جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


احیای شیعه؛ تهدیدی بر یک فرصت


احیای شیعه؛ تهدیدی بر یک فرصت
ولی نصر محقق برجسته اسلام، خاورمیانه و به ویژه مکتب شیعه در آمریکاست. کتاب « احیای شیعه » نیز یکی دیگر از تحقیقات وی است. او در تمام فصول کتاب سعی می کند بی طرفی را حفظ کرده و تمام متغیرهای موجود را برای نشان دادن پیچیدگی موضوع مورد بررسی خود در نظر بگیرد. هر چند در آغاز کتاب نویسنده آن را برای خواننده عام مناسب دانسته است اما محتوای آکادمیک و تخصصی آن برای دانشجویان و پژوهشگران سیاسی، جامعه شناسی، تاریخ و روابط بین المللی مناسب است.
نگاه نویسنده برای نشان دادن فراز و فرود آرمان ها و آرمانگرایی ها در میان شخصیت ها و حوادث به گردش درآمده است. روایت او از شیعه به طرز گیرایی صریح و بی پرده است و ذکر رنج های شیعیان همدردی و احترام خواننده نسبت به این گروه مسلمان را برمی انگیزد. طبیعی است که او بسیاری از نمونه های خود را از ایرانیان برمی گزیند. ولی نصر در این کتاب خاستگاه شیعه و تحول آن را در طول تاریخ مورد بررسی قرار می دهد. وی تحلیلی جامع از جدایی شیعه و سنی ارائه می دهد و به بررسی دلایل توجه جهانی به این جدایی در دوران اخیر می پردازد. بحث اصلی او پیرامون این ایده است که سرنوشت خاورمیانه وابسته به درگیری های شیعه و سنی است و نه بحث های مربوط به دموکراسی یا جهانی شدن. در طول کتاب با توصیف هایی خواندنی از آیین ها، مراسم و باورهای این دو گروه نیز روبه رو می شویم. روایت گاهی لحنی شاعرانه به خود می گیرد اما بلافاصله مجدداً به جانب تحلیل بازمی گردد. موضوع اصلی کتاب این است که چگونه شیعه از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تقویت شد و گروه های شیعیان در کشورهای خود بیشتر به چشم آمدند. نصر توضیح می دهد که در فاصله سال های انقلاب ایران و حادثه ۱۱ سپتامبر شیعیان مورد توجه چندانی نبودند.بخش عمده ای از کتاب به ایران و تاریخ شیعه در آن زمان، انقلاب اسلامی و نظام دولتی اسلامی اختصاص داده شده است.
نصر همزمان جمهوری اسلامی را کشوری که « در حال درونی کردن ارزش های دموکراسی خواهانه است » می نامد. او به درستی به گشایش هایی در عرصه های اجتماعی و روشنفکری اشاره می کند اما از توجه کافی به اقتصاد ایران که به شدت تحت کنترل دولت است باز می ماند و همچنین وجود فرهنگ سیاسی را که در نهایت دموکراسی را به یک سرچشمه الهام بخش حرف و تحقیقات آکادمیک تبدیل می کند بدون آنکه هیچگونه پیامدهای عملی دربر داشته باشد، تشخیص نمی دهد. برای بسیاری کسانی که در ایران زندگی می کنند، فرهنگ و عملکرد حتی در میان کسانی که خودشان از سال ۱۹۹۷ آن را مطرح کردند، قابل انکار نیست. با توجه به سرعت و کیفیت تحولات اقتصادی در کشوری مانند امارات متحده عربی به نظر می رسد فرآیندهای دموکراتیک به ناچار در ساختارهای قبیله ای آن کشور زودتر از ایران با نظام انتخاباتی اش تثبیت خواهد شد. «احیای شیعه » توجه بیش از حد به اهداف شیعی در ایران بعد از انقلاب را نشان می دهد. انقلاب ایران بیش از آنکه هدفش اشاعه دیدگاه شیعی باشد، انقلابی علیه رژیم شاه، علیه استبداد با هدف اشاعه احساسات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی بود. رهبران ایرانی محدودیت های دسترسی مذهبی خود را می شناختند. رابطه ایران و مصر نه به دلیل اکثریت سنی آن بلکه به دلیل امضای قرارداد کمپ دیوید توسط انورسادات، کم شد.
رابطه ایران و عربستان نیز نه به دلیل وهابی گری در عربستان بلکه به دلیل تبعیت سعودی ها از آمریکا دچار اخلال شد و اگر رابطه ایران و سوریه نزدیک است نه به دلیل گرایش های علوی نخبگان حاکم آن بلکه به دلیل مواضع و سیاست های ضداسرائیلی آن است. حتی نفوذ ایران بر شیعیان نیز نه به واسطه تمرینات مذهبی بلکه به واسطه سیاست های ضدآمریکایی ایشان بود.«احیای شیعه » همچنین بر ظرفیت دموکراتیزه شدن منطقه خاورمیانه و جهان اسلام بیش از حد تاکید می کند. در واقع هر چند کل منطقه خاورمیانه از مراکش گرفته تا افغانستان، پروسه لیبرال شدن را طی می کند اما اگر مفهوم لیبرال دموکراسی مورد نظر فرید ذکریا را بپذیریم، می توانیم بگوییم جهان اسلام هنوز با دموکراسی فاصله بسیار دارد. فقدان نهادهای سیاسی و رسانه های مستقل و مهم تر از آن فقدان اقتصاد پویای خصوصی، دنیای اسلام را نسبت به تمام مناطق دیگر جهان در حرکت به سوی دموکراسی عقب تر نگه داشته است. آشکار است که ترکیه و مالزی در مسیر بهتر و امیدوارکننده تری قدم برمی دارند. امروزه شاهد تحولاتی در دنیای عرب هستیم. پروسه لیبرال شدن چنانکه در اروپا و آمریکا رخ داد، مقدمه دموکراسی است و جهان عرب نیز نمی تواند از این تقدیر تاریخی بگریزد. نصر به درستی اشاره می کند که در دنیای امروز امکان پایان یافتن قرن ها رنج و آزار شیعیان میسر شده است.
در فصل پنجم کتاب که درباره ناسیونالیسم رو به افول دنیای مدرن به تفصیل سخن گفته شده است، نصر خیزش شیعیان را از سال های ۱۹۷۰ از لبنان گرفته تا پاکستان نشان داده و توضیح می دهد انقلاب ایران موجب شهرت شیعه در جهان شده است. بعد از انقلاب، سیاست شیعی در افغانستان، پاکستان، عربستان سعودی، کویت، بحرین و عراق قابل رؤیت شد. شیعیان سازمان های چپ گرا و ملی گرایی اعراب را رها کردند تا به صفوف جنبش شیعه بپیوندند. این جنبش ها در بیشتر موارد جنبش های اپوزیسیون بودند. ابعاد مذهبی انقلاب ایران توسط جهان اهل سنت چندان مورد پذیرش نبود به ویژه اهل سنت با غرب روابط نزدیکی داشته و سعی می کردند تجربه های آنان را در مدرنیزاسیون به کار بندند. در حالی که انقلاب ایران براساس فاصله ای استراتژیک با غرب و اتکا به خود بنیان گذاری شده بود. سیاست انقلاب ایران بیشتر شبیه چپ ها و ضدامپریالیست ها بود.ولی نصر معتقد است نمونه عراق تاثیری برانگیزاننده بر سایر اجتماعات شیعی خواهد داشت اما باید توجه کرد هر اجتماع شیعی ویژگی های منحصر به فرد و بافت اجتماعی ویژه خودش را داراست. به عنوان مثال شیعه در لبنان حتی قبل از انقلاب ایران تجدید حیات خود را آغاز کرده بود و در عربستان به احتمال قوی شیعه تحت لوای دولت مرکزی قدرتمند آن کشور باقی خواهند ماند و تنها می تواند به پیشرفت های موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود چشم داشته باشد.
نصر در کتاب خویش پیامدهای تجدید حیات شیعه را از نظر می گذراند.تاکید کتاب « احیای شیعه » بر این است که سرنوشت آینده منطقه را تجدید حیات شیعه و واکنش سنی ها به آن شکل می دهد اما با این کار از توجه به مسائل سیاسی و اقتصادی تقریباً تمام کشورهای خاورمیانه باز می ماند. برخلاف آنچه از متن نصر برمی آید شکاف میان شیعه و سنی پدیده جدیدی نیست بلکه تنها بعد از حمله آمریکا به عراق در سطح بین المللی مطرح شده است. برای بسیاری از کشورهای عربی، مساله شیعیان تنها یک دغدغه امنیتی داخلی است. همچنین این کشورها دغدغه نفوذ ایدئولوژی انقلاب ایران را در کشورهای خود دارند. دست و دل بازی ایران نسبت به شیعیان همیشه به نفوذ نامحدود و بی چون و چرای ایرانی ها منجر نشده است. حزب الله تنها یک استثناست اما عراقی ها و سایر شیعیان جهان عرب به ایران به عنوان یک سرچشمه فرصت های سیاسی و لجستیکی نظر می کنند نه الهام بخش مذهبی یا صاحب اقتداری در امور هویتی. آیت الله محمدباقر حکیم در سفرهایش به کشورهای عربی در دوران حکومت صدام حسین با به کار بردن عبارت « خلیج عربی » خشم مقامات ایرانی را برمی انگیخت. شیعیان عراقی در نهایت عرب هستند و از نظر فرهنگی بیشتر با جهان عرب احساس نزدیکی می کنند تا با ایران. زبان، قلمروی جغرافیایی و تاریخ مشترک، شیعیان و سنیان جهان عرب را به یکدیگر پیوند داده و از این حیث، مذهب تنها یکی از مولفه ها در کنار مولفه های دیگر ارتباطی است.
نصر به توضیح این فرضیه خود می پردازد که « رقابت شیعه قوی ترین نیروی مقاومت و چالش در مقابل افراط گرایی سنی و فعالیت های جهادی در داخل منطقه است. » شیعیان جنبش بنیادگرایی خود را زودتر شروع کرده و به تدریج شیوه های رادیکال خود را کنار گذاشته اند. به طور قطع شیعیان عرب نیز از برادران ایرانی خویش خیلی عملگراتر هستند و در سیاست از شیوه های رئالیستی پیروی می کنند. آنها سابقه تاریخی ضدغربی ایرانی ها را ندارند و همکاری با غرب برای آنها اعتدال گرایی، مدرنیته، و امتیاز همزیستی در کنار سایر کشورهای جهان به همراه آورده است. با این حال، فعالیت های جهادی در میان اعراب در مراحل مقدماتی آموزشی است. آنها اگر بتوانند به قدرت برسند نظم موجود جهان عرب را به هم خواهند ریخت اما سرانجام مهارت هایی را خواهند آموخت که آنها را وا می دارد با مسالمت در کنار کسانی که منطق شان چهار قرن است بر جهان فرمانروایی می کند زندگی کنند. همچنین به طور قطع عوامل دیگری نیز وجود دارد که چهره خاورمیانه را می سازد و شکل می دهد. در تمام کتاب درگیری اسرائیل و فلسطین در حاشیه نگه داشته شده است. آینده رویارویی آمریکا و ایران، نحوه ایفای نقش اقتصادی کشورها، آینده سیاسی مصر و مسائل دیگری چون آب، جوانان و اشتغال همگی مولفه هایی تاثیرگذار در تعیین سرنوشت آینده منطقه است. نصر در نهایت به لزوم دموکراسی به عنوان واقع بینانه ترین چاره برای حل اختلاف شیعه و سنی تاکید می کند. او معتقد است دموکراسی اکثریت شیعه را به قدرت می رساند و به اقلیت شیعه نیز صدایی می دهد که می تواند در مقابل افراط گرایی و رادیکالیسم اهل سنت مطرح شود.
همچنین گسترش فرهنگ دموکراتیک و جامعه مدنی تنها چیزی است که می تواند بر شکاف شیعه -سنی غالب شود اما بزرگ ترین چالش حقیقی کشورهای خاورمیانه نبود گسترش آزادی است. آزادی تنها از طریق گشایش آزادی های فردی و فرصت های اقتصادی به دست خواهد آمد. پیامدهای سیاسی چنین جنبشی برای منطقه فوق العاده عظیم است چنانکه میلتون فریدمن در کتاب مشهور خود « کاپیتالیسم و آزادی » خاطرنشان می کند « اگر قدرت اقتصادی با قدرت سیاسی پیوند یابد، تمرکز قدرت گریزناپذیر به نظر خواهد رسید. از سوی دیگر اگر قدرت اقتصادی از قدرت سیاسی جدا شود می تواند در مقابل قدرت سیاسی و به عنوان مانعی در برابر آن عمل کند. »
محمود سریع القلم
ترجمه:پیام آزاد
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید