چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


دنیا از خنده ی زیاد نخواهد مرد»


دنیا از خنده ی زیاد نخواهد مرد»
کمال مرادی متولد ۲۸/۸/۱۳۶۶ شهرکرد.- جوانی پرکارو موفق.- کمال هم اکنون دانشجویی زبان و ادبیات انگلیسی است .او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۰در زمینه شعر و نقد ادبی آغازکرده و برای نشریاتی چون "دال"،"نافه"،"گوهران"و... قلم زده است. از مرادی چند کتاب شعر ،ترجمه ونقد ادبی آماده چاپ است .ازکمال خواستیم بر فیلم دلداده نقدی بزند.او ابتدا نپذیرفت .اما بعد گفت که در فضایی نقد امروز حتی دلداده هم باید فرصت نقد شدن را پیدا کند .
● کمدی
انسان به عنوان حیوان متفکر عامل اساسی به وجود آوردن خنده است. برگسون در رساله ی جالبش در مورد خنده می گوید: « انسان موجودی خنده آور است » و نتیجه می گیرد که در هیچ موردی تا پای انسان در میان نباشد امکان خنده نیست.
کمدی زمانی بوجود آمد که نوعی تفکر انسانی – زمینی به جهان , جایگزین رابطه ی جادویی بشر با محیط پیرامونش شد. بشر در آغاز به سبب عدم تسلط و آگاهی بر پدیده ها و دگرگونی های جهان , حتی علل و انگیزه های تحولات طبیعی را به نیروهای ماوراء طبیعه وابسته می دانست و در این مورد کمتر نقشی را برای خود و موجوداتی که در این وادی می زیستند قائل می شد. این شیوه ی نگرش تا حدودی در تراژدی های یونان باستان که در آنها اراده ی خدایان و تقدیر و سرنوشت بر علل واقعی حوادث می چربد , مشهود است. زمانی که افکار انسان ها , به تدریج به سمت اخلاقیات , روابط و رفتار های انسانی متمایل شد , موقعیتی فراهم شد تا بشر از دیدگاه خود به این قضایا بیندیشد و نتیجه بگیرد. انسان ها حتی به خود اجازه دادند تا رفتار و کردار خدایان و اسطوره ها ی آسمانی را نیز با دید تمسخر و انتقاد بنگرند. نمایش « ساتیر » دربرگیرنده ی این نوع نگاه مقتدرانه انسان ها به اساطیر و خدایان است. در کتاب تاریخ تئاتر می خوانیم:
« ساتیر به نوعی تقلید مسخره آمیزی بود از اسطوره که دهن کجی نسبت به خدایان یا قهرمانان و ماجراهای آنان و نیز حرکات ناهنجار و رقص های پر هیجان و اطوار و لهجه های بی وقار همراه شد. »
ظهور کمدی بنا بر آنچه ارسطو می گوید از نمایش بدیهه سازی های سرخوان آوازهای آیینی فالیک (آوازهای فالیک متشکل از اشعار فالیک , اشعار مربوط به نیایش های باروری و شاد خوانی های دیونیزوسی بود که همراه با حرکت های دسته جمعی مربوط به پرستش فالوس و شوخی های هرزه و هجو های فی البداهه عرضه می شد ) سرچشمه گرفته است ، با این نگرش انسانی و زمینی همراه شد و هر چه ارتباطات و رفتارهای اجتماعی مردم در تفکر و آثار اندیشمندان یونان باستان بیشتر شکل گرفت , هنر کمدی نیز رشد سریع تری یافت. از سوی دیگر آزادی و دموکراسی مساعدترین شرایط را برای رشد هنر کمدی , از راه تحمل گزنده ترین شکل تمسخر بوجود آورد.
کمدی با بهره گیری از خاصیت اجتماعی پدیده « خنده» به سرعت اقشار مختلف جامعه عوام را به هم پیوند زد و وسیله ای شد تا به کمک آن طبقات فرو دست جامعه , با هجو روابط , اندیشه ها و رفتارهای بزرگان و اشراف زادگان و حتی اندیشمندان آن روزگار , خود را در حالت برتری احساس کنند. به این ترتیب کمدی نزد اقشار فرودست جامعه که به دلیل فشار های اجتماعی بیشتر به داروی تسکین دهنده ی خنده و استهزاء نیاز داشتند , مقبول تر افتاد و در عین حال آینه ای شد تا تماشاگران در آن , خلق و خوی انتقاد برانگیز شخصیت های نمایش را, انعکاسی از نکات ضعف خود ببینند.
● گذاری بر سینمای کمدی
فیلم کمدی جزء اولین گونه های سینمایی بود که شکل گرفت و به خوبی تداوم پیدا کرد. در واقع فیلم سازان اولیه بعد از اینکه در تجربه های اولیه شان , فیلم های مستند و واقعی از زندگی مردم ارائه دادند در تجربه های بعدی به سراغ خنداندن مردم رفتند . زیرا از طرفی نمایش های خنده دار بین مردم بسیار پرطرفدار بود و ار طرفی از آنجا که آنها به سراغ بازیگران تئاتر می رفتند و از آنجا که بعضی از آنها از فیزیک مناسبی بر خوردار نبودند , به سمت اجراهای کمدی کشانده شدند. بدین ترتیب فیلم های کمدی اولیه بر اساس بازیگرانشان شکل می گرفتند که عمدتا مرد بودند. ماکس لندر را اولین کمدین بزرگ سینما می دانند. می توان از سینمای صامت مک سنت و چارلی چاپلین نیز یاد کرد . کم کم قهرمانان زن کمدی نیز افزوده شد و خط داستانی فیلم ها را به سوی فیلم های عاشقانه ی کمدی کشاند. و پانتومیم به یک جزء سینمای کمدی تبدیل گشت.
با ورود صدا به سینما , سینمای کمدی دستخوش دگرگونی اساسی شد. کماکان شوخی تصویری وجود داشت , اما شوخی های کلامی بعد تازه ای به سینمای کمدی بخشیده بود. در این میان می توان از الیور هاردی و استن لورل و برادران مارکس نام برد.
در دهه ی ۱۹۳۰ نوع دیگری از کمدی مطرح شد . این کمدی به آثار تئاتری شباهت داشت , رئالیستی بود , به مسائل روز اجتماعی می پرداخت , ساختار نمایشی داشت و هوشمندانه بود. این کمدی ها به دیالوگ دهای طنز آمیز تکیه ی زیادی می کردند و از طرفی مورد علاقه ی تماشاگران هوشمندی بودند که به تازگی به سینما روی آورده بودند. از این جمله می توان به « دردسر در بهشت » ساخته ی ارنست لوبیچ ۱۹۳۲, « در یک شب اتفاق افتاد» فرانک کاپرا ۱۹۳۴ یاد کرد.
در دهه ۱۹۴۰ و به ویژه ،در سال های اوج جنگ جهانی دوم و سال های جنگ سرد ،دیگر جایی زیادی برای کمدی و شوخ طبعی وجود نداشت ،در اوخر دهه ۱۹۵۰ و در اوایل دهه ۱۹۶۰ چند فیلم کمدی ساخته شدند ولی آشکارا و بسیار سطحی بودند .در این دوران بیلی وایلدر دو فیلم با مایه های کمیک ساخت که جزء فیلمهای درخشان کمدی سینما هستند .بعضی ها داغش را دوست دارند (۱۹۵۹)و آپارتمان (۱۹۶۰)به این ترتیب سینمای کمدی که شروعی قدرتمند و دوران اوج نسبتاً قدرتمندی را پشت سر گذاشت اما در ادامه رکود چشمگیری داشت ،زیرا از طرفی تماشاگران روی خوشی به کمدی های سبک نشان نمی دادند و خواهان عمق و ظرافت بیشتری در فیلم های کمدی بودند. و از طرف دیگر ستاره های بزرگی در عرصه ی کمدی مانند سابق ظهور نکردند . همه ی این عوامل باعث شد که رویکرد جدیدی را در عرصه ی کمدی شاهد باشیم. این که فیلم های این ژانر , بیش از انکخ خنده آور باشند , تلخ و درد آور بودند. این کمدی را اصطلاحا کمدی سیاه می نامیدند. می توان به فیلم های خوش بینانه ی مل بروکس , کمدی های هجو گونه ی استنلی کوبریک و مایک نیکونر و فیلم های ظریف و حساس وودی آلن که موفق به خلق یک نوع کمدی خاص شد که آمیزه ای بود از هجو , فارس , و شوخی های کلامی و بهره مند از اندیشه ای خاص که نظام اجتماعی و سیاسی را زیر سوال می برد.
● اشاره ای به مخاطب دلداده – سینمای دل آزار
در حال حاضر بخش عمده ی تولیدات سینمای ایران کمدی هستند و اگر روند رو به رشد این ژانر ادامه یابد سالن های سینما به سیرک و جگ های شادی تبدیل می شود , که مردم فقط برای خنده و شاد شدن روحیه به آنها می روند.
فیلم های کمدی باید واقعا کمدی باشند و این شرایط خاصی را می طلبد. در صورتی که متوجه می شویم اکثر فیلم های کمدی تنها قصد دارند با دلقک بازی , لودگی , استفاده از کلیشه های فرسوده و فضای طنزهای شبانه , .... مردم را بخندانند. در حالی که در فیلم ها و تئاتر های کمدی می توان مسائلی را مطرح نمود که روی بیننده تاثیر فراوان بگذارد در عین اینکه او را شاد هم بکند. ولی در سینمای ایران بجز معدودی از کارها که از سطح کیفی خوبی برخوردارند. چون« اجاره نشین ها »ی مهرجویی که یک کمدی موقعیت است و می توان نمادها و رفتار های تماما ایرانی را در این کار یافت. یا« دایره زنگی» که نمونه ی خوبی از یک فیلم شهری است همراه با طنز تلخ اجتماعی , نگاه به معضل ماهواره و این رویکرد که خانواده ی ایرانی هنوز نتوانسته ما بین ارزش های مذهبی- سنتی خود و عوامل غیر قابل کنترل دنیای مدرن , تعادل و تعاملی برقرار کند. و- معدودی دیگر – خبری از مطرح کردن چنین مسائلی نیست.
کارگردان فیلم دلداده نشان داد که چگونه رگ خواب بیننده ی عام سینمای ایران را می شناسد , و برای بهره برداری از آن حاضر است سینما را هم مسخره بگیرد و قربانی کند . او هم مثل خیلی از ناکارگردانان این زمانه چشم اش به گیشه و فروش های چند صد میلیونی ست.
در فیلم دلدلداه حتی یک شوخی کلامی یا فیزیکی خوب در آن پیدا نمی شود و به سبک نازل ترین فیلم های کمدی از تکراری ترین شوخی ها استفاده می کند , که هیچ انتقادی هم دیده نمی شود و فیلم نامه نویس هم هیچ خلاقیتی در این فیلم نامه ندارد. تنها پس از این شوخی های تکراری و لوس و لوده , برای آنکه دست پختش سر و ظاهر بهتری پیدا کند , چاشنی هایی به آن اضافه می کند:
۱) استفاده از بازیگران شبانه به نحوی که در برنامه های شبانه ی تلوزیون حرفه نمایی می کنند. ( جواد رضویان , آن مرد افغانی )
۲) رگه های فیلم فارسی وار با تغییراتی جزئی و در مواردی با همان فرم بازی , استفاده از همان نحو و زبان فیلم های فارسی (آقای قهرمان. که البته قرار است همچون فیلم های قهرمان محور فیلم های فارسی, قهرمان فیلم دلداده باشد. )
۳) آوار خواندن کاراکتر ها که کم کم تبدیل به یک بیماری موروثی در سینمای کمدی و جدی ایران شده است.
۴) فضای لوکس , استفاده از آثار پیکاسو و هنرمندان بزرگ جهان برای ادای دین به جامعه ی هنری , استفاده از ماشین های گران قیمت , نشان دادن آن احساس زیبای ایران دوستی , خوراندن آبگوشت به ایرانی های برگشته از فرنگ و بیان عشق و علاقه آنها به آب و خاک وطن و نفرت از فرنگ
۵) روابط علی معلولی بین عاشق و معشوق و نحوی عشقیدن بگونه ایست که بجای اینکه در فضای تیره و غم انگیز تراژدی , تماشاگران تحت تاثیر هیجان , اظطراب و اندوه ناشی از بروز وقایع گوناگون نمایش , نفس در سینه حبس کنند , نفس را از سینه رها کرده اند و در سالن های نمایش به اجرای سوت و جیغ می پردازند.
البته این افت کیفیت در آثار کمدی باعث افت سطح سلیقه ی مردم نیز شده است به گونه ای که هم اکنون فیلم هایی که حتی از استاندارد طنز های تلوزیونی نیز پایین تر هستند با استقبال شدید مردم مواجهه می شوند. ( چه در شمال و جنوب تهران و چه در شهرستان ها )
هم: از بدبختی هیچ چیز خنده دار تر نیست.
آخر بازی / ساموئل بکت.
کمال مرادی
امین بسیم
منابع:
۱- اسکار .گ. براکت , تاریخ تئاتر , ترجمه ی هوشنگ آزادی ور
۲- ویل دورانت , تاریخ تمدن , ج۲ , یونان باستان.
۳- فرهاد ناظر زاده کرمانی , تئاتر پیشتاز , تجربه گر و عبث نما
۴- پیرامه توشار , تئاتر و اظطراب بشر , ترجمه افضل وثوقی.
www.artshahrekord.ir


همچنین مشاهده کنید