پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ضرورت پرهیز از شتابزدگی در قبال امریکا


ضرورت پرهیز از شتابزدگی در قبال امریکا
شناخت سیستم سیاسی آمریکا، دست کم در اصول کلی آن به ویژه رویارویی این کشور در تمام سی سال گذشته با ایران کار دشواری نیست. طی سه دهه گذشته حکومت آمریکا تقریبا به طور مساوی میان جمهوریخواهان و دمکرات‌ها تقسیم شده است. در صورت ظاهر، یکی از بهترین آنها دولت کلینتون بود، شخصی که بیش از یک بار به نادرستی سیاست‌های آمریکا در قبال ایران به ویژه درباره کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرد، اما هیچ تصمیم جدی برای اصلاح رابطه با ایران نگرفت و حاضر به دادن کمترین امتیاز حتی در سطح مالی و آزاد کردن اموال بلوکه شده ایران نشد.
اکنون پرسش اینجاست که آیا آن اعترافات و ژست‌های تبلیغاتی اوباما برای استفاده از فرصت‌های انتخاباتی آمریکا بدین معناست که تغییری در سیاست آمریکا در قبال ایران رخ خواهد داد؟
به نظر می‌رسد بر اساس تجربه‌هایی که نسل حاضر از این دوره دارند، پاسخ منفی باشد. آمریکا بر پایه اصولی اداره می‌شود که نه تنها رئیس‌جمهور بلکه هیأت دولت آن نیز نمی‌تواند به تنهایی تصمیم گرفته و تغییر اساسی در رویکرد دولت آمریکا در قبال مسائل حساسی از جمله مسأله ایران پدید آورد. همه آگاهند که پشت پرده سیاست‌های آمریکا در اختیار شماری از چهره‌‌های برجسته اقتصادی و مشاوران کهنه‌کار و سناتورهای بانفوذ است که به راحتی می‌توانند روی تصمیم‌گیری‌های جاری دولت تأثیر بگذارند.
نکته مهم دیگر برای کسانی که تصور می‌کنند سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر می‌کند، این است که آمریکا افزون بر این که یک سیاست ثابت و روشن در برابر اسرائیل ـ مسأله اول ایران در منطقه ـ و حمایت از آن دارد، به هیچ روی نمی‌تواند چشم خود را به روی کشورهای عربی که عموما و اصولا با ایران مشکل دارند ببندد. برای یک رئیس جمهوری که در کاخ سفید نشسته است، به هیچ روی به صرفه نیست که اجازه دهد ایران به قدرت اول منطقه تبدیل شده و کشورهای عربی را از خود برنجاند. همین نکته درباره ترکیه، جمهوری آذربایجان و بالطبع، عراق و افغانستان نیز هست.
آمریکایی‌ها هر نوع جاخالی که در منطقه بدهند، نیروهایی جایگزین می‌شوند که به نوعی با ایران هم‌پیمانی یا توافق دارند؛ زیرا هیچ کشور مدعی دیگری در این منطقه وجود ندارد یا اگر داشته باشد، مانند عربستان، مقبولیت عمومی ندارد و تنها با حمایت آمریکا می‌تواند قدم به پیش بگذارد.
در این شرایط، آمریکا سرجای خود خواهد ایستاد؛ درست همان طور که ایران چاره‌ای جز ایستادن روی اصول خود ندارد. بدین ترتیب همان بازی پیشین ادامه یافته و تنها و تنها ممکن است اندکی آن هم فقط اندکی ادبیات برخورد عوض شود.
تنها امکانی که در تغییرات آتی در تصمیم گیری‌ها قابل تصور است، این است که سیاست دمکرات‌ها بر اساس تجربه پیشین، نظامی‌گری نیست، بلکه بیشتر اقتصادی و سیاسی است. اتفاقا درباره ایران بحث نظامی‌گری تاحدی به طور شعاری مطرح شد، ولی هیچ‌گاه جدی نشد و همان گونه که دیدیم، حمله‌ای صورت نگرفت. آنچه به عنوان سیاست اصولی آمریکا در قبال ایران در دوره بوش شناخته شد، استفاده از فشارهای اقتصادی و سیاسی بود. این درست همان چیزی است که دمکرات‌ها ادامه داده و به دلیل آن که بنای استفاده از نظامی‌گری را ندارند،‌ تأکید بیشتری خواهند کرد. بر این اساس ما باید منتظر فشارهای اقتصادی و سیاسی بیشتری در دولت اوباما باشیم. تحریم‌ها ادامه خواهد یافت، قطعنامه‌ها در صورت بازگشت بنیه اقتصادی غرب و برگشت وضعیت عادی دنبال خواهد شد و ایران همچنان باید برای ماندن در اندیشه گریزگاه‌هایی ـ مانند استفاده از روسیه و چین ـ باشد که بتواند هزینه کمتری در قبال تحریم‌ها بدهد.
اگر آنچه گفتیم درست باشد، نه تنها نگاه خوش‌بینانه نسبت به آمریکا نادرست و ناشی از ساده لوحی است که تبریک گفتن اقدامی شگفت انگیز، نادرست و غیر واقع بینانه است. تبریک گفتن به دولتی که به عنوان شیطان بزرگ شناخته شده است، و تا به امروز هیچ تصمیمی برای تغییر در سیاست‌ها، نه از سوی مقام معظم رهبری و نه آمریکایی‌ها گرفته نشده است، اقدامی شتابزده است. به طور کلی باید گفت چنین حرکتی در قاموس جمهوری اسلامی یک بدعت و با توجه به سیاست پیشین و شناخته شده دمکرات‌ها در قبال ایران غیر اصولی است.
روشن است که می‌تواند در چهارچوب مصلحت‌های کلی نظام به گفت‌وگوها ادامه داد و در صورتی که راهی برای پیشرفت باز شد و امتیاز جدی داده شد، زمینه اقدامات دیگر را فراهم کرد.
رسول جعفریان


همچنین مشاهده کنید