پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


گفتاری در مورد جریان انحصارطلب اقتصادی


گفتاری در مورد جریان انحصارطلب اقتصادی
اقتصاد ، سیاسی ترین علم موجود دنیاست . چرا که اساس بوجود آمدن آن حداکثر سازی مطلوبیت های جوامع بوده و همواره بعنوان نقشه ی راه رسیدن به آمال و اهداف بشر در طول سالهای متمادی مطرح بوده است . اقتصاد علمی است که به کشف قوانین طبیعی موجود جهان میپردازد و با پردازش آنها ، با تکیه بر داده ها و متغیّرهای زمانی و مکانی و اجتماعی ، با فرض برخی پارامترهای ثابت ، در هرنقطه از جهان نتایج متفاوتی را بدست میدهد .
همانطور که مسائل امروز دنیا نشان میدهد ، سیاست ورزی بازیگران سیاسی دنیا نیز بر این نکته تاکید دارد که در روابط بین الملل و منطق سیاسی ، آنچه اولویّت دارد و باید مورد توجه قرار گیرد ، منافع اقتصادی کشورها و بالا بردن قدرت دستیابی به اهداف اقتصادیست و از این جهت است که بیشترین تلاش را برای بالا تر بردن توان چانه زنی در عرصه ی رقابت بین الملل بکار میگیرند . صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نیز بعنوان میراث داران لیبرالیسم و ابزاری برای اعمال فشار و هدایت جهان بسمت تحقق اهداف از پیش تعیین شده ی اقتصاد نولیبرال ، همواره در طول سالیان متمادی سعی در تحقق این نکته داشته اند که در کشورهایی که ساختار نظام اقتصادی از پویایی لازم برخوردار نبوده و نتوانسته دارای یک راهبرد درونزای ملّی باشد ، با تکیه بر ابزارهای گوناگون و در دسترس ، نظام اقتصادی آن کشورها را زیر سیطره ی خود قرار داده و بسوی محقق ساختن اهداف خود سوق دهند .
این کار در ایران در قالب انحصار طلبی علمی عدّه ای از افراد در دانشگاه ها شروع شد تا اقتصاد خوانده هایی را روانه ی مراکز تصمیم سازی و سیاستگذاری کند که به تئوریهای مخرّب آن دو سازمان یاد شده وابسته باشند و در معادلات جاری طوری رفتار کنند که منافع از پیش طرّاحی شده ی سرمایه داری تجاری جهان را بخوبی تامین نماید و با سر دادن شعارهایی مانند جهانی سازی و آزاد سازی اقتصادی و . . . اقتصاد ملّی ما را بسمت وابستگی به لیبرالیسم هدایت کنند و وضع را به جائی برسانند که در نتیجه ی هدایت همان افراد مدّعی علم اقتصاد ، کلاف سردرگمی در اقتصاد ایران شکل گیرد که رهایی و نجات ملّت ایران از آن ، برای نا آشنایان دشوار مینماید و با نسخه هایی که صادر میکنند گمراهی و رکود فراگیر را برای این ملّت به ارمغان می آورند و بس . چرا که به قول حافظ : گرچه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی .
این در حالی است که اقتصاد دانان مستقلّ این سرزمین که از بهترین هموطنان ما نیز هستند همواره توسط همان جریان انحصار طلب به حاشیه رانده شده اند تا مبادا خاری شوند که به چشم مروّجان لیبرالیسم بروند ! بگذارید مثالی بیاورم ؛ در میهمانی یکی از دوستان اقتصاددان و عزیزم که تا کنون بیش از ۲۵ عنوان کتاب در حوزه ی اقتصاد ایران تالیف نموده اند ، پس از سالها بی خبری با استاد گرانقدر جناب آقای دکتر حسن توانایان فرد ، صاحبنظر برجسته ی اقتصاد اسلام ، روبرو شدم و در ابتدای کلام ، بخاطر اینکه سالها از ایشان بیخبر بودم پرسیدم که چرا صدایی از او بلند نیست و در جواب شنیدم که فرمودند : (( پس از آنکه مرا به اجبار بازنشسته کرده بودند ، در آغاز دهه ی هفتاد با دانشگاه پیام نور تهران وارد کار شدم و به تدریس در آنجا پرداختم . ولی پس از مدّتی شخص رئیس دانشگاه یاد شده دستور داده اند که حقوق یکسال و نیم مرا پرداخت نکنند و کتابهای تالیف شده توسط مرا نیز چاپ ننمایند و وقتی که به رئیس دانشگاه مراجعه کردم و از ایشان دلیل مسئله را جویا شدم ، جواب گرفتم که از فلان دانشگاه غیر انتفاعی کشور به ایشان دستور رسیده است که با حسن توانایان فرد کار نکنند و جالب است که در دولت مهرورزی این اتفاق افتاده است )) .
با شنیدن این سخنان از زبان ایشان بیاد اقتصاد دانان گرانقدر و مستقلّی افتادم که با وجود تمام تلاشی که برای سربلندی نام این سرزمین و ارائه راهکارهای توسعه ایران عزیز داشته اند ، در دانشگاههای کشور جایی برای حضور و تدریس آنان وجود ندارد و همواره توسط عده ای خاص رانده میشوند تا مبادا توسط آن اساتید گرامی مناسبات نامبارکی که همان عدّه خاصّ رقم زده اند برهم خورد و نادرستی آن نظریّات خاصّ عیان شود ! .
محسن سیروس
parseconomist.blogfa.com


همچنین مشاهده کنید