چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

مثل اینکه مرغ یه پا داره


مثل اینکه مرغ یه پا داره
گفت؛ بالاخره آقای خاتمی میاد یا نه؟
گفتم؛ ایشون که هنوز تصمیمی نگرفته ولی من فکر می کنم حتماً میاد.
گفت؛ یعنی چی؟ شما چیزی ازش شنیده یی که اینقدر مطمئن حرف می زنی.
گفتم؛ نه. همین ها که در روزنامه ها و سایت ها از قول ایشان نوشته شده.
گفت؛ از اینها که چیزی معلوم نمی شه. اتفاقاً خیلی ها برداشت شون برعکسه.
گفتم؛ آره می دونم. منم از رو این حرفا نظر نمی دم. من فکر می کنم خاتمی نمی تونه نیاد.
توجه نکرد چی میگم، گفت؛ فکر می کنی بیاد رای می آره؟
گفتم؛ اون که قطعیه.
گفت؛ از کجا با این اطمینان پیش بینی می کنی. میگن با این سفرهای استانی احمدی نژاد، تو شهرستان ها و روستاها بهش رای می دن. فقط تهرانو نگاه نکن.
گفتم؛ ولی مردم با این کمک های مستقیم زندگی شون بهتر نشده. بالاخره تورم و گرانی رو همه با گوشت و پوست شون لمس می کنن. الان دیگه تو هر خونه یی دانشجو و تحصیل کرده هست. مسائل رو عمیق تر و درازمدت تر می بینن. کمک ها رو می گیرن ولی معلوم نیست رای بدن. بالاخره حالا رو مقایسه می کنن با زمان آقای خاتمی.
گفت؛ نشستین تو تهران دارید شهرستان ها و روستاها رو تحلیل می کنید.
گفتم؛ نه. بی خبر نیستیم. اینها رو از قول اونایی که اونجا زندگی می کنن می گیم. نظرسنجی هم شده نه اینکه ما کردیم. نظرسنجی صدا و سیما و ایسپا و....تو کل کشور و اونایی که گفتن تو انتخابات شرکت می کنن رای خاتمی دو برابر رقیبشه. یعنی اگر خاتمی بیاد با اختلاف زیاد رای می آره.
گفت؛ شاید درست می گین. حالا اگه قبول کنیم خاتمی اگه بیاد رای می آره، مگه با اون تجربه قبل می ذارن یه اصلاح طلب دوباره رئیس جمهور بشه؟
گفتم؛ ولی من فکر می کنم اگه خاتمی بیاد هیچ مانعی نمی تونه راهش رو سد کنه.
گفت؛ رد صلاحیت رو چی میگی.
گفتم؛ اون که اصلاً. تو دور دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی می خواستن این کارو بکنن. رای هم گرفتن ولی ردصلاحیت کسی مثل خاتمی به این سادگی ها نیست. خاتمی آدم ناشناخته یی نیست که صلاحیتش رو رد کنن بعد بیان به مردم اعلام کنن بگن ما قانون رو اجرا کردیم. کی از اونا می پذیره.
گفت؛ شما خیلی خوش خیالید. انگار همه چیز جوره که آقای خاتمی بیاد و دوباره بشه رئیس جمهور.
گفتم؛ نه خوش خیال نیستیم ولی دست قدرت خدا و مردم رو می بینیم. اگه تحلیل من ایراد داره اونو بگو. همین طور هی بگی نمیشه و نمی ذارن که از توش چیزی در نمیاد. بشینیم ببینیم دیگران چه جوری تقدیرمون رو رقم میزنن که نشد کار.
دید جوابی نداره موضوع رو عوض کرد، گفت؛ خب فرض کن خاتمی بیاد. صلاحیتش رو هم تایید کنن. ایشون هم رای بیاره و بشه رئیس جمهور. خب حالا می خواد چه کار کنه؟ مگه گذاشتن دفعه قبل کاری بکنه. دور قبل هم آقای خاتمی خیلی حرفای قشنگ زد. خیلی وعده های خوب داد. کدومش رو عمل کرد یا گذاشتن عمل کنه که حالا بخواد بکنه؟
گفتم؛ نکرد؟ پس این همه محبوبیت فعلی آقای خاتمی تو مردم برای چیه؟ آقای خاتمی تو همه زمینه ها موفق عمل کرد ولی تا اونجا که تونستن جلوش وایسادن و براش مشکل درست کردن. خودزنی بعضی از اصلاح طلب ها هم مزید بر علت شد تا بعضی ها هم این جوری که شما می گی فکر بکنن. بی انصافی هم واقعاً حدی داره. با این حال اصلاً فرض کنیم همه اینا که گفتی درست. فقط اگه جلوی این خرابکاری ها که الان داره میشه هم گرفته بشه خودش خیلی کاره. با این حال، شما اون طور که خودت داری میگی ظاهراً حرفا و وعده ها یا بهتر بگیم برنامه های آقای خاتمی رو قبول داری. میگی اونا قشنگ و خوب بودن ولی عملی نشدن. میشه لطف کنی بگی اونا چی بودن؟
گفت؛ همین حاکمیت قانون، مردمسالاری، جامعه مدنی، پاسخگو کردن قدرت، شعار «آزادی در اندیشه، منطق در گفت وگو، قانون در عرصه عمل» و حفظ کرامت شهروندان و...
گفتم؛ اقتصادی چی؟ شعار اقتصادی نداشت؟
گفت؛ اتفاقاً شعار اقتصادی کم داد ولی از نظر اقتصادی خیلی خوب عمل کرد.
گفتم؛ الحمدلله این رو خودت میگی. خب اگر خاتمی شعار اقتصادی نداده ولی از نظر اقتصادی مملکت رو خوب اداره کرده و پیشرفت خوبی داشته نباید اینو تو کارنامش منظور کنیم؟ این کم چیزیه؟
گفت؛ نه اینجارو حرفی ندارم. اتفاقاً به نظر من کارهای اقتصادی دولت خاتمی نقطه قوتش بوده ولی خیلی گفته نشده و روش تبلیغ نشده.
گفتم؛ خودی ها که مثل شما چند تا ناکامی سیاسی رو هی گنده کردن، مخالفان هم از اون بهره بردن و مشکلات معیشتی مردم رو عمده کردن، شد یک اجماع مرکب علیه دولت خاتمی. صدا و سیما هم که هی از دولت بودجه گرفت و علیه اون کار و تبلیغ کرد. واقعاً همه از نجابت خاتمی سوء استفاده کردن و به اون جفا کردن.
گفت؛ نجابت نبود، ضعف بود. هی، هرجا کوتاه اومد.
گفتم؛ این ضعف خاتمیه که توی اصلاح طلب که الان داری میگی خاتمی تو اقتصاد موفق بوده، اونو نادیده می گیری و فرعی حساب می کنی بعد یه چیزایی رو که اصلاً تو برنامه خاتمی نبوده به حساب ضعف خاتمی می ذاری.
گفت؛ کدوم رو؟
گفتم؛ همین که خاتمی دعوا راه ننداخت و قهر نکرد و حرمت ها رو حفظ کرد، می ذاری به حساب ضعف. خاتمی از اول اومد گفت من برای حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی اومده ام و صد بار وفاداری شو به قانون اساسی اعلام کرد. هی گفت من از همین ظرفیت قانون اساسی برای تقویت مردمسالاری و آزادی می خوام استفاده کنم. ملاک سنجش موفقیت های هر کس برنامه های خودشه نه حرفایی که این و اون از ظن خودشون زدن.
گفت؛ اینایی که من گفتم مگه حرفا و برنامه های خاتمی نبود؟
گفتم؛ اونایی که اول گفتی چرا. برای اونا تلاششو کرد. خیلی کارا کرد. خیلی هم پیش رفت. تا اونجا که در اختیارش بود اونهارو عملی کرد. اما جایی که بعد از اون دیگه یا باید دعوا می کرد یا استعفا می داد، آره اونجا متوقف شد.
گفت؛ خب ما هم به همین انتقاد داشتیم. الان هم می گیم دوباره خاتمی میره می رسه به همون نقطه و همون جا. حالا می خواد چی کار کنه؟ می خواد دوباره کوتاه بیاد و خون به دل مردم بکنه. اگر اون حمایت ۲۲ میلیونی مردم رو هر کس دیگه یی داشت به این راحتی سپر نمی نداخت و اینقدر عاجز نمی شد. نمی اومد وایسته فقط حرف بزنه و گله کنه که هر ۹ روز برام یک بحران درست کردن. یه کاری می کرد یه تکونی می خورد.
گفتم؛ مثلاً چه کار می کرد؟
گفت؛ تهدید می کرد. استعفا می داد. مردم رو می کشید تو خیابون.
گفتم؛ بعد چی می شد؟
گفت؛ اونا می نشستن سر جاشون.
گفتم؛ به همین سادگی، بعد از ماجرای کوی دانشگاه مگه عده یی نریختند توی خیابون و شعارهای تند دادن. جمعیت شون هم کم نبود. حرف کسی رو هم گوش نمی کردن. چی شد یکهو تموم شد. این یه توهمه که با فشار مردم توی خیابونا می شد کاری کرد. کاری نداشت، دعوا می شد. می ریختن و کارو یکسره می کردن. آقای خاتمی از اول هم گفته بود برای دعوا نیومده. مشی دعوا نداشت. اونایی که برای دعوا و انقلاب و تغییر نظام دنبال آقای خاتمی اومده بودن اشتباه می کردن، نه خاتمی که داشت راه خودش رو می رفت و برنامه خودشو دنبال می کرد.
گفت؛ نه ما هم درصدد انقلاب نبودیم ولی معنای اصلاحات هم این نیست که هی کوتاه بیایی.
گفتم؛ ولی معنای اصلاحات این هست که کار رو به بن بست نکشونیم. ببین اصلاً تو روش اصلاحات نباید کسی بازنده بشه. باید همه برنده باشن. یعنی باید به طرف مقابل بفهمونی که اونچه تو میگی به نفع اون هم هست. اگه فهمید که مشکل حله. با کمک هم اوضاع رو اصلاح می کنید اگه هم متوجه نشد شما نباید از روش اصلاحی خودت خسته بشی. باید کار خودت رو درست و اصولی پیگیری کنی تا به نتیجه برسی.
به طعنه گفت؛ شاید هم نرسی تا بیفتی و بمیری.
گفتم؛ شاید، ولی حالا که این طور نشده. ما زنده ایم و پیگیر.
دوباره با کنایه گفت؛ نتیجه پایداری خاتمی بر روش اصلاحی خودش، شد روی کار اومدن دولت احمدی نژاد. خیلی بهره بردیم از این روش، احسنت،
گفتم؛ ممکنه بفرمایید اگر از روش پیشنهادی شما بهره می بردیم نتیجه اون چی بود؟ به نظر من اگر خاتمی با قهر و استعفا کنار می رفت اولاً دولتی که در اون شرایط بر سرکار می اومد و سیاست هایی که به کار می گرفت، اگر بدتر از دولت کنونی نبود بهتر هم نبود و در ثانی نه خاتمی و نه اصلاح طلبان دیگه نمی تونستن با این قدرت و اعتبار در انتخابات حاضر بشن و حضور خودشون رو به مخالفان تحمیل کنن. پتانسیل موجود امروز حاصل ذخیره سازی های خاتمیه. به جرات می تونم بگم شرایط امروز محصول هنر سیاست ورزی و مدارای خاتمیه. اونهایی که می خواستن قهرمان باشن یا در زمانی چهره قهرمان پیدا کردن حالا در حاشیه و کم اثر هستن و خاتمی که نمی خواست قهرمان باشه حالا در شرایطی هست که می تونه منجی کشور از حال و روز وانفسای حالای اون باشه.
گفت؛ با این حرفا معلوم میشه این دفعه هم اگه خاتمی رئیس جمهور بشه اتفاق خاصی نمی افته. باز هم امیدهای فراوان و بعدش هم یأس و سرخوردگی، بدبخت مردم.
گفتم؛ نخیر، مثل اینکه مرغ یه پا داره. حالا منظور شما چیه؟ میگی خاتمی نیاد؟
گفت؛ نه نمیگم. صلاح مملکت خویش خسروان دانند. ولی خب حالا چرا این قدر ناز می کنه. کسی رو که اینقدر نازشو بکشن تا بیاد فردا دیگه پاسخگو نیست. میگه من که نمی خواستم بیام به زور وادارم کردید.
گفتم؛ منم نمی دونم. به نظر من تا یه زمانی خاتمی فکر می کرد چرا بیاد. بیاد که چه کار کنه. گاهی شرط و شروط مطرح می کرد. اما حالا فکر می کنه اگه نیاد چه جوابی می تونه به مردم یا تاریخ بده. توی این وضعیت که این همه آدم صاحب نظر و دلسوز و این همه مردم مستاصل چشم به اون دوختن، آیا می تونه خودشو کنار بکشه. به همین دلیله که میگم حتماً میاد. خاتمی به مردم و به کشور فکر می کنه نه به خودش و نه به موانع پیش رو. حقیقتش اینه که منفعت شخصی خاتمی در این نیست که بیاد. بیاد بیچارش می کنن. بعدشم بیاد با این همه انتظارایی که شماها دارین چه کار کنه. پدرشو بعضی شماها در میارین. طرف مقابل پیشکش،
گفت؛ بهش بگید اولاً بیا، ثانیاً محکم وایستا. ما هم محکم پات وامیستیم.
گفتم؛ ببین، خاتمی خاتمیه. ۸سال رئیس جمهور بوده، خوب و بدش رو می شناسین. یا پاش وامی ستین یا وای نمی ستین. بذارید خودش باشه. مطمئن باشید به مردم و مملکت خیانت نمی کنه. پای برنامه یی که خودش اعلام بکنه هم هست ولی همه برنامه ها و شعاراش، نه بعضیاش و با همون روش اصلاحی. یعنی ما فقط همین رو ازش می خوایم.
گفت؛ یعنی چک سفید امضا می دید دستش.
گفتم؛ به خاتمی که ۳۰ ساله می شناسیم و ۸ سال رئیس جمهور بوده و با مشی و مرامش آشنا هستیم، مردم داری و توجهش به مشکلات مردم و برنامه هاش برای آبادانی و پیشرفت کشور و رفاه مردم رو می دونیم، آره. بهش این اندازه اعتماد داریم. ولی معناش این نیست که بعدش میریم کنار. ما حزب داریم و کار احزاب هم نظارت مستمر بر حاکما و نهادهای حکومتیه. نظارت حزبی مون رو ادامه میدیم و هر جا هم بتونیم کمک می کنیم. البته خود نظارت و نقد رو هم کمک می دونیم.
گفت؛ یعنی هیچ انتقادی به اون ندارین و هیچ چیزی ازش نمی خواین؟
گفتم؛ انتقادامون رو به موقع بهش گفتیم و میگیم. خواسته هامون رو هم می دونه. همون چیزاییه که تو بیانیه هامون هست. فقط اگر از من بپرسی دوتا حرف خودم دارم. یکی رهبری اصلاحات رو خودش برعهده بگیره و دومیش هم اینه که به تقویت نقش احزاب بیشتر توجه کنه. خودشم یا حزب درست کنه یا رهبری یکی از احزاب رو به عهده بگیره. اگه نظام حزبی تو کشور جا بیفته خیلی از مسائل حل می شه.
گفت؛ اگه نکرد؟
گفتم؛ بازم مخلصشم. باهاش قهر نمی کنم وچپ نمی افتم.
گفت؛ بالاخره فکر می کنی کی اعلام کنه؟
گفتم؛ چی رو؟
گفت؛ اومدنش رو.
گفتم؛ همین که نگفته نمیاد مثل اینه که گفته باشه میام. برو امیدوار باش،
گفت؛ خیلی دلم می خواد.
علی شکوری راد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید