شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

افول بازیگری آمریکا


افول بازیگری آمریکا
جرج بوش و تیم نومحافظه کار وی درحالی به روزهای پایانی دوران کاری خود رسید که بررسی کارنامه ۸ ساله وی بیانگر تحولا‌تی قابل تامل است که شاید در کمتر دوره‌ای از تاریخ آمریکا بتوان آن را مشاهده کرد.
بوش در حالی در سال ۲۰۰۰ قدرت را در دست گرفت که سیاستهای کلینتون با محوریت رفاه مردمی از یک سو به بهبود شرایط زندگی مردم آمریکا منجر شده بود و از سوی دیگر تا حدودی جایگاه جهانی آمریکا بهبود یافته و آن توانسته بودند با نام دموکراسی و مردم سالا‌ری به اهداف توسعه طلبانه خود دست یابند. اکنون در کارنامه بوش اجرای سیاستهای توسعه طلبانه همچون دوران‌های گذشته آمریکا مشاهده می‌شود اما در این عرصه تفاوتهایی مشاهده می‌شود.
در صحنه داخلی بوش به رغم فضای امنیتی ایجاد کرده نتوانست نه امنیت را برای مردم تامین کند چنانکه هم اکنون نیز ناظران سیاسی و اطلا‌عاتی غرب افزایش تهدیدات تروریستی علیه آمریکا را مطرح می‌کنند. در زمینه اقتصادی نیز برای تهدید ایجاد شده در امور مالی و ورشکستگی اقتصاد ایالا‌ت متحده بیانگر کارکرد نادرست دوران بوش است. نارضایتی مردمی و برگزاری تظاهرات‌های گسترده و اعلا‌م عدم اطمینان۸۰ درصد مردم آمریکا به آینده کشورشان از دیگر دستاوردهای عرصه داخلی آمریکا است.
در عرصه بین‌المللی نیز هرچند که تیم نومحافظه کار بوش با ادعای حمله پیش دستانه و سلطه بر خاورمیانه آغاز گر دو جنگ افغانستان و عراق و نیز بحران آفرینی در سایر کشورهای منطقه نظیر جنگ ۳۳ روزه صهیونیستها علیه لبنان بود اما کارنامه بوش در این عرصه نیز چندان مطلوب نمی‌باشد. اولا‌ آمریکا در اجرای اهداف خود در عراق و افغانستان ناکام مانده‌اند چنانکه سران نظامی و سیاسی صراحتا این مهم را اعتراف کرده‌اند. رویکرد به گردهمایی شبه نظامی و حتی گروههای تروریستی طالبان برای حل بحران عراق و افغانستان خود سندی براین کارکرد می‌باشد.
ثانیا آمریکا در زمینه مقابله با آنچه محور شرارت با ترکیبی از ایران، کره شمالی، سوریه و گروههای مقاومت لبنان و فلسطین بود ناکام مانده چنانکه ناظران سیاسی آمریکا بر پایان این سیاست سوخت و لزوم مذاکره با این گروهها برای خروج آمریکا از بحران جهان اعتراف کرده‌اند.
ثالثا آمریکا در حفظ پایگاههای گذشته نیز ناتوان بوده چنانکه تحولا‌ت آمریکای لا‌تین، خاورمیانه و شرق آسیا خواسته بر این اصل می‌باشد.
رابعا عدم توانایی در مقابله با بازیگری بزرگی چون چین و روسیه که نمود آن را در ناکامی طرح گرجستان و توسعه طلبی در آسیای مرکزی و قفقاز و بالکان مشاهده گردیده از دیگر کارکردهای بوش می‌باشد.
خامسا شکست در طرح ترویج دموکراسی آمریکایی که از شعارهای این کشور است از دیگر دستاوردهای دوران بوش می‌باشد. بوش نه تنها به این مهم دست نیافت بلکه حوادثی چون گوانتانامو، ابوغریب، زندان‌های مخفی در اروپا در کنار جنایت در عراق و افغانستان،‌وجهه واقعی دموکراسی آمریکایی را نشان داد به گونه‌ای که جهانیان صراحتا خواستار پایان سردمداری آمریکا بر جهان شدند. براین اساس می‌توان گفت که بوش ویرانه‌ای برای آمریکا و جانشینی خود به ارث گذاشته است که تاسالها می‌تواند این کشور را در انزوای داخلی قرار دهد به ویژه اینکه مردم نیز خواستار ورود به عرصه داخلی و پایان بازیگری خارجی شده‌اند.
علی تتماج
منبع : روزنامه سیاست روز


همچنین مشاهده کنید