چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ماترک سنگین بوش روی دوش تفکرات دموکراتیک


ماترک سنگین بوش روی دوش تفکرات دموکراتیک
صبح بخیر آقای رئیس جمهور. دکترین شکست خورده و منفور بوش سه شنبه همانند خودروهای ازکارافتاده به انبار آهن آلات بی مصرف فرستاده شد. باراک اوباما انتخابات را با نوای خوش آهنگ خود برای مردم امریکا برد. دیگر کاندیداها صدای بلندتری داشتند؛ تجربه بیشتر و ایده های نافذتر. اما اوباما در بحبوحه بحران به مردم امریکا قول داد و اکنون باید اثبات کند لیاقت این اعتماد را داشته است. طرفداران پرهیجان اوباما که از این برد منقلب شده بودند، آن را به زایش بزرگ امریکای نوین تعبیر کردند. اکثریت با اشتیاق دموکرات ها همراه شدند حتی جان مک کین شکست خورده با عبارتی جالب اوباما را «رئیس جمهور من» نامید.
پرداختن به زوایای پنهان و آشکار این انتخابات در نوع خود جالب توجه و قابل تامل است. اوباما به دلیل برنامه های سیاسی اش به عنوان چهل وچهارمین رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب نشد، چه هیلاری کلینتون برنامه های بسیار دقیق تری را ارائه داده بود، جان ادواردز مواضع تندتری داشت و مک کین بسیار باتجربه تر بود اما هیچ کدام از آنها نتوانستند همانند اوباما و درست مانند جان اف کندی فریاد نسل خود و جو غالب را تشخیص دهند. بدون شک شعارهای اوباما که با استقبال مردم روبه رو شد، نمی تواند به سرعت مشکلات را حل کند اما بدون شک از آلام کاست و برعکس بوش که با ادبیات تند خود آتش افروخت، اوباما حداقل تاکنون آرامش را بسط داده است. امریکا در مقطع بسیار حساسی قرار گرفته است. بحران چندوجهی این کشور را به خصوص در لایه های درونی فرا گرفته است و با این وجود صحبت های تازه یی در شعارهای او دیده می شود. باراک اوباما قول «همدردی» داده است، قول «کنکاش» و بررسی مشکلات. همه می گویند «من می خواهم...» اما اوباما از ترکیب «ما می توانیم» تا آخرین روز انتخابات استفاده کرد؛ نکته یی که اغلب کارشناسان به عنوان یکی از بزرگ ترین تفاوت های او با اسلاف قبلی اش نام بردند. بوش صدایی «آهنی» داشت و از ابتدا به سیاست های آهنین خود تکیه کرد و در نهایت کار را به جایی رساند که هیچ گوشی پذیرای سخنانش نبود. اوباما پیشنهاد آشتی با جهان را داده است؛ پس از تمام سال های تحریکات سیاسی در سراسر جهان، حملات نظامی بی پشتوانه کافی و رویای سلطه بر جهان با تز امریکایی.
اوباما نظر مساعد رای دهندگان را جلب کرد اما مشکلات مثل کوه پشت سر او قرار دارد؛ یافتن راهکاری برای مخمصه عراق، بحران سیاسی و مسائل اجتماعی درون امریکا. این درست که بوش از کاخ سفید خداحافظی می کند اما دردسرهایی که در طول دوره زمامداری اش آفرید، گریبان رئیس جمهور بعدی را خواهد گرفت. اوباما در یکی از حساس ترین فصل های تاریخ امریکا قدرت را در دست گرفت و تاکنون با «زبان» قول های فراوانی داده است. اکنون این ابهام مطرح است که با توجه به سیاست کلی دموکرات ها و مهم تر از آن، نظام کلی امریکا آیا وعده های زیبا می توانند فضا را تغییر دهند؟
● اوباما یا جان اف کندی سیاهپوست؟
شرایط پیشی گرفتن دموکرات ها از جمهوریخواهان کاملاً مشخص بود. یأس و سرخوردگی طبقه متوسط امریکا از تدابیر بوش که به طرزی افسارگسیخته به مسائل و بحران های جهانی دامن زد و بسیار دیرتر از حد تصور به شرایط درون امریکا توجه کرد، باعث رویگردانی بسیاری از افراد این طبقه از بوش و همفکرانش شد و ورق به نفع دموکرات ها برگشت؛ درست همان فاکتور تعیین کننده یی که باعث شد سال ۹۰ بیل کلینتون بر مسند قدرت تکیه زند. در این بین نکته یی ظریف خودنمایی می کند. انتخابات امسال ایالات متحده «تفاوت» را به عنوان بارزترین وجه خود در متن رویدادها داشت. پس از «کندی» که در زمان خود با حمایت بی نظیر چهره های روشنفکر و دانشگاهی و البته جوانان عصر خود به قدرت رسید، هیچ رئیس جمهوری مانند «اوباما» در بدو گام نهادن به کاخ سفید با این حجم از مشکلات روبه رو نبوده است و این مشخصه اولین روایت از داستانی است که شباهت- ولو نه چندان فراوان- انتخاب باراک اوباما با انتخاب جان اف کندی را ترسیم می کند.
با گسترش فرآیند جهانی شدن، اقتصاد نقش خود را تا قواره مرکز ثقل معادلات نظام بین الملل بالا آورده است و با وجود اینکه با قدرت گرفتن روزافزون کشورهایی نظیر چین، ژاپن و برخی کشورهای اروپایی، امریکا اکنون دیگر ابرقدرت مطلق این حوزه محسوب نمی شود، ولی از دید بسیاری از مردم و کارشناسان امریکا در بحران اخیر بازنده یی بزرگ تر از امریکا وجود نداشت. پس اوباما توانست با طرح های ارائه شده اقتصادی خود و چرخش- هرچند فعلاً در حد حرف- آشکار به سمت معضلات درونی، شعاع حمایت ها از خود را افزایش داد تا جایی که برخی از چهره های سرشناس جمهوریخواه و در راس آنها کالین پاول- بزرگ ترین بازنده از بین نزدیکان سیاسی بوش- حمایت خود را از اوباما اعلام کردند. اوباما همانند کندی با انگشت گذاشتن روی مشکلات پیش روی خود را در هیئت مهره یی که قادر است فضای متشنج امریکا را از قید سیاست های قبلی خارج کند معرفی کرد و توانست گوی سبقت را از رقبا برباید.
در کشوری که مردمش خود را در جهان یک استثنا می دانند و تغییر پارامترهای مختلف تاثیری شگرف بر سایر نهادها و حوزه های اجتماعی و اقتصادی دارد، تابوی اشتباهات سیاسی توسط یک رئیس جمهور خیلی سریع شکسته می شود. اکنون جو غالب در ایالات متحده این است که شهروندان این کشور «جان اف کندی» دیگری را انتخاب کرده اند. کندی انتخاب ملت امریکا در دوران سخت دیگری بود. پشتیبانی قشری فعال از جامعه آن زمان امریکا شعارهای کندی را به مهم ترین ابزار غلبه بر رقیب تبدیل و وعده «انعطاف پذیری بیشتر، واقع بین گرایی در جهت تغییرات اساسی» او را به قدرت هدایت کرد. اکنون نیز اوباما تغییر را به عنوان اولین دیپلماسی خود مطرح کرده است اما در این راه یک علامت سوال بزرگ وجود دارد.
● همسویی یا تقابل با استراتژی کلان
اوباما و کندی هر دو در شرایط سختی انتخاب شدند. نمی توان شرایط کلی آنها را کاملاً یکسان دانست اما موضوعی که همواره محل تردید بوده، این است که آیا رئیس جمهور جدید خواهد توانست آرمان های مطرح شده در شعارهایش را جامه حقیقت بپوشاند یا اینکه استراتژی کلان امریکا که به ویژه در حوزه امنیت این کشور مبنای تصمیم گیری های زیادی است، این شعارها را در حد یک لفاظی باقی خواهد گذاشت؟ در سیستم پیچیده هدایت و رهبری امریکا، امنیت ملی این کشور در اولویت استراتژی قرار دارد و با توجه به دیدگاه خاص سیاستمداران این کشور به مناسبات جهان، این استراتژی به وسیله تعداد زیادی از افراد که در قالب سازمان، نهاد و لابی های مختلف فعالیت می کنند، تعیین می شود و بالطبع اختیارات رئیس جمهور از هر حزب مرزی معین داشته و بستگی به رعایت چارچوب ها در این استراتژی دارد. اولین موضوع در این بحث رویگردانی از توجه به مسائل خارجی و پرداختن بیشتر به مسائل درون امریکا است. سیاست غالب دموکرات ها نرم و انعطاف پذیر با مانیفست گفت وگو و استفاده از راه حل های دیپلماتیک برای حل موضوعات مختلف است.
اوباما که اکنون با بحران اقتصادی فزاینده در امریکا روبه رو است، مطالبات مردم این کشور در این خصوص بارسنگینی را روی دوش او تحمیل خواهد کرد. بنابراین طبیعی است که در این شرایط حتی در صورتی که فردی نزدیک به دیدگاه های بوش به کاخ سفید راه می یافت، باید به نوعی «دست از سر دنیا» برمی داشت و عمده تمرکز خود را به درون امریکا معطوف می کرد. اوباما که اکنون با میراث شوم بوش در عراق و افغانستان روبه رو است، آشکارا تمایلی به ادامه حضور نظامیان امریکا در این کشورها ندارد و ترجیح می دهد پس از حل این مشکل اکنون به زخم تبدیل شده، سایر موضوعات سیاسی حساس جهان نظیر تعامل و گفت وگوی احتمالی با ایران، سامان دادن بیشتر به اوضاع فلسطین و اسرائیل - که به دلیل نزدیکی بیشتر دموکرات ها به اسرائیل و لابی های صهیونیست قطعاً با جدیت بیشتری دنبال می شود - و جلوگیری از اوج گیری دوباره روسیه را با استفاده از سیاست های انعطاف پذیرتر با محوریت دیپلماسی حل کند تا به این ترتیب همانند آنچه در شعارهای انتخابی خود مطرح کرده بود بیشتر از قبل به «صدای» مردم امریکا و دغدغه های آنها توجه کند.
در دهه های قبل و سرشناس ترین روسای جمهور دموکرات مثل جان اف کندی و جیمی کارتر نیز بسیار از اسلاف جمهوریخواه قبل و بعد از خود به مسائل داخلی امریکا توجه داشتند و تا حد قابل ملاحظه یی هزینه های دخالت در موضوعات جهانی را از دوش امریکا برداشتند. اما در این برهه مساله یی که ممکن است اوباما را برای پیشبرد دقیق چنین نقشه یی با چالش مواجه کند وضعیت به وجود آمده در نظام جهانی به خصوص طی دو دهه اخیر است. نقشی که امریکا و به خصوص پس از سیاست های سلطه جویانه جرج بوش در نظام جهانی پذیرفت و البته بهای سنگینی بابت آن پرداخت، باعث خواهد شد اوباما خواه ناخواه تا حدی قابل توجه درگیر مسائل سیاست خارجی امریکا شود و ایجاد توازن دقیق بین این دو مولفه - توجه به مشکلات داخلی با توجه به نارضایتی ۸۰ درصدی مردم این کشور از سیاست دولت قبل و بازپس گرفتن وجهه تخریب شده امریکا - یکی از دشواری های پیش روی اوباما است.
● هژمونی تاریخی
بدون شک جان اف کندی همانند آنچه اکنون پیش روی باراک اوباما است با امریکایی تخریب شده در بعد و جبهه جهانی روبه رو نبود. امریکا که پس از فروپاشی شوروی و با هدف سلطه و نفوذ بیشتر در جهان و با آرزوی «نظم نوین جهانی» حجم مداخلات گسترده خود در نقاط مختلف جهان را به شدت افزایش داد اکنون و با وجود اینکه آماج انتقادات فراوانی قرار گرفته است به دلایل فراوان نمی تواند خود را به طور کامل از این نقش هژمونیک تاریخی رها کند.
مهم ترین دلیل قدرت گرفتن روزافزون روسیه، چین، هند، ژاپن و البته اتحادیه اروپا به خصوص در بعد اقتصادی است. سران این کشورها با مشاهده تجارب ناموفق سیاستمداران عمدتاً خشک و نومحافظه کار جمهوریخواه در سراسر جهان به این نتیجه رسیدند که تقابل سنتی با ایالات متحده و حرکت به سوی دو یا چندقطبی کردن جهان جز فرسودگی سیاسی در کنار صرف و پرداخت هزینه های سنگین نتیجه درخور توجهی به همراه نخواهد داشت و به همین دلیل ترجیح دادند امریکا با تداوم سیاست های اشتباه خود، ستیزه جویی و رفتار در قالب خشک، نقش ابرقدرتی سلطه جو را ایفا و آنها با پیشرفت های اقتصادی در کنار فرآیند جهانی شدن بسیاری از مناسبات را به نفع خود تغییر دهند. واضح ترین نتیجه این تئوری کاهش محبوبیت و مشروعیت امریکا در سراسر جهان بود. در عین حال امریکا که نمی خواهد به خصوص در تقابل با روسیه بازنده لقب بگیرد به دنبال این است که جایگاه تاریخی خود را در جهان حفظ کند اما این بار با سیاست های متفاوت.
بهترین گزینه نیز برای نیل به این هدف استفاده از الگوی سنتی و مشی غالب دموکرات ها است. اکنون بهترین فرصت فراهم شده است که اوباما با دیپلماسی گفت وگو و خارج کردن امریکا از پوسته سیاست های قبلی که غالباً به مذاق جامعه جهانی خوش نمی آمد ضمن ایجاد توازن برای جلب دوباره افکار عمومی نسبت به امریکا، به نحو مناسب تری از سیطره بیشتر قدرت های نوظهور و غول تازه بیدار- روسیه- جلوگیری کند. اما پیشرفت این پروسه بستگی به این نکته دارد که اوباما در تفکرات خود چه اندازه به سیاست خارجی توجه کند. اکنون استراتژی کلان امریکا که پیش از این صحبت آن رفت، خواهان چنین رویکردی است چون به زعم آنها- تصمیم گیران سیاست های کلان این کشور- امریکا پس از جنگ عراق و افغانستان، فجایع گوانتانامو و ابوغریب و اخیراً بحران مالی و اقتصادی جهان نمی تواند بیش از این چهره یی منفی در جهان داشته باشد، اما در سوی دیگر رئیس جمهور منتخب باراک اوباما است که قبل و بعد از انتخابات، بیش از همه، واژه «تغییر» و «توجه به مسائل داخلی» از زبانش خارج شده است. سیاست تاریخی دموکرات ها چیزی جز این نمی گوید.
● تغییرات بنیادی؛ خیال یا واقعیت
اما به رغم تمام گمانه زنی ها و با توجه به اینکه موضوع مورد بحث امریکا است نمی توان انتظار داشت انتخاب اوباما الزاماً همراه خود تغییرات فراوان و زودهنگامی در این کشور به وجود آورد. سیاست کلان امریکا هدف را یکی تشخیص می دهد، خواه مجری آن جمهوریخواه باشد یا دموکرات و این نکته ظریف را نباید در کنار فضای قابل انتظار از اوباما دور از نظر داشت. با بررسی تاریخی می توان بهتر و عمیق تر به این مفهوم پی برد. در «ظاهر» دموکرات ها همیشه به گفت وگوی انتقادی نزدیک بوده و جمهوریخواهان نمایش قدرت را سرلوحه کار قرار می دهند. دسترسی به منابع نفتی و فروش تسلیحات محور اقتصاد جمهوریخواهان است و دموکرات ها بیشتر روی صنایع تکیه دارند، اما با وجود همین تفاوت های آشکار تاریخ به خوبی واکنش های متفاوتی را از دموکرات های «صلح طلب» ثبت کرده است. جان اف کندی که پشتوانه جوانان و محافل دانشگاهی و روشنفکری را به عنوان مهمترین ابزار به قدرت رسیدن خود داشت با وجود اینکه همیشه بر اتخاذ سیاست های نرم تاکید می کرد اما در عین حال در قبال برخی مسائل رفتارهایی را از خود بروز داد که نشان می داد هیچ وقت نمی توان تفکرات دموکرات و جمهوریخواه را دو فاز کاملاً متقابل دانست. بحران موشکی کوبا، کابوس کمونیسم و برخورد شدید با مبارزات استقلال طلبانه که آنها را تروریستی می خواند با دیدگاه های غالب حزب دموکرات تفاوت داشت یا به عنوان مثال جیمی کارتر دموکرات نیز با وجود تز غالب توجه بیشتر به مسائل داخلی تا خارجی، برای حفظ برخی منافع امریکا به ویژه در جنوب شرق آسیا و خلیج فارس «نیروهای واکنش سریع» را تشکیل داد. نوام چامسکی منتقد و اندیشمند برجسته امریکایی در این خصوص اعتقاد دارد؛همیشه رقابت های انتخابی در امریکا بر پایه لفاظی، ابراز امید به آینده، طرح های تغییر و مواردی اینچنینی استوار است اما معمولاً شعارها به صورت کامل تحقق پیدا نمی کنند.
البته تفاوت هایی بین افکار موجود در دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وجود دارد اما نه به اندازه یی که با کنار رفتن یکی و روی کار آمدن دیگری بتوان انتظار تغییر سیاست های عمده را داشت. با توجه به شرایط کنونی امریکا تصور تغییرات فوری و عمیق دور از عقلانیت است.
اوباما تا چند هفته دیگر دست خود را روی انجیل خواهد گذاشت و با ادای سوگند کلید کاخ سفید را تحویل خواهد گرفت. رئیس جمهور ۴۷ ساله و آفریقایی تبار همانند جان اف کندی در شرایط دشواری به این منصب رسید و مثل او با تکیه بر دگرگونی فضا و اتخاذ سیاست های منفعلانه در داخل و خارج امریکا نظر مثبت بیشینه هموطنانش را جلب کرد. اینکه بحران های پیش رو و اکنون دیگر «حجم یافته» امریکا در جهان و درون مرزهای این کشور که بسیاری از آنها میراث سنگین به جا مانده از دوران حکومت بوش هستند، تا چه اندازه سیاستمدار کم تجربه امریکا را آزار خواهند داد ابهامی است که زمان به تدریج از آن پرده برداری خواهد کرد.
بهرنگ داودی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید