پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


گورنگاره‌های اِسپیتا


گورنگاره‌های اِسپیتا
سرزمین‌های کوهستانی تپورستان (تبرستان/ طبرستان) در میانه استان‌های تهران، سمنان، گلستان و مازندران همواره یکی از نواحی پیدایش و گسترش فرهنگ و باورهای ایرانی بوده است. مردمان دلاور و باشهامت این کوهستان‌های بلند و صعب‌العبور توانسته‌اند تا در طول تاریخ، فرهنگ و آیین‌ها و زبان خود را بهتر از برخی نواحی دیگر پاس دارند و کمتر در معرض دگرگونی‌های فرهنگی قرار گیرند. فرمانروایان قدرتمند و اصیل محلی (مانند زیاریان و باوندیان) نیز توانسته‌ بودند تأثیری چشمگیر در پاسداشت باورهای کهن داشته باشند و از همین روی است که تنها آثار معماری دوران پس از اسلام که دارای کتیبه‌هایی به خط و زبان پهلوی است (برج‌های سه‌گانه «رِسکِت»، «لاجیم» و «رادکان») در همین سرزمین قرار دارند. نام‌های ایرانی و کهن روستاها، کوه‌ها و رودها نیز نشانه‌هایی دیگر از گسترش فرهنگ ایرانی در این سرزمین بزرگ و پرافتخاری است که «دماوند ایران» نیز بر پیشانی آن می‌درخشد.
به تازگی آقای علیرضا زیاری که در نواحی دورافتاده هزارجریب (در شمال‌ خاوری تپورستان) به گورستان‌هایی بزرگ با گورسنگ‌هایی بی‌نظیر برخورده بودند، لطف کردند و مرا برای بازدید از این گورستان شگفت به آن منطقه بردند و سفری پرخاطره ترتیب دادند. از ایشان برای این سفر پربار و بیادماندنی و همچنین برای شب زیبایی که در چشم‌انداز کوهستان‌های رؤیایی و سربلند هزارجریب سپری شد، سپاسگزارم. کوهستان‌هایی که دماوند پرغرور از فراز همه آنها سر بر کشیده بود و سرزمین‌های بسیاری را در زیر بال خود گرفته بود.
گورستان روستای «نیالا» و دو گورستان بزرگ روستای «اسپیتا» (اسپی‌چو/ سفیدچاه) در بردارنده هزاران گور‌سنگ عمودی شگفت‌انگیز با نگاره‌هایی هستند که به تمامی بازمانده‌ای از باورداشت‌ها و آیین‌های کهن ایرانیان است. سنگ‌های این گورها (که برخی از آنها از آجر یا گل پخته ساخته شده‌اند) دارای قدمتی تقریبی بین ۴۰۰۰ سال تا ۵۰ سال است. دامنه دیرینگی گورها، نشان از توالی بی‌وقفه و ادامه یک سنت دیرین در یک روستای کوچک و دورافتاده است. تداومی که همچنان در آرایه‌های بناهای امروزی منطقه نیز دیده می‌شود.
مختصات گورستان اسپیتا/ سفیدچاه عبارت است از: عرض جغرافیایی ۳۶ درجه و ۳۶.۱۴۹ دقیقه شمالی، طول جغرافیایی ۵۳ درجه و ۵۳.۰۲۴ دقیقه شرقی، ارتفاع ۱۰۱۷ متر، انحراف چهار جهت گورستان از چهار جهت اصلی: ۳۰+ درجه.
سنگ‌هایی با بیشترین قدمت، عبارت هستند از سنگ‌افراشته‌های کوتاه و بدون نگاره (ویا با نگاره‌هایی از میان‌رفته) که به شکل مکعب‌مستطیل‌های بسیار فرسایش‌یافته در لابلای آثار جدیدتر دیده می‌شوند. گور سنگ‌های بسیاری نیز منحصراً همراه با نگاره‌ و بدون هیچگونه کتیبه یا نوشته‌ای هستند که به برخی از آنها در زمان‌های بعدی، کتیبه‌ای اضافه شده و برای شخص دیگری بکار رفته است.
گورنگاره‌های اسپیتا در بردارنده نقش‌هایی از کهن‌ترین باورهای آیینی و اسطوره‌ای است. از باورهایی در پیوند با ستایش مظاهر طبیعت تا باورهایی در پیوند با زروان و میترا. نگارکندهایی پر رمز و راز از خورشید، ماه، ستارگان، برج‌های فلکی، شاهین، درخت سرو، چلیپا و چلیپای شکسته، کوه، رود، مار، پرندگان، جنگ‌افزارهایی مانند تیروکمان و شمشیر، گل‌ها و گیاهان، خانه و در و پنجره و پرده، و هزاران نقش باستانی رازآلود انتزاعی دیگر که از اعماق تاریخ برآمده و طبقه بندی و تحلیل آنها نیاز به پژوهشی گسترده و طولانی‌مدت دارد. با اینکه برخی از این گور‌سنگ‌ها بسیار جدید و متعلق به سده اخیر هستند، اما همچنان سنت افزودن نگاره‌های کهن بر آنان زنده و پاینده بوده است.
این گورستان و امامزاه مجاور آن که بی‌تردید بازمانده‌ای از یک نیایشگاه کهن است، در میان مردم محلی و حتی روستاها و شهرهای دورتر نیز دارای اهمیت و قداست خاصی است. توجه ویژه به این نقطه موجب شده تا درگذشتگان بسیاری از روستاهای دور و نزدیک به این محل منتقل شوند و از آن با احترام و گرامی‌داشت خاصی سخن بگویند.
گورستان اسپیتا اکنون در معرض تخریب است. این تخریب ناشی از تغییر سنت و علاقه مردم و ساختن گورسنگ‌های افقی و بزرگ نوظهور در لابلای آثار کهن و تخریب گورسنگ‌های باستانی برای ایجاد فضای لازم است. چنانچه این نکته مهم برای عامه توضیح داده نشود و اراده‌ای مانع از چنین روشی نشود، بی‌تردید به زودی بسیاری از این آثار مهم و کهنسال که فرهنگ و باورهای ملتی را در خود حفظ کرده و به امروز رسانده است، برای همیشه تخریب و نابود می‌شوند.
این کدام نیرو است که می‌تواند به این سادگی یک سنت چندهزارساله را بباد فنا دهد؟ چگونه مردمی که در طول این زمان دراز آهنگ توانسته‌اند آیین‌های دیرپا و ارزنده خود را پاس دارند، به دام تخریب گور پدران و مادران خود در افتاده‌اند تا بجای آن نگارکندهای باشکوه و افتخارآمیز، سنگ‌هایی در نهایت بدترکیبی و بی‌سلیقگی بگذارند؟ چگونه توانسته‌اند تا بجای آن نگاره‌های رازآلود و پر رمزورازی که خواست نیاکان و چکیده آرمان‌ها و آرزوهای آنان بوده است، به مانند شهرنشنیان خودباخته، تصاویر مضحکی از گل رز و شعر حافظ و قناری‌‌های فرنگی بنگارند و آنرا با نرده‌های فلزی و گل‌های پلاستیکی و رنگ های سبز و آن چیزهایی که می‌دانید و می‌دانیم، همراه کنند؟
گورنگاره‌های اسپیتا و نیالا (اگر سالم باقی بمانند) از معدود منابع بررسی در باورداشت‌های کهن و ازدست‌رفته است. کتابخانه‌ای سنگی از هر آنچه برای مردمان هزاره‌های فراموش‌شده سپند و گرامی بوده است. نگاره‌هایی که سرآغاز آن در هزاره‌هایی فروخفته که دست هر منبع مکتوب و هر شاهد تاریخی از آن کوتاه است. سرچشمه‌ای که می‌تواند منبع پژوهشی دست اولی برای جویندگان و پژوهشگران فرهنگ ایران باشد.
امید که بجای برگزاری بزرگداشت‌ها و مناسبت‌های مکرر و بی‌حاصل و توأم با شعارزدگی به بهانه‌های گوناگون، به پژوهش‌های نوین در همان زمینه، و یا بررسی در بخش‌هایی از فرهنگ ایران رو آوریم که ممکن است بزودی در اختیارمان نباشد.
رضا مرادی غیاث آبادی
منبع : سایت پژوهش های ایرانی


همچنین مشاهده کنید