پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

در سوگ جواد آل محمد(ص) شهادت مظلومانه


در سوگ جواد آل محمد(ص) شهادت مظلومانه
در مقاله حاضر نویسنده با بیان جریان ازدواج تحمیلی امام جواد(ع) با دختر مأمون (ام الفضل) و خیانت او، به تشریح یکی از مناظرات علمی آن حضرت با دانشمندان عصر خود در سن نوجوانی می پردازد که گویای عظمت و فضل و کمال آن امام همام می باشد. نویسنده مقاله، مرحوم حجت الاسلام اشتهاردی از نویسندگان پرکار و باسابقه در عرصه ترویج مبانی و آموزه های اسلام و اهل بیت است که در طول عمر پربرکت خود دهها کتاب پرارزش تألیف و ترجمه کرده و تقدیم جامعه مسلمانان نمود که کتاب سوگنامه آل محمد یکی از این ذخایر ارزشمند ایشان است. وی در سال ۸۵ در سالگرد شهادت امام جواد(ع) دعوت حق را لبیک گفت. مقاله حاضر گزیده ای از کتاب فوق الذکر است که به مناسبت سالروز ارتحال آن مرحوم تقدیم خوانندگان عزیز می گردد. ¤¤¤ حضرت محمدتقی امام جواد(ع) در روز دهم رجب سال ۱۹۵ هجری در مدینه متولد شد و در آخر ذیقعده سال ۲۲۰هـ.ق در سن ۲۵سالگی بر اثر زهری که همسرش ام الفضل به دستور معتصم (هشتمین خلیفه عباسی) به او خورانید، مسموم شد و به شهادت رسید. مرقد شریفش در شهر کاظمین (نزدیک بغداد) است، او یگانه فرزند حضرت رضا(ع) است، و حضرت رضا(ع) غیر از او فرزندی نداشت. آن حضرت هفده سال (از سال۲۰۳ تا ۲۲۰ هـ.ق) امامت کرد. بیشتر عصر امامت آن حضرت (از سال ۲۰۳ تا سال ۲۱۸هـ.ق) در عصر خلافت مأمون بود، و حدود دو سال و نیم آن در عصر خلافت معتصم برادر مأمون بود. جریان ازدواج با ام الفضل امام جواد(ع) هنگام شهادت پدرش حضرت رضا(ع) در مدینه بود و حدود هفده سال داشت، مأمون عباسی در همین سال دختر خود ام الفضل را که نه سال داشت به عقد ازدواج امام جواد(ع) درآورد. توضیح اینکه: پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ هـ.ق مأمون از خراسان به بغداد رفت (از نظر سیاسی برای حفظ حکومت خود چنین صلاح دانست که با امام جواد(ع) پیوند خویشی برقرار کند).
مأمون در بغداد نامه ای برای امام جواد(ع) نوشت، و آن حضرت را به بغداد احضار کرد. وقتی که بنی عباس از تصمیم مأمون آگاه شدند، زبان به اعتراض گشودند، و از هر سو به او انتقاد کردند، که اگر مأمون این کار را انجام دهد، ترس آن است که مقام خلافت از بنی عباس به بنی هاشم منتقل گردد. لبه تیز انتقاد آنها این بود که چرا مأمون خود را آنقدر کوچک می کند و دخترش را به یک کودک می دهد، این برخلاف شئون و شوکت خلافت است. مأمون می گفت: درست است که حضرت جواد نوباوه است ولی از نظر علم و کمال، سرآمد همه بزرگان و دانشمندان سالخورده و باتجربه می باشد، ولی بنی عباس این سخن را از مأمون نمی پذیرفتند. سرانجام مأمون در بغداد مجالسی تشکیل داد و در حضور سران بنی عباس و دیگران، عظمت علمی و اوج کمال امام جواد(ع) را به آنها نشان داد. امام جواد(ع) قهرمان میدان علم به عنوان نمونه، مأمون مجلس عظیمی تشکیل داد و علمای بزرگ را به آن مجلس دعوت کرد که یکی از آنها «یحیی بن اکثم» قاضی بغداد و اعلم علمای زمان بود، امام جواد(ع) را در صدر مجلس جای دادند و مأمون نیز کنار آن حضرت نشست. در آن مجلس، یحیی در حضور اشراف و شخصیتها، پس از اجازه، به امام جواد (ع) رو کرد و گفت: «در حق کسی که در احرام حج بود و حیوانی صید کرد و آن را کشت چه می فرمائید؟». امام جواد(ع) فرمود: این مسأله دارای شاخه های بسیار است:
۱) آیا آن محرم در حرم (مکه و اطرافش تا چهار فرسخ) بود یا در بیرون حرم
۲) آیا او آگاه به مسأله بود یا ناآگاه؟
۳) آیا او عمدا آن صید را کشت یا از روی خطا؟
۴)آیا آن محرم آزاد بود یا برده؟
۵) آیا او صغیر بود یا کبیر؟
۶) آیا این بار، نخستین بار او به صید رفتن بود یا قبلا نیز صید کرده بود؟
۷) آیا آن صید از پرندگان بود یا غیر پرندگان؟
۷) آیا آن حیوان صیدشده، کوچک بود یا بزرگ؟
۹) آیا او به کار خود اصرار داشت و یا اظهار پشیمانی می کرد؟
۱۰) آیا او در شب صید کرد یا در روز؟
۱۱) آیا او در احرام حج بود یا در احرام عمره؟ یحیی با شنیدن این مسائل متحیر ماند و هوش از سرش رفت، و درماندگی از چهره اش پدیدار گشت و زبانش لکنت پیدا کرد و عظمت کمال و مقام علمی امام بر حاضران معلوم شد. پاسخ سؤالات یازده گانه فوق را از آن حضرت خواستند، آن بزرگوار به هر یک از آن مسائل با بیان شیوا پاسخ داد. مأمون فریاد زد احسنت، احسنت! و همه حاضران از بیان شیوا و دلنشین امام جواد(ع) حیران شدند، و به عظمت مقام علمی او اعتراف نمودند.(۱) در همان مجلس، به تقاضای مأمون، امام جواد(ع) خطبه و عقد ازدواج را خواند و ام الفضل رسماً همسر امام جواد(ع) گردید، و مراسم باشکوهی به عنوان عروسی برگزارشد. روی کارآمدن معتصم و شهادت امام جواد(ع) مأمون در هفده رجب ماه ۲۱۸ هـ.ق از دنیا رفت و برادرش معتصم بجای او بر مسند خلافت نشست. معتصم که همانند سایر طاغوتها می خواست همه مردم دربست همچون برده او باشند، و شخص دیگری دارای شخصیت و پیشرو نباشد، تصمیم گرفت امام جواد(ع) را که درمدینه دارای شخصیت و مقام بود به بغداد احضار کند، سرانجام روز ۲۸ محرم سال ۲۲۰ هـ.ق امام جواد با همسرش به بغداد آمدند.
در این ایام ام الفضل همسر امام جواد(ع) با برادرش جعفربن مأمون با عمویش معتصم همدست شدند و توطئه قتل امام جواد(ع) را طرح کردند، و چنین تصمیم گرفته شد که ام الفضل آن حضرت را با زهر مسموم کند.(۲) معتصم و جعفر، برای اینکه مبادا خلافت از بنی عباس به علویین منتقل گردد، به ام الفضل تلقین کردند و به او گفتند: تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی و احترامت از همه کس لازم است، ولی محمدبن علی(امام جواد) مادر امام هادی را برتو مقدم می دارد... همین امور باعث شد که ام الفضل تهییج شد و تصمیم گرفت شوهرش را مسموم نماید. معتصم و جعفر سمی را در انگور رازقی تزریق کردند و برای ام الفضل فرستادند، ام الفضل نیز آن را در میان کاسه ای گذاشت و جلو همسر جوانش امام جواد(ع) نهاد و از آن انگور توصیف بسیار نمود و سرانجام امام جواد(ع) از آن انگور خورد، طولی نکشید که آنحضرت آثار سم را در جگر خود احساس نمود و کم کم درد شدید بر او عارض گردید و موجب رنج و ناراحتی سخت امام شد.
درهمان حال ام الفضل پشیمان شده و گریه می کرد، حضرت به او فرمود: چرا گریه می کنی؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد. این را بدان که بخاطر این خیانتی که کردی چنان به دردی مبتلا می شوی که هرگز علاج ندارد، و چنان به فقر و تنگدستی مبتلا گردی که جبران ناپذیر باشد. پیش گویی امام درست از آب درآمد و در مخفی ترین اعضای ام الفضل دردی پدیدار گردید، همه اموالش را در راه معالجه آن مصرف کرد ولی سودی نبخشید و با نکبت بارترین شکل به هلاکت رسید و برادرش جعفر نیز در حال مستی به چاه افتاد و جسد بی جانش را از چاه بیرون آوردند.۳ بدین ترتیب آن امام بزرگوار در جوانی درحالی که ۲۵ بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود این گونه مظلومانه به شهادت رسید، او نیز مانند پدرش مهمان و در دیار غربت بود، براستی عجب مهمان نوازی کردند.
محمد محمدی اشتهاردی
۱- کشف الغمه ج۳ص۲۰۷ و .۲۰۸
۲- کامل ابن اثیر ج.۵ص۲۳۸
۳- الانوار البهیه، محدث قمی، ص۲۹۸
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید