پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پنجره ای به آسمان روشن شعر


پنجره ای به آسمان روشن شعر
کتاب زیبایی شناسی شعر (معانی و بیان)همچنان که از نامش پیداست در باب زیبایی شناسی شعر که از قدیم، تعبیر علم معانی و بیان از آن شده، نوشته شده است. با این توضیح ضروری که سخن، کلام، جمله، متن و همه تعابیر جدید در علم زبان شناسی در معادل قدیم به (بیان) تعبیر می شده است و کلمه و کلام، جمله و متن، ناگزیر در خدمت معانی بوده است.
اگر بخواهیم مقایسه ای ساده و سطحی از نظریات جدید و قدیم داشته باشیم می توان به نظریات یاکوبسن رجوع کرد که معتقد بود هر متن (بیان) یک فرستنده یا خالق اثر و یا گوینده و یک گیرنده یا مخاطب و شنونده دارد، موضوع همان متن است که با رمز بیان می شود و یا با کلام و هنجار عادی، وقتی هنجار شکنی انجام شود، معانی برجسته می شوند و بنا به نظر عده ای، عالی ترین و ناب ترین شکل هنجارشکنی در شعر است که در آن، کلام و بیان از هنجار عادی خود، به فراهنجار رسیده است.
همچنین قدمای ما، معتقد بودند که ساحت شعر، ساحت ایجاز است، ولی ساحت داستان، ساحت اطناب است و هر یک از آن ها ممکن بود خلل به معانی بزنند و نارسا و ناقص باشند، بنابراین از ایجاز مخّل و از اطناب مخّل هم صحبت می شد. یعنی، نویسنده، شاعر و خطیب ناگزیر و بنابر تمرین زیاد، باید معانی را بیان می کرد، اما طوری که خللی در مقصود نباشد. اگر خیلی کم و اشاره وار می گفت مخاطب، معانی را در نمی یافت و اگر زیاد می گفت، مخاطب خسته می شد و از خیلی گفته ها و نوشته ها به راحتی رد می شد. همان طور که می بینیم هنوز هم این موضوع مصداق دارد و درباره تعدادی از رمانهای مشهور و پرفروش می شنویم که زیاده گویی کرده اند، طوری که می شود به راحتی از تعداد زیادی صفحات گذشت و خیلی از متن را حذف کرد. درباره شعر نیز وضع از همین قرار است و هنجار شکنی گاهی در بعضی از شعرها آنقدر زیاد و افراطی شده است که نه مخاطب بلکه حتی خود شاعر نیز در معانی شعر خود، در می ماند. از آنجا که شعر و داستان، جزو ضروریات ثانویه حیات بشر بوده و از آن گریزی نیست، در همه جای جهان، به خصوص در آنجاهایی که تمدن و فرهنگی قدیم و قوی داشته اند، دانشمندانی نیز بوده اند که قلمرو کارشان ادبیات بوده و برای شعر و داستان، قدمای ما، معتقد بودند که ساحت شعر، ساحت ایجاز است، ولی ساحت داستان، ساحت اطناب است و هر یک از آن ها ممکن بود خلل به معانی بزنند و نارسا و ناقص باشند، بنابراین از ایجاز مخّل و از اطناب مخّل هم صحبت می شد.
احکامی وضع کرده اند تا سخن، متن، بیان و معانی منتج از آن را در حدودی قرار دهند که در ذیل زیبایی شناسی قرار می گیرد. هگل و خیلی از فیلسوفان دیگر و حتی فلاسفه باستانی مانند ارسطو، برای زیبایی شناسی احکام و نظریاتی داشته اند که بنا بر تغییر نوع زندگی انسان، بعضی از آن اصول ثابت مانده و بعضی دیگر تغییر کرده اند، مثلا هگل معتقد بود که اوج هنر و زیبایی شناسی در نهضت و جنبش رمانتیک است که در دوره او بسیار اوج گرفته بود و آثار ارزشمند فراوانی نیز به عالم و هنر و ادبیات تقدیم می شد، متاثر از این اوضاع هگل معتقد شد که در نهضت رمانتیسم، شکل و روح با یکدیگر منطبق شده اند و هنر دیگر از این بالاتر نخواهد رفت، اما دیدیم که با تغییر نوع زندگی بشر و تحول در افکار و اندیشه ها و جهان نگری ها، نهضت رمانتیک کم کم به حاشیه رانده شد و به جای آن واقع گرایی به وجود آمد که در این نهضت رئالیسم نیز آثاری پدید آمد که در تاریخ ادبیات جهان گاهی بی نظیر محسوب می شوند و منظور آثاری مانند جنایت و مکافات یا برادران کارامازوف هر دو از داستایوسکی و یا جنگ و صلح و آناکارنینا هر دو از تولستوی است.
حتی در مقایسه با این آثار، رمان هایی مانند خوشه های خشم که البته در حد جنایت و مکافات نیست، اما به هر حال از بسیاری رمان ها و اشعار رمانتیک ها که در زمان خود ارزشمند هم بودند، بالاتر قرار دارد و از جهت برانگیختن عواطف انسانی و اندیشه، در جهت معانی و در ساختار خود از لحاظ قرینه سازی و اوج و فرود و ایجاد تعلیق و مانند این ها، حتی در خیلی از آثار رمانتیک ها، کمتر نمونه ای نظیر آن می توان یافت. غرض و مقصود این است که زیبایی شناسی، علمی ثابت و ساکن نیست که اصول ثابتی داشته باشد و همیشه قابل ارجاع باشند، همچنان که هیچ مقوله و مفهوم دیگری در جهان ثابت و ساکن نیست و مدام در معرض تغییر و تحول مقولات و مفاهیم قرار داریم، با این همه ، این پرسش پیش می آید که پس معانی و بیان قدما، به درد جهان و ادبیات معاصر چه می خورد؟ و چه چاره ای یا گره ای از کار ادبیات معاصر ایران می گشاید؟
گروهی بر این باورند که ادبیات معاصر به خصوص در عرصه شعر و بعد در عرصه داستان دچار گره های فروبسته ای شده است و چنین دلیل می آورند که بعد از نیما و شاگردان نوپرداز او، به شوهر آهو خانم به رغم انتقاداتی که بر شخصیت پردازی اش از سید میران وجود دارد، آغاز خوبی بر رمان واقع گرا بود و بعدها، آثار کسانی مانند احمد محمود توانست رئالیسم را به خوبی پیش ببرد و سیمین دانشور و جلال آل احمد نیز در زمینه رئالیسم کارهای ارزشمندی انجام دادند، از این نمونه آثار تک ولی درخشان البته می توان طبل آتش اثر علی اصغر شیرزادی را مثال زد که در شخصیت پردازی و فضاسازی، یا به قول قدما در معانی و بیان قدرتمند با نثری درخشان، هنوز هم اثری مثال زدنی است. ویژه طی یکی دو دهه اخیر، شعر ایران دچار چنان هرج و مرجی شده است که بنا به اعتقاد کسانی مانند دکتر شفیعی کدکنی، شعر دچار تخریب شده است! در عرصه داستان نیز، وضع کمابیش از همین قرار است به این معنی که بنا به نظر عده ای ادبیات داستانی ما هنوز در عرصه رئالیسم و واقع گرایی، جای کار بسیار و فراوان دارد و مثال می آورند که بالزاک با آثاری مانند باباگوریو یا اوژنی گرانده، تصویر ادبی دقیق و هنرمندانه همراه با شخصیت پردازی های قوی و قدرتمند در کنار روانشناسی اجتماعی به کار گرفته و آثاری به وجود آورده که در عین کلاسیک بودن، هنوز هم ارزش هنری وافری دارند یا مثال می آورند که داستایوسکی در عرصه تناقضات شدید اجتماعی که در روسیه زمان او میان قشرها و طبقات مختلف اجتماعی وجود داشت و در عین حال، افکار جدید لیبرالی از غرب وارد می شد و در تضاد با سنت های قوی ارتدکسی قرار می گرفت، باعث ایجاد تنش ها و تشنج هایی می شد که هم اشخاص و هم جامعه را دچار مشکلات و مشکلات فردی و جمعی می کرد و داستایوسکی با هنرمندی فراوان و خلاقیت زیاد، توانست اوضاع آن دوره را به طرزی عمیق منعکس کند.
همین منتقدان به داستان نویسی جدید ایران معتقدند که امثال بالزاک و داستایوسکی و جان اشتاین بک و خوان رولفو و نظایر آن ها همچون آستوریاس، این ها به مسائل و موضوعات ملی و دوره و زمان خود می پرداختند و به جهت بومی و ملی بودن، جهانی هم شده اند. منتقدان معتقدند که الان در بخش قابل توجهی از ادبیات داستانی ایران، تعداد قابل توجهی هستند که قبل از رئال بودن، بومی بودن و توجه به مسائل و معضلات زمان و مکان خود، می خواهند به مسائل جهانی بپردازند و چون راه آن از طریق و مسیر و مجرای صحیح ممکن نیست، از طریق ترجمه های که اغلب هم غلط و مخدوش هستند یا نظریه های ادبی اروپا، آشنایی دست دوم می یابند و بنا بر نظریه داستان می نویسند، این منتقدان معتقدند که در همه جای جهان، نویسنده خلاق در ابتدای امر قرار دارد و متاثر از آثار اوست که نظریه ساخته می شود و همچنین اعتقاد دارند که شرایط اجتماعی ما، طوری است که هنوز وارد مرحله مدرن نشده ایم و بخش قابل توجهی از مردم هنوز عشایر هستند و هنر و ادبیات خاص خود را دارند، بخشی روستایی هستند و مردم شهرنشین نیز نه در شهر به مفهوم جدید، بلکه در مکانی شبه شهر زندگی می کنند و هنوز جمعیت نیستند، بلکه جماعت و گروهی هستند که اهداف و نظریات و مقاصد مشترک ندارند و بنابراین ادبیات ما هنوز در عرصه واقع گرایی و رئالیسم بسیاری کارها پیش روی دارد. شوهر آهو خانم به رغم انتقاداتی که بر شخصیت پردازی اش از سید میران وجود دارد، آغاز خوبی بر رمان واقع گرا بود و بعدها، آثار کسانی مانند احمد محمود توانست رئالیسم را به خوبی پیش ببرد و سیمین دانشور و جلال آل احمد نیز در زمینه رئالیسم کارهای ارزشمندی انجام دادند، از این نمونه آثار تک ولی درخشان باز این تعریف از جانب دکتر بهزادی اندوهجردی، حاکی از اهمیت کتاب است،به ویژه که این کتاب در باب داستان نویسی نیز اهمیت دارد ،زیرا در میان قدمای ما، داستانسرایی منظوم امری معمول بوده است. با مطالعه این کتاب، با علم معانی و بیان داستانسرایانی چون فردوسی و نظامی و... نیز آشنا می شویم.
البته می توان طبل آتش اثر علی اصغر شیرزادی را مثال زد که در شخصیت پردازی و فضاسازی، یا به قول قدما در معانی و بیان قدرتمند با نثری درخشان، هنوز هم اثری مثال زدنی است و منتقدان معتقدند که چنین آثاری باید ادامه یابند تا ادبیات ما، هم در شعر و هم در داستان، به تدیج و قدم به قدم به جایی برسد تا امثال داستایوسکی و یا فاکنر را داشته باشیم .اما آسیب هایی نظیر رواج نظریات جدید با ترجمه های غلط آن هم در جهانی کاملا متفاوت با جهان صنعتی و حتی فراصنعتی، باعث داستان هایی معماوار و بی معنا شده است و در حالی که در همسایگی ما، در ترکیه فردی هوشمند و خلاق به نام یاشار کمال، از همان ادبیات و هنر عشایری بهره مند می شود و با بومی بودن خود، اثری مانند اینجه ممد را خلق می کند که هنوز هم اثری خواندنی و جالب و جذاب است. پس از همه این ها می رسیم به اثر ارزشمند خانم دکتر پروین سلاجقه که کتای ارزشند در باب علم معانی و بیان نوشته اند و دکتر جلیل تجلیل که زحمات فراوان ایشان در معرفی ادبیات کلاسیک به نسل جدید بر همگان واضح است .
در مقدمه ای در تجلیل از این کتاب، نوشته اند که: از مطالعه این کتاب دیدگانم روشن گشت. از حسن سلیقه و به کارگیری نمودارها و نمونه های رسا و تازه و شاداب بر طبق آداب معانی و بیان... لذت بردم و این همه ویژگی هایی است که دانشجویان و مشتاقان را به مباحث دانش گرانقدر معانی و بیان آشنایی وافی خواهد بخشید... چنین تعریفی از جانب استادی مانند دکتر تجلیل، اهمیت کتاب را نشان می دهد و دکتر حسین بهزادی اندو هجردی که از اکابر علما ادبیات هستند در مقدمه خویش بر همین کتاب آورده اند که: «شعر فارسی حاوی تمام دانش های ایرانی و معارف اسلامی است... معجزه گران درّ دری همچون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ... اشعارشان معجزه سخنوری است... شناخت آثار و ادراک معانی و زیبایی های هنری این سخنوران نیاز به مقدماتی دارد که یک جنبه اش علم معانی است... و جنبه دیگر علم بیان است و آن آموختن قواعد و قوانینی است که به وسیله آن ها بشود راه های مختلفی که یک سخنور به طور آشکار یا پنهان برای بیان مقصود خود انتخاب می کند، پیدا کرد.» باز این تعریف از جانب دکتر بهزادی اندوهجردی، حاکی از اهمیت کتاب است،به ویژه که این کتاب در باب داستان نویسی نیز اهمیت دارد ،زیرا در میان قدمای ما، داستانسرایی منظوم امری معمول بوده است. با مطالعه این کتاب، با علم معانی و بیان داستانسرایانی چون فردوسی و نظامی و... نیز آشنا می شویم.
محمد علی علومی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید