جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اندیشه‌های ‌‌فقهی ‌-‌ سیاسی ‌شیخ ‌‌مفید‌


اندیشه‌های ‌‌فقهی ‌-‌ سیاسی ‌شیخ ‌‌مفید‌
ابوعبدالله محمد بن النعمان العکبری البغدادی، ملقب به شیخ مفید(ره) که از جمله بزرگ‌ترین مفاخر شیعه به شمار می‌رود، نخستین فقیه پس از عصر غیبت محسوب می‌شود که در سال ۳۳۶ یا ۳۳۸ هجری قمری دیده به جهان گشود. تولد او را ۷ یا ۹ سال پس از غیبت کبری می‌دانند که در سال ۳۲۹ هـ‌ . ق واقع شده است. محل تولد او در ناحیه جیل در ۱۰ فرسنگی بغداد بود. وی بعدها به همراه پدرش که ملقب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادان زمانه خویش که تا ۵۹ نفر را هم در مقدمه چاپ جدید بحارالانوار نقل کرده‌اند، به تحصیل پرداخت. از مشهورترین استادان وی می‌توان به ابوالقاسم، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، شیخ صدوق، محمد بن جنید اسکافی، ابوعلی صولی و ابوغالب رازی اشاره کرد. شاگردان بسیاری نیز در مکتب شیخ مفید تربیت یافتند که می‌توان از جمله آنها به شیخ طوسی، سیدمرتضی، سیدرضی و ابوالعباس نجاشی اشاره کرد که همگی از مفاخر علمای شیعه و اساتید علوم و فنون اسلامی به شمار رفته‌اند. شیخ مفید، از متکلمان و فقیهان برجسته شیعه در سده‌های سوم و چهارم هجری قمری و از بزرگ‌ترین موسسان مراحل تکامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبیین و عصر محدثان به شمار می‌رود که در این نوشتار به بهانه سالروز بزرگداشت وی (نهم آذر)‌، به بازخوانی اساسی‌ترین اندیشه‌های فقهی سیاسی‌اش می‌پردازیم.
شیخ مفید، دارای آثار و تالیفات ارزشمندی است که حتی به نقل از شاگردش، شیخ طوسی، تعداد آثار وی تا ۲۰۰ کتاب کوچک و بزرگ است که این کتاب‌ها از جمله آنهاست: ارکان فی دعائم الدین، العیون و المحاسن، اصول الفقه، الکلام فی وجوه اعجاز القرآن، تاریخ الشریعه. بسیاری از این تالیفات در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید مخصوص شیعه و احکام فقهی است. رساله «المقنعه» نیز ــ که متن فقهی جامع و محکمی است ــ از آثار اوست که از سوی شیخ طوسی، شرح شد و به صورت التهذیب، یکی از کتب اربعه حدیث، در آمد.
شیخ طوسی در کتاب فهرست، ۲۰ کتاب او را نام می‌برد و می‌نویسد: «از جمله کتاب‌های او کتاب مقنعه در فقه، کتاب ارکان نیز در فقه، رساله‌ای در فقه که برای فرزندش نوشته و کامل نیست، کتاب ارشاد، کتاب ایضاح در امامت، کتاب افصاح، کتاب نقض بر ابن عباد در امامت، کتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، کتاب نقض بر ابن قتیبه در حکایت و محکی، کتاب احکام اهل جمل، کتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراکنده) که قریب یکصد مساله است، کتاب فصول از عیون و محاسن، کتاب احکام متعه و غیر اینها که در فهرست کتب وی ثبت است. و نیز کتاب مساله کافیه در ابطال توبه خاطئه، کتاب النصره لسید العتره فی احکام البغاه علیه بالبصره. نجاشی، یکی دیگر از شاگردان شیخ مفید، ۱۷۵ کتاب از وی نام می‌برد. ابن شهر آشوب مازندرانی نیز ۵۲ کتاب او را نام می‌برد. علامه مجلسی هم در مقدمه بحارالانوار چند کتاب دیگر را به آنها اضافه می‌کند. از آثار ارزشمند وی می‌توان کتاب الامالی را نام برد. این کتاب، مهم‌ترین کتاب حدیثی برجای‌مانده از ایشان به شمار می‌رود که شامل ۳۸۷ حدیث از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مباحث مختلف است. شیوه روایت در آن، به‌گونه املاء است؛ بدین صورت که روایات، آرام آرام و بتدریج خوانده می‌شده و همه شنوندگان یا برخی از آنان، مطالب را یادداشت می‌کرده‌اند. املاء در آن دوره یکی از راه‌های انتقال حدیث و دانش بوده است. املاءکنندگان غالبا از بزرگان بوده‌اند. در کتاب لغتنامه دهخدا به برخی از آثار دیگر وی هم اشاره شده است که به تفکیک می‌توان آنها را این گونه فهرست‌بندی کرد که عبارتند از:
۱) علم، کلام و عقاید: اوائل المقالات، شرح عقاید صدوق، اجوبه المسائل السرویه و نکت الاعتقادیه؛
۲) فقه: المقنعه، الاعلام، المسائل الصاغانیه، جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه و جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد؛
۳) اخلاق اسلامی: امالی که در رابطه با اخلاق اسلامی و فضائل انسان است؛
۴)حدیث؛
۵)امامت و فلسفه سیاسی در اسلام: الافصاح فی‌الامامه، ارشاد، جمل، امالی، الفصول المختاره و تفصیل امیرالمومنین علی سایر الصحابه از آثار وی در این زمینه است. حدود ۲۰ اثر ژرف از آثار شیخ مفید درباره «امامت و رهبری» است؛
۶) غیبت امام دوازدهم: بخشی از ارشاد کتاب الفصول العشره فی الغیبه و الجوابات فی الخروج المهدی(عج) به همراه ۵ اثر دیگر از ایشان در رابطه با امام زمان(عج) است.
شیخ مفید، فقیه و متکلم شیعی- که در ۲۰ سالگی به اجتهاد رسید، بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در زمان او به اوج خود رسید ــ در مناظرات دینی دارای مهارت خاصی بود و مناظراتش با قاضی عبدالجبار (رئیس فرقه معتزله بغداد) و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره از مناظره‌های مشهور و معروف وی به شمار می‌رود. نقل می‌کنند لقب مفید را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی، در نتیجه مباحثه با وی به او داد.
اما ابن کثیر می‌نویسد: بسیاری از دانشمندان فرقه‌های مختلف در مجلس او حاضر می‌شدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و حضرت بقیه‌الله(عج) او را ملقب به مفید گردانید و حقا او برای شیعیان و دیگران مفید بود؛ چرا که مفید، یعنی سودمند برای امام زمان(عج) و آموزنده و فایده‌رسان برای دیگران، تا جایی که نام این فقیه بزرگ و نابغه اسلامی، سرتاسر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماوراءالنهر و اندلس به سویش مکاتبه می‌کردند و از وجودش بهره می‌بردند و مشکلاتشان به واسطه ایشان حل می‌شد. به طوری که صاحب کتاب روضات الجنات می‌نویسد: پس از مفید، کسی به نام (مفید) شهرت نیافته است و باید گفت لقب مفید، ویژه اوست. ابن شهرآشوب هم در کتاب معالم العلماء نقل می‌کند که لقب مفید را امام زمان(عج) به ایشان داده است.
یکی از ویژگی‌های برجسته شیخ مفید، این است که وی از جمله علمایی بود که مورد توجه و عنایات خاص امام زمان(عج) واقع شده است؛ به گونه‌ای که شیخ مفید دارای توقیعاتی(توقیع: نامه‌ای که به خط و مهر مبارک امام عصر(عج) تایید شده است) از جانب امام زمان(عج)‌ بوده است، و این مهم از دو نامه‌ای که حضرت برای او نگاشتند، برداشت می‌شود. حضرت در اولین نامه‌ای که در اواخر ماه صفر ۴۱۰ هجری قمری برای شیخ مفید نوشتند، شیخ را این گونه مورد خطاب قرار دادند: «به برادر استوار و درست‌کردار و دوست رشید، شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان که خداوند، عزت و احترامش را مستدام دارد. از طرف کسی که خزانه عهد و پیمانی است که خداوند از بندگان گرفته است.» حضرت در ادامه، متن نامه را این گونه آغاز کرده‌اند: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم و اما بعد، سلام بر تو ای دوست با اخلاص در دین، و ای که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین، امتیازاتی داری و... حضرت، نامه دیگری هم در ۲۲ ذیحجه سال ۴۱۲ هـ . ق برای شیخ مفید نوشتند و او را این گونه مورد خطاب قرار دادند: از طرف بنده خدا که حافظ و نگاهبان را، خداست برای کسی که حق به او الهام شده و راهنمای حق است. بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، سلام بر تو ای یاری‌دهنده حق و ای دعوت‌کننده خلق به سوی حق با کلمات راستین.... (کلمه الامام المهدی، علامه شیرازی)‌
اگر بخواهیم تصویری از زمانه شیخ مفید(ره) به دست دهیم باید بگوییم در عصر وی، آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند؛ در نتیجه زمینه بیان عقاید و نشر اندیشه‌های شیعی به وجود آمد. شیخ مفید از این محیط آزاد در زمانه خویش استفاده کرد و در مسجد معروف براثا در بغداد به تدریس، وعظ و جدل با معارضان پرداخت و موفق شد تشیع و فرق آن را با هم متحد کند. وی فرقه‌های مختلف اسلامی را تشویق کرد که اختلافات جزیی را کنار بگذارند و در اصول متحد شوند. زمانی اهمیت اقدامات ایشان بر ما بیشتر آشکار می‌شود که بدانیم در زمان پیش از شیخ مفید(ره)، شیعیان موقعیت مناسبی نداشتند؛ یعنی از زمان درگذشت پیغمبر اکرم(ص) تا حدود سال ۳۰۰ هجری، شیعیان دچار وضع ناگوار و موقعیت تاثرآوری بودند؛ چرا که شیعیان از روز نخست در اقلیت بوده‌اند. در دولت بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز سعی می‌شد که از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین دلیل در سراسر ممالک اسلامی ــ از آفریقا و اسپانیای آن روز تا مصر و روم شرقی و سرحد چین که همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشتند ــ شیعه در محدودیت به سر می‌برد و تقریبا از هرگونه آزادی عمل، عقیده و ابراز وجود محروم بود. اما قرون سوم و چهارم هـ‌.‌ق به سبب شرایط خاص سیاسی و فرهنگی حاکم بر جهان اسلام، نقطه عطفی در حوزه دانش سیاسی مسلمانان محسوب می‌شود. در این دوره، شیعیان به سبب فضای باز سیاسی و فرهنگی ناشی از ضعف عباسیان و نفوذ امیران آل بویه در بغداد، برای اولین بار به عرصه رقابت فکری و عقیدتی آزاد با دیگر فرقه‌های اسلامی وارد شدند و با جمع‌آوری احادیث و تحلیل‌های شیعی از تاریخ سیاسی اسلام و بازبینی اندیشه‌های فقهی و کلامی، به نضج و گسترش دانش سیاسی شیعه پرداختند.(خالقی، نظام سیاسی شیعه) حال به برخی از مهم‌ترین اندیشه‌های فقهی سیاسی وی به طور اجمال نگاهی می‌افکنیم.
۱) ولایت فقیه؛ شیخ مفید در کتاب گرانبهای المقنعه، ص ۸۱۰ می‌نویسد: اقامه حدود(احکام حکومتی اسلام) به دست سلطان اسلام است که از طرف خداوند متعال منصوب شده باشد و منظور از سلاطین اسلام، ائمه هدی از آل محمد(ص) و کسانی که به عنوان حاکم و امیر از جانب ایشان منصوب گردیده‌اند، می‌باشند و همانا عهده‌داری سلطنت اسلام از طرف ائمه به فقهای شیعه تفویض شده تا در صورت امکان، مسوولیت آن را به عهده گیرند و... . چنانکه از این فراز از بیان شیخ مفید برداشت می‌شود، وی ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است‌. از این رو زمانی که از سلطان اسلام و گستره مسوولیت‌ها و اختیارات او سخن می‌گوید، به گونه‌ای مفهوم سلطان را تفسیر می‌کند که شامل فقیه جامع‌الشرایط نیز می‌شود(همان.) می‌توان از مباحث شیخ مفید در بحث ولایت فقیه، این نتیجه را گرفت که ایشان را می‌توان از فقهایی دانست که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده که تمامی اختیارات سلطان(امام معصوم) را در زمان غیبت برای فقهای جامع‌الشرایط، ثابت دانسته است و گستره این ولایت را در همه اموری می‌داند که از شوون سلطنت و حکومت(ولایت تشریعی) امامان معصوم علیهم‌السلام باشد.
۲) شرایط و اختیارات ولی فقیه؛ شیخ مفید در همان کتاب المقنعه خود، فقهایی را دارای ولایت می‌داند که از شرایط خاصی همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رای و افضل بودن برخوردار باشند. همچنین شیخ مفید، فقیه جامع‌الشرایط را در ردیف حاکم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر(ص) و ائمه اطهارعلیهم‌السلام و نواب خاص ایشان را برای وی قائل شده و معتقد است که در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه اموری که ایشان ولایت داشته‌اند، صاحب اختیارند و در صورت تمکن می‌توانند متولی همه این امور گردند.
۳) جهاد؛ شیخ مفید در همان کتاب در باب جهاد می‌گوید: چنانچه فقیهی از طرف حاکم ظالم که به ظاهر سلطنت دارد، برای اجرای حدود منصوب شود یا به امارت و سلطنت بر منطقه‌ای منصوب گردد، بر آن فقیه لازم است حدود را اقامه کند، احکام الهی را اجرا نماید، امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهد و به جهاد با کفار و فاسقین بپردازد و چنانچه فقیه دست کمک به جانب مومنین دراز کرد، واجب است او را یاری کرد، مادامی که از حدود ایمان تعدی ننموده و به جهت منصوب بودن از جانب سلطان گمراه، در معصیت خدا قدم نگذارد و در جای دیگری می‌فرماید: در بحث جهاد، والیان خاصی از طرف انبیاء و ائمه علیهم‌السلام تعیین و روانه جنگ می‌شدند و ضرورتی نداشت که خود ائمه متولی آن شوند.. . چنان که از این دو بیان برداشت می‌شود شیخ مفید، جهاد را در حیطه ولایت و سلطنت فقیه جامع‌الشرایط دانسته و آن را منحصر به عصر حضور ندانسته، بلکه معتقد است در عصر غیبت نیز جهاد با تصدی فقیه صورت می‌گیرد؛ که به نوعی نشان‌دهنده جواز جهاد ابتدایی در نزد ایشان در زمان غیبت است.
۴) نظام سیاسی؛ از نظر شیخ مفید در جامعه اسلامی برای تامین صلاح و رستگاری مردم وجود نظام سیاسی ضرورتی مسلم است، چه به واسطه سلطان عادلی محقق شود ــ که مطلوب‌ترین وجه است ــ و چه به واسطه سلطان غیرعادلی تحقق یابد که از باب اضطرار قابل قبول است. بنابراین، نظام سیاسی در یک تقسیم‌بندی کلی به دو صورت قابل تفکیک است که عبارتند از: نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوی ایشان و دوم، نظام سیاسی مبتنی بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان. مطلوب‌ترین نظام سیاسی از نظر شیخ مفید، نظام مبتنی بر ریاست و امامت کسی است که از سوی خداوند - عزوجل - مبعوث شود، احکام الهی را اجرا کند، حدود الهی را برپا دارد و شریعت آسمانی را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست کند. در این نظام، ریاست چنین فردی مقدم بر هر کس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است. بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسی، نظامی است که پیامبری در راس آن قرار گرفته باشد. بر اساس نظر شیخ مفید، در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسی، نظامی است که امام زمان(عج) در آن، والی خلق در جمیع امور دینی و دنیوی باشد، اما از آنجا که آن حضرت به دلیل کثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگری از نظرها پنهان است‌ و نظام سیاسی مبتنی بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگی سیاسی شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یکی، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاکم و دیگری، از طریق مراجعه به فقهای عادل و مأذون از سوی امام زمان(عج.) از نظر شیخ مفید، تمامی اختیارات امام(عج) به فقهای عادل و مأذون از سوی ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمکن می‌توانند به نیابت از سوی ایشان متولی همه اختیارات آن حضرت باشند (خالقی، پیشین)‌.
۵) تعامل مردم و حاکمان اسلامی؛ شیخ مفید، رابطه دوسویه‌ای را برای تعامل مردم و حاکمان اسلامی در نظر می‌گیرد. در رابطه با وظایف حاکمان اسلامی در قبال مردم، شیخ مفید، آنها را در رفتار با مردم به لزوم رعایت نکاتی توصیه می‌کند:
▪‌ در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال‌؛
▪ تامین مصلحت دینی و دنیوی مردم‌؛
▪ رعایت عدالت در میان مردم‌؛
▪ اجتناب از تحکم و زورگویی به مردم. و در رابطه با وظایف مردم در برابر حاکمان اسلامی، سه وظیفه را بیان می‌کند که عبارتند از:
ـ ‌ شناخت امام و اعتقاد به وی؛
ـ‌ فرمان‌بری و اطاعت از امام؛
ـ خیرخواهی و نصیحت حاکمان(همان)‌
۶) احتکار اجناس؛ شیخ مفید به این مساله که جنبه فقهی دارد، توجه کرده و در همان کتاب المقنعه در باب احتکار اجناس می‌فرماید: «هر وقت جنسی احتکار شود و صاحبان آن اقدام به فروش نکنند و مردم هم نیاز مبرم به آنها داشته باشند، به عهده سلطان است که شخص محتکر را اجبار به بیرون آوردن اجناس و فروش آنها در بازار مسلمانان نماید و می‌تواند آنها را بنابر مصلحتی که می‌داند، قیمت‌گذاری کند.»
سیدجواد میرخلیلی
منبع : روزنامه جام‌جم


همچنین مشاهده کنید