شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ، مهندسی فرهنگ و ابعاد آن


فرهنگ، مهندسی فرهنگ و ابعاد آن
واژه فرهنگ دو کاربرد اساسی دارد. در کاربرد اول برای ارجاع و اشاره به تولیدات و فرآورده های عالی تمدن همانند، ادبیات، هنر و فلسفه به کار می رود و لذا پویندگان آن را افرادی با تحصیلات عالی توصیف می کنند، (یک انسان با فرهنگ)، در کاربرد دوم، مردم شناسان و سایر جویندگان علوم انسانی، خصوصیات هستی و تاریخ بشری را توصیف می کنند همانند آفرینش و خلق دیدنی ها، آداب و رسوم و نمودهای مادی.
در تعریف اول با استفاده از وجود یا عدم وجود فرهنگ می توان بین انسان و سایر انواع و از جمله حیوانات تمایز قائل شد. با توجه به کاربرد دوم یعنی کاربرد علمی از فرهنگ می توان ۳ حوزه معنایی اصولی برای فرهنگ قائل شد.
الف) فرهنگ به عنوان یک مفهوم تکاملی
ب) فرهنگ به عنوان یک مفهوم توصیفی
ج) فرهنگ به عنوان یک شیوه زندگی یا رفتار انسانی
الف) فرهنگ به عنوان یک پدیده تکامل یابنده و تکامل دهنده:
در این مفهوم، تغییر و توسعه فرهنگ با تغییر و توسعه جسم انسان مرتبط است و از زمانی که انسان شروع به ابزارسازی و استفاده از آن نموده است می توان گفت که به سمت تمدن حرکت کرده است. مطالعه فرهنگ در این حوزه با تحقیقات داروین بر روی تکامل جسمانی انسان شروع می شود.
ب) فرهنگ به عنوان یک مفهوم توصیفی:
مطالعات توصیفی فرهنگ تقریباً در آغاز قرن پنج و با رشد رشته علمی قوم شناسی (Ethnology) شروع می شود. در این مفهوم یکی از مهم ترین مسائل مردم شناسان، توصیف فرهنگ هاست. آنها با فرهنگ گروه های نسبتا کوچک سروکار دارند همانند بوشمن ها، اسکیموها، قوم آزتک یا مایا. آنها همینطور ممکن است با خصوصیات فرهنگی حوزه های وسیع تر هم سروکار داشته باشند، مانند حوزه آفریقا و مطالعه مردم آفریقا.به طور کلی می توان گفت که در این مفهوم مطالعه انواع متفاوت فرهنگ و در نهایت مطالعه اشکال و تغییرات رفتار انسانی در زمینه فرهنگ، هدف قرار می گیرد.
ج) فرهنگ به عنوان یک شیوه زندگی:
فرهنگ در این مفهوم، دلیل و شاهدی برای موقعیت بی مانند انسان در میان حیوانات تلقی می شود. چرا که شامل توانایی هایی است که مختص انسان است همانند توانایی فکر کردن، بکارگیری زبان، طراحی، تولید و خلق اشیای جدید و ایده های جدید.
یادگیری و کسب تجربیات پیچیده در خلال زمان به پیدایش ایده ها و اندیشه هایی می انجامد که تغییر آنها می تواند مشکل باشد. تغییرات فرهنگی بسته به اینکه چگونه انسان عادات و اندیشه های نیاموخته را می آموزد می تواند متغیر و به درجات مختلفی موجود باشد و نباید فراموش کرد که جذب فرهنگ به طور خودکار انجام نمی شود و به خاطر ماهیت نمادی و تعاملی رفتار انسان، آنها می توانند عناصر فرهنگی ارائه شده را بپذیرند، رد کنند و یا به میل خود تغییر دهند.
د) فرهنگ در نظریات جامعه شناسی:
این نکته در ابتدا قابل تاکید است که مفهوم سازی فرهنگ به عنوان یک مفهوم کلیدی در جامعه شناسی بسیار ضعیف بوده است. به همین دلیل نیز در نظریه های مختلف جامعه شناسی، فرهنگ از یک محرک اولیه تا یک عنصر ثانویه و پس مانده در نوسان است
استوات هال به نقل از (Bellingtone) فرهنگ را به عنوان فعالیت هایی که یک جامعه، طبقه و گروه خاص را در یک دوره تاریخی خاص مشخص می کند، تعریف می نماید که شامل ایدئولوژی های عملی است که یک جامعه، گروه یا طبقه را قادر می سازد که به تجربه، تعریف و تفسیر بپردازد و مفهومی از "شرایط وجود" را فراهم آورد.
(Bella) فرهنگ را به عنوان "الگوهای معنایی که هر گروه یا جامعه برای تفسیر و ارزیابی خود و محیطش به کار می برد" تعریف و تبیین می کند
▪ مهندسی فرهنگی:
شناسایی اجزاء، نهادها، عناصر، مراکز، سازمان ها و دستگاه های کشور و تعریف روابط افقی، عمودی، مورب، رسمی و غیررسمی بین آنها،به طوری که ایجاد نظم منطقی، موزون و پایدار بین اجزای مختلف و کارکرد نهایی دستگاه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور هماهنگ با اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده و دارای حداکثر کارایی و اثربخشی باشد را مهندس فرهنگی می نامیم.
در تعریف کلی تر می توان مهندسی فرهنگی را ساماندهی دستگاه های مختلف حول مولفه های اصلی فرهنگ و ایجاد تقسیم کار ملی در سه حوزه راهبردی (سیاستگذاری ها و ...) پشتیبانی (قانونمند سازی و ...) و اجرایی (پیاده سازی و ...) تعریف کرد.
مهندسی فرهنگی و حوزه های عمل :
۱) مهندسی فرهنگی به معنی تبیین ساختار فرهنگی موجود جامعه. به این معنی که همین فرهنگی را که در جامعه وجود دارد مهندسی کنیم و ساختارهای آن را مشخص نمائیم تا در جهت کمال یا اصلاح و یا تقویت آن فرهنگ قدم برداریم.
۲) مهندسی فرهنگی به عنوان طراحی ساختار فرهنگی جدید در جامعه. به این معنی که قصد ما تبیین ساختار جدید فرهنگی، بدون در نظر گرفتن فرهنگ موجود در جامعه می باشد. یعنی طراحی و ساخت فرهنگی جدید.
"مهندسی فرهنگی" در حیطه وظیفه عهده دار آن مجموعه از تصمیمات، اهداف، روش ها و راه هایی است که در جهت تحقق خارجی احکام کلی تر فرهنگی می باشد، یعنی تلاش در مهندسی فرهنگی این است که تا طراحی و اجرای نقشه های دقیق و محدود در جهت بهبود جامعه فردا و جلوگیری از مشکلات فرهنگی آینده تلاش کند.
● مهندسی فرهنگ:
چگونگی طراحی، تدوین و توسعه ابزارهای مدیریتی و نظام های خاص توسعه فرهنگی، در این حوزه تبیین می شود. مهندسی فرهنگی را می توان معطوف به شیوه طراحی و عملیاتی کردن نظام های ارزشی یک جامعه معرفی نمود. به طوری که در این روش تعمیق، ترویج و توسعه باورها و ارزش های طیف گسترده مردم مطرح می باشد.
● "مهندسی فرهنگی" و تمایز آن با "مهندسی فرهنگ":
"مهندسی فرهنگی" با کمی تمایز از بحث "مهندسی فرهنگ" قابل تمایز است. اما این نکته قابل تاکید است که "مهندسی فرهنگ" مقدم بر مهندسی فرهنگی است.
"مهندسی فرهنگ" شامل طراحی، نوسازی و بازسازی سیستم فرهنگ است" در حالی که "مهندسی فرهنگی" به معنی مشخص کردن کارکردها و متناسب سازی ساختار با آنها می باشد. یعنی مهندسی فرهنگی کشور به مفهوم مهندسی کلان کشور، نظام ها، سازمان ها، سیاست ها، قوانین و سازوکارها بر مبنای اهداف فرهنگی است.
اما "مهندسی فرهنگی" یعنی مهندسی کردن، مدیریت کردن، سامان دادن و جهت دادن از نوع فرهنگی با معیارهای فرهنگی و زاویه فرهنگی.
در تعاریف ذکر شده تاکید بر این است که اجزای فرهنگ با یک نظم خاص و در ارتباطی متقابل به دنبال یافتن اهداف مورد نظر باشند. یعنی باید به دنبال سر و سامان دادن و مطلوب تر نمودن فرهنگ جامعه باشیم و یا فراهم نمودن الگوهای مناسب، فرهنگ مناسب را ارائه دهیم تا از نفوذ فرهنگ های دیگر جلوگیری کنیم.
در تعریف جامع تر "مهندسی فرهنگ" بخش سخت افزاری و "مهندسی فرهنگی" بخش نرم افزاری موضوع فرهنگ را تشکیل می دهند.
به عبارت دیگر مهندسی فرهنگی یعنی مهندسی کردن، مدیریت کردن، سامان بخشیدن، جهت دادن و اندازه کردن از نوع فرهنگی با معیارهای فرهنگی و در قالب فرهنگی از زاویه فرهنگ دینی.
نویسنده: ابوالفضل میرزاپور
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید