جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


«اقتصاد ایران و نفت»


«اقتصاد ایران و نفت»
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز
ورنه هرگز گل و نسرین، ندمد ز آهن و روی حافظ
تا کود تای (۱۲۹۹) رضا خان، مصرف نفت و درآمد آن، جایگاهی در اقتصاد ایران نداشتند. پس از آن هر دوی اینها، جایگاهی هر چند اندک در اقتصاد ایران پیدا کردند. در دوره حکومت دکتر مصدق (۱۳۳۲- ۱۳۲۹) به دلیل تحریم ها و اعمال زور علیه ایران و خریداران نفت ایران درآمد نفت قطع شد ولی اقتصاد بدون نفت به زندگی خود ادامه داد. سیاست های درست محدود کردن واردات کالاهای غیر ضروری، تشویق تولید داخلی و صادرات کالاهای غیر نفتی، عواملی بود که اهمیتی بسزا در موفقیت آخرین دوره اقتصاد بدون نفت عنوان می شد. پس از کودتای «۱۳۳۲» و جایگزینی نفوذ امریکا به جای انگلیسی و نیاز بیشتر کشورهای صنعتی به نفت ایران، از یکسو صادرات نفت خام که خود جای صادرات فرآورده های نفتی را گرفت رشد جهشی کرد و از سوی دیگر تأثیر آن در اقتصاد کشور به امری ساختاری تبدیل شد. در آمد نفت و انرژی آن درهمه ارکان اقتصادی، مدیریتی و مصرفی جامعه نفوذ کرد. در گسترش امور نظامی و انتظامی از درآمد نفت برای گسترش واردات کالاهای مصرفی، واردات کالاهای واسطه و ماشین ابزارها استفاده شد. تجربه وارونه صنعتی شدن بسیاری از کشورهای صنعتی هزینه های هنگفتی صرف ایجاد شبکه های زیر بنای اقتصادی و اجتماعی شد. با این فرض که در صورت وجود این امکانات بخش خصوصی صنعتی شدن را برای کشور به ارمغان می آورد. ولی در عمل بخش خصوصی، بطور عمده در واردات کالاها و توزیع آن فعال تر شد و صنایع پدید آمد، همچنین با وارد کردن همه عوامل تولید از محل درآمد نفت، به نوعی مانند وارد کنندگان امتیازدار شدند.
به دلیل وجود همین ویژگی، کالاهای تولید داخلی تنها مصرف داخلی پیدا کرد و صنایع در مانده از تأمین نیازهای ارزی خویش با صادرات تولیدات خود موجبات تغییر الگوی مصرف داخلی شد و مصرف کالاهای خارجی بطور مستقیم وارداتی و یا تولید شده از سوی صنایع داخلی جایگزین کالاهای تولید داخلی گردید و تولید داخلی سنتی به نابودی گرایید.در این مسیر رابطه واردات با صادرات غیرنفتی نیز از هم گسیخت همچنان که رابطه مصرف داخلی از تولید داخلی از هم متلاشی شد. همراه با این دگرگونی ها مدیران اقتصادی پدیدار شدند که با تکیه بر نظریه های اقتصادی غربی در آمد نفت را دارای ویژگی هایی همانند دیگر تولیدات تصور کردند و خام فروشی را که صدور سرمایه های ملی است به فراموشی سپردند جایگزین ناپذیری نفت نیز در عمل تأثیری در تصمیم گیری اقتصادی آنها نداشت.
پس از انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی تلاش گسترده ای برای برطرف کردن نبود صنایع سنگین انجام شد، ضمناً این که ویرانگری های جنگ، بسیاری از آن تلاش ها را به دوباره کاری کشاند.
پاسخ به نیازهای دفاعی کشور در شرایط تحریم ایران اعتماد به نفس ملی را در زمینه های گوناگون با استفاده از امکانات داخلی پدید آورد و درآمد نفت هرچند از سال ۱۳۶۵ دچار کاهش شدید شد اما نقشی مؤثر در دفاع بازی کرد. به همین دلیل امریکا با کمک کشورهای تولید کننده عربی بویژه عربستان بر آن شدند که با اضافه تولید نفت و کاهش قیمت آن و بمباران کردن نفتکش ها و تأسیسات نفتی ایران از سوی عراق این اهرم را خنثی کنند.
در دوره پس از جنگ با پذیرش سیاست های تعدیل اقتصادی و یا تغییر ساختار اقتصادی و از میان برداشتن اقتدار دولت و دل سپردن به بخش خصوصی در کل اجرای سیاست های تعدیل بشدت فربه شد. دولت درعمل مسئولیت توسعه را به بازار و دنباله روی از منافع فردی واگذار کرد. با این فرض که هر فعالیت اقتصادی دولتی زیان ده است و خصوصی آن سود ده.با چنین بینشی گذشته از نابودی بسیاری از ارزش ها و توزیع و واردات کالا که پیش از آن نیز اهمیت داشتند به ستون فقرات اقتصاد تبدیل شدند. درآمد نفت چه به صورت ریالی و چه به صورت ارزی نقش تعیین کننده ای در بودجه یافت و درآمد مالیاتی که بخش قابل توجهی از آن را مالیات بر واردات تشکیل می دهد کمتر از ۳۵ درصد درآمد دولت است و درآمد ارزی صادرات غیر نفتی که بخش مهمی از آن را مواد اولیه پتروشیمی تشکیل می دهد حدود (۲۵-۲۰) درصد درآمد ارزی کشور را تشکیل می دهد به دلیل آسان وصولی درآمد نفت از یک سو و نبود راهبرد توسعه بومی، مدیران بسیاری، شایستگی خود را در هزینه کردن هرچه بیشتر یافتند. بدون این که رابطه ای میان هزینه و درآمد برقرار کنند و در همین راستا مدیران، چه دولتی، چه خصوصی، از خود درباره بهره وری مسئولیت زدایی کردن. در نتیجه تاکنون با وجود چند صد میلیارد دلار هزینه از محل درآمد نفت و هزینه چند صد میلیارد دلاری از منابع نفت وگاز برای مصرف داخلی، مسائل اساسی اقتصادی کشور، همچنان حل نشده باقی مانده است.به دلیل این که دیگر مانند دوره استعمار و نو استعمار فشار بیرونی برای صادرات نفت وجود ندارد و این مدیریت داخلی است که بر صدور هر چه بیشتر نفت حتی نفت بشکه ای (۱۴۰) دلار پای می فشرد. به نظر می رسد تداوم تقسیم کار بین المللی استعماری در ذهن بسیاری، تنها راه «توسعه» اقتصادی ایران به شمار می آید صادرات هر چه بیشتر نفت خام و واردات هرچه بیشتر کالاهایی که با راهبردهای صنعتی همخوانی ندارد، فرهنگ مصرفی و مدیریتی خود را پدید آورده و فرهنگ کار و تلاس وتولید را آسیب رسانده است.
دکترابراهیم رزاقی‎
عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید