سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

نوآوری یا بدعت در روش و محتوا


نوآوری یا بدعت در روش و محتوا
نوآوری و شکوفایی در روش ها و محتوا در هر عصری و نسلی می تواند انسان را در مسیر کسب کمالات هرچه بیشتر سوق دهد. چرا که مرور زمان شرایط و تغییر و تحولات جدیدی را به وجود می آورد که در پرتو آن می توان شاخص های نوآوری و شکوفایی را به دست آورد. نکته قابل توجه و اساسی در این فرآیند پرهیز از بدعت گذاری است که، هم می تواند در روش ها صورت گیرد و هم در محتوا. نوشتار حاضر نگاهی گذرا به مقوله نوآوری و شکوفایی و تاثیر آن در کسب کمالات انسانی و الهی و پرهیز از هرگونه بدعت گذاری در این فرایند دارد که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم:
● مظهر اسمای الهی
یکی از نام های خداوند مبدع است. ابداع به معنای نوآوری بدون طرح و برنامه از پیش تعیین شده است. در ادبیات فارسی این معنا را با واژه ابتکار نیز بیان می کنند که به معنای ایجاد چیزی بکر و دست نخورده و تازه است. به نظر می رسد که نوآوری معادل خوبی برای ابداع باشد؛ زیرا در آن نوعی اطلاق می توان یافت که شامل ابداع و ابتکار می شود.
ازآن جایی که انسان به عنوان خلیفه ربوبی خداوند دارای همه اسمای خداوند به شکل تعلیمی است، از این ظرفیت و قابلیت برخوردار می باشد که با به فعلیت رساندن اسمای موجود خود را متاله کند و رنگ و صبغه الهی به خود گیرد. بر این اساس توانایی ذاتی و بالقوه در انسان است که بتواند خود را مظهر همه اسمای الهی و تجلی گاه آن قرار دهد.
بنابراین، در تحلیل قرآنی، انسان توانایی آن را دارا می باشد که به عنوان مبدع و خالق تجلی نماید و مظهر این اسمای کامل و حسنای خداوندی گردد، بلکه با توجه به ماموریت بشر می بایست گفت که از مسئولیت ها و تکالیفی که بر بشر گذاشته شده است، تحقق بخشی و تجلی یابی اسمای الهی در ذات خویش است و هر کسی می بایست در این مسیر تلاش جدی کند تا به آن دست یابد و مظهر همه اسمای الهی گردد.
● ابداع و بدعت
در تحلیل قرآنی انسان در مسیر زندگی خویش همانند هر موجودی دیگری از آن جایی که از خدا آمده به سوی او باز می گردد و اصل «انا لله و انا الیه راجعون» بر همه هستی حکومت و حاکمیت دارد و کسی بیرون از این دایره حرکت نمی کند. با این تفاوت که برخی به اسمای حسنای جلال خداوند بازمی گردند و برخی دیگر به اسمای حسنای جمال وی رجوع می کنند. از این روست که برخی در نماد جلال خداوند یعنی دوزخ غضب و خشم و انتقام الهی وارد می شوند و برخی دیگری به نماد جمال الهی باز می گردند و وارد بهشت رضوان می شوند.
براین اساس هر کسی به کمال لایق و شایسته خویش می رسد و با کمال خشم و غضب و یا با کمال مهر و محبت الهی دیدار می کنند. با این همه می توان گفت که همه با «الله» دیدار می کنند و لقاء الله منزل و مقصود همگانی است. در این میان هر یک از ربوبیتی بهره مند می شود که مقتضای خواهش و اراده اوست. برخی تحت ربوبیت اسمایی چون متکبر و منتقم و مانند آن رشد می کنند و برخی دیگر به پروردگاری اسمایی چون رحمان و رحیم و مبدع رو می آورند و تحت این رب و پروردگار رشد و پرورش می یابند.
با توجه به مطالب پیش گفته می توان دریافت که راه انسان به دو سمت و سوی متضاد می رود و هر چند که هر دو در نهایت به یک الله ختم می شود ولی راه رسیدن آن در دو جهت کاملا متضاد قرار می گیرد. بنابراین می توان از یکی به عنوان راه مستقیم و مثبت یاد کرد و از دیگری به کژ راهه و ضلالت یاد نمود که امری منفی است.
این امر مثبت و منفی را می توان در همه امور زندگی یافت و چنان که قرآن بیان می کند در برابر انسان همواره و در هر دم و لحظه ای راه رشد و راه غی قرار دارد که موجبات سعادت و یا شقاوت آدمی را فراهم می آورد.
درمساله نوآوری و تحقق بخشی به اسم مبدع نیز می توان این دو راه و کژ راه را شناسایی و ردگیری کرد. آدمی می تواند راه اعتدال و میانه را درپیش گیرد و در صراط مستقیم تحقق بخشی به اسمای حسنای الهی در راه گام بردارد یا به بیراهه و کژ راهه رود.
بر این اساس است که قرآن سخن از ابداع و بدعت می کند. ابداع نوآوری است که در مسیر کمالی و مثبت قرار دارد درحالی که بدعت همان نوآوری در مسیر هبوط و سقوط است و به عنوان امری منفی و سوی خداوند نفی شده است. بدعت تلاشی است که برخی بیمار دلان در روش های و بیش تر در محتوا انجام می دهند و با تغییر در مفاهیم آن را برای مقاصد دنیوی و پست خویش به کار می گیرند.
● ابداع و نوآوری در روش ها و محتوا
ابداع و نوآوری می تواند در روش ها و محتوا انجام شود. به نظرمی رسد که در روش ها ابداع امری کم تر مشکل دار باشد ولی هر روشی می تواند امری منفی باشد. چنان که قرآن بیان می دارد برخی از مردمان برای تاکید بر روشی چون حس گرایی به گمراهی افتاده اند مانند قوم بنی اسرائیل که دردام حس گرایی خواستار خدای مشهود و رویت خدا را از پیامبرشان شدند. چنان که قرآن گزارش می کند همین حس گرایی موجب شده تا به دام بت پرستی افتاده و خود درعمل بتی را به شکل گوساله سامری ساخته و به عبادت آن مشغول شوند.
بنابر این نمی توان مدعی شد که روش نمی تواند به شکل منفی و یا مثبت تجلی و نمود پیدا کند؛ زیرا درعمل دیده شده است که بسیاری از مشکلات در محتوا و مفاهیم به سبب نادرستی در روش بوده است و ابداع در روش ها و نوآوری درآن می تواند مدعی بسیار مضر و زیانبار باشد.
در عصر کنونی برخی روش های ابداعی به بدعتی تبدیل شده اند که هنوز جامعه بشری نتوانسته است از آثار مخرب آن رهایی یابد. به عنوان نمونه روش پوزیتویسم هرچند که آثار سازنده ای داشته است ولی به سبب نوعی جمود و ایجاد گفتمان غالب برای آن، جامعه نتوانست از روش های دیگری سود برد.
ایجاد نوعی استبداد روشی مانند روش حسی، یکی دیگر از مشکلات جوامع بشری است که نوعی آوری بدعت آمیز و خطرناک است. درسه سده، روش حسی و آزمایشگاهی، یگانه روشی بود که جوامع علمی به عنوان گفتمان غالب آن را تحمیل کردند و روش های عقلی و شهودی را به کناری نهادند. این روش هرچند دستاوردهای مهم درحوزه صنعت و علوم تجربی داشته است ولی موجب شد تا معنویت از جوامع رخت بربندد و مسائل روحی و عاطفی بشر تنها در قالب روش های حسی تحلیل و تبیین شود که نتیجه ای جز بحران کنونی و سردرگمی بشر را به همراه نداشته باشد.
برخی از دانشمندان و اندیشمندان تحت تاثیر گفتمان حس گرایی روشی، بر این باور شدند که روش حسی تنها منبع دریافت حقیقت و واقعیت است و روش حس مساوی با حقیقت می باشد.
این بدان معناست که چیزی به نام متافیزیک و احساسات و عواطف مفهومی نداشته باشد؛ زیرا روش حس گرایانه و آزمایشگاهی نمی تواند مفاهیم وحقایق فراحسی را ادراک و تحلیل نماید.
به هرحال نوآوری در روش ها نیز می بایست به دور از هرگونه بدعت باشد.
اما در محتوا هرچند که همگان از احتمال وقوعی، بدعت آگاه هستند ولی نیازمند تاکید بسیار است تا به دور از بدعت ها مفاهیم جدید آفریده و تولید شود. تولید و بازتولید مفاهیم جدید هرچند که دستیابی به حقایق را بیشتر می کند و سلطه و توانایی بشر را در چیرگی بر هستی و ربوبیت و خلافت الهی دوچندان می سازد ولی این زمانی خواهدبود که درمسیر کمالی باشد.
پرسش این است که چگونه می توان بدعت را از ابداع بازشناخت و به دور از بدعت ها به نوع آوری و ابداع دست یازید؟ معیار و ملاک ابداع چیست و چه چیزی را ابداع و چه چیزی را بدعت می توان برشمرد؟
● معیارشناسی ابداع و بدعت
برای شناسایی بدعت از ابداع می بایست به آیات قرآنی مراجعه کرد. قرآن ضمن بیان بدعت و آثار مخرب آن به بیان روش شناخت ابداع پرداخته است.
ازنظر قرآن هدف از همه آفرینش دستیابی هر موجودی به کمال مثبت و در مسیر اسمای حسنای الهی است. براین اساس هرچیزی که در مسیر کمالی جمالی قرار دارد امری مثبت و سازنده است و هرچیزی که آدمی را به سوی غضب الهی و جلال الهی سوق می دهد و در دام انتقام وی می افکند امری غیرمثبت و زیانبار است. براین اساس می توان گفت که ابداع و نوآوری روشی و محتوایی اگر به شکلی باشد که آدمی را به سوی کمال مطلق هدایت می کند امری مثبت و سازنده است وگرنه می بایست درحوزه بدعت قرارداده و از آن دوری و پرهیز نمود.
درحوزه مسائل فیزیکی همانند امور متافیزیکی می بایست به اهداف و مقاصد خلقت توجه کرد و براساس آن به داوری نسبت به نوآوری ها اقدام و آن را به عنوان ارزش و یا ضدارزش طرح نمود.
اگر هدف از آفرینش انسان در زمین و مأموریت وی در آن، استعمار و آبادانی و تمدن سازی است چنان که قرآن بیان می کند:هوالذی انشاکم من الارض و استعمرکم فیها، می بایست گفت هراقدام خلاقانه و ابداعی بشر که براساس اسم خالقیت و مبدعیت انجام می شود تا زمانی که در مسیر استعمار و آبادانی و اهداف و مقاصد خلافت الهی باشد، امری مثبت و سازنده خواهدبود و هرگاه این ابداع در مسیری دیگر قرار گیرد به عنوان ابداع زیانبار و بدعت می بایست مطرود شود.
ارزش گذاری براساس این معیار و ملاک موجب می شود که اگر تغییر در خلقت و آفرینش موجودات هستی که تحت ربوبیت آدمی قرار می گیرد، به شکلی باشد که در مسیر کلی استعمار و کمال حسنای و لایق آن چیز باشد، می توان گفت ابداع ارزشی و نوآوری سازنده خواهدبود.
خداوند در قرآن می فرماید که شیطان می کوشد تا در خلقت چیزها تغییراتی را ایجاد کند و برخلاف آفرینش و اهداف خلقت آنها را دگرگونه سازد.
اما اگر این تغییرخلقت براساس کمالات و یا اهداف و مقاصد خلقت باشد در آن صورت می توان گفت که هرگونه تغییر و نوآوری ارزشی است. این مطلب را می توان از مفهوم مخالف آیه بدست آورد که خلقت براساس تغییر خلاف کمال و اهداف را نکوهش کرده و درمسیر شیطانی ارزیابی می کند. اما اگر برخلاف کمالات نباشد و در مسیر اهداف و مقاصد الهی و انسانی انجام شود می توان از آن به نوآوری سازنده یادکرد.
براین اساس اگر تغییرات ژنتیک در مسیر کمالی عضوی و یا قوه ای انجام پذیرد به عنوان نوآوری سازنده شمرده و دسته بندی می شود. مانند این که شخصی موجبات افزایش عقل بشری را با تغییرات ژن سبب شود و یا درحیوان و گیاهی توانایی مبارزه با بیماری و نقصی را فراهم آورد. چنین ابداعاتی که در حال حاضر در مهندسی ژنتیک انجام می پذیرد نوآوری ارزشی شمرده می شود.
اما اگر با تصرف و تغییر در خلقت آفریده ای نقصی را تشدید کنند که با اهداف اصلی خلقت و خلافت الهی انسان مخالف است می بایست آن را به عنوان بدعت و نوآوری منفی تلقی کرد.
درحال حاضر درجهان معاصر انسان به حکم خلافت ربوبی با فعلیت سازی اسم خالق و مبدع توانسته است موجوداتی را خلق و بیافریند و گیاهان را تغییر دهد و درمسیر کمالی خود و گیاه مورد بهره برداری قرار دهد. براین اساس می توان گفت که هرگونه نوآوری در حوزه مهندسی ژنتیک و مانند آن در صورتی که در مسیر استعمار و آبادانی زمین و خلافت ربوبی و کمالی خود و آفریده ها باشد، نوآوری ارزشی و پسندیده است وگرنه می بایست آن را در عنوان بدعت در خلق و تغییر در آن به شکل نادرست ارزیابی کرد و جلوی این گونه ابداعات و نوآوری ها را گرفت.
حسن خلیلی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید