جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

چه کسی تیرهای بمبئی را شلیک کرد؟


چه کسی تیرهای بمبئی را شلیک کرد؟
حوادث زنجیره ای شهر مهم بمبئی هند که در فاصله شامگاه روز چهارشنبه هفته قبل تا ظهر روز شنبه هفته جاری اتفاق افتاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می تواند «سرآغاز» یک روند و نقطه عطف رخدادهای بعدی شبه قاره باشد. البته هنوز بسیار زود است تا ابعاد پنهان این ماجرا دیده شود و از این رو باید تحلیل ابعاد و دقایق آن را به آینده واگذاشت. در عین حال می توان با طرح سوالاتی راه را برای ورود به «پشت صحنه» باز کرد:
۱) بنا به گفته بعضی از مقامات دولت هند - که البته با اظهارات مقامات دیگر این کشور تعارض هایی دارد - تروریست ها از طریق دریا وارد پایتخت اقتصادی هند - بمبئی - شده اند. آنان در سر راه خود به یک ایستگاه قطار، یک رستوران متعلق به یهودیان، یک بیمارستان و دو هتل معروف و تاریخی و در نهایت به یک کنیسه متعلق به یهودیان حمله کرده اند. رئیس پلیس بمبئی اعلام کرد که در جریان عملیات پلیس برای مهار تروریست ها «همه شبه نظامیان مسلح» کشته شده اند. در این حادثه چند بار نام یهودیان مقتول برده شده، یهودیانی که در کار طبخ غذا و یا دعا بوده اند. در این ماجرا هیچ مرکز دولتی آسیب ندیده ولی مراکز مورد علاقه مردم به گونه ای سمبلیک آسیب دیده اند یعنی سفر، غذا، درمان و مرکز مذهبی مردم مورد حمله واقع شده اند. آیا این چینش که برای تهیه یک فیلم سینمایی کاملا مناسبت دارد، تصادفی است؟
۲) در این ماجرا به کنیسه فرقه کلیمی «شاباد» نیز حمله شد. پس از آن رسانه های رژیم صهیونیستی از آن استدلال عاطفی برای اثبات مظلومیت یهودی ها نمودند آنهم درست در شرایطی که افکار عمومی از مرگ روزمره کودکان فلسطینی بر اثر گرسنگی و فقدان دارو متاثر می باشد. اما تحقیقات بعدی نشان داد که کنیسه شاباد هیچ رابطه ای با صهیونیست ها ندارد و از رهبران آن با عنوان «آنتی صهیونیزم» - یعنی ضد صهیونیسم - نام برده می شود حمله به یک کنیسه دورافتاده و منزوی و سپس کشته شدن «خاخام گاوریل هالتزبرگ و همسرش ریوکا» که سابقه ضد اسرائیلی دارند، سوالاتی را در مورد نقش رژیم صهیونیستی در این حادثه پدید آورده است. البته صهیونیست ها بلافاصله پس از ماجرا به مرثیه سرایی درباره تشدید تهدیدات تروریستی علیه اماکن و چهره های علمی یهودی روی آورده و برای حفظ صورت ماجرا هیأتی را نیز بعنوان مشارکت در تحقیقات پلیس به بمبئی اعزام کردند. دستگاه سیاسی و رسانه ای رژیم صهیونیستی با تکرار واژه «تروریسم اسلامی» تلاش خود را به برجسته سازی نقش القاعده و اسلام گرایان سنتی معطوف کردند.
۳) هند و آمریکا در سالهای پایانی دوره بوش به «هم پیمان استراتژیک» تبدیل شدند کمک ویژه دولت بوش به دولت دهلی نو در بحث جنگ افزار هسته ای و غیرقابل تکرار خواندن آن در موردکشور دیگر ابعاد این هم پیمانی را مشخص می کند. در عین حال هندی ها در قالب یونیفل در مناطق بحرانی حضور نظامی دارند، تاکنون «نقش ویژه» ای را در ورود به مسایل خاورمیانه نپذیرفته اند. مواضع هندی ها در برابر ایران نیز از آنچنان استحکامی برخوردار نبوده که واشنگتن را راضی کند. از آن طرف دولت بوش در ماههای پایانی دوره خود با مشکل عدم همراهی غرب و آسیا با برنامه نظامی خود مواجه شده بود. مباحث دو اجلاس استکهلم و بخارست ناتو نگرانی های فراوانی را در محافل تصمیم گیر آمریکا موجب گردید. پاسخ دولت گوردون براون به تقاضای بوش برای اعزام نیروی بیشتر به افغانستان نیز کاملا نومیدکننده بود. بنابراین دولت آمریکا برای تحرک ویژه در افغانستان و پاکستان به یک «همکار ویژه» منطقه ای احتیاج داشت. اما دولت دهلی نو برای همراهی ویژه با دیوانسالاری نظامی آمریکا در این دو کشور با دو مشکل اساسی مواجه بود. مشکل اول به عدم علاقه هندی ها برای حضور در میان پشتونها که آنان را «دشمن ترین» می شناسند بازمی گردد و مشکل دوم به حساسیت ویژه پشتونهای شبه قاره- از جمله دولت، ارتش و مردم افغانستان و پاکستان- نسبت به حضور نظامیان هند در شهرها و روستاهای پشتون و پتان بازمی گردد. حادثه ششم آذرماه-۲۶نوامبر- مشکل هندی ها را تا حدی حل کرده است چرا که اینک دولت هند می تواند بگوید حضور نظامی ما در پاکستان و افغانستان برای دفاع از امنیت و شهروندان هندی است. این حادثه موضع دولت دهلی نو را برای شهروندان هندی که موافق همراهی کشور خود با ایالات متحده نیستند را باورپذیر می کند در عین اینکه - به تصور طراحان- پشتونهای افغانی و پاکستانی آن را محصول القاعده و نه تبانی آمریکا و هند خواهند دانست و آستانه تحمل آنان نسبت به دشمن دیرینه شان- هندوها- بالا می رود. با این وصف یک سوال اساسی به نقش دولت هند در این ماجرا بازمی گردد. جالب این است که مقامات هند که می گویند همه عوامل ترور را کشته اند، همان ابتدا شهروندان پاکستانی و سپس دولت زرداری را بعنوان عوامل اصلی حادثه معرفی کرده اند.
در این میان نخست وزیر هند روز شنبه پس از آنکه اعلام کردند غائله تمام شده است با فرماندهان ارتش! دیدار کرد و این سبب شد تا دولت پاکستان اعلام کند نیروهای نظامی تازه ای را به مرز با هند اعزام می کند. افزایش تنش میان هند و پاکستان و اصرار بر نقش ملی و دولتی پاکستان در ترورها می تواند به ایفای نقش فعال هند در مسایل مرتبط با افغانستان و پاکستان بیانجامد.
۴) در مورد نقش انگلیس در این صحنه نکاتی مطرح شده است. یک تلویزیون هند از نقش دولت لندن خبر داد. بعضی از رسانه های آمریکایی نیز خبر این تلویزیون را بازتاب داده اند. یک کارشناس در مرکز سلطنتی «چاتم هاوس لندن» نیز از انگلیسی بودن یکی از تروریست ها خبر داد ولی بلافاصله گفت او اصالتاً پاکستانی است. انگلیسی ها طی ۳ دهه گذشته همواره «نقش مکمل» را ایفا کرده و خود هیچ عملیاتی را مدیریت نکرده اند. نقش انگلیس در تحولات عراق، لبنان، فلسطین، افغانستان، پاکستان، سودان، سوریه، سومالی، ایران و ... همواره از تابعیت آمریکایی سیاست های لندن خبر داده اند. بعید نیست که برجسته سازی نقش انگلیس در این صحنه نوعی انتقام جویی آمریکایی ها از دولت براون به واسطه مخالفت با اعزام نیروی جدید به افغانستان باشد. جالب این است که پس از این اتهامات دولت براون که نگران شده بود یک هیات امنیتی را روانه دهلی نو کرد ولی آمریکایی ها هیچ اقدامی برای طرح عدم دخالت لندن در ترورهای بمبئی نکردند.
۵) رژیم صهیونیستی در این صحنه نقش چندگانه ای ایفا کرد از یک طرف وانمود کرد که در ناامنی ها و ترورهای بمبئی، یهودیان مقیم و مسافر هدف اصلی بوده اند آنان ابتدا از ۲۰ کشته یهودی و سپس از ۷۰ کشته یهودی خبر دادند. از سوی دیگر با کلید کردن روی واژه «تروریسم اسلامی»، «تندروهای اسلامی» و «القاعده» بر تنور مقابله با اسلام گرایی دمید و از این طریق سعی کرد اعمال شدید فشار علیه حماس و ساکنان غزه را مقابله با تندروی مذهبی قلمداد کند. اسرائیلی ها در عین حال از اینکه گفته شود نقش برجسته ای در تحولات هند دارند، خشنود بودند. از این رو «تارنمای وزارت خارجه اسرائیل» به جمع آوری واژگانی از مطبوعات و سایر رسانه های منطقه پرداخت که در آن به نقش اسرائیل در تحولات هند اشاره کرده بودند. به نظر می رسد دولت تل آویو برای اثبات قدرتمندی خویش و توانایی برای ایفای نقش در آن سوی مرزها به این واژگان نیاز شدید دارد. البته در جمع بندی حادثه این سوال اساسی وجود دارد: نقش واقعی رژیم صهیونیستی در این ماجرا چیست؟
۶) یک سؤال اساسی هم این است که نقش دولت پاکستان و پشتونها و القاعده در این ماجرا چیست؟ پاکستانی ها البته از یک سو در برخورد با آمریکایی ها و از سوی دیگر در برخورد با هندی ها انگیزه دارند و اگر در تاریخ شش دهه اخیر پاکستان بنگریم مواردی از نقش آفرینی پاکستانی ها در انفجارهای هند می بینیم ولی با این وجود می توان- تقریبا- با قاطعیت پاکستانی ها را از نقش آفرینی در این حادثه مبرا دانست البته این هرگز به این معنا نیست که امکان خریدن چند پاکستانی و سپس وا داشتن آنان به عملیات ترور در هند وجود ندارد. این کار نه تنها برای آمریکا بلکه برای هر دولت کوچک نیز امکان پذیر است. القاعده نیازی به انفجار و تیراندازی در یک هتل تاریخی، یک بیمارستان، یک ایستگاه قطار و کشتن چند شهروند هندی ندارد این اقدام در پاکستان و علیه آمریکایی ها و حامیان آنان امکان پذیرتر است چه دلیلی برای اقدام آنان در هند وجود دارد؟ دولت پاکستان و شهروندان این کشور پس از رخداد روز چهارشنبه در موضع ضعف قرار گرفته و این کاملاً قابل پیش بینی بود. با این وصف می توان با قاطعیت گفت که نه القاعده- با همه پلیدی اش- و نه دولت پاکستان و نه شهروندان آن در طراحی و اجرای این توطئه نقشی نداشته اند.
۷) آمریکایی ها در این صحنه بیش از دیگران به نتیجه مطلوب نزدیک شده اند. اوباما و بوش به یک اندازه از لزوم اعزام نیروی بیشتر به افغانستان و تمرکز روی این منطقه سخن گفته اند. معاون اوباما سه هفته پیش از انتخاب اوباما از لزوم تمرکز روی افغانستان سخن گفت و دو هفته پیش اعلام کرد: «درباره اوباما اشتباه نکنید همان اشتباهی که درباره کندی داشتید. شش ماه صبر کنید آنوقت در می یابید که اوباما فرمان جنگ را در دست دارد نه منشور آشتی».
سعدا... زارعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید