جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

غروب صبح صادق


غروب صبح صادق
حضرت امام جعفرصادق(علیه السلا‌م ) درماه شوال سال یکصد و چهل وهشت به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانیده بود، به شهادت رسید.
اسم مبارک ایشان جعفر و کنیه مشهور آن حضرت ابی عبدالله و لقب مشهور ایشان صادق است. عمر مبارک آن بزرگوار شصت و پنج سال بود. در سال هشتاد و سوم هجرت و بنابر مشهور در هفدهم ربیع الا‌ول که روز ولا‌دت با سعادت حضرت رسول (ص) است به دنیا آمد و در سال صد و چهل و هشت ۲۵ شوال المکرم به امر منصور دوانیقی مسموم و شهید شد.مدّت امامت آن بزرگوار سی و چهار سال بود. ‌
حضرت صادق (ع) در این سی و چهار سال شیعه را زنده کرد. خدمات آن حضرت به شیعه به حدی است که شیعه را جعفری می گویند. این امتیازی مهم برای امام صادق (ع) است غالب روایات شیعه از امام صادق (ع) نقل شده است. مرحوم محقق رحمه الله در معتبر می گوید: در فنون مختلفه اسلا‌می به قدری از امام صادق (ع) روایت شده است که عقل در تحیر است. ‌
بزرگان شیعه و سنی اقرار دارند که چهار هزار نفر از امام صادق روایت نقل نموده اند. ابان بن تغلب سی هز ار روایت از امام صادق نقل نموده است. نجاشی می گوید که نهصد نفر از بزرگان را در مسجد رسول الله دیدم که همه می گفتند، حدثنی جعفر بن محمد الصادق.
چون عمر امام صادق (ع) در پایان دولت بنی امیه و اول دولت بنی عباس واقع بود و این دو دولت قدرتی نداشتند، ـ دولت بنی امیه رو به زوال بود و دولت بنی عباس هنوز قدرتی نیافته بود از این جهت توانست به نشر معارف اسلا‌م بپردازد. و چندین هزار دانشمند در علوم اسلا‌می در عالم اسلا‌م تربیت کند. امام صادق در فقه شاگردانی چون: جمیل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر، حماد بن عیسی، حماد بن عثمان و ابان بن عثمان را که از فقهای بزرگ اسلا‌مند به اسلا‌م هدیه کرد که از اصحاب اجماع بودند ـ یعنی امامیه روایات آنان را بدون تفحص والمفضل؛ و در تفسیر کسی مثل ابی حمزه ثمالی را به عالم اسلا‌م تحویل می دهد. عمر سی و چهار ساله ایشان منتشر شد و مذهب تشیع رونق گرفت. ولی در دولت منصور دوانیقی علا‌وه بر محدودیت هایی که برای ایشان پدید آمد و به عناوین مختلف از درس و تماس با ایشان و از انتشار روایات جلوگیری شد، افرادی را نیز در مقابل ایشان ساختند و از آنان فوق العاده طرفداری شد تا از این راه بتوانند نور معنویت امام صادق را خاموش کنند. ‌
ابوحنیفه، قتاده و امثالهم را در فقه، سفیان ثوریها را در عرفان، ابن ابی العوجاها را در عقاید ساختند، ولی روشن بود که این گونه افراد نمی توانستند در مقابل آن بزرگوار بایستند. نقل شده که منصور جلسه ای تشکیل داد که امام صادق را علا‌وه بر بی احترامی مجاب کنند. قتاده چهل مسئله غامض تهیه کرد که از امام صادق (ع) بپرسد. چون امام صادق (ع) وارد جلسه شد، ناگهان همه برخاستند و امام صادق را بالا‌ی مجلس جا دادند. ابهت امام مجلس را فرا گرفت. سکوت بر جلسه حکمفرما بود تا اینکه امام صادق سکوت را شکست و از قتاده پرسید: سوالی داری؟
قتاده گفت: یابن رسول الله آیا پنیر خوردن حلا‌ل است؟ ‌
امام صادق تبسم نمودند و فرمودند: مسایل تو از این قبیل است؟ ‌
قتاده گفت: نه به خدا، من چهل مسئله مشکل تهیه کرده بودم ولی ابهت شما همه را از یاد من برد. ‌
بنی عباس چون نتوانستند از این راههای مرموز نتیجه بگیرند، امام صادق را در مضیقه شدیدی قرار دادند. درس او را تعطیل و ایشان را خانه نشین کردند. حتی راوی می گوید: <خدمت امام صادق رفتم و دیدم <الباب علیه مغلق والستر علیه مرخی> یعنی: در اتاقی با پرده های آویخته منوع از ملا‌قات با دیگران بود؛ تا سرانجام ایشان را مسموم و شهید کردند.> ‌
● فضایل امام
فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: <بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.> از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: <ما رأیت افقه من جعفر بن محمد> یعنی: <از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.> و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیه شریفه: کل شیء هالک الا‌ وجهه.، یعنی: <هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،> فرمود: <نحن الوجه الذی یوتی الله منه> ، یعنی ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود. بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است. ‌
● بصیرت امام
محمد بن عبدالله می گوید: <عبدالحمید که یکی از راویان فقه شیعه است در زندان بود. روز عرفه در مکه خدمت امام صادق رسیدم و از زندان و مضیقه عبدالحمید با ایشان صحبت کردم. امام صادق دعا کردند و بعد فرمودند: رفیقت از زندان آزاد شد. موقعی که از مکه برگشتم و با عبدالحمید تماس گرفتم، معلوم شد همان ساعت که امام صادق دعا کرد و بعد خبر آزادی عبدالحمید را داد، او از زندان آزاد شد.> ‌
مهزم می گوید: <برای دیدن امام صادق (ع) به مدینه رفتم و منزلی اجاره کردم. پس از مدتی تمایلی به کنیز صاحب خانه پیدا کردم و روزی دست او را با شهوت فشار دادم. همان روز به خدمت امام رسیدم و حضرت فرمودند: امروز کجا بودی؟ من به دروغ گفتم که صبح را در مسجد به سر آوردم. حضرت فرمودند: اما تعلم ان هذا لا‌ینال الا‌ بالورع یعنی: آیا نمی دانی به مقام وایت، جز با ورع و پرهیزگاری نمی توان رسید؟> ‌
ابی بصیر می گوید: <روزی من جنب بودم و چون دیدم که عده ای به خدمت امام صادق می روند، من هم با حالت جنابت رفتم. حضرت فرمودند: آیا نمی دانی به خانه های ما جنب نباید وارد شود؟> ‌
● علم حضرت صادق(ع)
راجع به علم امام صادق از زبان ایشان چند جمله نقل می کنیم. ‌
علا‌ء بن سبابه می گوید، امام صادق فرمودند: <من آگاهم به آنچه در آسمانها و زمین است و آنچه در بهشت و جهنم است. و من آگاهم به گذشته و به آینده تا روز قیامت. سپس فرمودند: این علم را از قرآن می دانم، به قرآن تسلط دارم چون تسلّط بر کف دستم. و خداوند متعال در قرآن فرموده است که قرآن بیان کننده همه چیز است.> ‌
بکیر بن اعین می گوید: <امام صادق فرمودند، من آگاهم به آنچه در آسمانها و زمین است، و آنچه در دنیا و آخرت است. چون دیدند که این کلا‌م پیش بعضی سنگین آمد فرمودند: ای بکیر من این علم را از قرآن می دانم، زیرا در قرآن است ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیئ.>
‌صفوان بن عیسی می گوید: <امام صادق فرمود: من علم اولین و آخرین را می دانم، می دانم آنچه در صلب پدرها و رحم مادرها است.> ‌
● صبر ‌
اسماعیل که پسر بزرگ امام صادق بود از دنیا رفت. امام صادق (ع) با کمال خوشرویی از مردمی که برای تعزیت آمده بودند پذیرایی فرمود، به قدری که مورد تعجب شد. از حضرت در این مورد سؤال نمودند. آن بزرگوار فرمودند باید تسلیم امر خداوند بود. و در مصیبت دیگری فرمودند: <ما اهلبیت قبل از مصیبت فعالیت خود را انجام می دهیم ولی چون مصیبت آمد راضی و تسلیم تقدیر الهی هستیم.> ‌
● عفو ‌
به امام صادق خبر رسید که پسر عموی شما در میان مردم به شما ناسزای بسیار گفت. حضرت بلند شد دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز با رقّت شدید گفت: <خدایا من از حق خودم گذشتم، توا کرم الا‌کرمینی از او در گذر و به کردارش گرفتار نکن.> گویا حضرت به این مطلب توجه داشتند که قطع رحم مؤاخذه شدید و با سرعت دارد، از این جهت در نماز و دعا برای او سرعت نمودند. ‌
● سخاوت
هشام بن سالم می گوید: <رویه امام صادق این بود که چون پاسی از شب می گذشت، کیسه ای را به دوش می گرفت و محتویات آن را میان فقرای مدینه تقسیم می کرد. آنان از حضرت خبری نداشتند تا اینکه پس از مرگ امام صادق روشن شد که چه کسی به آنان توجّه داشته است.>
خثعمی می گوید: <امام صادق کیسه ای دینار به من دادند که به شخصی بدهم و تاکید نمودند که اسم ایشان را نبرم. چون کیسه را به آن شخص دادم تشکر کرد، ولی از امام صادق گله کرد که با وصفی که قدرت دارد به ما رسیدگی نمی کند.>
● عبادت و خشیت امام (ع) ‌
ابان بن تغلب می گوید امام صادق را دیدم در رکوع و سجده هستند و هفتاد تسبیح از ایشان در رکوع و سجود شنیدم. ‌
در خرائج راوندی است که راوی می گوید: <امام صادق را در مسجد رسول الله دیدم به نماز است و سیصد مرتبه سبحان ربی العظیم و بحمده از ایشان شنیدم.>مالک بن انس می گوید: <بهتر از جعفر بن محمد، در علم و تقوا ندیدم و هر وقت که او را می دیدم، یا در ذکر بود و یا روزه بود و یا مشغول نماز بود. او از اکابر زهاد و از بندگان شایسته ای بود که از خدا می ترسید و در خانه خدا خاشع و گریان بود. سالی در مکه با او بودم، چون موقع تلبیه شد نمی توانست تلبیه بگوید و می گفت و می گریید که: اگر بگویم لبیک و او بگوید لا‌لبیک چه کنم؟ ‌
● سعه صدر ‌
مفضل یکی از بزرگان شیعه است و کتاب او موسوم به توحید مفضل، کتابی است در اثبات صانع وصفات او. درباره امام می گوید: <در مسجد نشسته بودم و ابن ابی العوجا با اطرافیانش کلمات کفر آمیز می گفتند. نتوانستم صبر کنم و به آنها پرخاش کردم. ابن ابی العوجا گفت: ای مرد، اگر تو از اصحاب جعفر بن محمد هستی، روش او چنین نیست. ما با او مذاکره می کنیم و او با کمال صبر و بردباری، با کمال عقل و فطانت به حرفها گوش می کند که گویا مجاب شده است، و بعداً حرفها را یکی پس از دیگری رد و باطل می کند.>
این قطره ای از دریای فضایل امام صادق است، و ما اگر بطور اجمال درباره امام صادق چیزی بگوییم، آنرا می گوییم که خود امام صادق (ع) فرموده است. جهنی می گوید: <ما در مدینه درباره فضایل اهل بیت صحبت می کردیم و شبهه ربوبیت برای ما جلو آمد. امام صادق (ع) را ملا‌قات نمودیم. حضرت فرمودند این فکر خرافی چه وقت به نظر شما رسید؟ همانا برای ما پروردگاری است که همیشه حافظ ما است و ما او را عبادت می کنیم. شما می توانید هرچه می خواهید درباره ما بگویید مشروط بر اینکه ما را مخلوق خداوند متعال بدانید.> ‌
و به گفته امیرالمؤمنین (ع:) نزلونا عن الربوبیه وقولوا فینا ماشئتم. ‌
ما را خدا نگویید و هرچه می خواهید درباره ما بگویید.
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید