سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


قصه‌های مردم


قصه‌های مردم
«قصه‌های رسول» عنوانی است که برای مجموعه قصه‌های رسول پرویزی (۱۳۵۶- ۱۲۹۸) انتخاب شده است. داستان‌های این کتاب غیر از سه داستان آخر کتاب قبلا در مجموعه‌های «شلوارهای وصله‌دار» و «لولی سرمست» آمده بود. بنابراین این کتاب را می‌توان دربرگیرنده تمام قصه‌های نویسنده‌ای دانست که برپایه الگوهای ادبی رایج زمان خود، داستان‌هایی خواندنی و مردم‌پسند می‌نوشته است. قصه‌های او مبتنی بر یک شخصیت و موقعیت خلق می‌شوند. شخصیت‌های او را مردم عادی شهر و روستا– عمدتا از لایه‌های پایین جامعه– تشکیل می‌دهد و موقعیت‌ها نیز در قالب خاطره یا روایتی در گذشته نقل می‌شود که هر کدام حول یک اتفاق می‌گردد و در پایان به یک سرنوشت قطعی ختم می‌شود.
داستان‌های پرویزی از جهتی دیگر بازتاب‌دهنده رفتارها، رسوم و فرهنگ سنتی مردم جنوب و تلاش در جهت عینی نمایی تضادهای جامعه با ورود مظاهر تجدد و قوانین به ظاهر مدرن است. قصه‌های پرویزی اگرچه به لحاظ ساختاری فاقد قدرت تکنیکی و وجوه برجسته قابل بیانی هستند، اما توصیف حالت‌های انسانی، خلق موقعیت‌های دراماتیک و استفاده از طنز و عبارات و ترکیبات بدیع در جریان واقع‌گرایی صرف، قصه‌های او را به آثاری واجد ویژگی‌های مردم شناختی و نقد اجتماعی نزدیک می‌کند. در این مجال مروری کوتاه بر برخی داستان‌های شاخص این کتاب با هدف گشایش مولفه‌های اصلی داستان‌های رسول پرویزی ارائه می‌شود.
«زار صفر» اولین داستان کتاب، شرح عشقی است که به خیانت و قتل منتج می‌شود و از قاتل عاشقی ناگزیر می‌سازد. الگوی افسانه‌وار این داستان ساختی شهری پیدا کرده و تیپی از آدم‌های رنج کشیده و فرودستی را که در موقعیتی متضاد (عشق و نفرت) قرار می‌گیرند به تصویر می‌کشد.
شیوه‌ای که پرویزی در داستان «قصه عینکم» به کار برده و قصه را با نقل یک واقعه – خاطره از زبان راوی– نویسنده شروع کرده، تقریبا در تمام آثار او به چشم می‌خورد. پالودگی نثر، ظریف‌گویی و طنازی منحصر به فردی که در این قصه با آن مواجه می‌شویم، ما را بر آن می‌دارد تا «قصه عینکم» و توصیفات درونی آن را جزء داستان‌ها و لحظه‌های ماندگار کتاب فرض کنیم. اتکای نویسنده به روایت عامیانه، پایبندی به وقایع‌نگاری جزء به جزء، گفتارها و توصیفات شیرین و تصویرسازی از لحظه لحظه وقوع ماجرای مربوط به عینک راوی، شرحی طنزپردازانه از یک موقعیت باورپذیر ارائه می‌دهد. استفاده از لهجه خاص شهرنشینان شیرازی، توصیف مکان‌ها و محلات و تشریح مناسبات میان افراد در دل این داستان– خاطره، مخاطب را با وجهی از جامعه شهری ایران در زمانی که خیلی‌ها «عینک» را جزء زینت‌آلات و مظاهر تجدد می‌دانستند آشنا می‌سازد.
نویسنده در قصه «پالتوی حنایی‌ام» با استفاده از شیئی دیگر (این بار پالتو) و موقعیتی جدید، واقعه‌ای دیگر را با زبانی طنزگونه بازگو می‌کند. رسول پرویزی در این قصه بار دیگر آشنایی خود با فرهنگ عامه شیرازی‌ها و مهارتش را در ساختن اصطلاحات و کنایات متناسب با حال و هوای داستان و نیز نوع نگاه یک کودک به معضلات اطراف نشان می‌دهد. برخی داستان‌های او به‌طور مشخص به کنکاش در شیوه زندگی و سنن مردم جنوب (ناحیه دشتستان) و خصایل بومی نشینان آن محیط می‌پردازد. «شیر محمد»، «من به دنیا آمدم» و «ای واویلا» و... بخشی از این قصه‌های بومی هستند که اطلاعاتی را درباره آیین‌ها و باورهای مردم جنوب کشور در کنار نقدی که بر همان باورها دارد، در اختیار می‌گذارد. در این قصه‌ها اغلب با یک پیش‌درآمد توضیحی و توصیفی در شرح جغرافیای انسانی محیط داستانی مواجهیم و بعد وارد ماجرای اصلی می‌شویم. شاید نویسنده این گونه می‌پنداشته که شرح ماوقعی که قرار است بیان شود، به پیش‌دانسته‌ها و مقدمه‌چینی‌هایی نیاز دارد تا مخاطب را با بستر وقوع اتفاقات آشنا کند. «شیر محمد» روایتگر اعتراض و عصیان «زار محمد» علیه ناملایمتی‌ها و کج‌مداری‌هایی است که توسط تصمیم‌گیران و بالانشینان بر او تحمیل شده است. او از جانب قشر متنفذ بازاری و... متضرر می‌شود و وقتی ندای حق‌طلبی‌اش به گوش کسی نمی‌رسد و صداها نیز خفه می‌شود، تصمیم به شورش علیه وضع موجود می‌گیرد... زار محمد پس از کشتن خیانت‌پیشگان و دزدصفتان لقب شیرمحمد می‌گیرد.
«من به دنیا آمدم» را می‌توان شرحی از آیین‌ها و باورهای بومی تلقی کرد که کاربرد خرافه پیدا کرده و موجب سوءاستفاده کسانی شده است که بساط نظرکردگی پهن کرده‌اند. «شاموسی» که آب دهانش را شفای بیماران می‌دانند، فرزندی که تولدش به دلیل همزمانی با مرگ عزیز خانواده، بدشگون خوانده می‌شود و... تصاویری تلخ و رقت‌انگیز از جامعه سنتی معاصر ما ارائه می‌دهد. نویسنده در داستان «ای واویلا» هم نیشتری به سنن خرافه‌وار می‌زند و با طنزی ظریف که از موقعیتی واقعی سرچشمه می‌گیرد، ریاکاری انسان‌ها و پوشالی بودن باورهای بی‌پایه و تصنعی را به نقد می‌کشد.
بخش دیگری از داستان‌های این مجموعه را خاطره‌های کودکی تشکیل می‌دهد که با دو نگاه متفاوت روایت شده است. ماجراهای «قصه عینکم» و «پالتوی حنایی‌ام» با نگرشی طنزپردازانه همراه است که در همان لایه‌رویی، تضاد آدم‌های ایرانی را با ظواهر جدید رو می‌کند. اما بخش دیگر این داستان‌ها که «ابراهیم»، «زبان کوچک پدرم»، «زنگ انشا» و «شلوارهای وصله‌دار» را شامل می‌شود، نمایشگر فقر، بدبختی و رنج‌های خانواده‌های فرودست جامعه است. آدم‌هایی که دستمایه این قصه‌ها قرار دارند اغلب پدرانی هوس‌باز، بدمست و خطاکار و مادرانی مظلوم و درمانده و در حاشیه مانده‌اند. راوی هم در این قصه‌ها کودکی است که معمولا تنها به نظاره وضع موجود نشسته و در خلق یا تغییر شرایط دخالتی ندارد. در این قصه‌ها نیز نگاه جامعه شناختی و انتقادی بر تحولات جامعه معاصر از گوشه و کنار طنز و تلخی توامان داستان‌ها سرک می‌کشد. به عنوان مثال نویسنده در «شلوارهای وصله‌دار» قانون اتحاد لباس و واکنش جامعه نسبت به آن را از طریق تصاویری کنایه‌آمیز به چالش می‌کشد.
پوشیدن اجباری کت و شلوار در مدارس و تنبیهات حکومت برای عدول‌کنندگان از این قانون از زبان راوی کودک بازگو می‌شود و تضادی که این قبیل تغییرات اجباری با ماهیت جامعه سنتی دارد، به طنز درمی‌آید. راوی در این داستان ناظری تیزبین است که وصله‌های ناچسب یا دیرچسب تحمیلی از سوی حکومت را که برای تغییر چهره جامعه تجویز شده، مورد انتقاد قرار می‌دهد. ۳۳ داستانی که در مجموعه «قصه‌های رسول» آمده، با خلق موقعیت‌ها و بیان واقعیت‌های مختلف، قصه‌هایی واقع‌گرا و خاطره‌گونه به شمار می‌آیند که از جهت وارد کردن عناصر انتقادی و جامعه‌شناختی و بهره‌گیری از طنزهای موقعیت و کلامی، واجد جذابیت‌هایی ماندگار با تصاویری زنده و متحرک‌اند.
جواد ماه‌زاده
قصه‌های رسول
(مجموعه داستان)
رسول پرویزی
انتشارات آیینه جنوب
۱۳۸۷
۲۰۰۰نسخه
۴۰۰۰تومان
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید