شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

که می‌گوید که رئیس باشد


که می‌گوید که رئیس باشد
ریاست بر دانشگاه‌های بزرگ کشور، سمت چندان کوچکی نیست. شما تصور می‌کنید کسی که حالا رئیس مثلا دانشگاه تهران است، آیا دوست دارد وزیر علوم شود یا این که خشنودتر خواهد بود در همین دانشگاه تهران بماند؟ فرهاد رهبر که اینک رئیس دانشگاه تهران است، در این‌باره گفته که «ریاست دانشگاه تهران از وزارت علوم مهم‌تر است.» به همین ترتیب تصور کنید ریاست دانشگاه‌هایی چون صنعتی‌شریف، صنعتی امیرکبیر، علم و صنعت و شهیدبهشتی، چقدر بااهمیت خواهد بود. حالا بیاییم به این فکر کنیم که ریاست چنین دانشگاه‌هایی را یا اصلا ریاست همه دانشگاه‌های کشور را چه کسی تعیین می‌کند؟ مثلا آقای فرهاد رهبر را چه کسی و روی چه حسابی رئیس دانشگاه تهران کرده است؟ احتمالا یکی از مهم‌ترین شرط‌ها باید این باشد که رئیس یک دانشگاه، دارای مدرک دکتری باشد و عضو هیات علمی همان دانشگاه هم باشد. خب، آقای فرهاد رهبر دارای چنین شرایطی است چون دکترای اقتصادی دارد و عضو دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران نیز بوده است.
در دولت نهم برخلاف روال سال‌های پیش از آن، رئیس دانشگاه را وزیر علوم تعیین کرده است. بنابراین می‌توان گفت، آقای فرهاد رهبر را آقای زاهدی وزیر علوم تعیین کرده است. آیا آقای زاهدی از استادان دانشگاه تهران که شمارشان به چند هزار نفر می‌رسد، پرسیده است که مدیریت علمی دکتر رهبر چگونه است؟ وزیر علوم وقتی که آیت‌الله عمیدزنجانی را به ریاست دانشگاه تهران منصوب کرد، گفته بود که با استادان دانشگاه تهران مشورت کرده و با نظر آنها، عمید را به ریاست مهم‌ترین دانشگاه کشور گمارده است. اما در همان روزها، خیلی از استادان دانشگاه تهران می‌گفتند که تا شنیدن خبر ریاست عمیدزنجانی، روح‌شان هم خبر نداشته که او رئیس دانشگاه خواهد شد. درباره ریاست آقای رهبر هم از بسیاری از استادان دانشگاه تهران نظری خواسته نشد. در نهایت می‌توان گفت، آقای زاهدی جناب رهبر را مستقیما به ریاست دانشگاه تهران منصوب کرده، حالا خواه استادان دانشگاه راضی باشند خواه نباشند. آیا سمت‌های قبلی آقای رهبر در دولت نهم، باعث شده بود که او به عنوان گزینه ریاست دانشگاه تهران مطرح باشد؟ ما نمی‌دانیم.
حال فرض کنیم وزیر علوم به هر دلیلی کسی را به ریاست دانشگاه تهران انتخاب کند. آیا او رئیس دانشگاه خواهد بود؟ نه، او رئیس دانشگاه نیست، او سرپرست دانشگاه است. چه وقتی رئیس خواهد شد؟ هنگامی که شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ریاست او را در جلسات خود، تصویب کند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، یادگاری از دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی سه ساله دانشگاه‌ها و بازگشایی آنها در سال ۱۳۶۲ است. این شورا باید پس از انتصاب روسای دانشگاه‌ها توسط وزیر علوم، ریاست آنها را تایید کند و اگر این اتفاق نیفتد، وزیر علوم باید دوباره فرد دیگری را به عنوان رئیس به شورا معرفی کند. می‌بینید که با این روند، استادان خود دانشگاه‌ها از گردونه تصمیم‌گیری خارج می‌شوند. به همین دلیل حدود شش سال پیش، مدیران وزارت علوم تلاش می‌کردند، استادان دانشگاه‌ها را هم به چرخه تعیین رئیس دانشگاه خود، وارد کنند. البته این تصمیم خیلی هم ختم به خیر نشد.
در دوران وزارت مصطفی معین در وزارت علوم، بحث استقلال دانشگاه‌ها پیش آمد. یکی از مولفه‌های استقلال دانشگاه‌ها این بود که دانشگاه‌های کشور از نظر مدیریتی نیز مستقل باشند و جان کلام این است که اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها بتوانند در تعیین رئیس دانشگاه تاثیر بگذارند. چند سناریو مطرح شد؛ یکی اینکه دانشگاه‌ها صندوق رای بگذارند و استادها به چند کاندیدا رای بدهند و رئیس تعیین شود. دیگری اینکه استادان چند کاندیدا را با رای خود به وزیر معرفی کنند تا او بتواند از میان این چند نفر، یکی را به ریاست دانشگاه منصوب کند. راه دیگر هم این بود که نه مستقیما استادان، که نهادهایی مثل هیات امنای دانشگاه، تکلیف رئیس را روشن کنند. البته شرط تایید نهایی شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در این سناریوها، قابل حذف نبود.
جعفر توفیقی که پس از معین وزیر علوم شد، همین استقلال مدیریتی دانشگاه‌ها را در تعیین رئیس دانشگاه دنبال کرد و اتفاقا تنها رئیس دانشگاهی که با رای مستقیم اعضای هیات علمی انتخاب شد، در دوران او معرفی شد. این رئیس انتخابی، محمدتقی صالحی رئیس دانشگاه علم و صنعت ایران بود. برای تعیین او، چند کاندیدای ریاست معرفی شدند، صندوق‌های رای آماده شدند، اعضای هیات علمی رای دادند و پس از شمارش آرا، نام صالحی از صندوق بیرون آمد. البته ریاست صالحی فرجام خوشی نداشت و نهایتا تعدادی از دانشجویان با افکاری خاص، او را با اتوبوس شرکت واحد ربودند و کتک زدند و بعد هم دولت عوض شد و صالحی قبای ریاست را واگذار کرد.
اما پس از به قدرت رسیدن دولت نهم، فرآیند تعیین ریاست دانشگاه به سال‌ها عقب‌تر بازگشت و ریاست «انتخابی» دانشگاه دوباره به ریاست «انتصابی» تبدیل شد. مثلا در دانشگاه تهران دکتر رضا فرجی‌دانا که مقبول عموم استادان بود از ریاست برکنار شده و آیت‌الله عمیدزنجانی با حکمی «انتصابی» به جایش نشست. مدتی بعد هم عمید رفت و فرهاد رهبر به ریاست «منصوب» شد. حالا رهبر با طی چنین روندی بر صندلی خود تکیه زده است.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید