پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عقل و عشق


عقل و عشق
شیخ محیی‌الدین بن عربی در سال ۵۶۰ هـ. ق در مرسیه یکی از شهرهای “آندلس” (جنوب اسپانیا)به دنیا آمده و در سال ۶۳۸ هـ‌ق در گذشته است. معروف‌ترین آثار و نوشته‌های او عبارتند از: فتوحات مکیه فی‌اسرار الما لکیه و الملکیه، فصوص الحکم، الاسفار، دیوان شعر، ترجمان الاشواق و ...
گفته شده که ابن عربی، بنیانگذار عرفان عملی (مبنی بر وحدت وجود) است و هم اوست که در قرن هفتم تحولی در عرفان به وجود آورده و عرفان ذوقی و اشراقی را استدلالی و علمی کرده است. ابن عربی، هم در دوره خود و هم در دوره‌های بعدی مخالفانی داشته که سخنان او را رد نموده و حتی کفر آمیز دانسته‌اند. (۱)
و استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی می‌نویسد: “محی‌الدین عربی بنیانگذار عرفان علمی است و کتب متعددی در تصوف و عرفان علمی تدوین کرده است... محققان از عرفا که بعد از محیی‌الدین پا به عرصه وجود گذاشته‌اند همه شارح کلمات و تحقیقات و تدقیقات ارزنده او هستند، ... فتوحات مکیه او مملو از تحقیقات و تدقیقات و مکاشفات شخصی این مرد بزرگ است.”
و باز سیدجلال‌الدین آشتیانی درباره نظرات ابن عربی در خصوص “عقل” می‌نویسد: “بنا بر مسلک تحقیق، تکمیل، قوه نظریه و سیر معارف با عقل و استدلال برای مردمانی که نفوس آنها مستکفی بالذات نیست، و احتیاج به معلم بشری دارند، لازم و واجب است و معرفت و تحقیق علم و تحصیل معارف از طریق نظر، بذر و ماده مشاهده و مکاشفه است... و طی طریق شهود و عبور از حجب نورانی و ظلمانی، از عهده کسی که عالم به احکام شرع و عارف به موازین حکمت نظری نباشد، خارج است. (۲)
چه آن که از به کار انداختن قوه نظری علم الیقین و از اعمال عقل عملی و تصفیه نفس از رذایل و تحلیه آن به فضایل، حق الیقین و عین ‌الیقین حاصل می‌شود. اشخاصی عامی و قلندرانی که عالم به موازین شرع و احکام عبادات و طرز تصفیه و طریقه قرب بحق نیستند و از موازین اطلاع ندارند، باید آرزوی فتح باب غیب و گشایش روزنه‌ای از عالم نامتناعی نشات مقدم بر این نشاه را، با خود به گور ببرند.” (۳)
ابن‌عربی در یکی دیگر از آثار خود “فتوحات مکیه” درباره عقل و حوزه و محدوده تصرف و ادراک آن می‌گوید: “عقل از آن جهت که مفکر است به این معنی که می‌خواهد با استدلال و به وسیله معلومات خود به نتایج برسد، محدود است به حدی معین که از آن فراتر نمی‌تواند برود. اما از آن جهت که “پذیرا”ی حقایق باشد، به هیچ حدی، محدود نیست.” (۴)
و در ادامه گوید: “علوم انسانی مقداری به وسیله فکر به دست می‌آید. و مقداری را فکر “ممکن” ‌می‌داند، ولی عقل از راه فکر نمی‌تواند به آن برسد ... و مقداری را، فکر “محال” می‌داند و عقل نیز آن را به عنوان مستحیل، می‌پذیرد و از استدلال نسبت به آن خوداری می‌کند، ولی چون مشمول رحمت و موهبت الهی واقع شود، خداوند علم این گونه امور را به او می‌بخشد و او آن حقیقت را به عنوان واقعه‌ای صحیح و غیر مستحیل می‌پذیرد، هر چند که از لحاظ “عقل” همچنان ناممکن و محال به نظر آید.” (۵)
و بالاخره ابن عربی عقل را دارای این استعداد می‌داند که علوم رسمی را، از راه فکر و نظر، به وساطت حواس و امثال آن به دست آورد و نیز علوم الهی و حتی رسمی را، از راه کشف و موهبت دریابد و سپس می‌افزاید که برای عقل در تحصیل علوم رسمی از راه حواس و استدلال اجمال و ابهام و امکان خطا و انحراف وجود دارد و لذا احکامش از یقین برتری که جای هیچ‌گونه تردیدی نباشد بهره‌مند نیست. اما معلوماتی را که به وسیله کشف و موهبت به دست می‌آورد، معلوماتی خواهند بود، روشن و مفصل و عقل درباره آنها، از اطمینان و یقین قاطعی برخوردار است.” (۶)
حال، که نظرات آن عارف بزرگ درباره عقل آورده شد، نظرات وی درباره عشق نیز آورده می‌شود؛ ابن عربی عشق را “دین و ایمان” خود می‌داند و ضمن یکی از اشعار خود، که ترجمه آن به شرح زیر است، می‌‌گوید: “من به آیین عشق می‌‌گردم، کاروانش به هر کجا که رود. و دین و ایمان من، محبت و عشق است.” (۷)
و باز گوید:
“هر کس که عشق را تعریف کند، آن را نشناخته، و کسی که از جام آن جرعه‌ای نچشیده باشد، آن را نشناخته و کسی که گوید من از آن جام سیراب شدم، آن را نشناخته، که عشق شرابی است که کسی را سیراب نکند.” (۸)
ناگفته نماند که هجویری نیز در این باره با ابن عربی هم عقیده است و می‌گوید: هر چیزی را می‌‌توان از طریق چیزی لطیف‌تر و ظریف‌تر از آن شرح داد، اما چون دقیق‌تر و لطیف‌تر از عشق نیست، پس چگونه و با چه چیزی می‌توان آن را توصیف نمود. (کشف المحجوب، هجویری، ص ۱۷۳)
و باز گوید: “دل محبان خدا شکافته شد، و آنان جلال و عظمت پروردگار را به نور دل دیدند، بدن‌هاشان این جهانی، و ارواحشان ملکوتی و عقولشان آسمانی است، میان صفوف ملائکه می‌چمند و به عین الیقین مشاهده می‌کنند و به آن اندازه که قدرت دارند، او را می‌پرستند، آن هم نه به طمع بهشت و نه به خاطر خوف از جهنم، بلکه از آن جهت که او را دوست می‌دارند.” (۹)
● نتیجه‌گیری کلی:
بنابراین، با توجه به نظرات و آرای ابن عربی، می‌توان گفت: تفاوت کار یک عارف با غیر عارف در این است که کار غیر عارف، تنها به کار گرفتن عقل و اندیشه است، با استفاده از مبادی و مبانی و اصول عقلی.
اما کار یک عارف علاوه بر اینها، بهره جستن از مشاهدات و مکاشفات درونی خویش است. منتها این مشاهدات و مکاشفات را با تغییرات و تعبیراتی همراه ساخته و وارد قلمرو عقل و اندیشه می‌کند، تا با زبان عقل قابل تعبیر و تبیین باشد. او یافته‌های خود را خواه به وسیله عقل باشد یا کشف و شهود ارج می‌نهد.
از دیدگاه ابن عربی
گوهر عقل
استاد علی جوادیgmail. com ؛ ۱۱۰ Alijavadi
پی‌نوشتها:
-۱ دانشنامه ایران و اسلام “عقاید ابن عربی”، ج ۵، صص ۷۱۳ -۷۱۰
-۲ شرح مقدمه داود قیصری بر فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، انتشارات کتابفروشی باستان، مشهد ۱۳۴۴، صص ۱ -۲
-۳ همان منبع، صص ۵ -۶
-۴ فلسفه عرفان، نوشته: دکترسید یحیی یثربی، ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم سال ۱۳۷۰ ص ۳۷۹ به نقل از: (فتوحات مکیه، ابن عربی، ج ۲، ص ۱۱۴)
-۵ همان منبع
-۶ همان منبع
-۷ فلسفه عرفان، نوشته دکتر یحیی یثربی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ دوم سال ۱۳۷۰ ص ۵۶، به نقل از (فتوحات مکیه، ج ۲، صص ۱۱ -۱۱۲.)
-۸ همان منبع
-۹ همان منبع
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید