جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


شکوفایی و نوآوری برای تمدن سازی


شکوفایی و نوآوری برای تمدن سازی
بلوغ و رشد انسانی یکی از ویژگی های انسان کامل و جامع نمونه برتر، خود شکوفایی و نوآوری است. خودشکوفایی عالی ترین و کامل ترین مرحله از مراحل انسانی است. انسان به طور طبیعی مراحلی از رشد تکامل را درصورتی که انسانی سالم باشد طی می کند. همان گونه که در آغاز، جسم و دیگر قوا و نیروهای بدنی انسان رشد می کند، همزمان و درعرض آن نیز قوای روحی و روانی وی آغاز به رشد می کند. اگر بخواهیم با بهره گیری از واژگانی متفاوت، تفاوت های موجود میان بروز و ظهور قوای بدنی با قوای روحی را بیان کنیم، شاید اصطلاح «بلوغ» برای بیان بروز قوای جسمانی و «رشد» برای بیان بروز قوای روحی، بهترین واژگان و کامل ترین اصطلاح باشند. انسان همزمان با بلوغ به رشد دست می یابد. بدن در یک فرایند طبیعی با تغذیه کامل و سالم به بلوغ دست می یابد و همه قوای حرکتی و شنوایی و بینایی بدن و مانند آن بدین طریق کامل می شود و انسان درنهایت به بلوغ جنسی دست می یابد. در همان زمان، روان آدمی نیز از تخیل به تعقل دست می یابد. در اصطلاح روان شناسی این مرحله را مرحله شکوفایی می نامند که پس از آن مرحله نوآوری با بهره گیری از تمامی قوا و انسجام وحدت بخش آن در مسیر ازپیش برنامه ریزی شده آغاز می شود. شخص در این مرحله با انسجام کامل میان قوای درونی و بیرونی به سوی برنامه ها حرکت می کند و نیازهای جدید و نوشونده خود را با روش ها و ابتکارات نوین برآورده می سازد. این گونه است که شخص به کمال سعادت دست می یابد و به مقام انسان کامل می رسد.
چگونگی شکل گیری تمدن جدید در حوزه عمل اجتماعی نیز این گونه است. به این معنا که جامعه در یک فرآیند به بلوغ و رشد دست می یابد و با اتحاد قوای ملی و انسجام و هماهنگی میان نیروها و سرمایه های وجودی جامعه می کوشد تا به همه نیازهای خود پاسخ دهد و خود را به سعادت جمعی برساند و آرامش و آسایش را درک کند و در هنگامی که نیازهای جدید در شرایط تازه پدید آید با بهره گیری از همه قوا و دانش ها بتواند به آن ها نیز پاسخ های درخور و سازنده ای دهد. این گونه است که تمدنی جدید آغاز می شود که مبتنی بر اصول فرهنگی و نیروهای تأمین شده از سوی جامعه در سایه سار وحدت و انسجام می باشد. این تمدن زمانی می تواند به همه اهداف خویش به عنوان اهداف کلان جامعه دست یابد که جامعه بتواند از همه قوای خود به شکل کامل و بلوغ فیزیکی بهره گیرد و در راستای اهداف و انگیزه های ازپیش تعیین شده حرکت نماید و از پشتیبانی های قوی لازم و موردنیاز برخوردار گردد. از آن چه بیان شد، دانسته می شود که چرا رهبر انقلاب سال های پیش را سال عزت و افتخار حسینی، سال رسول اعظم و سال اتحاد و انسجام اسلامی مطرح و معرفی می کند؛ زیرا همه این ها عناصری هستند که در ایجاد تمدنی جدید برپایه اسلام موردنیاز شدید هستند. تأکید بر سال امام علی(ع) و یا عزت حسینی برای آن است که اندیشه امروز و راه فردا را به گذشته ای پیوند دهد که جامعه براساس آن شکل گرفته و امت بدان معنا یافته است. رهبر انقلاب می کوشد تا این گونه از هرگونه گسست فرهنگی میان تمدن مطلوب با گذشته ای که بدان سبب امت شکل یافته جلوگیری کند.
بیان الگوهایی چون امیر مؤمنان(ع) امام حسین(ع) و رسول اعظم(ص) و الگوپردازی ذهنی و عینی، در حقیقت ایجاد انگیزه های درستی از سوی مقام معظم رهبری برای ایجاد امتی بود که بتواند تمدنی بر اساس اصول ارزشی و فرهنگی پذیرفته شده امت بر پا دارد و طرح اتحاد ملی و انسجامی اسلامی در حقیقت، تبیین بهترین روش های بلوغ و رشد فردی و اجتماعی جامعه به شمار می آید. این گونه است که ملت ایران آگاه به فرهنگ و اصول ارزشی که امت بدان ساخته شده است بی هیچ گونه گسست فرهنگی و ارزشی، راه خویش را برای ساخت تمدنی نوین آغاز می کند و امسال آن رهبر فرزانه با طرح شکوفایی و نوآوری می کوشد تا تمدن جدید اسلامی معاصر را با توجه به آرمان ها و اهداف و انگیزه هایی که از طریق الگو پردازی عینی و ذهنی انجام شده پدید آورد. به نظر ایشان بهترین و کامل ترین شیوه بلوغ ملی و رشد اسلامی، زمانی رخ می نماید که امت بی هیچ گونه گسست میان گذشته حال و آینده بتواند همه مؤلفه های ایجاد تمدنی را فراهم آورد و با خود شکوفایی و نوآوری به همه خواسته ها و نیازها پاسخ های در خور و حتی جهانی بدهد و در تقابل تمدن ها بتواند به عنوان رقیبی کامل و سربلند و نمونه خود را معرفی نماید.
این گونه است که ارتباط تنگاتنگی میان اتحاد ملی و انسجام اسلامی با دوره شکوفایی تمدنی و نوآوری در عرصه ها و حوزه های مختلف، خود را نشان می دهد. انسجام و نوآوری انسجام شخصیتی عامل مهم در ایجاد خودباوری، خود شکوفایی و آرامش است. به این معنا که انسان میان گذشته و حال و آینده اش ارتباط منطقی، خطی و هماهنگی برقرار کند. اگر شخصی بتواند این گونه باشد و میانه گذشته و حال و آینده و آرزوهایش ارتباط و وحدتی ایجاد کند، می تواند به سادگی مشکلات بسیاری را از پیش روی خود بردارد. افزون بر آن می تواند از این راه به آرامش و امنیت درونی دست یابد و از تضاد شخصیتی برهد. شخصی که به این مقام و مرحله از انسجام درونی می رسد می تواند میان داشته ها و خواسته ها و انگیزه هایش ارتباطی برقرار کند و به سادگی به اهداف و انگیزه ها و آرمان هایی که او را به حرکت واداشته، دست یابد. جامعه نیز از برخی جهات همانند شخص است. جامعه برتر و کامل جامعه ای است که دارای انگیزه ها و اهداف و آرمان های مشخصی باشد. کمال و بلوغ قوای جسمی هر جامعه ای با اتحاد ملی به دست میآ ید چنان که انسجام اسلامی نیز برای به دست آوری توانایی رشدی جامعه و جهت گیری های کلان و راهبردی آن از اهمیت و ارزش والایی برخوردار است. این زمانی است که جامعه به خود شکوفایی می رسد. در هنگام خود شکوفایی، نوآوری ها برای برآورد نیازهای نو شوند در جامعه ایجاد می شود و همه قوای جسمی و روحی جامعه در همه حالات متوجه برآورد آن می شود و اگر در قوای موجود و پاسخ های از پیش آماده جامعه، امکان برای برآورد آن نیازهای نوشونده نباشد جامعه با بهره گیری از انسجام رشدی همه نیروهای جامعه می تواند با نوآوری و ابتکار راهی برای برآورد آن ها به دست آورد و تمدن را به سوی کمال رهنمون سازد.
نوآوری ارزشی نوآوری زمانی مفید و سازنده است که با توجه به اصول و ارزش های جامعه و آرمان و اهداف و انگیزه های ایجادی و تشکیلی آن باشد. در حقیقت نوآوری بی گسست از اصول و آرمان های کلی و راهبردی، امری سازنده و مفید برای جامعه است. انسجام که به معنای ارتباط منطقی، خطی و هماهنگ میان گذشته و حال و آینده و آرزوها و آرمان هاست، بی اهتمام و به اصول و آرمان ها ممکن و شدنی نیست. بنابراین گسست فرهنگی از گذشته و آرمان ها و اصول ارزشی انقلاب، نوآوری سازنده بشمار نمی رود. هر انسانی نیازهای جسمی دارد و پس از برآوردن نیازهای جسمی خویش، انگیزه های ایمانی، او را وادار به اموری می کند تا آن را انجام دهد. آن گاه نیازهای تعلق و عشق در وی تشدید می شود و در ادامه مساله عزت نفس و اعتماد به نفس مطرح می شود. پس از این مراحل است که مسئله خود شکوفایی پیش می آید. خود شکوفایی به آن است که شخص به جای وابستگی به قوای دیگر به قوای خود و سرمایه درونی خویش متکی باشد. معنی خود شکوفایی خود شکوفایی یعنی این که شخص آن چه را مورد علاقه و عشق اوست و در حد مطلوبی آن را زنده کند و اگر فردی بخواهد بهترین ها باشد باید همه چیز خود را بر آن متمرکز سازد. چنین شخصی همه قوای خود را در راستای هدف خویش سامان دهی می کند. در این زمان دیگر ساعت و وقت برای او معنا و مفهومی ندارد و خود را وقف کار خویش می کند. برای او تهدید ها، تمسخرها، ناسزاها و دشنام ها دیگر بازدارنده نیست و اهمیتی بدان ها نمی دهد. گرسنگی ها، تنگناهای اقتصادی و اجتماعی نمی تواند به او آسیبی برساند و از مطلوبش دور سازد. تحریم ها و تحقیرهای دشمنان نه تنها معنا و مفهوم خود را از دست می دهد، بلکه خود عامل افزایش اعتماد به نفس می شود. در این حالت دیگر محدود به زمان و ساعت، کار نمی کند؛ زیرا عشق و علاقه به کار است که او را سر پا نگه می دارد. فرض کنید دانشمندی در پژوهشکده رویان بر روی طرحی علمی و مهندسی ژنتیک کار می کند و در شبیه سازی برنامه ای دارد. او در همه حالات در اندیشه به دست آوری فرمولی است که بتواند به مقصد و مقصود خویش برسد. برای او دیگر ساعت و زمان کار اداری معنا و مفهومی ندارد. در ساعات فراغت، خواب و خورد و خوراک و در هر جای دیگر، تفکر وی متمرکز بر مسئله است و این گونه است که به ظاهر چند ساعتی که در آزمایشگاه و در حال تحقیق است، زمان تفکر و کار اوست اما در واقع تمام زندگی او را این طرح اشغال کرده و همه خواب و رویاهایش را پر می کند به گونه ای که حتی در خواب و رویا موضوعات مرتبط با مسئله و طرح آزمایشگاهی را می بیند و عشق و علاقه وصف ناپذیر، همه وجود و قوای او را دربرمی گیرد. این گونه است که تفکرش شکل خاص و هویت ویژه می گیرد و تمام قوای جسمانی و روحانی او را به آن امر متمرکز می کند و خلاقیت در وی پدید می آید و ابتکارات و نوآوری در طرح هایش رخ می نماید که برخاسته از درگیری وجودی شخص با مسئله است. تمدن سازی؛ آرمان امت هدف از طرح همه مسایل پیش گفته آن است که بتوان در دوره معاصر و هزاره سوم میلادی تمدنی نوین را براساس آموزه های وحیانی و اسلامی بازسازی کرد.
این هدف می بایست به عنوان الگوی اصلی هر اندیشه و طرح و برنامه ای باشد. اگر ملت ایران در حال حاضر در نظر دارد تا طرح چشم انداز بیست ساله را برای تعالی و شکوفایی جامعه به مورد اجرا گذارد می بایست طرح جامع و کلان دیگری را در نظر آرد که همان تمدن سازی در عصر جدید به هدف ارایه طرح نوین برای جهانی جدید است. در هر طرح تمدنی می بایست عناصر ارزشی اسلام مورد نظر باشد. از مهم ترین این عناصر و مؤلفه های جهانی سازی، طرح تمدنی اسلام است. طراحان تمدن اسلامی در عصر معاصر می بایست به هدف جهانی سازی فرهنگ سازی را آغاز کنند و در هر طرح و نوآوری آن را مدنظر قرار دهند. عنصر دیگری که می بایست همواره در نظر گرفته شود آماده سازی جامعه جهانی برای دولت عدالت محور مهدوی است که باید از نظر تمدنی این زمینه و بستر با شکوفایی استعدادهای ملی و اسلامی فراهم آید و با نوآوری، پاسخ های شایسته ای به نیازهای نوشونده جامعه جهانی داده شود. امت اسلام و ملت ایران به عنوان ام القرا، لازم است که تمدن سازی را هدف اصلی هر حرکت و برنامه ای قرار دهند و در این امر کوتاهی نکنند و هرگز اعتماد به نفس خویش را از دست ندهند.
بی گمان بازخوانی تلاش های گذشتگان برای ملت، افزون بر حفظ وحدت فرهنگی و هدفمندی تمدنی می تواند سرمایه های مهم برای قوای جمعی جامعه باشد تا از بروز بحران هویت در هنگام تلاقی تمدن ها جلوگیری شود. اگر امروز فرهنگ قرآنی و اسلامی در جامعه در حال رشد و بلوغ، گسترش یابد همانند سرمایه هایی خواهد بود که در هنگام ظهور بحران هویت و مقابله فرهنگی می تواند پاسخ های آماده ای باشد برای ملتی که می کوشد شتابان از هر بحران هویتی بیرون آید و پاسخ های درست و مناسب و سازگار با حوزه های تمدنی و شناختی و عاطفی و اخلاقی خود داشته باشد. از این رو فعالیت های فرهنگی و آموزش های جامعه پذیری امری ضروری است چنان که این کار در زمان کودکی با کودکان انجام می شود تا آنان در هنگام بلوغ و رشد از سرمایه های ذخیره شده خود سود برده و به جهت منطقی و عقلانی بودن این پاسخ ها به سرعت از بحران های هویتی رهایی یابند.
علی جواهردهی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید