چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شعر بی دروغ


شعر بی دروغ
ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
ـ که بی دریغ ـ
خون خویش را نثار عشق می کنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ می کنیم !
(قیصر امین پور)
ان من الشعر لحکمه (۱ )
یک سال گذشت . شاعر لحظه های ایثار و خلاقیت شاعر فرزانه انقلاب و نظریه پرداز ادبی ما دکتر قیصر امین پور در هفتمین روز آبان برگریز ۸۶ پر پرواز به ملکوت اعلی گشود و رفت ; « از رفتنش دهان همه باز گویا گفته بودند پرواز پرواز » .
قیصر به شعر دست یافته بود(۲ ) او نماینده متشخص بلکه نماد برتر نسل ادبای پیشرو و آینده دار زبان فاخر فارسی بود که نگاهش آفاق ادب ایران زمین را می کاوید; اما دریغا و هزاران افسوس که بیش از این مجال اتمام « حرف های ناتمام (۳ ) خود را نیافت و « درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد . » (۴ )
گرچه « طول » عمر قیصر زیاد نیست اما به گواهی کارنامه پربرگ و بار ۴۸ ساله او از « عرض » و عمقی شایسته برخوردار است . او پدیده شعر معاصر بود و نوید آن را می داد که به یک استثنا تبدیل شود.
قیصر سرشار از ذوق سلیقه و خلاقیت بود; با زبانی سهل و ساده بیانی تازه لحن و صدایی شاعرانه یکرنگی کودکانه صمیمیتی سیال و نهفته در ضمیر متانت و وقاری شایسته استادی و و و; « بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم ... »
امین پور از ارکان شعر معاصر و محبوب ترین شاعر انقلاب و مودب ترین ترانه سرای روزگار ماست . شعرش مملو از خلوص سرشار از صداقت و لبریز از یکرنگی است ; چراکه زبانش پاک و حکمت آموز و شعرش بی دروغ است .
قیصر نزدیک ترین شاعر به شعرش بود و شاید راز ماندگاریش همین باشد. آنچنان که می گفت بود و آنگونه که می نمود. او از « قاف عشق » آغاز و به « دستور زبان عشق (۵ ) » ختم نمود; سوای از سوداگرانی که با قاف به آخر خط عشق رسیده اند; « و قاف حرف آخر عشق است آنجا که نام کوچک من آغاز می شود. »
امین پور نه تنها در شعر کلاسیک و ادب نیمایی با مضامین آیینی به ویژه عاشورا انتظار و دفاع مقدس که در نثر ادبی و قصه نویسی نیز سخنها داشت ; چه بسیار طرح ها و نقاشی هایی را از خود بی نام و نشان و البته بی مزد و منت منتشر کرد. حتی در خوشنویسی نیز دستی داشت (۶ ) .
نوع سلوک قیصر چنان بود که شعرهای نغز و پر مغز او تنها یکی از فضائلش به شمار می رفت . آزادگی و دینداری او مثل زد بود. در حوزه معنا و معنویت هم تازگی داشت ; البته بی هیچ تظاهر و ریایی .
● گاه شمار احوال و آثار قیصر
▪ ۱۳۳۸ـ دوم اردیبهشت ماه تولد در گتوند پرورش در دارالمومنین دزفول
▪ ۱۳۴۳ ـ تحصیل در مکتبخانه
▪ ۴۹ ـ ۱۳۴۵ ـ دوره تحصیلات ابتدایی در گتوند
▪ ۵۷ ـ۱۳۵۰ ـ دوره تحصیلات راهنمایی و دبیرستان در دزفول
▪ ۱۳۵۷ ـ آغاز تحصیل در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران
▪ ۱۳۵۸ ـ انصراف از رشته دامپزشکی و ورود به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شرکت در حماسه تسخیر لانه جاسوسی به همراه دانشجویان پیرو خط امام همکاری در بنیانگذاری حوزه هنری و همکاری با « صحیفه » روزنامه جمهوری اسلامی
▪ ۷۱ ـ۱۳۶۰ ـ دبیری سرویس شعر هفته نامه سروش
▪ ۶۲ ـ۱۳۶۰ ـ تدریس در مدارس راهنمایی
▪ ۱۳۶۳ ـ تغییر رشته از علوم اجتماعی به ادبیات فارسی دانشگاه تهران انتشار نخستین کتاب هایش به نام « در کوچه آفتاب » و « تنفس صبح »
▪ ۱۳۶۵ ـ انتشار نثر ادبی « طوفان در پرانتز » و منظومه « ظهر روز دهم »
▪ ۱۳۶۶ ـ آغاز دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی و همکاری در راه اندازی دفتر شعر جوان
▪ ۱۳۶۷ ـ سردبیری ماهنامه ادبی و هنری سروش نوجوان و آغاز تدریس در دانشگاه الزهرا(س )
▪ ۱۳۶۸ ـ انتشار کتاب « مثل چشمه مثل رود » دریافت جایزه نیما یوشیج (مرغ آمین ) همکاری در تشکیل دفتر شعر جوان
▪ ۱۳۶۹ ـ آغاز دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی
▪ ۱۳۷۰ ـ انتشار نثر ادبی « بی بال پریدن » (ویژه نوجوانان ) آغاز تدریس در دانشگاه تهران انتشار « گفتگوهای بی گفت وگو »
▪ ۱۳۷۲ ـ انتشار مجموعه « آینه های ناگهان »
▪ ۱۳۷۵ ـ انتشار مجموعه « به قول پرستو » (برای نوجوانان )
▪ ۱۳۷۶ ـ دفاع از رساله دکتری با عنوان « سنت و نوآوری در شعر معاصر » به راهنمایی دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی . گفتنی است این رساله به تشخیص اساتید صاحب نظر قوی ترین پایان نامه ادبی پس از انقلاب است
▪ ۱۳۷۸ ـ انتشار « گزیده اشعار » و برنده « تندیس ماه طلایی » برگزیده شعر کودک و نوجوان ۲۰ سال انقلاب
▪ ۱۳۸۰ ـ انتشار « گلها همه آفتابگردانند »
▪ ۱۳۸۲ ـ انتخاب به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
▪ ۱۳۸۳ ـ انتشار « سنت و نوآوری در شعر معاصر »
▪ ۱۳۸۴ ـ برگزاری اولین سالانه « جایزه ادبی قیصر امین پور » توسط کنگره سراسری شعر دفاع مقدس
▪ ۱۳۸۵ ـ انتشار « شعر کودکی »
▪ ۱۳۸۶ ـ ششم شهریور رونمایی از کتاب « دستور زبان عشق » (۷ )
● رویش های ادبی انقلاب
امین پور در آغازین سال پیروزی انقلاب اسلامی و در بدو ورود به دانشگاه تهران جذب حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی شد و به حلقه شاعران جوان و انقلابی کشور که از اقصی نقاط ایران در این حوزه گردآمده بودند درآمد. قیصر به همراه یاران خود زنده یاد سلمان هراتی روانشاد سید حسن حسینی استاد جواد محقق و شماری از شعرای تازه دیروز و ادبای پخته امروز جنبشی را به نام انقلاب ادبی آغازید که اینک و پس از قریب به سه دهه آثار میمون و میوه های خوش طعم آن را در گلستان فرهنگ شاهدیم . جوانان این حلقه ادبی به تعبیر زعیم ادب پرور ما (ادام الله ظله ) « نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های شعر بودند » . (۸ ) و البته نقش قیصر در این میان چنان بود که « بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان مرهون ظهور و رشد آن عزیز » . (۹ ) است .
در آن سالیان حوزه هنری مامن و ملجای یاران جوان و بی رنگ انقلاب شد. سلمان و سید حسن و قیصر خطی به امتداد شمال تا جنوب ترسیم کردند . هراتی از شمال و حسینی از میان و امین پور از جنوب ایران (۱۰ ) چونان رودخانه هایی خروشان به هم پیوستند و دریایی از معارف ادبی ـ انقلابی را پدید آوردند.
● قیصر اسلام و امام
امام محمد باقر(ع ) به مردی فرمود : « آیا سخن را خوار و ناچیز می شماری بدان ! خدای عز و جل پیامبران خود را با زر و سیم نفرستاد; بلکه با واژگان فرستاد(۱۱ ) » . حکمت و معرفت ثمره « واژه پاک » یا « کلمه طیبه » اند; « ... واژه پاک چونان درختی پاک است که ریشه ای پابرجا و شاخه ای سر بر آسمان دارد. میوه اش را دمادم به اذن پروردگارش می دهد; و خداوند چنین مثل هایی برای مردم می زند تا پند گیرند(۱۲ ) » . و اقبال لاهوری اندیشمند مسلمان چه زیبا می سراید :
شعر را مقصود اگر آدمگری است
شاعری هم وارث پیغمبری است
تجلی مذهب بر ذهن زبان و زندگی قیصر از بیت بیت اشعار و آثار او هویداست . داستان تقید امین پور به شعائر دینی نیز خواندنی است . پدر همسرش « حجت الاسلام اشراقی تعریف می کردند که وقتی خطبه عقد قیصر و خانمش را می خواندند بانگ اذان ظهر طنین انداز شد; قیصر از سر سفره عقد بلند شد و رفت تا نمازش را بخواند » (۱۳ )
قیصر در شعر « خلاصه خوبیها » از کتاب « تنفس صبح » ارادت خود را به امام خمینی (ره ) اینگونه ثابت می کند :
لبخند تو خلاصه خوبیهاست
لختی بخند خنده گل زیباست
پیشانیت تنفس یک صبح است
صبحی که انتهای شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
در چشمت از حضور کبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی
از پشت شیشه دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یک طوفان
آرامشت تلاوت یک دریاست
با ما بدون فاصله صحبت کن
ای آن که ارتفاع تو دور ازماست
قیصر در دفاع مقدس
قیصر ملک ادب معاصر مسیحای شعر انقلاب ما نیز بود. دهه دوم و سوم حیات او مصادف شد با دفاع جانانه و مقدس رزمندگان اسلام از مرزهای کشور. او فرزند شهر ایثار دزفول بود و به دارالمومنین به عنوان مظهر استقامت می بالید و بر مظلومیت او می گریست . « می خواستم شعری برای جنگ بگویم
شعری برای شهر خودم دزفول
دیدم که باید لفظ ناخوش موشک را به کار برد
اما موشک زیبایی کلام مرا کاست » .
اگر سخن از ادبیات دفاع مقدس و حتی واژه ناخوش « جنگ » به میان آید بی تردید قیصر را باید سرآمد سرایندگان آن دانست . شعرهای دوران جنگ امین پور از نوادر ادبیات دفاع و پایداری است که همه بیان شور برخاسته از شعور و تشخیص بجای او می کنند. جمع لطافت طبع شاعری و ظرافت ادب پارسی با ستبری و سختی جنگ تنها از عهده قیصر و یاران انقلابی او برمی آمد. به یاد آوریم اولین سروده های به یادمانی او را در مجموعه « تنفس صبح » که در آن سلاح سرد سخن را به تنهایی در مقابل دشمن زبان نفهم کارساز نمی بیند : « می خواستم شعری برای جنگ بگویم
دیدم نمی شود
دیگر قلم زبان دلم نیست
باید زمین گذاشت قلم ها را
دیگر سلاح سرد سخن کار ساز نیست
باید برای جنگ
از لوله تفنگ بخوانم
با واژه فشنگ .... »
امین پور بر تل خاک خرابه های شهر موشک خورده اش « قصه جنگ » را چنین حکایت می کند :
موسیقی شهر بانگ « رودارود » است
خنیاگری آتش و رقص و دوداست
برخاک خرابه ها بخوان قصه جنگ
از چشم عروسکی که خون آلود است
قیصر هماره بهترین نیت را تصمیم بر شهادت در راه خدا می دانست :
اگرچه نیت خوبی است زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم دیگری بزنیم
و در این آرزو با دل خود نجوا می کرد :
بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه دیگر بگیریم
بیا گمگشته دیرین خود را
سراغ از لاله پرپر بگیریم
زمین گویی غمی بنهفته داره
سخن ها در دهان ناگفته داره
ز هر چشمش هزاران چشمه جوشه
که در دل صد شهید خفته داره
و در جایی دیگر می گوید :
بیا به خانه آلاله ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
شعر آیینی و عاشورایی قیصر
شور برگرفته از شعور قیصر در اشعار آیینی او بیشتر نمایان می شود. مویه های امین پور « در کوچه های کوفه » جانسوز و رقت انگیز است :
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود
دریای درد کیست که در چاه می رود
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکراه می رود
آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود
امین پور اشعار عاشورایی خود را در کتابی به نام « منظومه ظهر روز دهم » فراهم آورد که به اذعان اهل فن از موفق ترین مجموعه های سوگ نوشته شعر آیینی ماست ; روز عاشوراست
کربلا غوغاست
کربلا آن روز غوغا بود
عشق تنها بود ...
این صدای زاده زهراست
« هست آیا یاوری ما را »
باد با خود این صدا را برد
و صدای او به سقف آسمان ها خورد
باز هم برگشت !
« هست آیا یاوری ما را »
انعکاس این صدا تا دورترها رفت
تا دل فردا و آنسوتر ز فردا رفت ...
او با مذهب رابطه ای فطری داشت . به عشق امام رضا(ع ) در شعر « کوچه های خراسان » سرود :
چشمه های خروشان تو را می شناسند
موج های پریشان تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از « لا » گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سرآمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
قیصر شاعر انتظار
قیصر را باید شاعر چشم به راه یا « شاعر انتظار » نامید. سروده های امام زمانی او از طرب انگیزترین نمونه های موجود است :
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
او در شعر « روز مبادا » خطاب به مولایش (ارواحنا فداه ) می گوید : ... وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه بایدها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم !
باشد برای روز مبادا اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند
شاید! امروز نیز روز مبادا باشد!
و در جایی دیگر می گوید :
هرچند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره نیلوفرم و تشنه نورم
سال ها پیش حضرت آیت الله صافی گلپایگانی ضمن تجلیل از سروده امام زمانی امین پور با مطلع :
طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی
با تضمینی زیبا به استقبال شعر وی رفته و سرود :
زهی جمال رخش کرده پرتو افشانی
به ماه چارده و آفتاب رخشانی . (۱۴ )
قیصر شاعر دردهای انسان
شعر سلوک عاشقانه قیصر بود. شاعری در نظر او معنایی دیگر داشت . او « شاعر دردهای مردمی » بود. از این زاویه معادل یابی و واژه گزینی های قیصر شایسته بازبینی است . سعی او در به کارگیری واژه مردم کوی و برزن بر غنای شعر فارسی افزود. با زبانی ساده و روان صمیمی و خودمانی با لحن و لهجه مردم کوچه و بازار سخن می گفت و شگفتا که با همان نکته سنجان را مبهوت کلام سحار خود می کرد از من گذشت اما دلم هنوز با لهجه محلی خود حرف می زند با لهجه محلی مردم با لهجه فصیح گل و گندم (خورشید روستا).
دلمشغولی او بازی با واژه ها تعزیه گردانی شعر و سرگردانی خواننده نبود. آثارش همیشه از نعمت طراوت و تازگی سرشارند و از بوی کهنگی بدور; چرا که روح شاعری قیصر در پاسخ به دغدغه انسان امروز می شکفت . در شعر « نان و غم نان » می گوید : « وقتی جهان از ریشه آدم
و آدم از عدم
و سعی از ریشه های یاس می آید
وقتی یک تفاوت ساده در حرف
کفتار را به کفتر تبدیل می کند
باید به بی تفاوتی واژه ها و واژه های بی طرف
مثل نان دل بست
نان را از هر طرف بخوانی
نان است ....
شعر قیصر جوششی بود چراکه او ریشه در چشمه داشت . او در جایی نحوه غلبه شعر را بر شاعر چنین توصیف می کند : « شعر نه ناگهان بلکه آن چنان آرام در را باز می کند و آنچنان شاعر را غافلگیر می کند که گاهی بعد از رفتنش تازه می فهمد که او با کفش روی فرش آمده بود و فقط جای پای او پیداست . اگر در شب امتحان جبر هم بیاید شاعر بی اختیار تسلیم او می شود » . (۱۵ )
او به تاسی از آموزه های دینی هرگز « این قیمتی در لفظ دری را به پای خوکان » (۱۶ ) و تعلقات دون آنان نریخت و از خامه اش جز آوای نور نتراوید و هر از چندگاه در پاسداشت شعر و شاعری توصیه هایی فروتنانه به همکاران می کرد :
این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطره ها را نفروشید
تنها به خدا دلخوشی ما به دل ماست
صندوقچه راز خدا را نفروشید
و به یاد روانشاد سید حسن حسینی رسم عاشقی را در شعر « اخوانیه » چنین رعایت نمود :
اگر سنت اوست نوآوری
نگاهی هم از نو به سنت کنیم
مگو کهنه شد رسم عهد الست
بیایید تجدید بیعت کنیم
بگو قافیه سست یا نادرست
همین بس که ما ساده صحبت کنیم
خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گل ها حمایت کنیم
رعایت کن آن عاشقی را که گفت
« بیا عاشقی را رعایت کنیم »
قیصر در سال ۱۳۶۷ در شعر « عصر جدید » از مجموعه « آینه های ناگهان » فضای افسون زده و خالی از یقین و ایمان جهان معاصر را چنین به نقد می کشد : « ما در عرصه احتمال به سر می بریم
در عصر شک و یقین
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصری که هیچ اصلی
جز اصل احتمال یقینی نیست .... »
قیصر شعر را از سر سیری و پس از آروغ های روشنفکرانه نمی زد . او در نوشتن زندگی می کرد » (۱۷ ) بی افاده می گفت و بجا و با احساس می سرود; توامان با رنجی طاقت فرسا و جسمی مجروح (۱۸ ) « شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید »
و شاعر متعهد و خلاق انقلاب با دلی خسته از بازی های تکراری زمانه و با انبوهی از خاطرات ترک خورده « لحظه های کاغذی » خود را سرود و رفت :
خسته ام از آرزوها آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی زندگیهای اداری
آفتاب زرد و غمگین پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته خسته از چشم انتظاری
صندلیهای خمیده میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده گریه های اختیاری
عصر جدولهای خالی پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی صندلیهای خماری
سرنوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی باد خواهد برد باری
روی میز خالی من صفحه باز حوادث
در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری
سیدمجتبی مجاهدیان
پی نوشت :
(۱ ) . فرموده پیامبر(ص ) است : « ان من الشعر لحکمه و ان من البیان لسحرا » : من لایحضره الفقیه ج ۴ ص .۳۸۰
(۲ ) دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به امین پور گفته بود : « همین جا بمان و تکان نخور که به شعر دست یافته ای » .
(۳ ) . اشاره است به این شعر قیصر : حرف های ما هنوز ناتمام تا نگاه می کنی وقت رفتن است ! باز هم همان حکایت همیشگی پیش از آنکه با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیز می شود آی ... ای دریغ و حسرت همیشگی ! ناگهان چقدر زود دیر می شود!
(۴ ) قسمتی از پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت قیصر امین پور; مشروح پیام معظم له به این شرح است :
بسم الله الرحمن الرحیم
. با اندوه و دریغ خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امین پور را دریافت کردم . از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب خسارت بار است . او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قله های این هنر بزرگ پیش می رفت
درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد ولی راه فتح قله ها را امید است دوستان و یاران نزدیک و شاگردان این عزیز ادامه دهند. او و دوستانش نخستین رویش های زیبا و مبارک انقلاب در عرصه های شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست . خدا پاداش خوبی های او را امروز که بیش از گذشته به آن نیازمند است با کرم و فضل به او برگرداند و او را در آغوش رحمت و مغفرت خویش بگیرد. به خاندان و بازماندگان و دوستان و شاگردان آن عزیز صمیمانه تسلیت می گویم . سید علی خامنه ای ۹ آبان ۱۳۸۶
(۵ ) . آخرین کتاب قیصر که تاریخ ۸۶ ۶ ۶ و با حضور آن مرحوم رونمایی شد . گر چه تسلط طبیعی قیصر در شعر کلاسیک است اما اوج شاعری او در اشعار نیمایی « دستور زبان عشق » تجلی می یابد.
(۶ ) . به نقل از استاد جواد محقق در مراسم اندوه یاد قیصر در حوزه علمیه امام خمینی (ره ) قم مورخ ۱۶ آبان .۱۳۸۶
. www . tebyan . net . (۷ ) سایت تبیان به آدرس :
(۸ ) . قسمتی از پیام تسلیت مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت قیصر امین پور .
(۹ ) . همان .
(۱۰ ) . تعبیر از استاد حجت الاسلام ژرفا است که در مراسم اندوه یاد قیصر در حوزه علمیه امام خمینی (ره ) قم مورخ ۱۶ آبان ۱۳۸۶ بیان شد.
(۱۱ ) . میزان الحکمه ص .۵۰
(۱۲ ) . ابراهیم : ۲۴ ـ .۲۵
(۱۳ ) . روزنامه کیهان ۱۷ آبان ۱۳۸۶ صفحه .۲
(۱۴ ) روزنامه جمهوری اسلامی ۹ آبان ۱۳۸۶ صفحه .۲
(۱۵ ) . مصاحبه منتشر نشده قیصر امین پور روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۱۷ آبان .۱۳۸۶
(۱۶ ) . اشاره به بیت ناصر خسرو قبادیانی : من هرگز به پای خوکان نریزم مر این قیمتی در لفظ دری را .
(۱۷ ) . در جواب سئوالی درباره ویژگی های نویسنده واقعی گفت : « به نظر من کسی که در زندگی ننویسد بلکه در نوشتن زندگی کند » . (مصاحبه منتشر نشده قیصر امین پور روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۶ ) .
(۱۸ ) . براثر تصادف هولناکی که در سال ۱۳۷۸ برایش رخ داده بود از نعمت دو کلیه و قلب سالم محروم شد .
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید