پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


بحران بازیگران میان سال در سینمای ایران


بحران بازیگران میان سال در سینمای ایران
یکی از مهم ترین عناصر ساخت فیلم یعنی بازیگر(تقریبا) در هیچ دوره ایی از دوره های مختلف سینما در ایران مورد توجه سینماگران نبوده است به این معنا که اگر هم از ستارگان سینما در فیلم ها استفاده می شود، بیش از آن که در پی ایجاد تناسب میان نقش ها و بازیگران باشیم در پی این بوده ایم که پلاکاردهای آویخته شده بر سر در سینماها نشانی از ستارگان سینما در خود داشته باشند. به نقل از اعتماد روزی روزگاری دست اندرکاران سینما (واقعا هیچ تفاوتی نمی کند فیلم نامه نویس باشند، کارگردان یا تهیه کننده) می باید به این مهم توجه کنند که بازیگران در هر سن و سالی باید در دسترس باشند تا مجبور نباشیم مانند بسیاری موارد از بازیگری میان سال در فیلمی استفاده کنیم که نقش جوانی را بازی می کند که هم رفتارهایش و هم سکوتش متفاوت با آن چیزی است که قرار است روی پرده تماشا کنیم. صورت مسئله بسیار ساده است. در سینمای ایران اگر فیلم نامه نویسی پیدا شود که نخواهد قهرمان قصه اش یک جوان باشد و مایل باشد شخصیتی را تصویر کند که آدم پخته ای است، بلافاصله انتخاب آن ها محدود می شود به یکی دو نام از بازیگران که در میان سالی هستند؛ رضا کیانیان و جمشید هاشم پور همان ۲ نامی هستند که فورا به ذهن فیلم نامه نویس ما می رسد.
در مورد زنان بازیگر هم شرایط موجود چیزی است در حد و حدود بازیگران مرد. تازه یکی دو سالی است که کتایون ریاحی کم کار شده و پروانه معصومی تقریبا دیگر در هیچ فیلمی ظاهر نمی شود. واقعا به این نکته آیا فکر می شود که چرا بازیگران سینما و چهره های جدید به سینمای ایران معرفی نمی شوند؟ چهره جدید را آیا تنها می بایستی در میان جوانان علاقه مند و مستعد و (طبعا این را برای این می آوریم که متهم به ضدجوان گرایی نشویم،) بازیگری یافت؟ یکی از بهترین مراکزی که در این سال ها بازیگران فراوانی به سینمای ایران معرفی کرده است، آیا توانسته چهره ای مثلا در حدود سن و سال مرحوم شکیبایی و کیانیان و هاشم پور به سینمای ایران معرفی کند؟ سال ها پیش فرامرز قریبیان (مثلا در فیلم گمشده ساخته مهدی صباغ زاده) در فیلم هایی ظاهر می شد که کمتر و کمتر تیپ و چهره او به شخصیت هایی که بازی می کرد، شبیه بود. حتی بیژن امکانیان نیز در سال های اخیر چنین نقش هایی را بازی می کرد. (هر چند بازی او در نقش پدری رنجیده در فیلم تقاطع نشان داد که سرانجام بازیگری به همان یکی دو نمونه گفته شده اضافه شده که می تواند نقش قهرمان های میان سال را بازی کند) حتی بازی او در فیلم سربازهای جمعه هم چنان پژواکی از نقش های جوانانه او محسوب می شد. اما هیچ گاه پیش نیامد که فردی، نهادی، گروهی یا چه می دانم (حتی) بازیگردانی پیدا شود که به این مسئله توجه داشته با شد که به دلیل تکرار حضور همان بازیگران همیشگی به تدریج فیلم های ما در ایران دارند شبیه یکدیگر می شوند.
واقعا تا چه زمانی فیلم نامه نویسان یا کارگردان ها این امکان را دارند که از بند کلیشه ای شدن بازیگران و نقش هایی که بازی می کنند فرار کنند. واقعا مگر چند طرح می توان نوشت که دختری جوان دلبسته دکتر روان کاوی شود که میان سال است؟ (باغ فردوس پنج بعدازظهر) شاید همین جا لازم باشد به این نکته هم برسیم که حدیث نبود (و نه حتی کمبود) بازیگر در سینمای ایران محدود به بازیگران میان سال نیست. این مسئله در مورد بازیگران جوان سینما و زنان بازیگر (تقریبا در هر سن و سالی) هم چنان یک معضل باقی مانده است، اما آن چه باعث می شود این مسئله (یعنی کمبود و نه نبود) بازیگران جوان سینما آن چنان که باید و شاید به چشم نیاید، اصولا به حضور جوانان بازیگر در تلویزیون و سینما باز می گردد. بازیگران سینما و تلویزیون زمانی که به تناوب جایشان را با فیلم و مجموعه های تلویزیونی ترکیب کرده و هر از گاهی در یکی از این دو ظاهر می شوند، حضورشان کمتر غایب از نظر می شود و گرنه در این عرصه نیز سینمای ایران هم چنان با مشکلات پیچیده ای رو به روست. یک فرمول تقریبا همیشگی و پایدار در سینمای ایران داریم که سالیان سال است تقریبا دست نخورده باقی مانده است. بازیگران تقریبا جوان سینمای ایران آن قدر در فیلم ها نقش جوانان را بازی می کنند تا به تدریج چهره شان مناسب نقش های آدم های میان سال شود. در این میان یا برخی به تدریج از سینما کناره می گیرند یا اگر هم ماندگار شوند به هر ترتیب می پذیرند که در نقش آدم های میان سال بازی کنند. برخی از این بازیگران در میان سالی به بازیگرانی پرکار و محبوب بدل شدند. پرویز پرستویی و کتایون ریاحی ۲ تن از این نوع بازیگران هستند. این اتفاق در مورد بازیگر دیگری نیز رخ داد.
پس از موفقیت فیلم عروس و براساس سنت دنباله سازی که تنها مختص سینمای ایران نیست، بازیگران این فیلم به بازیگران طراز اول در آن سال ها بدل شدند؛ هر چند نیکی کریمی هم چنان نقش های شخصیت های جوان را بازی می کند ولی ابوالفضل پورعرب تا سالیان بعد هم چنان در نقش هایی بازی کرد که دیگر هیچ تناسبی با سن و سال او نداشتند. نبود بازیگران میان سال در سینمای ایران به معنای دقیق کلمه یک معضل به حساب می آید. از زاویه دیگر می توان به این معضل نیز نگاه کرد. همیشه این نگرانی وجود دارد که روزی روزگاری دیگر جوان نباشیم. دردهای کلاسیک جسمی در میان سالی به تدریج ظاهر می شوند؛ چهره تغییر می کند و موها کم کم سفید می شوند. اضطراب میان سالی که گاهی به بحران میان سالی تعبیر می شود، هم زنان را در بر می گیرد و هم مردانی را که پا به سن می گذارند. به یک معنا این افراد احساس می کنند که در زندگی شان هنرپیشه نقش دوم شده اند. شاید یکی از دلایلی که مانع از این می شود علاقه مندان به دنیای بازیگری به ندرت در سنین میان سالی به این عرصه کشیده شوند، همین مسئله باشد. دیگر از ما گذشته. بارها و بارها این جمله را از زبان آدم های مختلفی شنیده ایم. حتی اگر دقت کرده باشید گله هایی در این طرف یا آن طرف از برخی بازیگران کهنه کار می شنویم که از این امر احساس نارضایتی می کنند که آن ها را نادیده گرفته اند و این جوان ها هستند که زمام امور را در دست گرفته اند.
شاید این گله مندی ها بخشی از همان مسئله باشد که افراد در میان سالی احساس می کنند از عرصه رقابت به تدریج کنار گذاشته شده اند. یادمان هست که سال ها پیش در زمانی که فیلم ها برای آن که پروانه نمایش بگیرند می بایستی در جشنواره فیلم فجر نمایش داده می شدند و به این ترتیب تقریبا هیچ فیلمی از سینمای ایران را در آن روزگار نمی توانستیم پیدا کنیم که در فصل زمستان فیلم برداری شده باشد. به این دلیل که همه فیلم ها در فصل بهار یا تابستان فیلم برداری می شدند. ظاهرا اکنون مشابه این اتفاق در سینمای ایران دارد اتفاق می افتد. کمتر پیش می آید که داستان فیلم های سینمای ایران به شکلی نوشته شوند که قهرمانان آن ها مردان یا زنان میان سال با شند. این اتفاق در نقش های اصلی رخ می دهد، چون برای اجرای نقش های فرعی همواره بازیگران میان سال یا کهن سال یافت می شوند. این مسئله یعنی ارائه نشدن تصویر از قهرمان های میان سال در سینمای ایران فیلم ها را در واقع از فضای واقعی دور کرده است. شاید تلویزیون نیز موقعیت بهتری نداشته باشد. در آن جا نیز چنین است. بسیاری از قصه ها برای جوان ها نوشته می شود و کمتر شاهد ساخت مجموعه های تلویزیونی بوده ایم که قهرمان آن جوان ها نباشند. پیشاپیش در همین نقطه از بحث باید به یک سوءتفاهم نیز اشاره کرد. نگارنده در مبنای بحث خود پیرامون تکراری بودن نقش های آدم های میان سال و توجه بیشتر فیلمنامه نویسان و کارگردان ها به جوان و جوانی اصولا در پی این نیست که دستورالعملی صادر کند با این مضمون که فیلم جوان پسند ساخته نشود یا فیلم ها اکنون دیگر آکنده از قهرمانان میان سال باید باشد.
بحث در واقع به هیچ روی مضمونی نیست. بحث بر سر این است که تا زمانی پیش نیاید که دست اندرکاران سینما، ضرورت شناخت و تربیت بازیگران در سنین مختلف را درنیابند، همواره شاهد مضامینی تکراری خواهیم بود و نوعی سردرگمی گریبان سینما را خواهد گرفت، درونمایه های تکراری فضای فیلم ها را در بر خواهد گرفت و ناگزیر از مخاطبان سینمای ایران کاسته خواهد شد. حتی اگر به تاریخ سینمای جهان نیز نگاهی بیندازیم، پی خواهیم برد که در موارد نادری بازیگرانی بوده اند که همزمان نقش آدم های جوان و میان سال را بازی کرده اند. داستین هافمن در فیلم بزرگ مرد کوچک ساخته آرتور پن یک استثناست. حتی در فیلم بزرگی مانند روزی روزگاری امریکا بازیگر قدرتمندی مانند رابرت دنیرو با گریمی سنگین نمی تواند دوران بازنشستگی ماکس را بازی کند و کاملا پیداست که فیلم از این منظر آسیب های جدی دیده است. همان طور که نیکلاس کیج نیز در فیلم هایی که نقش آدم های کمتر از سن و سال خود را بازی کرده به شکل دقیق نمی تواند فاصله سنی خودش و نقشی را که بازی می کند از میان ببرد. بازیگر شاید اصلی تدین عنصر در ساخت یک فیلم داستانی باشد. این بازیگران هستند که فیلم نامه را جان می دهند و به قول ناصر تقوایی در فیلم پشت صحنه کاغذ بی خط، تمامی عوامل در پشت دوربین برای این کار می کنند که بازیگر جلوی دوربین خوب ظاهر شود. در واقع باید اشاره کرد که این نوشتار شاید حکم یک اعلام خطر برای سینمای ایران را دارد؛ یک نوع هشدار.
واقعا تا چه زمانی سینمای ایران می تواند در عرصه بازیگری به یک یا چند بازیگر متکی باشد؟ یک رخداد طبیعی، یک بیماری یا حادثه ای پیش بینی نشده شاید به این ترتیب باعث لطمه های بزرگی به مجموعه سینما با شد. شاید لازم نباشد در بسیاری موارد هر هشداری را جدی بگیریم؛ چه بسا این هشدار هم همان سرنوشت را پیدا کند اما واقعیت آن قدر جدی است که بی هیچ پرده پوشی خودش را نشان خواهد داد. آیا باور می کنیم؟
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید