پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


قمر؛ یگانه بانوی آواز


قمر؛ یگانه بانوی آواز
‹‹خواننده عزیز، وقتی که تو این درد دل های مرا می خوانی، من یک زن، به قول تو هنرمند، هنرمندی که متعلق به یک قرن بود زیر خروارها خاک سرد وسیاه خفته ام . دیگر از حنجره من صوتی برنمی خیزد ، طنین آواز من دل ها را نمی لرزاند ، دنیای من تاریک است ، خاموش است،اما همچنان خوشحالم که روح من عظمت خود را از دست نداده است وهنری که هرگز آن رادرزندگی بنده دینارودرهم نکرده ام و به او خیانت نورزیده ام با من است . من مرده ام اما خاطره من ، خاطره حیات هنر من هنوز نرمیده است . خاطره ای که درآن هیچگونه کینه ودشمنی و گستاخی حسد و شاید هم پستی و رذالت و پول پرستی وجود ندارد .اطمینان دارم که کسی بعد از مرگ من ازمن بدگویی نمی کند ، زیرا من هنرم را بنده تجارت نکرده ام وهمیشه آن را در راه تحقق بخشیدن به آرزوهای ملی ومیهنی خودم به کار انداخته ام ، من ثروتی ندارم، هیچ چیز اما دل های یتیمانی را دارم که به خاطر مرگ من ازغم مالامال می شوند ، چشمهایی را دارم که در فقدان من اشک می ریزند ، همان دخترها وپسرهایی که لبخند و مهر مادر را ندیده اند ، همان ها که با پول من پرورش یافتند شوهر کردند، داماد شدند و حالا به جای آن که درفاحشه خانه ها وزندان ها به سر برند آدم های خوشبختی هستند .وقتی من آن ها را بزرگ می کردم پای شمع وآینه عروسی شان با تمام احساس وجودم ،با تمام شادی های زندگیم آواز می خواندم و شاید هم می رقصیدم ،آن ها تنها بودند اما من تنهایی را در وجود آن ها می کشم ...››
بانوی هنرمند ایرانی ‹‹قمرالملوک وزیری››چهار ماه پس از مرگ نابه هنگام پدرش در سال ۱۲۸۴ در تاکستان قزوین (وبه روایت شناسنامه اش درتهران )در خانواده ای متوسط به دنیا آمد.شانس داشتن مادر را نیز در هشت ماهگی از دست داد وپس از مرگش مادرش طوبا سرپرستی او به مادربزرگش خیرالنساء که مردم اورا افتخارالذاکرین می نامیدندواگذار شد ،بانوی خوش آوا که در حرمسرای ناصرالدین شاه وخانه های بزرگان شهر روضه می خواند .او در کنار خیرالنساء ،ازکودکی در مجالس روضه خوانی زنانه وپای منبرها مرثیه می خواند وبه قول خودش این امر ،جرأت خوانندگی به اوبخشید.
آمادگی بخش پیشرو جامعه برای پذیرش مدرنیسم وزندگی نو،بی تردید در ظهور قمربه عنوان بانوی اول آوازاین مرزوبوم ،مؤثر بوده است .امآنچه مهم است اینچنین شرایطی برای بسیاری اززنها وجود داشته یا می توانسته وجودداشته باشد ،ولی ازمیان همه ،این قمر الملوک وزیری است که درآسمان ظلمانی ایران می درخشد ویک تنه درمقابل خیل تهمت ها وتحقیرها قد علم می کند .او زنی شجاع ،باصراحت وبی پروا بود.استقلال شخصیت اش که احتمالا به خاطر ازدست دادن پدرومادردرکودکی وبدون یاور ماندن ،ونیز ازدواج ناموفقش در سن ۱۴ سالگی که یک ماه بعد به طلاق منتهی شد ،ازجمله عوامل باروری استقلال شخصیت وی وتقویت کننده اتکا به نفسش محسوب می شود یادمان هایی که ازقمر وسیر زندگی اودردست داریم نشان میدهد که وی ازقالب های تنگ زنان هم عصرش فراتر می اندیشیده است .او به جای تمکین،طنازی ،خود کوچک بینی ودوگانگی ،عصیان ،صراحت وسنت شکنی ویکرنگی را برگزید.
قمر به یارمندی استاد پیری که به خواهش مادربزرگش به خانه آنها می آمد ،باپایه های آواز سنتی ایران آشنا شد .سپس به کلاس استاد نی داوود راه یافت وپس از چندین سال روابط این شاگرد واستاد به مرحله همکاری رسید ونی داوود به صورت نوازنده خاص قمردرآمد .کلنل علی نقی وزیری پس ازمراجعت از اروپا به تأسیس‹‹مدرسه عالی موسیقی››دراسفند۱۳۰۲و‹‹کلوپ موزیکال››درتهران همت گمارد .با تأسیس این کانون ها وبعد ها با آغاز به کار رادیو ،هنروآوازخوانی قمر ،اوج تازه ای می گیرد .دراین زمان قمر اولین کنسرت خود رادرگراند هتل درسال۱۳۰۳یعنی درسن ۱۹ سالگی اجرا می کند .حضور شجاعانه او به عنوان آوازه خوان زن درسالن های عمومی وکنسرت ها باعث می شود که کلنل وزیری خواهان شرکت زنان در کنسرت ها شود .قمر در سال ۱۳۰۶ به سبب احترام وارادت خاصی که به استاد علی نقی وزیری داشت به هنگام دریافت شناسنامه پس از اجازه استاد نام فامیلی وزیری را برای خود برگزید .
فرهنگ متحجروسنتی جامعه ایران درآن روزگار ظرفیت لازم را برای کارهای قمر نداشت درنتیجه کنسرتهای گراند هتل روبه تعطیلی می رود .حتی عده ای اوباش به تحریک سنت گرایان برای کشتن قمر اجیر می شوند وآنقدر گروههای فشار ،تبلیغات مسموم ایجاد می کنند که سرانجام قمر رابه کلانتری جلب می کنند وبه او تأکید می کنند که زین پس بی حجاب ظاهر نشود حتی از وی تعهد می گیرند که بدون مجوز صفحه ضبط نکند .پس ازاین ماجرا قمر به خواندن ادامه می دهد وهنگامی که وی برای نخستین بار دریکی ازشهرستان ها به اجرای کنسرت می پردازد ،پس ازسه شب،فرماندار آن شهر کنسرت راممنوع اعلام کرده وآن را به تعطیلی می کشاند .اما با فشار مردم وبه ویژه جوانان فرماندار از شهر بیرون رانده می شود وآواز پیروزمندانه قمر دوباره در فضای شهر طنین می افکند .آری بذر نوینی که این بانوی فرهیخته افشانده بود با غوغا سالاری وتعصب وتخطئه خشک نمی شد .این بود که پس ازمدت کوتاهی دیگر بار زنان در مجالس وکنسرت ها ،حتی درسالن سینما حضور یافتند وراه ورود آنا هرچه بیشتر به جامعه گشوده شد .
قمر پس از مرگ مادر بزرگش در خانه ی یکی ازهنر دوستان آن دوران باآهنگساز معروف‹‹امیرمجاهد ››آشنا شد وبایاری او توانست نخستین قرارداد رابا نماینده شرکت بزرگ‹‹ پلیفونpoliphone››که برای تهیه صفحات گرامافون به ایران آمده بود،امضاءکند وبدین گونه نخستین صفحات قمرالملوک وزیری با سرودهای امیر مجاهد ‹‹تا جوانان ایران به جان ودل نکوشند››،‹‹ای نوع بشر تاکی به ابنای وطن››،‹‹درملک ایران این مهد شیران››،‹‹هزار دستان به چمن››،‹‹بهار است وهنگام گشت››،‹‹بهارامید››به بازار آمد ودراین زمان بود که هنر قمر ازمحافل خصوصی فراتر رفته وهمه جاگیر شد ازآن پس قمر که به توده های فقیر عشق می ورزید دیگر برای تمام مردم می خواند وعواید صفحات وکنسرتها یش رابی دریغ میان مردم تقسیم می کرد . اجرای آثار شاعر بزرگ دوران مشروطیت ،عارف وآشنایی با او از برجسته ترین بخشهای زندگی هنری قمر است .تصنیف های ‹‹گریه کن››،‹‹ای دست حق››و‹‹مارش جمهوری››ازشاهکارهای ماندگار قمر به شمار می آید .از صدای جاودان قمر نزدیک به ۴۲۶ صفحه ضبط کرده اند که متأسفانه دوسوم آن ازبین رفته است .جالب است بدانید که قمر اولین عایدی از ضبط صدایش را به خرید وهدیه کردن بیش ازهفتاد تخت خواب به شهرداری اختصاص داد که درامر نگهداری وآسایش بچه های بی سرپرست به کار رود .
پختگی واوج کار قمر در سن ۳۰ تا ۴۵ سالگی بود .نخستین ترانه ای که قمر دررادیو اجرا کرد در سال ۱۳۱۹ وآخرین برنامه اش پس از اولین سکته قلبی ،درتیرماه ۱۳۳۰ از رادیو پخش شد .اما جامعه آن روز وگردانندگان رادیو ،قدر ومنزلتش را نفهمیدند ودر زمانی که پس از سکته اول آن طراوت وسرزندگی را از دست داده وتهیدست شده بود،مجبور به خواندن در کافه ها برای امرار معاش شد .کسی که تمام ثروتش را به فرودستان وافراد بی پناه بخشیده بود ،حالا می بایست برای لقمه نانی در کافه ها بخواند! با تمام این تنگدستی وبی مهری جامعه آن روز ،ایمان عمیق وزنانه قمر به اعتلای هنراین مرز وبوم ،ذره ای فرو نکاست .پس ازسکته دوم قمررا که به کلی صدایش را از دست داده بود ،به رادیو دعوت می کنند تا از وی تجلیل به عمل آورند .اما درتمام طول برنامه قمر فقط اشک می ریزد وجز چند کلمه نمی تواند چیزی برزبان آورد .متأسفانه نوارهایی که از وی دررادیو ضبط شده بود ،چند سال بعد با ورود دستگاه مغناطیسی ضبط صوت ،همه پاک می شوند وبرای همیشه از بین می روند .
سرانجام قمر در ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ به سن ۵۴ سالگی در خانه محقرش ،کنار تنها پسرش چشم از جهان فرو بست .جنازه او را به جرم هنرمند بودنش به هیچ مسجدی راه ندادند ودر تشییع جنازه او جز مرتضی نی داوود (اولین استادش) هنرمند دیگری شرکت نداشت . او هرگز هنرش را به سیم زر نفروخت به همین دلیل هم با آن که هنرمندی پولساز بود در فقر مطلق دیده از جهان فروبست .یادش گرامی باد.
خسرو صادقی بروجنی
منابع:
۱جامعه سالم،سال هشتم،شماره۳۹
۲-دانشنامه زنان ،پوران فرخزاد
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید