چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

قحط الرجالی از جنس اصلاح‌طلبی


قحط الرجالی از جنس اصلاح‌طلبی
جریانی که پس از ۱۲سال هنوز نتوانسته است فردی را در خور شان این مردم تربیت کند بهتر است به این مسأله فکر کنند که مردم نیز ممکن است اینگونه بیاندیشند که این جریان لیاقت سکانداری را ندارد! ... از قرار معلوم مشکل اصلی این جریان قحط ‌الرجالی است که اندیشه و سخن‌هایشان در بین مردم خریدار ندارد برای همین مجبورند تا دست به دامان شیرین عبادی و سازگارا و منوچهر محمدی و سروش گردند.
این روزها هر کجا آدمی را وصل به اصلاح‌طلبی می‌بینی سخنش بازگشت آقای خاتمی است و اینکه او باید بیاید (و البته به نظر بعضی‌هایشان وای اگر نیاید) معلوم نیست این بزرگواران چگونه می‌اندیشند؟ آیا مخاطب خود را بالغ اجتماعی نمی‌دانند یا اینکه هنوز در حال و هوای دوم خردادند؟
آیا فکر نمی‌کنند اگر انتخاب‌های مردم در گذشته را مبنای تحلیل جریانات سیاسی در نظر بگیریم آنها وام‌دار هیچ گروه سیاسی نبوده و به توصیه‌ها و خرده فرمایشات صاحبان قدرت و مکنت ترتیب اثری نداده و بنا نیست دوباره خود را بیازمایند؟ مگر رفتارهای انتخاباتی سی‌سال گذشته چه پیامی برای جریانات سیاسی داشته است؟
آیا جز این است که مردم روشن‌بین حتی در آزمون و خطا، جریاناتی که اعتقادات آنها را نشانه رفته است به تاریخ سپرده‌اند؟ اگر جریان اصلاح‌طلبی واجد مولفه‌های ماندگار در حوزه اندیشه بود آیا نباید همچون اندیشه‌های مطهری و بهشتی و رجایی و حتی شریعتی که تاکنون نیز بدون حضور ایشان ماندگار مانده اندیشه‌های اصلاح‌طلبی هم می‌ماند و گفتمان غالب محافل دینی و سیاسی می‌گردید؟
اگر بنا بود گفت‌وگوی تمدن‌ها حتی به زور بخش‌نامه و ابلاغ و سفرهای دولتی پیش برود که با افول صاحب اندیشه‌اش به پستوهای تاریخ نمی‌رفت. آیا اسم این را می‌توان اندیشه‌های ناب گذاشت و به گذشته‌‌ای اینچنین افتخار کرد و دوران آن را درخشش طلایی در عرصه‌های بین‌الملل نام نهاد؟ کجای تساهل و تسامح در برابر زور و استکبار صلح‌طلبی است؟ و در کدام مسلک و مرام هجوم به باورهای دینی مردم آزادی اندیشه است؟ چه کسی باور می‌کند که وطن‌پرستی یعنی خزیدن در کنج پناهندگی سیاسی! اگر اندیشه توان مقابله داشته باشد که به دامن غرب پناه نمی‌برد! و ضعف ساختاری نظریه‌اش در پس اتهام عدم حمایت دولتمردان پناه نمی‌گیرد؟
مگر اندیشه‌های مطهری و شریعتی را دولت‌ها حمایت کردند که هنوز مانده است؟ آیا برای جریان اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان تلنگری نیست که هیچ همراهی اجتماعی با اندیشه‌های ایشان نیست؟ یا شاید هم این جماعت جریانات آرمان‌گرایی دانشجویی و دانشگاهی را به خود گرفته‌اند و نقد دولت‌ها را به معنای همراهی با اندیشه خود می‌دانند؟ کدام جریان زنده سیاسی و اجتماعی را در قرون و اعصار گذشته دیده‌اید که وجودش وابسته به حضور یک نفر باشد؟ اگر بنا بود اندیشه امام قائل به حضور خود ایشان باشد که بعد از بیست سال از رحلت آن مرد بزرگ دیگر نباید ذکری از اندیشه ناب او در جامعه اسلامی بماند!
اگر غایت تئوری اصلاح‌‌طلبی تب و تاب برای بقای اجتماعی و کسب قدرت با حضور آقای خاتمی است که بهتر است نام دیگری بجز اصلاح‌طلبی بر این اندیشه نهاد و در این مرام از مردم‌سالاری و آزادی تعریفی دگر ارائه کرد. اگر اندیشه‌‌ای اینچنین وابسته به فرد باشد بهتر است که بیشتر در هزینه کردن از آقای خاتمی بیاندیشد! جریانی که پس از ۱۲سال هنوز نتوانسته است فردی را در خور شان این مردم تربیت کند بهتر است به این مسأله فکر کنند که مردم نیز ممکن است اینگونه بیاندیشند که این جریان لیاقت سکانداری را ندارد!
از قرار معلوم مشکل اصلی این جریان قحط ‌الرجالی است که اندیشه و سخن‌هایشان در بین مردم خریدار ندارد برای همین مجبورند تا دست به دامان شیرین عبادی و سازگارا و منوچهر محمدی و سروش گردند. ضمن آرزوی عمری طولانی برای آقای خاتمی که اصلاح‌طلبان را به اندک ماندگاری در این وانفسا امیدوار می‌کند! توصیه می‌کنم ایشان را به سرنوشت معین و ... دچار نفرمایند برای همین بهتر است جریان اصلاح‌طلبی برای به دست آوردن یک پایگاه دائمی در بین مردم تکان اساسی به خود بدهد و خود را از اندیشه‌هایی که درست یا غلط خود را به این جریان متصل کرده‌اند و مغایر با عقاید مردم و آرمان انقلاب و امام و شهداست تبرئه کند.
محمد الیاس قنبری
منبع : اخبار انصار


همچنین مشاهده کنید