت هستند؛ به‌دنبال خواهد داشت.
همچنین ترس از شکست در انتخابات، نامزدهای تشنه قدرت برای تکیه زدن به صندلی ریاست جمهوری آینده آمریکا را بر آن داشته تا بطور آشکار نظرات جنگ طلبانه خود را تا حدودی مورد بازنگری قرار دهند.
هم اکنون در اظهارات "باراک اوباما" و "جان مک کین" گرایش آنان به رویکرد و دکترین
"مونروئه" مبتنی بر دست برداشتن از دخالت در امور سایر کشورها و حذف دکترین "جکسون" مبتنی بر مداخله نظامی در دیگر مناطق جهان از سیاست خارجی آمریکا مشهود است.
در عرصه جهانی نیز مخالفت با سیاست های جنگ طلبانه آمریکا افزایش یافته و هشدار کشورهای اروپایی به سران کاخ سفید نسبت به آغاز جنگی جدید را در پی داشته است.
براساس اعلام منابع خبری، سران کشورهای اروپایی به تازگی ضمن انتقاد از سیاست های واشنگتن از سیاستمداران آمریکایی خواسته اند تا به جای جنگ طلبی در جهان به حل بحران اقتصادی که این کشور و نیز اروپا را فرا گرفته، بپردازند.
به نظر می رسد آمریکا هم اکنون توانایی استفاده از اکسیر جادویی را از دست داده و یا شاید بتوان گفت دوران "جادوگرها" به سر آمده است.
امید غیاثوند
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا


همچنین مشاهده کنید