پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


گران کردن، چاره کار نیست


گران کردن، چاره کار نیست
وقتی ماشین یا وسیله ای خراب می شود معمولا برای تعمیر، آن را به مکانیکی یا تعمیرکار مربوطه می بریم. اولین خطاب و اولین لیستی که استاد کار به ما می دهد، لیست قطعاتی است که باید جایگزین وسایل کهنه و فرسوده شود. معمولا ۹۰% ما هم عادت کرده ایم بدون هیچ بحثی وسایل درخواستی را خریده و تحویل دهیم و آن وقت وسیله نقلیه خودمان را تحویل می گیریم. این داستان تکراری در تمام زوایای زندگی ما در شکلهای مختلفی جریان دارد. چرا که ما باید به اینگونه تعمیرگاهها برویم و چرا ما باید به آنها استادکار بگوییم و چرا باید از عملکرد آن استاد کار راضی باشیم یا نباشیم. اصولا جابجایی و تعویض قطعات را می توان تعمیرات نامید؟ حلقه مفقود شده این روزمرگی کجاست؟ حالا همین قضیه را در گفتمان های برخی مسئولان براحتی می توان جستجو نمود.
مثلا عزیزان ما در راهنمایی و رانندگی، کنترل تخلفات را در زیاد کردن جریمه ها می دانند. مسئولان آب و برق کشور مصرف بالا را در کم بودن بهای آن می دانند. اهالی تبصره ۱۳ مصرف بالای سوخت در کشور را عامل ارزانی آن برشمرده و مصرف بالای دارو را در ارزانی آن جستجو می کنند و احتمالا همین دوستان زیاد شدن بیماران را در ارزانی نسخه های پزشکی قرار خواهند داد یا مثل آن بنده خدایی که گرانی تخم مرغ را در ارزانی مرغ دانسته است، این مثنوی همینطور ادامه دارد و کسی نیست بگوید انصافاً این معادلات را چطور ردیف می کنید. چطور اینها را قبول می کنید و به مردم می گویید و آیا فکر می کنید هر آنچه که از زبان شما جاری می شود مردم موظفند آنها قبول کنند و آیا اصولا به چیزی مثل حق شهروندی برخی از آقایان بها می دهند؟
و اینکه گناه مردم چیست. اگر واقعاً برخی از مدیران ما به مشکلات و کاستی های کاری محیط کار خود آشنا نبوده و نیستند، چرا باید چوب این جمعه بازار را مردمی بخورند که به قول امام(ره) ولی نعمتان ما هستند.
راستی برای یک لحظه به این فکر کرده ایم آیا برای این معضلات راهکاری بجز بالا بردن هزینه ها وجود دارد یا خیر؟
من عزیزی را می شناسم که برای شستن حیاط خانه خود و در برخی مواقع شستن لباس ها اصلا از آب لوله کشی و شهری و آب چاه هم استفاده نمی کند. او با خریدن چند ظرف ۲۰ لیتری و ذخیره کردن آب خروجی از کولر گازی منزل خود، توانسته به اهمیت و ارزش آب عملا قدرشناس این نعمت الهی باشد.
در بحث راهنمایی و رانندگی اول باید فرهنگ ترافیکی و گسترش آن در جامعه همت کنیم و آموزش را در طول دوران تحصیلی از مقطع ابتدایی تا دانشگاه برای این مهم گسترش دهیم. در بحث سوخت، در تولیدهای خودمان باید به یک سطح قابل قبولی برسیم. اول کنترل و نظارت در تولید داشته باشیم و نیز اهرم های فشاری برای خودروسازان باشد تا آنها مجبور به پایین آوردن مصرف سوخت و همچنین گازسوز نمودن تولید خود نمایند. همچنین در فرآیند چرخه سوخت از تولید تا مصرف (از پالایشگاه تا باک خودرو) در امر آب و برق در کلان باید دید آیا برق ۲۲۰ ولت که ما از آن استفاده می کنیم از نظر کارشناسان نیاز به تبدیل به ۱۱۰ ولت ندارد تا از تلفات جانی و مالی آن جلوگیری نماییم. وسایل برقی ما با توان مصرفی بالا ساخته شده اند، روشنایی ما هنوز از لامپ های رشته ای تأمین می شود. معابر عمومی در شهرها و روستاها مصرف بالایی را بر شبکه تحمیل می کنند. درصدی از انرژی درمسیر چرخه تولید به مصرف، هدر می رود.و اینکه بیشتر شبکه های آب و برق کشور عمر مفیدشان سالهاست که تمام شده است. نوع سیم کشی منازل بصورت سنتی و اولیه می باشد و همه اینها دچار مشکلات عدیده ای هستند که مصرف برق را خود بخود افزایش می دهند.
بعد از همه اینها به افراد جامعه می رسیم که باز نیاز به فرهنگ سازی داریم و در آخر کار شاید بتوان گفت هزینه ها را کمی بالا ببریم.
در مصرف آب شرب و کشاورزی، ما یکسان عمل می کنیم و این بزرگترین مشکل تلف شدن آب در سیستم ما است که کسی پاسخگو نیست. سیستم آبیاری و لوله کشی و کشاورزی و مصرف خانگی، فرسوده و دچار مشکل می باشند. از طرفی سرمایه گذاری روی زیر ساختها خیلی دیر انجام گرفته است و در استانهای گرمسیری مثل خوزستان درفصل داغ تابستان چند صد لیتر آب باید هدر برود تا بتوانیم به آب سرد دسترسی داشته باشیم. در حالی که اکثر روستاها و شهرک ها فاقد کنتور آب هستند و شیرآلات کشاورزی متاسفانه طوری طراحی شده اند که ظاهری خوب و شیک داشته باشد ولی درعمل مصرف را بالا می برند.
حال حلقه مفقود شده این جریان را می توان در عدم پرسشگری و عدم پاسخگویی مسئولان و دربی تفاوتی و عدم پیگیری و عدم مدیریت صحیح و پـویا و همچنین ضعف سیستم نظارتی و کنترلی قاطع درجامعه دانست و همچنین در کنار این مسائل به رشد فرهنگی جامعه باید توجه ویژه نشان داد و فرهنگ درست مصرف کردن را گام به گام در اجتماع رشد و گسترش داد. این مهم به چند پارامتر نیاز دارد. درجنبه
سخت افزاری و نرم افزاری همگام با هم باید به تقابل با فرهنگ مصرف گرایی و بی تفاوتی افراد نسبت به جریان سیال درزندگی فردی و اجتماعی خود پرداخت. مدیران ارشد نظام از بالا به پایین باید خود را به پاسخگویی نسبت به عملکرد خودشان درحوزه های کاری خود ملزم بدانند و ساز وکارهای عملیاتی برای برخورد با بی بند وباری اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... اتخاذ شود مردم دراین راستا به عنوان پرسشگران و نظارتگران برعملکرد مجموعه های اثرگذار دولتی و غیر دولتی در جامعه مطرح اند و به راحتی از چراهای ایجاد شده در سطوح مختلف زندگی اجتماعی خود نباید عبور کنند و درعین تعامل سازنده با قوانین نظام و همکاری با مدیران، خود را بعنوان بازوان نظارتی نظام دانسته و نسبت به فعل و انفعالات جاری در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی دارای مسئولیت و حساسیت ویـژه ای داشته باشند و اینگونه پرسشگران فهیم می توانند بالانس سیستم عدالت محوری درجامعه خویش باشند.
در خاتمه نتیجه گیری که می توان از مطالب داده شده به عمل آورد دو چیز است این افسار گسیختگی درحوزه های مختلف بخصوص حوزه اقتصاد که به معاش و تامین مایحتاج مردم ارتباط دارد دراین روند نامیمون خود باعث تحلیل آستانه تحریک افکار عمومی می شود و اگر مسئولان امروز دغدغه اصلی را در تامین معاش و امکانات اولیه زندگی برای مردمی که در دنیای امروز،یگانه میداندار عزت و شرف و آزادگی هستند فراهم نکنند وضعیت بغرنجی تمام دامنه های امنیتی را فرا می گیرد.
لذا در راستای حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی و مردم محوری آن، همه کوشش کنند بجای حفظ منافع گروهی وحزبی وشخصی به فکر مصالح عمومی و منافع ملی باشیم جا دارد قوه قهریه را برای برخورد با معضلات موجد بیشتر بکار گیریم. چشم پوشی از خطای نورچشمی ها بی شک آینده خوبی را برای مردم فهیم مملکت بزرگ ما به ارمغان نخواهد آورد.
مرتضی طیبی
اندیمشک
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید