پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


« توجه به پارک ها ، توجه به فرهنگ جامعه است »


« توجه به پارک ها ، توجه به فرهنگ جامعه است »
هر چند در مبانی جامعه شناسی و دکترین علوم اجتماعی انسان به عنوان موجودی فرا فرهنگی و عقلی شناخته شده است ، ولی از آن طرف نیز از دیدگاه ادبا و شعرا فرهنگ طبیعت در شکل گیری ساختمان فرهنگی و تربیتی بشر نقش سازده ای را ایفا میکند. بطوری که می توان به مکتب ناتورالیسم (طبیعت گرا) در حوزه ی شعر و ادب اشاره داشت. مکتبی که در رشد و تعالی ادبیات فرهنگی و فرهنگ ادبیات انسان گامهای مانا و ماندگاری را برداشته است . بنابراین به نظر می آید که هر فضای طبیعی ای که بتواند در تطور روح و روان انسان و خلق فرهنگ شادی و دادن انرژی مثبت در اورگانیسم بشر تأثیر گذارد ، این فضا در قالبی معقول و منطقی محل بحث و وارسی است . چه اینکه بازتاب آن نیز بازتابی معتدل و معقول است . پس با این حال پارک ها نیز که از اجزای طبیعی و بکر ، تشکیل شده اند و به بیانی همان نقش طبیعت دست نخورده را در ارتقاء سطح حیات و زندگی انسان ها بر عهده گرفته اند ، بی گمان درجر گه ی عالم طبیعت به حساب می آیند . از طرفی نیز تعاریف مختلفی را می توان برای پارک ها عنوان داشت .
بدین سان که پارک ها محصول زندگی انسان در جوامع صنعتی و پیشرفته می باشند . در جوامعی که انسان از آن دوس دیرینه خود (طبیعت) فاصله گرفته و خود را در تراکم محصولات انقلاب صنعتی و انقلاب الکترونیک محصور می بیند و البته این حصار نیز روز به روز تنگ تر خواهد شد و فشارهای روحی و روانی مردم نیز ، پررنگ تر . لذا برای چنین انسانی با این شرایط نیز دیگر راه برون رفت از این مشکل هم به سادگی میسور نیست . پس شرط لازم این است که تا کار از کار نگذشته است ، بیائیم چاره ای بیندیشیم که به قول معروف : « آبی که ریخته شد دیگر جمع نمی شود » و یا بقول شاعر : « هرگز نخورد آب زمینی که بلند است » به هر روی وقتی ما انسان ها ادعای همسایگی با طبیعت را داریم ، بی شک این همسایگی دارای قواعد خاصی است .
به طوری که همسایه به معنی یکی بودن است . یعنی شما وقتی چند برج ساختمانی و یا چند ویلا یا به بیانی ساده چند انسان را در کنار هم ملاحظه می کنید ، دقیقا این تشکل های جمعی از خود سایه ای یکسان را به نمایش می گذارند . پس در خصوص همسایه بودن با طبیعت نیز شاید گفت این مثال مصداق بارز و منتجی باشد . ولی متأسفانه با توجه به محاسبه و مشاهده و رفتن در داخل مردم و البته تفقد در نوع نگاه مردم به فرهنگ پارک و پارکداری ، آنچه حاصل می آید ، حاصلی بایسته توجه و تأمل نیست ویا به بیانی دیگرکافی نیست . نگارنده این مقوله که خود حرفه خبر نگاری را انتخاب کرده ام ، از معدود کسانی هستم که بارها این نوع نگاه تحقیر بر انگیزرا نسبت به پارک ها تجربه کرده اند . به گونه ای که می توان گفت فرهنگ پارک سازی و پارک داری برای جامعه تعریف نشده است . و گرنه چه لزومی دارد که انسان رفتاری نا میمون و غیر منطقی با یک درخت و یا یک سبزه و یا یک گل داشته باشد و به بیانی در سیلی زدن به آنها با انحای مختلف بکوشد . نمونه ی بارز آن را می توان در شهرستان کرج مشاهده کرد ، شهرستانی که در خود بالغ بر ۵/۲ میلیون نفر را با فرهنگ های مختلف جای داده و یا به قول عامیانه : شهر هفتاد و دو ملت از آن یاد می شود . آیا در چنین شهرستانی که چسبیده به پایتخت می باشد و قطعاً در صنعت پارک داری آن نیز باید کوشید ، چنین برداشت هایی از طبیعت درست به نظر می آید .
بی شک جواب این سوال (خیر) است . اما در جهت علاج هر دردی بصورت فرمالیته نمی توان نسخه ای را پیچید که اول نیاز به پیدایی درد و بعد درمان درد است . لذا یکی از مهم ترین پارک هایی که در شهرستان کرج مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته ، شاید گفت پارک چمران باشد . پارک چمران با اینکه در شرق شهرستان کرج قرار گرفته و البته به عنوان قدیمی ترین پارک نیز از آن یاد می شود ، اما از لحاظ توجه و امکانات رفاهی و تفریحی بسیار مبتدی مانده است . شاید گفت تنها ویژگی این پارک همان طبیعت خودش باشد که در عدم حیات آن موثر افتاده است و در دیگر پارک های شهرستان کرج به مانند پارک نبوت و ... هم وضعیتی صنعتی بهتر از پارک چمران مشاده نمی گردد . چه اینکه عامل اصلی و تأثیر گذار که باید گفت به نوعی به فرهنگی فرا گیر نیز مبدل گردیده ، عدم توجه به طبیعت پارک و عدم درست استفاده کردن از این مجموعه ها است .
با مشاهده از یکی از این پارک ها در این شهرستان شاید خیلی از ابهاماتی که در ذهن بعضی ها تداعی میشود ، پاک شود . به گونه ای که وقتی از این پارک ها دیدن می شود ، آنچه که ملاحظه میگردد ، هرگز معقول و منطقی نیست . چرا که افراد به جای آنکه بر روی صندلی های مخصوص در داخل پارک بنشینند ، در داخل فضای سبز پار کها نشسته و در کندن این سبزه ها نیز به بیانی ساده کم نمی گذارند . لذا سوال این جاست که آیا برخورد با یک مجموعه تفریحی باید به همین صورت باشد یا که نه این نوع برخورد بر می گردد به عدم آموزش صحیح و عدم شناخت لازم افراد نسبت به فرهنگ پارک و پارک داری .
در جواب باید گفت عدم امکانات اجتماعی و تفریحی و عدم آموزش صحیح و شناخت کافی از فرهنگ پارک و پارک داری از دلایل عمده است . اما شرط برون رفت از این وضعیت فعلی و گرایش به سوی چنین روندی بی گمان نیاز به یک وفاق عمومی و هم اندیشی سالم را می طلبد . کما اینکه ایجاد کردن امکانات اجتماعی و رفاهی برای گردش گران و توجه به تاسیس امکانات فرهنگی و هنری اعم از سینما ، کتاب خانه ، ایجاد بسترهای ورزشی و توجه کلی به نیازهای گردشگر از مهمترین عوامل است که ابتدا می تواند در رشد و تعالی ابعاد اقتصادی یک شهر یا کشور موثر باشد و در ثانی با این کار کانون فرهنگی و هنری ای ایجاد کرده ایم که این کانون در مناسبات فرهنگی و شکل گیری بسترهای فرهنگی موثر و کار آمد است . نکته ی دیگر توجه لازم به فضای سبز پارک هاست . چه اینکه ایجاد فضای سبز در هر پارکی سبب رشد و نموء فرهنگ شادی در روح و روان بشر و به بیانی سوق دادن آن به سمت فرهنگ سلامت است . مهمتر از اینها ایجاد امنیت است که با آوردن این مجموعه ها را (پارک ها و ...) در قالبی سازمان یافته و تعریف شده است وطبعا در آن جاست که ما می توانیم به یک نوع سالم سازی در فضاهای تفریحی بپردازیم که در واقع با این روش یک نوع تحول و تکامل فرهنگی را خلق کرده ایم . بدین سان که در تغییر و تحول نوع نگاه ها و برداشت ها نسبت به فرهنگ پارک و پارک داری تلاش و کوشش لازم به عمل آمده است .
مثلا با انجام چنین روندی می توانیم نوع نگاه و فرهنگ افراد لا ابالی و اراذل و اوباش را نسبت به پارک ها عوض نماییم (تصور و تثبیت فرهنگ پارک داری در فرهنگ افراد) یعنی وقتی یک کانون فرهنگی تفریحی از گونه ای به گونه ی دیگر در آید و به بیانی شکل و محتوای آن عوض شود ، در واقع فرهنگی با پیامد های خاصی ایجاد شده که پیامد های این فرهنگ نا خوداگاه و به صورت طبیعی افکار و عقاید جامعه را به سمت خود می کشاند . و البته این مهم هم بدون مدیریت واحد دربین مسئولان و مردم میسر نخواهد شد .
چه اینکه ایجاد کردن یک فرهنگ نوع با پیامدهای نو در جهت ریشه کن کردن فرهنگی کهنه ، اما مسبوق به سابقه ، به این سادگی ها و در کوتاه مدت نیز ممکن نیست و بی تردید هم برنامه ریزی و فن و تخصص لازم را می خواهد و هم اینکه نیاز به زمانی بلند را می طلبد . لذا برای شروع همیشه فرصت است و این پایان است که هرگز بر نمی گردد . و یا به تعبیری دیگر : « ماهی را هر موقع از آب بگیری تازه است.» با این تعابیر شهرداری کرج و شورای این شهر مهمترین و پر اثر ترین ارگانهایی هستند که در رهایی از این « دایره تحجر » باید اهتمام بیشتری بخرج دهند. چون مهمترین عامل موثر شهرداری است که باید در رشد و تعالی و صیانت هرچه بیشتر از مراکز تفریحی و رفاهی حمایت کند . مهمتر از این مسئله می توان به مواردی شبیه به این موارد اشاره نمود . یعنی اینکه بی توجهی را می توان به اشکالی دیگر از مردم نسبت به پل های هوایی مختص به عابرین در این شهرستان مشاهده کرد. به عنوان مثال پل هوایی المهدی در منطقه حصارک (کرج) نمونه ی بارزی است . لذا با این که شهرداری در خدمت رسانی به شهر هزینه کرده و این خدمت نیز در اصل صادقانه و منتج هم ، می باشد اما در شناخت مردم نسبت به فرهنگ و ویژگی های فرهنگی این پل کار نشده و تا زمانی که توجه مسئولان به بسترهای فرهنگی تفریحی و خدماتی نگاهی سطحی باشد و از آن طرف نیز آموزش لازم و صحیح نسبت به بسترها قبل از خدمت رسانی این بسترها، صورت نپذیرد، باید گفت « همین آش است و همین کاسه ».
نویسنده : عابدین پاپی
چاپ : سال ۸۷ هفته نامه های کرج
منبع : آرش رضائی


همچنین مشاهده کنید