چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

کندی یا نیکسون مساله این است.


کندی یا نیکسون مساله این است.
اولین مناظره تلویزیونی نامزد‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در تاریخ ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۶۰ میان ریچارد نیکسون، نامزد‌ جمهوری‌خواهان و جان اف. کندی، نامزد دمکرات‌ها برگزار شد.
در شرایطی که همگان بر این باور بودند که نیکسون که یک سیاست مدار کهنه‌کار به شمار می رفت خواهد توانست به راحتی از پس کندی جوان برآید، نتایج نظرسنجی‌ها حاکی از عملکرد بهتر سناتور کندی بود.
این مناظره برای اولین بار در سطح نامزدهای دو حزب اصلی ایالات‌متحده یعنی احزاب دمکرات و جمهوری‌خواه در تاریخ ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۶۰ در شهر شیکاگو، واقع در ایالت ایلینویز و در استودیوی شبکه تلویزیونیWBBM متعلق به شبکه تلویزیونی CBS برگزار شد.
نیکسون بسیار ضعیف‌تر از آنچه انتظار می‌رفت در این مناظره ظاهر شد. او چهره خود را به خوبی آراسته نکرده بود و به دلیل جراحی زانو که اوایل همان ماه انجام داده و به همین دلیل بستری شده بود بسیار نحیف به نظر می‌رسید و
حال امروز ۴۸ سال از آن زمان می گذرد ؛ تاریخ در حال تکرار شدن است ، اوباما با هیبت کندی به مبارزه مک کین رفته که تفکراتی شبیه نیکسون دارد. مطلب جالب آنجاست که آخرین مناظره نامزد‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هم مانند اولین مناظره میان ریچارد نیکسون و جان اف. کندی روز ۲۶ سپتامبر برگزار شد تا سناتور جوان دمکرات، باراک اوباما در برابر سناتور کهنه‌کار و ۷۲ ساله جمهوری‌خواه، یعنی سناتور مک‌کین قرار بگیرد. اگرچه به اعتقاد کارشناسان، این مناظره برنده مشخصی نداشت اما نظرسنجی‌هایی که بلافاصله پس از انجام این مناظره انجام شد حکایت از برتری باراک اوباما بر رقیب جمهوری‌خواهش داشت. اوباما در این مناظره بسیار آرام و متین بود و تلاش کرد تا نشان دهد مک‌کین ادامه بوش است
نفس های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شماره افتاده و به زودی مشخص خواهد شد سکان دار هدایت آمریکا کیست.
اگر چه برخلاف کندی، اوباما سفیدپوست نیست اما همچون او که از اقلیت کاتولیک است ، وی نیز از تبار سیاهپوستان آفریقایی و از پدری کنیایی است و این گونه وصله در اقلیت بودن را به خود چسبانده است. کاندیدای دموکرات‌ها پیش از این بارها به ویژه در مانیفست سیاست خارجی‌اش که در ماه جولای در نشریه معتبر فارن افرز (امور خارجه) چاپ شد دلبستگی و علاقه‌اش به جان اف‌کندی را نشان داده و به رخ حریفان کشیده است و به صراحت بیان داشته که تنها راه احیای رویای آمریکایی زنده کردن نام و یاد و آرمان‌های جان‌اف‌کندی است. اما درست در روزی که معاون ۶۵ ساله‌اش حملات به او را با حملات به دو رئیس‌جمهور سابق اما مقتول آمریکایی مقایسه کرد، خبرگزاری‌ها خبر سومین توطئه قتل او و این‌بار در ایالت تنسی را منتشر کردند تا کاندیدای ۴۷ ساله دموکرات‌ها به یاد داشته باشد که پس از ورود احتمالی به کاخ‌سفید و از ژانویه ۲۰۰۹ که رسما رئیس‌جمهور آمریکا لقب خواهد گرفت صحنه عمل با صحنه شعارهای انتخاباتی به کلی متفاوت است.
با وجود اینکه تمام نظرسنجی‌ها به کاندیدای دموکرات‌ها نوید یک پیروزی شیرین را می‌دهند اما بیم و هراس در اردوگاه دموکرات‌ها مانع از آن نمی‌شود که باراک اوباما از هواخواهانش نخواهد تا چند ساعت باقیمانده انتخابات را همچنان پرشور ادامه ندهند.
اوباما هفته گذشته خطاب به هوادارانش گفت: «تنها یک هفته تا تغییر آمریکا باقیمانده است. ما حتی یک روز، یک دقیقه و یک ثانیه را نیز نمی‌توانیم در این هفته سرنوشت‌ساز از دست دهیم.» در روزی‌که جوزف بایدن معاون اوباما، حملات به کاندیدای دموکرات‌ها را همچون حملات به تامس جفرسون، آبراهام لینکلن و جان اف‌کندی روسای جمهور اسبق آمریکا خواند ، اوباما خود خطاب به هوادارانش گفت: «حتی یک دقیقه هم به باخت فکر نکنید. باید حرکت کنیم و باید چنان کار کنیم که گویا آینده‌مان به این یک هفته وابسته است.»
● واما نیکسون!
مک کین یک شخصیت کاملا آمرکایی وفادار به برخی ارزش های خشن آمریکایی است که توسط بوش پسر کاملا نمود پیدا کرده است و دائما از القاء نظر ایالات متحده به جهان سخن می راند.
در این میان پر بی راه نیست به این نظر برخی کارشناسان نیم نگاهی بی اندازیم ؛ برخی از تحلیل گران معتقدند مک کین خیلی راحت تر از اوباما می تواند با جمهوری اسلامی ایران و کره شمالی به صلح برسد و به خصوص نظر مقامات اسراییل را جلب کند.
بعد از گذشت حدود یک‌ربع قرن، هنوز هم کسی نمی‌داند ریچارد نیکسون رییس جمهور آمریکا در سال ۱۹۷۲ در سفرش به چین که با همراهی هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی‌اش، اتفاق افتاد چه گفت‌و‌گوها و تعاملاتی با "مائو زدونگ" رهبر خلق چین انجام داشته است. در زمان جنگ سرد این جلسه یک اتفاق نادر تاریخی محسوب می‌شد که با حرف‌های نادرتری نیز شروع شد. مائو بحث را با موضوع زنان و حقوق آنها شروع می‌کند و در همین حال نیکسون در مقابل رهبر حزب کمونیست چین از عدم شباهت کسینجر ضد کمونیست به مامور مخفی‌ها حرف می‌زند. در شروع بحث هم دو طرف، اگر چه بحث آنچنان مضحک پیش می‌رود که حتی از ۱۲ بار اسارت کسینجر در پاریس و ماجراهای فیلم‌گونه‌ی وی در این شهر نیز حرف‌هایی بیان می‌شود!
آزادی عمل و قدرت مانور سیاستمداران نیز دارای حد و مرز معینی محدود به قواعد و مرزهای استراتژی کلا‌ن ملی به ویژه استراتژی امنیت ملی آمریکاست.
استراتژی مک‌کین و اوباما برای حفظ منافع اقتصادی و سیاسی آمریکا یکی خواهد بود اما در تاکتیک‌های رسیدن به این اهداف اوباما دنباله‌رو سیاست "نیکسون" و مک‌کین دنباله‌رو سیاست "کندی" است.
استراتژی "نیکسون" دفاع واقع بینانه نام گرفت. او معتقد بود باید واقعیت‌ها و تغییر و تحولات نظامی و سیاسی جهان را در نظر گرفت. باید تعهداتی را بپذیریم که بتوانیم اجرا کنیم. تعهد نسبت به آزادی بزرگ و تزلزل ناپذیر معتقد بود دیگران هم باید سهم خود را درباره دفاع از آزادی در سراسر جهان به عهده بگیرند. برای این منظور باید به کشورهای دیگر کمک کنیم تا ظرفیت‌شان گسترش یابد و خودشان از خودشان دفاع کنند. لذا اصولی را به شرح زیر برای دوران حکومتش تعریف کرد:
۱) برقراری و تقویت قدرت‌های وابسته‌ی، پر تحرک و قوی در مناطقی که این کشورها منابع سرشار زیرزمینی دارند به پا کردن و خریدن چنین حکومتی می‌تواند به خوبی در خدمت فروش سرسام‌آور تسلیحات و افزایش بی‌حد صادرات قرار گیرد.
۲) تغییر سیاست تهاجمی به سیاست مذاکرات پشت میز.
۳) محدود کردن حضور ارتش آمریکا در جهان و محول ساختن یکسری از وظایف ارتش آمریکا به متحدین خود یعنی واگذار کردن وظایف نظامی برای حفظ وضع موجود به ارتش کشورهای وابسته.
اما کندی تاکتیک دیگری داشت و در معرفی سیاستش جمله‌ی معروفی دارد او گفت:
بگذارید هر ملتی خوشبختی یا بدبختی ما را نخواهد بداند که ما هر قیمتی را می‌پردازیم، هر سختی را تحمل می‌کنیم، هر باری را حمل می‌کنیم، هر دولتی را حمایت و با هر دشمنی مقابله خواهیم کرد تا بقاء پیروزی را تأمین کنیم. این است میزان ضمانت ما و حتی از این بیشتر.
لذابرای اجرایی کردن سیاستش اصول زیر را تعریف کرد آسیب‌ناپذیر کرد.
۱) ایجاد نیروهای مجهز نظامی برای جنگ‌های محدود ایجاد نمود.
۲) تقویت پیمان‌های نظامی قوی
۳) تأمین کردن مناسب‌ترین راه برای استفاده از منابع و نیروهایی که برای اجرای برنامه نظامی اختصاص دارند .
لذا در این دوران بیشترین درگیری‌های آمریکا، با کشورهای جهان سوم رقم می‌خورد. مانند دخالت آمریکا در ویتنام. این استراتژی درازمدت و تغییر ناپذیر آمریکاست که برای رسیدن به یک امپراتوری بزرگ جهانی دنبال می‌شود. چرا که منافع اقتصادی سرمایه‌داران بزرگی که گردانندگان اصلی سیاست ‌های آمریکا هستند. دنبال کردن این استراتژی را اجتناب‌ناپذیر کرده است.
باید یک نکته را پذیرفت و آن این است که مردم آمریکا دولت‌شان را قبول دارند!
چه جان‌اف کندی باشد چه اوباما هر دو منتخب ملت آمریکایند. شکی نیست. سیاست خارجی هر کشوری ادامه سیاست داخلی است، منتها با ابزار متفاوت. ‌همان طور که در بالا گفتیم اوباما خودش را در هیئت جان‌اف کندی نمایان ساخته با همان رویاها و آرمان‌ها. جان‌اف کندی هم با پشتیبانی محافل آکادمیک، دانشگاهیان و جوانان به قدرت رسید و برنامه‌اش در جهت واقع‌بین‌سازی و انعطاف‌پذیری بیشتر آمریکا بود اما در بحران موشکی کوبا درست در همان جایگاه ترومن و آیزنهاور نشست و همراه وزیر دفاعش مک‌نامارا در کابوس کمونیسم حمله گسترده‌ای را به ویتنام سازمان داد. مگر همو نبود که هر جنبش آزادیخواهی را کمونیستی و هر مبارزه استقلا‌ل‌طلبانه‌ای را تروریستی می‌نامید. دموکرات‌ها در دوره کارتر هم نیروی واکنش سریع را برای حفاظت از دولت‌های اقماریشان و خط مقدم منافع‌شان در اقیانوس هند و خلیج فارس تشکیل دادند. مسیرهایی که دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان برمی‌گزینند یک مقصد دارد. باید مسیر را با دقت شناسایی کرد و فریب نخورد.
علی ودایع
منبع : آریایی


همچنین مشاهده کنید