جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

سکولاریزم


سکولاریزم
● مفهوم سکولاریزم :
واژه سکولاریزم در کلمه به معنی امور مادی ،دنیوی وغیر مذهبی گفته اند ولی در مکتبها نظامی است که دارای مشخصه هایی از جمله جدایی دین از دولت ، شکل‌گیری دولت بر اساس ناسیونالیسم ، قانونگذاری طبق خواست بشر ، تأکید به عینی گرایی به جای ذهنی گرایی و حاکمیت علوم تجربی به جای علوم الهی است . که در فارسی جدا انگاری بین دین و دنیا گفته اند .
● زادگاه سکولاریزم ودلایل ایجاد :
پیشینة این تفکر مغرب زمین است و به دلیل فعل و انفعالات دوره رنسانس این پدیده انجام گرفت . در دوران قرون وسطی[۱] مسیحیت به عنوان یک دین اخلاقی و کاملاً معنوی و عرفانی ظهورکرد. با وجود این مسیحیت علاوه بر فقدان اصول راسخ و متقن اعتقادی و ایمانی ، فاقد دو عنصر اساسی دیگر بود :
الف) مسیحیت برنامة منظم و فراگیری برای زندگی فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جوامع بشری نداشت .
ب) مسیحیت از قوانینی که دخالت مستقیم در امور سیاسی را برای کلیسا توجیه کند بی بهره بوده بلکه بر عکس متون مقدس مسیحی شدیداً با برنامه های اجتماعی و سیاسی معارض بودند .
در قرون وسطی امپراتوری و پادشاهان و در نهایت فئودالهای منطقه روم بودند که نقش تعیین کننده‌ای درتحولات فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی برخوردار بودند . در این ما بین کلیسا و دین مسیحیت به حکام نقش مشروعیت می داد تا کارهای آنها دینی قلمداد شود پس این رویدادها باعث شد که مردم نواقص مذهب و عملکرد روحانیان را به حساب دین بگذارند.
در سده های نفوذ کلیسا در غرب ، کلیسا در دو بعد علمی و عملی بر خلاف جهت فطرت الهی انسان گام برداشت . اربابان کلیسا به کتاب مقدس مسیحیت قداست می بخشیدند در صورتی که تعالیم آن ساخته و پرداخته انسان بود و راهی به سوی وحی نداشت و علاوه این دین با علوم حسی نوظهوری که هر روز در حال گسترش و توسعه بود در تعارض جدی قرار می گرفت .
فرهنگ دین گریزی تا آنجا اوج گرفت که وقتی نوبت به نیچه رسید با اعلام این مطلب که «خدا مرده است»[۲] ، مرگ خدای مسیحیت را اعلام کرد و یا لاپلاس آنقدر به علوم تجربی مغرور گردید که اظهار داشت هیچ نیازی به فرض وجود خدا نمی باشد چرا که طبیعت توسط قوانین مکانیکی اداره می شود . نکته قابل توجه در این زمینه آن است که در این شرایط حساس هیچ فعالیت از ارباب کلیسا مشاهده نمی‌شد بلکه مواضع آنها صرفاً به تدافع و انفعال و تهدید دانشمندان خلاصه گردید . حتی گالیله را به دلیل کشفیات علمی به مرگ محکوم نمودند و یگانه شانس نجاتش از مرگ دوست کشیش وی بود که او را به توبه واداشت . با وجود نارسایی تعالیم انجیل و مسیحیت و پیدایش نهضت اصلاح دینی (رفورمیسم)[۳] ، نویسندگان زمینه مساعد رشد سکولاریزم را تشخیص دادند.
مارتین لوتر (۱۵۴۶-۱۴۸۳ م) از پیشگامان این حرکت بود. وی با هدف اصلاح دینی و برقراری انضباط در کلیسا دیدگاههای جدیدی دربارة مسیحیت ارائه کرد. جدایی دین از سیاست از جمله اصول مورد نظر وی بود . لوتر اظهار داشت پادشاهان قدرت خود را مستقیماً از خدا می گیرند و وظیفه کلیسا فقط پرداختن به امور معنوی و روحی است .
● خطرات سکولاریزم برای جوامع اسلامی:
یکی از خطرناکترین گرایش و دیدگاه برای افکار ونظرات دینی سکولاریزم است و این به دلیل آن است که با اسلام سازگاری ندارد ولی داعیه داران این گرایش به این تعارض تصریح نمی کنند و اگر صریح و واضح می گفتند که مبانی سکولاریزم با اسلام تعارض دارد کارها بسیار ساده تر بود و خطر تا این حد شدید نبود ، زیرا در آن صورت متدینان توجیه می شدند که در مقابل دشمنان اسلام قرار دارند .
مکتب سکولاریزم دین را کاملاً رد نمی کند بلکه قائل به جدایی دین از زندگی اجتماعی است و آن را فقط منحصر به ارتباط انسان با خدا می داند و چیزی است که با جوهرة دین اسلام و حتی تمام ادیان حقة الهی ناسازگار است ، زیرا تمام ادیان در حقیقت اسلام هستند و بر اساس مقتضیات زمان ،تحریفات صورت گرفته است و پیشرفت تفکرات اسلامی که به دست ما است کامل ترین آنهاست .حضرت ابراهیم و اسماعیل هنگامی که کعبه را بنا می کردند ، دعا کردند : « وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَکَ وَ مِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ‌»[۴] ، ویا حضرت یعقوب به فرزندانش وصیت کرد : « فَلا تَموتُنَّ اِلّا وَ اَنْتُم مُسْلِمون »[۵] . جوهرة تمام ادیان یکی است و همة آنها می خواهند به تمام فعالیتهای بشری رنگ خدایی بدهند : «‌صِبْغَةَ اللّهِ وَ مَن اَحسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً »[۶] ، پس دین منحصر به کار خاص یا رفتار خاصی نمی شود بلکه تمام فعالیتهای بشری را در بر می گیرد و از همین رو امور فردی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و غیره را شامل می شود . جا دارد مطلع باشیم که سکولاریزم دارای این گرایش است که در واقع دین پدیده‌ای ادبی و خیال پردازانه ، و دین دار را همانند شاعری می داند که اشیائی را تخیل می کند همان که خود می خواهد رفتار می نماید و ممکن است در اثر تخیلاتش گاهی گریه کند و گاهی بخندد و حتی خود را بزند . در نتیجه امور به ذوق و سلایق مردم واگذار شده و هر کس هر طور که می خواهد خیال پردازی می کند .
با این حساب آیا امکان دارد که با روش مؤثر تر از گرایش سکولاریزم دین داری را تضعیف و نابود کنیم ؟! این گرایش که می گوید هیچ فرقی بین دین ها نیست و امور دینی ، امور اعتباری ، تخیلی و ==== هستند که نباید آنها را واقعی و حقیقی شمرد ، بهترین و راحت ترین گزینه برای تخریب و از بین بردن واقعیات دین است .
● آیا جوامع اسلامی الزامی است که تحت تأثیر سکولاریزم قرار گیرند ؟
افرادی که طرح مکتب سکولاریزم برای کشورهای اسلامی تجویز می کنند بر این باور و ادعا هستند که دین اسلام ثابت است و از جهت دیگر نیازهای اجتماعی متغیر هستند ، پس به هیچ وجه تطبیق دین که امری ثابت است با نیازهای اجتماعی که متغیر و دستخوش تغییرات است امکان پذیر نیست . با این وجود باید مسائل دینی در قلمرو امور اجتماعی دخالتی نداشته باشند تا بتوانند ارزش و اعتبار خود را حفظ نمایند .
برای نقد تفکر بالا و پاسخ به سؤال فوق باید نگرشی به دین داشت و ادعا را در تمام بخشهای دین که شامل عقاید ، اخلاق و احکام است مورد بررسی قرار داد . همان طور که در تعریف دین وجود دارد ، دین شامل سه بخش عقاید ، اخلاق و احکام است و چون ممکن است هر بخش ، حکم خاصی داشته باشد از این رو لازم است که هر یک را به طور مختصر و جداگانه مورد بررسی قرار داد :
۱) عقاید :
در عقاید دینی همچون توحید ، نبوت ، معاد هیچ گونه تغییر و تحولی رخ نمی دهد . اصول عقاید اموری تحول ناپذیرند و در هیچ زمان یا مکان و تحت هیچ شرایطی قابل تغییر نیستند . تنها تحول ممکن در این بخش ارائه براهین بیشتر و دقیق تر برای هر یک از این اصول است . در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی چنین تحولی را که معمولاً رو به تکامل بوده است می توان مشاهده کرد . روشن است که چنین تحولی به معنای تغییر محتوای اصول اعتقادی نیست بلکه باید گفت : چنین تغییر در معرفت دینی است و نه در خود دین .
۲) ارزشهای اخلاقی :
اصول و قواعد کلی اخلاق نیز تغییر نا پذیرند . عدالت ، تقوا ، ظلم ستیزی ، عفت و مانند آنها همواره خوب و مطلوب و ظلم ، فجور‌،تجاوز ، بی عفتی و مانند آنها بد و نامطلوب . تغییر و تحولی که در این بخش ممکن است مربوط به دسته ای از جزئیات و فروع مسائل اخلاق است ، یا به عبارت دیگر تنها گونة از احکام اخلاقی فی الجمله قابل تغییرند که در واقع بازگشت آن به تغییر موضوع است .
۳) احکام :
در احکام دین تغییر وتحول فی الجمله وجود دارد . سد آن این است که احکام وقوانین دین مانند هر قانون عقلایی تابع مصالح و مفاسدند . این تغییر و دگرگونی مصالح ومفاسد با تغییر شرایط موقعیت های مکانی و زمانی در برخی از پدیده های اجتماعی ملموس تر است . به طور کلی عوامل زیادی وجود دارند که دست به دست هم می دهند و اوضاع و احوالی را فراهم می آورند که برآیند آنها مصلحت یا مفسده است . اگر برآیند مصلحت باشد حکم به اجرا و اگر برآیند آنها مفسده باشد حکم به ترک می‌شود . این عوامل دخیل در پیدایش مصلحت و مفسده دو نوعند : یا با پیدایش شرایط ، اوضاع و احوال جدید ثبات داشته و تغییری در آنها رخ نمی دهد یا متغیر بوده ، دستخوش تغییر و دگرگونی قرار می گیرند . از این رو احکام به ثابت و متغییر تقسیم می شوند . احکام ثابت ، ثابت اند به دلیل این که عوامل دخیل در پیدایش مصلحت یا مفسدة آنها ثبات دارند و احکام متغییر متغییرند به دلیل این که عوامل دخیل در پیدایش مصالح یا مفاسد آنها متغییرند و تابع شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی‌اند . بنابراین آشکار است که مصلحت یا مفسده چیزی نیست جز برآیند عوامل موجود .
● انواع تغییر در احکام دین :
تغییر و تحول در احکام دین دارای اقسام گوناگونی است :
۱) نسخ :
نسخ عبارت است از تغییر حکمی که در زمان خاصی به دلیل اوضاع و احوال آن زمان ثابت بوده اما در زمان بعد به طور کلی ملاک آن یعنی مصلحت یا مفسده اش تغییر می یابد و در نتیجه حکم تغییر می کند . نظیر این که فعلی همچون خوردن پیه گوسفند و گاو در شریعت حضرت موسی مفسده داشته و باید ترک می شده است ولی در زمان بعد در عصر حضرت عیسی یا پیامبر اکرم (ص) آن مفسده دیگر وجود نداشته و به دنبال آن حکم تغییر کرده است . چنین امری نه تنها در شریعت های متعدد بلکه در شریعت واحد نیز ممکن است نظیر تغییر قبله در اسلام .
۲) تبدل موضوع :
به مثالهای ذیل توجه کنید :
الف) نماز صبح واجب است .
‌ب) ربا خواری حرام است .
‌ج) طلاق بدون حضور دو شاهد عادل باطل است .
از دیدگاه فقه و اصول ، در مثالهای بالا عبارت واجب ، حرام ، باطل «حکم» نامیده می شود و نماز صبح ، ربا خواری ، طلاق بدوم حضور دو شاهد عادل «موضوع» آن . آشکار است که بدون تحقق موضوع هیچ حکمی تحقق نمی یابد . گرچه در مواردی احکام ثابت اند و دستخوش تغییر قرار نمی‌گیرند اما اگر احیاناً موضوعات آنها تغییر یابند به طبع آن حکم هم تغییر می کند . در فقه اسلامی نمونه های بسیاری برای آن می توان یافت از جمله :
▪ حلال بودن نوشیدن آب انگور و حرمت آن در صورت تبدیل شدن به شراب و حلال بودن دوباره آن در صورت تبدیل شراب به سرکه .
▪ حرام بودن پوشیدن کت و شلوار در گذشته به دلیل این که از مصادیق تشبه به کفار و حرام بوده است و حلال بودن پوشیدن آن در زمان حاضر به دلیل عمومی شدن آن و عدم اختصاص به کفار
▪ حرمت خوردن کلر و سدیم به دلیل سمی بودن آنها و حلال بودن خوردن نمک طعام که ترکیب آن دو است ؛ سمی و زیان آور نیست .
۳) احکام ثانوی :
برای شرح این نوع تغییر در احکام لازم است احکام اولی و اخکام ثانوی را توضیح دهیم . پیشتر گفتیم ، موضوعات احکام افعال انسان است . از آنجا که افعال وی عناوین گوناگون و متفاوتی دارند ، احکام آن نیز گوناگون و متفاوتند . برای نمونه وضو را در نظر بگیرید . وضو عبارت است از شست و شوی خاص . این فعل به لحاظ خودش برای هر مکلفی واجب است اما گاهی همین فعل با عناوین دیگری لحاظ می‌گردد و همراه با آن عناوین در نظر گرفته می شود . نظیر وضوی ضرری یا وضوی اکراهی . شراب خواری فی حد نفسه برای هر مکلفی حرام است اما احیاناً همین فعل با عناوین دیگر نظیر اضطرار ، اکراه و مانند آنها لحاظ می شود که مباح و حکم حرمت مرتفع می گردد .
عناوین اضطرار ، حرج ، ضرر ، اکراه عناوین ثانویه اند نه عناوین افعال به عنوان اولی . در واقع می‌توان گفت که تغییر حکم از اولی و ثانویه به دلیل تغییر در موضوع بر می گردد .
۴) تزاحم احکام :
احکام دین در مرحلة تشریع به عناوین کلی تعلق می گیرند نه به افراد و مصادیق خارجی یا ذهنی . در آن مرحله عناوین کلی با یکدیگر اصطکاک و برخوردی ندارند ولی گاهی در مقام تطبیق و اجرا ، اصطکاک پیش می آید . نمونه ای از آن که در فقه و اصول مشهور است ، مسأله غریقی است که در استخر منزل دیگران درحال غرق شدن است . از یک سو رفتن به آن منزل غصب و تصرف در امور دیگران به حساب می آید ، از این رو حرام است از سوی دیگر نجات غریق واجب است ، پس برای نجات می باید در اموال دیگران بدون اجازه تصرف کرد . بدین ترتیب احیاناً در مقام تطبیق و اجرا میان عناوین اصطکاک و برخورد پیش می آید . به این اصطکاک و برخورد اصطلاحاً «تزاحم» تعبیر می شود . برای رفع تزاحم راه حلی بدان استناد می شود قانون «اهم و مهم » است و مفاد آن این است که باید دید کدامیک از این دو حکم نزد خداوند مهم تر است و ملاک آن اقوی.
۵) احکام حکومتی :
هر جامعه ای در هر عصری با مسائل تازه ای روبرو می شود که لازم است برای حل آنها چاره جویی شود . آن مسائل گسترده است و ابعاد مختلف زندگی اجتماعی اعم از بعد اقتصادی ، حقوقی ، قضایی ، سیاسی و مانند آنها را در بر می گیرد ، برای نمونه می توان به موردی از مسائل عصر حاضر یاد کرد :
سالهای مدیدی است که می بینیم بسیاری از خیابانها و کوچه ها گنجایش لازم را ندارند و لازم است توسعه یابند و خیابانهای جدید احداث گردد . معمولاً این خیابانها از میان املاک مردم ، مساجد یا املاک موقوفه عبور می کند و الزاماً مستلزم تخریب مساجد و موقوفات و تصرف در آنهاست . چه باید کرد ؟ به وضعیت موجود راضی شد یا در اموال مردم ، مساجد و موقوفات تصرف کرد ؟
بر اساس نگرش اسلامی ، حاکم اسلامی ( پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین یا ولی فقیه ) به دلیل ولایتی که دارد می تواند و صرفاً برای او مشروع است که بر حسب مصالح و مفاسد موجود احکامی را صادر کند و این دشواری را از سر راه بردارد . حاکم اسلامی با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد امر مباحی را واجب یا حرام می کند و یا واجبی را حرام و یا حرامی را تجویز می کند . در تاریخ اسلام نمونه های بسیاری را می توان یافت که مشهورترین آنها مسأله تحلیل خمس است . ائمه طاهرین برای مدتی خمس را بر شیعیان تحلیل کردند و پس از مدتی آن را مجدداً واجب کردند .
در تاریخ معاصر می توان به عملکرد میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و یا حکم آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی به جهاد با قوای انگلیس در عراق ذکر کرد .
● دیدگاه سه اسلام شناس بزرگ در باب سکولاریزم :
‌الف) استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند علل گرایش به مادی گری ، نقش کلیسا را در گرایش به مادی گری از کلامی و سیاسی بررسی کرده است . ایشان می فرمایند :
« کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانی اش با تودة مردم ، خصوصاً طبقة دانشمندان و آزاد فکران ، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیر مستقیم جهان غیر مسیحی به مادی گری است ». « در قرون وسطی که مسئلة خدا ، به دست کشیشها افتاد یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا دربارة خدا بوجود آمد که به هیچ وجه با حقیقت وفق نمی‌داد و طبعاً افراد با هوش و روشنفکر را نتنها قانع نمی کرد بلکه متنفر می ساخت و بر ضد مکتب الهی برانگیخت .»
«این که فقط نام کلیسا را می بریم به این معنا نیست که در منابر و مساجد ما همیشه افراد مطلع و با صلاحیت مفاهیم دینی را تعلیم می دهند ، این که فقط نام کلیسا را می بریم یکی بدان جهت است که در بحث علل گرایش های مادی گری است و این گرایش ها در محیط های مسیحی بود نه در محیط‌های اسلامی . »
‌ب) استاد محمد تقی جعفری در این باره می گوید :
وضع کنونی مغرب زمین با نظر به پیشرفت علم و تکنولوژی و تنظیم پدیده ها و روابط مردم در زندگی اجتماعی ، معلول کنار گذاشتن و حذف دین الهی از جامعه نیست ، بلکه معلول دین سازانی است که برای خودکامگی های خود دین الهی را که عامل سازندة بشری است مطابق هوا و هوس های خود تفسیر و تطبیق و اجرا می کنند .وقتی که مردم مغرب زمین به بهانة حذف مزاحمان «حیات معقول» خود دین را کنار گذاشتند در حقیقت آن دینی را که ساخته شدة متصدیان دین و ضد علم و پیشرفت و آزادی معقول و عدالت و کرامت ذاتی انسان بود کنار گذاشتند و این جریان دربارة دین اسلام به هیچ وجه منطقی نیست زیرا بدیهی است که مکتب اسلام که یکی از دو تمدن اصیل تاریخ بشری را برای انسان و انسانیت به ارمغان آورده است ، محال بود آن تمدن را بدون علم ، سیاست ، اقتصاد و حقوق به جهانیان عرضه کند.
با توجه به این حقیقت که عامل یا عوامل شیوع سکولاریزم در مغرب زمین به هیچ وجه با مکتب اسلام سازگار نیست دامن زدن به ترویج این طرز تفکر هیچ گونه جنبة علمی و واقع گرایی ندارد .[۷]
‌ج) استاد محمد تقی مصباح یزدی دربارة سکولاریزم می فرمایند که :
« سکولاریزم ، حق قانون گذاری و حاکمیت را به غیر خدا واگذار می کند اما بینش توحیدی می‌گوید : مالکیت و حاکمیت حقیقی و اصلی از آن خداست و بدون اذن او هیچ انسانی حق ندارد بر دیگری حکم براند .
اندیشة سکولاریزم مبتنی بر اختصاص دین به رابطة فردی انسان با خداست ولی وقتی ضرورت دین به عنوان مجموعه ای مشتمل بر قوانین اجتماعی برای سعادت مادی ومعنوی انسان اثبات شود ، گرایش سکولاریزم باطل می گردد . اسلام برای همة شؤون انسانی چه فردی و چه اجتماعی قوانین و مقرراتی دارد و در بر دارنده احکام حقوقی نیز هست .»[۸]
● اعتراف برخی از محققان غربی :
اینک اعترافات برخی از محققان غربی را در این باره – که حساب اسلام از مسیحیت در نسبت با سکولاریزم جدا است – یادآور می شویم :
« براین ویلسون » در مقالة « سکولاریزاسیون » عکس العمل کشورها و ادیان مختلف را در برابر پدیدة « جدا انگاری دین و دنیا » بررسی کرده ، می نویسد :
بعضی از کشورهای مسلمان مانند : ترکیه ، مصر ، تونس به میزان متنابهی در جهت جدا انگاری دین و دنیا پیشرفته اند ، ولی در برخی از کشورهای دیگر اسلامی ( همچون ایران ) احیای نهضت های اصول‌گرایانه از فشارهای سختی که با این فرایند همراه است و نیز میزان بسیج پذیری علایق و گرایش های دینی ، دست کم در بخش های پیچیده تر جامعه بر ضد تجدد حکایت دارد . دینی که یک نظام حقوقی ( فقهی ) مشخص و معین در آن دین چنین جایگاه مهمی دارد نمی تواند در برخورد با مقتضیات زندگی جدید مورد استشاره قرار نگرفته باشد .[۹]
« روبرت جاکسون » می نویسد :
از آن جا که آمریکایی ها ، اساس مذهبی و یا فلسفی ، اسلامی را قبول ندارند این طور فکر می کنند که هر چه بر این اساس مبتنی شود نمی تواند نظر و توجه ما را جلب کند ولی حقیقت این است که همین سیستمی که غیر عملی قلمداد می شود ، اعمال بزرگی را توانسته است به طور حیرت انگیزی انجام دهد ... .
مطلب عمده این است که ما تازه شروع کرده ایم به تشخیص این که این مذهب که جوان ترین مذهب دنیا است ، فقهی ایجاد کرده است که حس عدالت خواهی میلیون ها مردم را که در زیر آسمان های سوزان آفریقا و آسیا و همچنین هزاران نفر دیگر که در کشورهای آمریکا زندگی می‌کنند اقتاع می کند . [۱۰] حالا موقع آن رسیده است که دیگر خودمان را در دنیا قومی ندانیم که عدالت را دوست می دارد و یا معنی عدالت را می فهمد زیرا کشورهای اسلامی در سیستم قانونی خود ، رسیدن به این مقصد را نصب العین خود قرار دادند و تجربیات آنها درس های ذی قیمتی برای ما در بر دارد .
[۱] .دوره قرون وسطی متعلق به عصر قدیم است و یک دوره قبل از دوره رنسانس است.
[۲] کتاب سروش ، مجموعه مقالات غرب و غرب شناسی ( تهران : صدا و سیما ۱۳۷۸ )ص۴۹
[۳] جریانی که طرح آن بتدریج از نفوذ مذهب در شئون زندگی می کاهد.
[۴] سوره بقره آیه ۱۲۸
[۵] سوره بقره آیه ۱۳۲
[۶] سوره بقره آیه ۱۳۸
[۷] قبسات . ش ۱ ، استاد محمد تقی جعفری ، مقالة «تحلیل و بررسی سکولاریزم ».
[۸] پرسش و پاسخ ها ، ج ۲ ، ص ۷۰ ، استاد محمد تقی مصباح یزدی .
[۹] فرهنگ و دین ، ص ۱۴۳
[۱۰] لازم به ذکر است که آمار یاد شده مربوط به حدود سی سال پیش است .
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید