سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا
تامل و نگاهی بر اعجاز قرآن کریم
پدیدههایی که در این جهان پدید میآید غالبا از راه علل و اسبابی است که ازطریق آزمایشهای فیزیکی، شیمیایی، زیستی، قابل شناخت میباشد. ولی در بعضی از موارد نادر بعضی از پدیدههایی رخ میدهد که نمیتوان از این اسباب و علل آنها به وسیله آزمایشهای حسی شناخت و شواهدی به دست آید و در پیدایش آنها نوع دیگری از عوامل موثر است و قوانین مادی در این چنین امور بیتاثیر است. به چنین امور خارقالعاده گفته میشود که خود شامل دو نوع است:
۱) امور خارقالعاده الهی: فاعل این امور خداوند متعال است در این نوع امور دو ویژگی بسیار مهم وجود دارد که از آنها پی به معجزات پیامبران میتوان برد اولا قابل تعلیم و تعلم نیستند و ثانیا تحت تاثیر نیروی قویتری قرار نمیگیرد و مغلوب نمیشود. البته ناگفته نماند که چنین کارهایی از غیر پیامبران مثل اولیای خدا سر میزند که خداوند در قرآن از آن به کرامت تعبیر میکند و علمهای آنها الهام یا تحدیث نامیده میشود.
۲) امور خارقالعاده غیرالهی: همان طور که گفتیم در امور خارقالعاده الهی فاعل خداوند است ولی در غیر الهی در فاعلیت آن خداوند نقشی ندارد پس وقتی خداوند نقشی ایفا نکند مسلم است که فاعلیت آن مربوط به شیطان است مانند کارهای مرتاضان هندی که در اثر ریاضتهای سختی که به خود میدهند چه ریاضت در جسم خودشان مثل کم خوردن، کم خوابیدن، ... و چه ریاضت روحی. به طوری که بانگاه کردن بر قطار آن را از حرکت باز میدارند.
در چنین اموری که از بعضی از افراد سر میزند باید گفت: این کارها قابل تعلیم به دیگران است و چون فاعل آن خداوند نیست پس یک نیروی قویتر میتواند نیروی قبلی را از بین ببرد.
اگر بخواهیم در مورد چنین کارهایی صحبت کنیم بحث به درازا خواهد کشید ولی یک نکته اینجا مطرح است آن اینکه ما نمیتوانیم بگوییم که این کارها فقط مربوط به مرتاضان است زیرا ممکن است در فردی به وجود آید که دارای خلاقیت فکری بالایی است و از نظر روانشناسی بعضی اوقات تمرکزی روی چیزی در آرامش کامل موجب اتفاقاتی میشود که باورش برای بعضیها سخت و دشوار است و اگر موجب شود که اینها انسان را از عبادات بیندازد در این صورت غیرالهی نامیده میشود.
در امور خارقالعاده الهی که یک نوع آن معجزه است. در تعریف معجزه سه نکته اساسی مورد توجه است:
۱) پدیدهای است که از راه علل و اسباب عادی و مادی پدید نمیآید
۲) از اموری هستند که با اراده الهی و اذن الهی و اذن خاص او فقط برای پیامبران حاصل میشود
۳) چنین اموری میتواند نشانه صدق ادعای پیامبران باشد.
امروزه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی شبهاتی در مورد اینکه معجزات پیامبران سحر و جاودیی بیش نبوده است و نسبت ساحری به پیامبران میزنند بدون آنکه توجه کنند که کارهای پیامبران با کار مرتاضان فرق میکند چون همان طور که در بالا اشاره کردیم معجزات پیامبران دارای دو ویژگی خاص است که مرتاضان آن را ندارند.
و شبههای که دوباره مطرح میشود این است که اگر کارهای پیامبران سحر و جادو است پس عصمت پیامبران چه میشود؟ باید یک فرقی بین کسی که گناهکار است با کسی که مصون از گناه است باشد.
برای پاسخ دادن به شبهات مطرح شده باید گفت: منظور از معصوم بودن پیامبران تنها عدم ارتکاب گناه نیست زیرا ممکن است یک فرد عادی هم مرتکب گناهی نشود خصوصا اگر عمرش کوتاه باشد . بلکه منظور این است که شخص دارای ملکه نفسانی نیرومندی باشد که در سختترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه باز دارد. ملکهای که از آگاهی کامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار کردن تمایلات نفسانی حاصل میگردد و فاعلیت چنین ملکه به خدای متعال نسبت داده میشود زیرا این گونه نیست که خداوند انسان معصوم را جبرا از گناه باز دارد و اختیار را از آنان بگیرد اگر از روی اجبار پیامبر گناه انجام ندهد فرق آن با فرشته چه خواهد شد زیرا ماهیت پیامبران که انسان هستند با ماهیت ملائکه متفاوت است.
همان طور که میدانیم کارهای اختیاری بشر به صورتی انجام میگیرد مثلا ابتدا میلی در درون انسان نسبت به امر مطلوبی به وجود میآید و در ا ثر یکسری علل و عوامل برانگیخته میشود. و فرد به کمک ادراکات گوناگونی راه رسیدن به آن امر را تشخیص میدهد و ناگفته نماند که میلها و کششها و نیروهای مزاحم و متعارض در درون بشر وجود دارد که ممکن است در اثر اشتباه موجب سوء گزینش شود اما راز عصمت پیامبران این است که آنان دارای یک استعداد قوی و صفاتی ذاتی که تحت تربیت الهی قرار میگیرند و به وسیله روحالقدس تائید میشوند و همان گونه که اجتناب افراد عادی از چنین کارهایی جنبه جبری ندارد اجتناب معصوم از گناهان هم به هیچ وجه منافاتی با اختیار وی نخواهد داشت.
همان طور که در آیات و روایات آمده است چندین هزار پیامبر در مقاطع مختلف تاریخی در نقاط گوناگون زمین مبعوث شدهاند که مهمترین نقش آنها هدایت بشر بوده است. در میان آنان پیامبرانی بودند که از طرف خدای متعال کتابهایی متناسب با همان زمان در دست بشر قرار دادند که این کتابها مثل (تورات انجیل) به مرور زمان دستخوش تحریفهای لفظی و معنوی قرار گرفت به طوری که این کتب آسمانی به صورت مسخ شده در آمده است و اینکه چگونه این کتب مورد تحریف قرار گرفته است نیاز به توضیحات دارد ولی مهمترین آن این است که این کتب مقدس قربانی امیالات نفسانی پیروان خود قرار گرفته است.
اما در ششمین سده بعد از میلاد مسیح در حالی که سراسر جهان پر شده بود از تیرگیهای ظلم و جهل، خدای متعال آخرین و برترین پیامبر خود را در آن جامعه پرظلم و بیداد برانگیخت.
علت اینکه میگوییم خداوند برترین پیامبر خود را برانگیخت این است که پیامبر اسلام(ص) به وسیله علمای بنیاسرائیل و براساس پیشگوییها و معرفی پیامبران پیشین و آمدن اسم وی در کتب پیامبران پیشین حجت قانع کنندهای شد بر حقانیت ظهور او. و از همه بالاتر همراه این پیامبر کتابی فرستاد که اگر تمام انس و جن جمع شوند نمیتوانند مانند آن کتاب را بیاورند چرا که تمام علوم روزی که هنوز دانشمندان به آن نرسیدهاند در این کتاب مقدس پنهان است.پس جای هیچ شکی نیست که این کتاب شریف ادعای معجزه بودن خودش را دارد و آورنده این کتاب آن را به عنوان معجزهای جاودانی برپیامبری خودش عرضه داشته است.
در اینجا سوالی مطرح میشود و اینکه همان طور که گفته شد کتب پیامبران پیشین مورد تحریف قرار گرفته است از کجا متوجه شدیم که کتاب (قرآن) پیامبر اکرم مورد تحریف قرار نگرفته است؟
اگر بخواهیم دلایل عقلی و نقلی را باهم مطرح کنیم باید بگوییم که زیاد نشدن و کم نشدن چیزی از قرآن مهمترین این دلایل است در صورتی که در طول تاریخ کسی مثل آن را نیاورده است. چون توانایی آن را نداشته است. و خداوند در (سوره اسراء / ۸۸ ) به صراحت اعلام کرده است که اگر میتوانید حتی یک آیه از آن را بیاورید در صورتی که خداوند میدانست که کسی مانند آن را نمیتواند بیاورد.
و اینکه رسالت پیامبر جهانی است یا اینکه فقط مربوط به مردم عرب آن زمان بود باید گفت: جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصی، از ضروریات آیین الهی است و حتی کسانی که ادیان ندارند میدانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و محدود به منطقه خاص نمیباشد.
در قرآن نیز آیات زیادی همه مردم را فرا میخواند مانند: یا ایها الناس، یا بنیآدم و این آیات نیز دلایل مهم برای اثبات جهانی بودن دین پیامبر اکرم(ص) است. جهات اعجاز قرآن بسیار زیاد است از جمله فصاحت و بلاغت، هماهنگی و عدم اختلاف، امی بودن آورنده آن و ...
اگر بخواهیم مجموع آن را مورد بررسی قرار دهیم باید گفت: افرادی که ادعا میکنند قرآن پیامبر شعر است و پیامبر شاعر، این گونه جواب میدهیم که زیبایی آهنگ جذاب و ملکوتی قرآن برای همگان بخصوص برای افرادی که به زبان عرب آشنا هستند قابل درک است و تشخیص معجزه بودن آن از کسانی ساخته است که مهارت و تخصص در فنون مختلف سخنوری داشته باشند ولی شعر او چکامهسرایان در آن زمان پی به فرق داشتن آیات خداوند با شعر بردند.
و آنچه بر شگفتی این کتاب میافزاید این است که این کتاب توسط فردی آورده شده است که در طول چهل سال هرگز قلمی به کاغذ نیاورده اگر به فرض اینکه گروهی از دانشمندان و متخصصان با همکاری یکدیگر چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد درس نخوانده از عهده چنین کاری بر نخواهد آمد. پس ظهور چنین کتابی به دست پیامبر مبین جهت دیگری از اعجاز این کتاب است.
حاصل کلام آنکه: حکمت و عنایت الهی، اقتضا دارد که معجزه هر پیامبری متناسب با علم و هنر رایج در آن زمان باشد تا امتیاز و برتری اعجازآمیز آن را بر آثار بشری به خوبی درک کنند چنانچه در اصول کافی / ج ۱ امام هادی(ع) در پاسخ ابن سکیت که پرسید: چرا خدای متعال، معجزه حضرت موسی(ع) را ید بیضا و اژدها کردن عصا، معجزه حضرت عیسی شفا دادن بیماران،... قرار داد ایشان فرمودند: هنر رایج در زمان حضرت محمد(ص) یا حضرت موسی(ع) شعر و سحر و جادو بود از این روی خدای متعال معجزه آن حضرت را شبیه کارهای آنان قرار داد تا عجز و ناتوانی خودشان را از آوردن مانند آن دریابند.
زهرا یوسفی مصری
منبع : روزنامه رسالت
همچنین مشاهده کنید