جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سهمیه بندی منطقه‌ای و جنسیتی دانشگاهها از نگاهی دیگر


سهمیه بندی منطقه‌ای و جنسیتی دانشگاهها از نگاهی دیگر
● مقدمه
چند روز پیش به یاد یکی از دوستان قدیمی افتادم که قرار بود بزودی بچه دار شود. وقتی با ایشان تماس گرفتم ، متوجه شدم همسرش را جهت زایمان در یکی از بیمارستانهای تهران بستری نموده است. کمی نگران شدم ، فکر کردم حتما" همسر یا بچه اش در شرایط حساس و غیرعادی قرار دارد که همسرش را جهت زایمان به تهران برده است. ولی بعد متوجه شدم اینکار فقط به این دلیل صورت گرفته که محل تولد فرزندش در شناسنامه تهران قید شود. شاید باور آن مشکل باشد ولی دوستم علت آنرا امکان دستیابی فرزندش به دانشگاههای برتر کشور در آینده بیان نمود که در صورت تولد فرزندش در شهرستان و با سیاستهای اعلامی وزارت علوم مبنی بر سهمیه بندی منطقه ای ، این فرصت از فرزندش سلب می شد.
این تصمیمات، ابتدا در سهمیه بندی جنسیتی و سپس سهمیه بندی منطقه ای باعث محروم شدن بخش اعظمی از جوانان و نخبگان کشور از امکانات آموزشی موجود در دانشگاههای برتر کشور گردید که در صورت عدم تجدید نظر در این زمینه در آینده شاهد عواقب جبران ناپذیر آن خواهیم بود که بحران مهاجرت به کلانشهرها یکی از نتایج آن خواهد بود.
بر اساس مصوبات دولت ، داوطلبان کنکور مجاز به انتخاب و ادامه تحصیل در دانشگاههای محل سکونت خود می باشند و در صورت انتخاب رشته در دانشگاههای برتر کشور با موانع سخت سهمیه بندی جنسیتی و سهمیه بندی منطقه ای مواجه خواهند شد. بر این اساس دانش آموزانی که در کلان شهرها زندگی می کنند و از نظر شرایط علمی ، رتبه کنکور ، استعداد تحصیلی در مراتب پایین تری نسبت به دانش آموزان شهرستانی قرار دارند ، فقط به دلیل زندگی در کلانشهر و استفاده از امکانات بیشتر کلانشهرها در اولویت بوده و می توانند در دانشگاههای برتر کشور ادامه تحصیل دهند و دانش آموزان شهرستانی که با امکانات کمتر در دبیرستانها موفق به کسب رتبه های ممتاز در کنکور سراسری شده اند حق ورود به دانشگاههای برتر را ندارند. و موضوع تاسف بار اینکه مسئولینی که چنین تصمیماتی را اتخاذ نموده اند این شیوه گزینش دانشجو را اعمال عدالت آموزشی می نامند.
آیا این عدالت است که مثلا دانش آموز زابلی با رتبه ۳۰۰ کنکور حق تحصیل در دانشگاه تهران و یا صنعتی شریف را نداشته باشد و دانش آموزی در شمال تهران ضمن برخورداری از بهترین امکانات آموزشی در دوره دبیرستان با رتبه ۱۰۰۰۰ بجای آن پذیرفته شود.
مطمئنا" با ادامه چنین روندی خسارات جبران ناپذیری بر بنیه علمی آینده کشور زده خواهد شد که جبران آن حتی با صرف هزینه گزاف در آینده براحتی امکانپذیر نخواهد بود.
● توضیحات سازمان سنجش
دکتر توکلی معاون سازمان سنجش آموزش کشور در گفتگو با ایسنا اجرای طرح پذیرش بومی دانشجویان را به دلیل رفع مشکلات خوابگاهی عنوان کرد و با بیان اینکه پذیرفته شدگان شهرها و نواحی مختلف کشور به خصوص مناطق محروم پس از فراغت از تحصیل ، تمایل به بازگشت به مناطق خود را ندارند ، اظهار نمود که تشدید مهاجرت به شهرهای بزرگ و کمبود نیروی انسانی متخصص در مناطق ۲ و ۳ از جمله مشکلات این مناطق است که منجر به طرح پذیرش بومی دانشجویان شده است.
با توجه به اینکه دراین طرح کشور به ناحیه های مختلف تقسیم شده و مثلا" داوطلبانی که در ناحیه یک و در شهرهای شاهرود ، سمنان و یا... باشند در صورت پذیرش در تهران نیاز به خوابگاه خواهند داشت و نیاز آنها تفاوتی با نیاز داوطلبان زابلی و یا خوزستانی نخواهد داشت و یا نیاز داوطلبان ساکن شوشتر و دزفول و آبادان به خوابگاه در شهر اهواز با نیاز داوطلبان گیلانی هیچ تفاوتی نداشته لذا این توجیه غیر قابل قبول است و اجرای آن تاثیر چندانی در رفع مشکلات خوابگاهی ایجاد نمیکند.
در خصوص عدم تمایل و بازگشت برخی از دانشجویان به مناطق خود نیز این توجیه قابل قبول نبوده و اجرای طرح پذیرش بومی منجر به تشدید مهاجرت به شهرهای بزرگ خواهد شد. بعنوان مثال در صورتیکه از ۱۰۰۰۰ دانشجوی شهرستانی در شهرهای بزرگ ۵۰ درصد آنها حاضر به بازگشت به مناطق خود نباشند ( که بسیاربعید بنظر می رسد ) با اجرای این طرح دهها هزار خانوار که وضعیت مالی مناسبی دارند به منظور امکان استفاده فرزندانشان از امکانات آموزشی در دانشگاههای برتر به این کلانشهرها مهاجرت خواهند نمود و برنامه ریزی در این خصوص ازهم اکنون دربسیاری از خانواده ها شروع شده است. لذا اجرای این طرح باعث مهاجرت بیشتر مردم به کلانشهرها خواهد شد.
از طرف دیگر با توجه به اینکه دانشگاههای برتر کشور در تهران و چند کلانشهر دیگر با سرمایه های ملی ساخته شده اند ، اختصاص این دانشگاهها به ساکنین کلانشهرها ، برخلاف عدالت می باشد و باید از آن جلوگیری نمود. بعنوان مثال آیا میتوان طرحی را اجرا نمود که بیماران شهرستانی را از دستیابی به بیمارستانهای برتر در تهران محروم نمود و آنها را مجبور نمود در بیمارستانهای مناطق خود به درمان بیمارشان اقدام نمایند.
● پدیده مهاجرت و بومی سازی دانشگاهها
کلیه صاحبنظران پدیده مهاجرت را نتیجه توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات عمومی، عدم بسط یکسان عدالت اجتماعی به میزان مطلوب در کلیه شهرهای کشور و همچنین تغییر شیوه زندگی از روستایی_شهری به شهری عنوان نموده اند. متاسفانه بدلیل توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات بین استانهای مختلف کشور بر اساس جمعیت آنها و اختصاص بخش اعظمی از بودجه کشور به برخی از کلانشهرها از جمله تهران، اصفهان و... ، و افزایش یکسان جمعیت در سراسر کشور، باعث گردید که بدلیل نبود شغل مناسب در استانهای محروم ، مردم اقدام به مهاجرت به این کلانشهرها نمایند.در این میان شهر تهران با مرکزیت اقتصادی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و...( که هیچ پایتختی در دنیا مشابه آن نیست) زمینه بیشترین مهاجرت را فراهم نموده است. متاسفانه دفاتر مرکزی و ستادی اکثر شرکتهای دولتی که تمام فعالیتهای آنها در اقصی نقاط ایران میباشد، در تهران متمرکز شده است و همین امر ضمن تشدید پدیده مهاجرت باعث تردد مستمر کارکنان دولت به پایتخت گردیده است. جهت رفع این معضل ، آقای احمدی نژاد ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ دستور انتقال دفاتر شرکتهای دولتی از تهران به استانهای محل فعالیتشان را صادر ( که میتوانست بسیار موثر باشد)و بر اجرای آن بارها تاکید نمودند ولی این دستور هیچگاه اجرا نگردید و به فراموشی سپرده شد. با توجه به موارد فوق مشخص میگردد که بومی سازی دانشگاهها تاثیری در کاهش پدیده مهاجرت ندارد و برای رفع پدیده مهاجرت اقدامات زیربنایی دیگری باید اجرا شود. ضمنا" بیش از ۸۰ درصد مسئولین کشور که در تهران زندگی میکنند شهرستانی میباشند و خودشان به هیچ عنوان حاضر به بازگشت به شهرستانهای زادگاهشان نیستند. امام علی(ع) میفرمایند: " الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم" یعنی : " مردم به والیان خود شبیه ترند تا به پدران خود". وقتی تمام مسئولین خود حاضر به زندگی و بازگشت به شهرستانهای زادگاهشان نیستند، چگونه انتظار مردم شهرستانها بنا به ضرورت و جهت دستیابی به امکانات بهتر زندگی مهاجرت ننمایند؟
● سهمیه بندی جنسیتی
قبل از انقلاب اسلامی بدلیل مساعد نبودن محیط دانشگاهها ، بخش طیفهای مذهبی و سنتی جامعه از تحصیل دختران خود در دانشگاه جلوگیری میکردند، ولی پس از انقلاب اسلامی و اسلامی شدن محیط دانشگاهها و تشویق زنان به کسب تحصیلات از سوی دولت ، حضور دختران در دانشگاهها رو به افزایش گذاشت. طی دهه گذشته تلاش زیاد دختران جهت دستیابی به تحصیلات دانشگاهی باعث گردید که در برخی موارد تعداد پذیرفته شدگان دختر به دو برابر پسران رسیده ولی این میزان در دوره های کارشناس ارشد و دکترا معکوس و به نفع پسران می باشد به نحوی که در برخی موارد بیش از ۸۰ درصد فضای آموزشی دوره های کارشناسی ارشد و دکترا در اختیار پسران می باشد.
مهمترین عامل کاهش تعداد دانشجویان پسر ، عدم امکان استفاده از مدارک دانشگاهی در بسیاری از رشته ها جهت استخدام در شرکتهای دولتی و خصوصی و عدم ارتباط مستقیم بین تحصیلات دانشگاهی و دستیابی به مشاغل بهتر و درآمد زا می باشد.به همین دلیل بسیاری از پسران در دوران دبیرستان کار را بر ادامه تحصیل ترجیح میدهند و بر اساس آمار حدود ۹۲ درصد شاغلین ۱۵ تا ۱۹ ساله را پسران تشکیل می دهند و هشت درصد باقیمانده ، دخترانی هستند که بیشتر در مشاغل فامیلی مشغول بکارند.
یکی از دلایلی که برای اعمال سهمیه بندی جنسیتی عنوان گردیده، افزایش حضور زنان در بازار کار و در نتیجه بیکاری مردان بعنوان نان آور خانوده می باشد. متاسفانه این موضوع نیز صحت نداشته و در جدول زیر میزان اشتغال زنان و مردان طی ۲۰ سال (۱۳۸۵-۱۳۶۵) بیانگر غیر واقعی بودن این ادعاست.
همانطور که مشاهده می‌شود طی دو دهه گذشته میزان فعالیت و اشتغال مردان به طور متوسط حدوداً ۶ برابر بیش از زنان و عین حال میزان بیکاری زنان ۲ تا ۱.۵ برابر مردان بوده است. بنابراین ساختار بازار اشتغال در ایران کاملاً مردانه است و طی دو دهه مذکور تفاوت چندانی نکرده است و ارتباطی به میزان قبولی دختران در دانشگاه ندارد. لازم بذکر است که میزان اشتغال زنان در ایران نسبت به معیارهای جهان بسیار پایین می باشد.
بیشتر دختران برای کسب اعتبار اجتماعی به دانشگاه می روند و امید دارند با کسب تحصیلات دانشگاهی به موقعیت بهتری در بازارکار دست یابند. متاسفانه در کشور ما دختران با مدرک دیپلم دسترسی چندانی به بازار کار سالم ندارند.
یکی دیگر از دلایلی که مسئولین جهت اعمال سهمیه بندی جنسیتی ارائه نموده اند ،امکان بروز آسیب های اجتماعی برای دختران در شهرهای غیر از شهر محل سکونت خودشان می باشد. در صورت صحت این موضوع نیز اجرای سهمیه بندی جنسیتی غیر منطقی و ظالمانه است. این وظیفه دولت است تا زمینه آسیب اجتماعی را از بین برده و محیط مساعدی را برای همه فراهم نماید. در هیچ جای دنیا به مردم نمی گویند از خانه خارج نشوند تا بزهکاران امکان فعالیت نداشته باشند. وظیفه دولت مقابله با عوامل آسیب اجتماعی است و نه محدود نمودن دختران از حقوق قانونی خود مبنی بر استفاده از امکانات تحصیلی ملی ودولتی بر اساس قانون اساسی کشور.آیا در صورت افزایش مزاحمت های خیابانی باید مانع خروج دختران از منزل شد؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند:"طـلب العـلم فـریـضـة فـی کل حال ".یعنی :" طلب علم ، در همه حال ، واجب است" .ایشان در جای دیگری می فرمایند :" اطـلبـوا العـلم و لو بـخـوض الجـج و شـق المـهـج". یعنی:" بـه طـلب دانـش و عـلم بـرخـیـزیـد، هـر چند با فرو رفتن در گردابها و در خطر افتادن جانها همراه باشد."
با توجه به این فرمایشات امام صادق(ع) آیا اجرای سهمیه بندی جنسیتی و یا منطقه ای به بهانه امکان بروز آسیبهای اجتماعی قابل توجیه است؟
یکی دیگر از دلایلی که برای سهمیه بندی جنسیتی اعلام گردید ، تقاضای مکرر دانشجویان دختر برای گرفتن انتقالی به محل سکونتشان می باشد. متاسفانه در این خصوص نیز آمار واقعی اعلام نمی شود. در بسیاری از دانشگاهها تعداد دانشجویان پسری که تقاضای انتقال به محل سکونتشان را دارند از تعداد دانشجویان دختر بیشتر است و این توجیه نیز غیر واقعی می باشد.
یکی دیگر از دلایل اعمال سهیمه بندی جنسیتی بالا رفتن سن ازدواج دختران بدلیل تحصیل در دانشگاه اعلام گردیده است. بالا رفتن سن ازدواج دختران ارتباطی به تحصیلات دانشگاهی ندارد. یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج ، دستیابی پسران به کار در سنین بالا و در نتیجه بالا رفتن سن ازدواج می باشد. مطمئنا" پسران با دخترانی که حداکثر با آنها ۵-۴ سال اختلاف سنی دارند ازدواج می کنند و بالا رفتن سن ازدواج پسران دلیل اصلی بالا رفتن سن ازدواج دختران می باشد.
بر اساس آمار موجود در سال ۱۳۴۵ میزان ازدواج دختران ۱۹-۱۵ ساله ۴۷ درصد و در سال ۱۳۸۱ به ۱۸.۷۵ درصد رسیده و متوسط سن ازدواج دختران بی سواد در سال ۱۳۸۱ به ۲۰.۲ سال افزایش یافته است. لذا افزایش سن ازدواج هیج ارتباطی به تحصیلات دانشگاهی دختران ندارد.
● تحصیل دختران از نظر اسلام
پیامبر اکرم ( ص ) در خصوص طلب کسب علم و دانش فرموده اند:" طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة" یعنی : طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. ایشان در جای دیگری میفرمایند: " اطلبو العلم و لوبالصین " یعنی در طلب علم باشید ولو درکشور چین یافت شود. اهمیت کسب علم در اسلام آنقدر بالاست که پیامبر اسلام آنرا برای کلیه مسلمین(اعم از زن و مرد) واجب و آنها را به کسب علم ولو در کشور چین تشویق می کند. اگر مشکلات کسب علم در کشور چین را در ۱۴۰۰ سال پیش با امکانات آنزمان با مشکلات تحصیل دانشجویان در کشورشان در شهرهایی غیراز شهرهای محل سکونت خود در حال حاضر مقایسه کنیم ، متوجه می شویم سهمیه بندی بومی و جنسیتی دانشگاههای کشور به بهانه مشکلات خوابگاه و یا دوری دانشجویان از خانواده ها تا چه اندازه مخالفت واضح با این فرمایش رسول اکرم می باشد.امـام عـلی عـلیـه السـلام میفرمایند:" الشـاخـص فـی طـلب العـلم کـالمـجـاهـد فـی سبیل الله" یعنی :" آنکه به جستجوی علم برخیزد، همچون مجاهد در راه خدا است". ودر جای دیگری میفرمایند: "اغد عالما او متعلما، و لا تکن الثالث فتعطب" یعنی " یا دانا باش ، یا جوینده دانایی ، و جز این دو مباش که هلاک خواهی شد." حال اگر دختران امروز با تلاش بیشتر در راه کسب علم( که به فرمایش مولای متقیان همان مجاهدت در راه خداست) از پسران پیشی گرفتند باید با اجرای سهمیه بندی جنسیتی آنها را از کسب علم و دانش در دانشگاههای کشور محروم ساخت؟ و یا با اعمال سهمیه بندی منطقه ای دانشجویان مستعد و زحمتکش شهرستانی را از دستیابی به دانشگاههای برتر کشور محروم کرد؟
اسلام زن و مرد را در تدبیر شئون زندگی به وسیله اراده و کار مساوی می داند مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می گوید : زن در تمام احکام عبادی و حقوق اجتماعی با مرد شریک است و در هر امری که مرد استقلال دارد مانند ارث ‌، کسب ، معامله ، تعلیم و تربیت و دفاع از حقوق و غیره زن هم مستقل است ، مگردر مواردی که با متقتضای طبیعتش مخالف باشد (تفسیر المیزان ، ج – ۲ ص ۲۸۴)
بر اساس تعالیم قرآن زن می تواند همانند مرد مستقلا" کار کند و مالک نتیجه کار و کوشش خود شود و تمام آیاتی که درباره تحصیل و دانش وارد شده عمومی است و استثنایی بین زن و مرد قائل نشده است.
پیامبراکرم ( ص ) بخشی از اوقات خود را برای آموزش زنان اختصاص داده بود. بخاری روایت کرده است که زنان به پیامبر گفتند : مردان در استفاده از محضر شما بر ما پیشی گرفته اند پس خود روزی را به ما اختصاص بدهید. آن حضرت قبول کرد و روزی را به ایشان اختصاص داد و در آن روز به وعظ و ارشاد آنان می پرداخت (صحیح بخاری ، ج -۱ ص ۳۰ ،کتاب العلم) در جنگ های اسلام نیز بسیاری از کارها را زنان عهده دار می شدند ، در جنگ خیبر بنا به پیشنهاد بانوان و موافقت پیامبر ، وظیفه درمان زخمی ها ( مردان ) بعهده زنان بود.
● دیدگاه امام خمینی در مورد اشتغال و تحصیل زنان
امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی می فرمایند : از نظر حقوق انسانی تفاوتی بین زن و مرد نیست زیرا که هر دو انسانند. ( امام خمینی و الگوهای دین شناختی در مسایل زنان ص ۴۰) ایشان در خصوص مساوات زن و مرد در کسب علم می فرمایند " در علم و تقوا کوشش کنید که علم به هیچ کس انحصار ندارد ، علم مال همه است " ( همان ص ۴۶ ) و به زنان فرمودند ، همانطوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند ، شما ( زنان ) هم باید مشغول باشید " ( همان ص ۱۱۱ )خوب است مسئولین اعلام نمایند که با اعمال سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه، چگونه زنان میتوانند مشابه مردها در جبهه علمی و فرهنگی کشور مشغول باشند؟ امام خمینی برای تشویق بانوان به توسعه دامنه علوم و توانائی های علمی می فرمایند " حالا طوری شده است که خانم ها همدوش با سایر برادارن در تحصیل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء... صنعت ،فعالیت می کنند " ( همان ص ۱۲۸ )
حال با توجه به این فرمایشات امام خمینی ، آیا سهمیه بندی جنسیتی و بومی سازی ، مخالفت واضح با این فرمایشات امام راحل نیست. بر اساس این فرمایشات امام راحل باید جهت حضور بیشتر بانوان در دانشگاه و صنعت تلاش نمود نه اینکه با اعمال سهمیه بندیهای تبعیضی از حضور آنها در دانشگاه و یا صنعت جلوگیری کرد. امام خمینی در جای دیگر می‌فرمایند: نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اینکه به دانشگاه بروند. آزادند در اینکه رای بدهند (صحیفه نور، ج-۴ ص ۶۰-۵۹ ). در نظام اسلامی زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت و حق رای دادن، حق رای گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد. لیکن هم در مورد مرد، مواردی است که چیزهایی به دلیل پیدایش مفاسد بر او حرام است و هم در مورد زن، مواردی است که به دلیل اینکه مفسده می‌آفریند حرام است. (صحیفه نور، ح-۴ ص ۳۴-۳۳ )
تشویق اسلام به تحصیل علم، شامل مردان و زنان است و هر دو موظفند از گهواره تا گور دانش بجویند و هر کس مانعی در جهت تحصیل آنها به هر دلیلی ایجاد نماید. بر خلاف توصیه‌های اسلام عمل می‌نماید.
● وضعیت تحصیلات و اشتغال زنان در سایر کشورها
براساس آمار اعلام شده سطح سواد زنان در کشورهای دیگر نیز افزایش چشمگیری یافته است. در عربستان سعودی که زنان آن همواره در شمار مظلوم ترین زنان مسلمان بوده‌اند، نیز وضع تغییر کرده و امروزه شمار دانش‌آموزان و دانشجوین دختر بیشتر از پسران می‌باشد. و در این کشور علیرغم تبعیض‌های متعددی که به زنان روا می‌گردد، سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاهها اعمال نگردیده است. در کویت، اندونزی و سایر کشورهای مسلمان دیگر نیز، شمار زنان تحصیل کرده و دانشگاهی بسرعت رو به افزایش است. در بسیاری از کشورهای اروپایی از شرکتها درخواست می‌گردد که سهم زنان در مناصب مدیریتی را افزایش دهند.
● سهمیه بندی منطقی
با توجه به شرایط نابرابر تحصیلی در نقاط مختلف کشور و توزیع ناعادلانه امکانات تحصیلی، با اعمال سهمیه بندی منطقی میتوان تا حدودی ضعف های موجود را جبران نمود. بعنوان مثال در کنکور و امتحاناتی که به صورت سراسری و یکسان انجام میگیرد، اگر یک دانش آموز ساکن تهران و یا اصفهان معدل و یا امتیاز یکسانی با یک دانش آموز ساکن شهرستانهای محروم کسب کند، مطمئنا" ارزش امتیاز کسب شده توسط دانش آموز شهرستانی بیشتر بوده و اگر هر دو دانش آموز در یک دانشگاه و در رشته یکسان قبول شوند، دانش آموز شهرستانی در سطح بالاتری بوده و نتایج مطلوبتری را کسب خواهد نمود. به همین دلیل مناطق مختلف کشور بر اساس امکانات تحصیلی و سایر شرایط به مناطق سه گانه ۱ ، ۲ و ۳ تقسیم شده اند و سهمیه خاصی برای آنها منظور شده است. این سهمیه بندی که بر اساس واقعیات موجود و به صورت علمی اجرا گردیده یک سهمیه بندی منطقی است که در مدت اجرای آن در چندین سال گذشته مورد اعتراض قرار نگرفته است. ولی سهمیه بندی جنسیتی و ایجاد محدودیت برای نیمی از جمعیت جامعه تنها بدلیل اینکه دختر میباشند ، نه تنها غیر منطقی بلکه ظالمانه است.
اگر پسران جامعه تا کنون تلاش کافی جهت راهیابی به دانشگاه نداشته اند، سهمیه بندی جنسیتی باعث میگردد که پسران با اطمینان از سهمیه بالا در کنکور از همین تلاش هم دست برداشته و بدون زحمت کافی وارد دانشگاه شوند و مطمئنا" همین موضوع باعث کاهش سطح علمی دانشگاهها خواهد شد.
اگر قرار باشد تفکر سهمیه بندی را به عنوان یک اصل در کشور گسترش دهیم و واقعاً مسئولین به سهمیه بندی معتقدند، از آنجائیکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان کلیه افراد جامعه می‌باشند و نیمی از افراد جامعه را زنان تشکیل می‌دهند، آیا میتوان درخواست نمود که سهمیه ۵۰ درصدی نمایندگان را به زنان اختصاص دهند؟ همانگونه که برای بسیاری از رشته‌های تحصیلی دانشگاه سهمیه بندی نموده‌اند.
با توجه به اینکه در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا میزان دانشجویان پسر بیش از ۸۰-۷۰ درصد است، آیا میتوان پیشنهاد کرد که سهمیه آنان کاهش و سهمیه دختران در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری افزایش داده شود. همانطور که برای دوره‌های کاردانی و کارشناسی سهمیه دختران را کاهش داده اند؟ مسلما" چنین درخواستهایی هم معقول نیست.
چرا در آموزش و پرورش و سایر سازمانهای دولتی هیچ گاه زنان به سطوح مدیریتی راه نمی‌یابند؟ چرا روسای بیمارستانها از زنان استفاده نمی‌شود، ایا اینها تبعیض‌های جنسیتی نیست؟ چرا در میان وزیران از ابتدای انقلاب تا کنون یک زن مشاهده نمی‌شود؟ آیا میتوان در هر یک از موارد فوق برای زنان سهمیه درخواست نمود؟
مسئولین کشور همواره در پاسخ به اعتراضات جوامع بین‌المللی به عدم رعایت حقوق زنان در ایران، حضور زنان در عرضه‌های مختلف و آمار ۶۰ درصدی ورود دختران به داشگاهها را به عنوان دلیلی مبنی بر رعایت حقوق زنان در ایران اعلام می‌نمایند و از طرف دیگر با اعمال سهمیه‌بندی جنسیتی زمینه کاهش حضور زنان در دانشگاه را فراهم می کنند. گویا مسئولین علیرغم اعلام چنین آماری و افتخار به آن، آنرا در خلاف مصالح کشور می‌دانند واز آن استفاده ابزاری میکنند.
دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور در مصاحبه با تلویزیون اسپانیا در پاسخ به سوالی درخصوص نقش زنان در جهان اسلام اظهار داشت: "زنان در ایران در همه سطوح مدیریت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حضور دارند. زنان در ایران از حقوق بیشتری برخوردارند تا مردان"
در حال حاضر ۳۵ درصد کادر علمی دانشگاهها و ۶۰ درصد پزشکان کشور زن می‌باشند. مقام بهترین مخترع جوان جهان را طی دو سال پیاپی یک دختر مسلمان ایرانی به خود اختصاص داد و تمام اینها افتخاراتی است که دولتمردان همواره در پاسخ به اعتراض جوامع بین‌المللی در خصوص عدم رعایت حقوق زنان اعلام می‌نمایند.
در سال جاری نیز یک دختر ۳۲ ساله ایرانی، استادیار «دانشگاه رایس» آمریکا، که چندی پیش فن‌آوری نوینی در صنعت تراشه‌سازی جهان ارائه کرده بود، به عنوان یکی از ۳۵ مخترع جوان برتر جهان معرفی شد و تمام اینها بیانگر نبوغ و استعداد درخشان دختران ایرانی است که نباید از شکوفایی آن با اعمال سهمیه بندی جنسیتی جلوگیری کرد.
● سایر موارد
در خصوص کسانی که عنوان می‌کنند بسیاری از رشته‌های دانشگاهی با جنسیت زن سازگار نیست، باید گفت آیا ایشان از حضور افتخارآفرین دختران ایرانی در رشته های جودو ، کاراته و سایر ورزشهای رزمی خبر دارند؟ آیا از فعالیت بسیج بانوان اطلاعی دارند؟ آیا تیراندازی و مانورهای نظامی که توسط ایشان انجام می‌شود را نمیتوان با همین دیدگاه تعطیل کرد و اعلام نمود اصلاً فعالیت نظامی و ورزشهای رزمی با طبیعت زنان سازگار نیست؟ از نظر ایشان حتماً یک زن نمی‌تواند پلیس باشد چون با طبیعتش سازگار نیست. گویا فقط بچه‌داری و خانه‌داری با طبیعت زن سازگار است. وقتی امام راحل سفارش به حضور زنان در صنعت کشور می‌نماید، به نظر می‌رسد چنین ایراداتی به جا نبوده و نمی‌توان با استناد به آنها مانع ورود دختران به رشته‌های تحصیلی مورد علاقه‌شان شد.
گروهی از طراحان سهمیه بندی جنسیتی، که همواره از دستیابی زنان به رده‌های مدیریتی در شرکتهای دولتی و آموزش و پرورش و... جلوگیری می‌کنند، دلیل خود را عدم امکان فعالیت آقایان تحت سرپرستی زنان اعلام می‌نمایند. گویا ایشان خبر ندارند که در صدر اسلام حضرت خدیجه یکی از بزرگترین بازرگانانی بود که پیامبر اسلام سالها تحت نظر ایشان فعالیت می‌نمود. لذا چنین توجیهی نیز پایه و اساس درستی ندارد و باید کنار گذاشته شود.
در پایان لازم به ذکر است که دلایل و توجیهاتی که برای اجرای سهمیه بندی جنسیتی و منطقه‌ای اعلام گردیده با روح تعالیم اسلامی کلام قرآن و فرمایشات پیامبر و امامان معصوم و همچنین بیانات رهبر کبیر انقلاب مغایرت داشته و باید کنار گذاشته شود.
کلیه دانشگاههای کشور با بودجه‌های ملی ساخته شده و باید در شرایط یکسان و براساس عدالت، فرصت‌های آموزشی مناسب در اختیار همگان قرار گیرد.
● پیشنهادات:
اعمال سهمیه بندی در دانشگاهها در سال جاری باعث بروز اعتراضات گسترده دانش آموزان و خانواده هایشان شد که با مداخله بموقع نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی تا حدودی مشکل رفع گردید. لذا ضروری است نمایندگان مجلس شورای اسلامی به منظور جلوگیری از اعمال این مصوبه تبعیض آمیز و ظالمانه در حق موکلین خود ، لایه لغو سهمیه بندی جنسیتی و بومی سازی دانشگاهها را با جدیت پیگیری نموده و با تصویب قانونی در این زمینه ، از احتمال اجرای آن در سالهای آتی نیز جلوگیری نمایند.
علی‌رضا محمدی
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید