چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

از صفات بندگان خدا


از صفات بندگان خدا
حمدًا لله، وصلاةً وسلامًا علی سید الخلق، حبیب الله ومصطفاه سیدنا محمد وعلی آله وصحبه ومن والاه.. وبعد، این بحث شرحی بر رساله‌ی مختصر و ارزشمند سومین مرشد عام جماعت اخوان المسلمین استاد عمر تلمسانی(رحمه الله) تحت عنوان «از صفات بندگان» است. این رساله‌ به‌حق از جهت تزکیه‌ی نفس، بسیار ارزشمند است؛ لذا من خواستم بر آن تعلیق و شرحی داشته‌ باشم تا جوانان، در تزکیه‌ی نفس‌ و نیز در درس‌ها و سخنرانی‌هایشان، از آن بهره‌مند شوند.
بعد از خواندن این رساله‌ در آن نکات زیر را درخواهی یافت: بنده‌ی واقعی خدای متعال کسی است که‌ به‌ شمولیت دین اسلام در همه‌ی شئون زندگی ایمان دارد و عبادت را تنها به‌ نوع خاصی از شعائر فرو نکاسته‌ و بقیه‌ی عبادات را ترک نمی‌کند؛ بلکه‌ همه‌ی اسلام را به‌ عنوان دین می‌گیرد. این دیدگاه‌ نتیجه‌ی تلاوت کتاب خدا؛ قرآن ‌است که‌ صاحب رساله‌ در برنامه‌ی هستی نبشته‌شده‌(قرآن) تدبر نموده‌ و استاد مرشد آن‌را به‌ شکل صفاتی بیان نموده‌ و نام "صفات بندگان" را بر آن نهاده‌ است.
خداوند را می‌خوانیم که‌ ما را از بندگان فرمانبردار فروتن، سجده‌ کننده‌ی امرکننده‌ی به‌معروف و نهی‌کننده‌ی از منکر و حافظ حدود خدا قرار داده‌ و ما در زمره‌ی صابران قرار دهد.
● عبادت
توحید و بندگی اول و آخر و میانه‌ی در حق هر انسانی هستند؛ بنابراین آن دو مانند آب برای مردگان و هوا برای انسان وبسان روح است که‌ در همه‌ی اعضا و اجزای بدن، نیت‌ها و کردار انسان جریان می‌یابد، از اینجاست که‌ خداجویان و خداپرستان بر معنی بندگی و توحید تمرکز نموده‌ به‌طوریکه‌ تمرکز بر آن دو را امر و وظیفه‌ی بسیار مهم خود می‌دانند.
بندگی در نظر آنان بالاترین مقام است. آیا توصیف خدا از پیامبرش - صلی الله علیه وسلم- را ندیده‌ای که‌ به‌ عنوان بالاترین و والاترین مقام «عبودیت» از ایشان یاد نموده است:« سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیلاً مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی»(الإسراء:۱).
ترجمه: ‏ تسبیح و تقدیس خدائی را سزا است که بنده خود (محمّد پسر عبدالّله) را در شبی از مسجدالحرام (مکّه) به مسجدالاقصی (بیت‌المقدّس) برد.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَی عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجَا» (الکهف:۱)
ترجمه: حمد و سپاس خدائی را سزا است که بر بنده خود (محمّد) کتاب (قرآن) را فرو فرستاده و در آن هیچ گونه انحراف و کژی قرار نداده است. ‏
پس هنگامی که خداوند پیامبرش را به مناسبت رویداد اسرا و معراج و نیز به مناسبت نعمت نزول قرآن به«عبودیت» وصف نموده است این توصیف بیانگر وضعیت اصلی و راستین انسان نسبت به خداوند متعال است.
راز خلق(آفرینش) و امر(دستور و فرمان)، کتابهای وحیانی و شریعتها، ثواب و عقاب به عبادت خدا منتهی می شوند و این دو کلمه بن پروردگار و بنده به دو نیمه تقسیم شده است؛ نصف آن برای خدای متعال:
« إِیاکَ نَعْبُدُ..» و نیمه ی دیگر برای بنده«..وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ» و عبادت آنچنان که ابن القیم می‌گوید از جمع دو اصل تشکیل شده است: نهایت دوست داشتن همراه با اوج ذلت و خشوع. و عرب نیز گوید: راه هموار یعنی راه هوار شده و تعبد همان خود را به حالت خواری در آوردن برای خدا و خضوع قلبی است.
اگر خدا را دوست بداری ولی برایش تواضع نداشته باشی عابد و بنده ی وی نیستی و اگر برای وی خضوع قلبی بدون محبت داشته باشی باز بنده و عبد وی نخواهی بود تا زمانیکه دوستدار متواضع باشی.
از اینجاست که‌ راز پیشتر آمدن عبودیت بر استعانت را در فرموده‌ی خدای متعال« إِیاکَ نَعْبُدُ وَإِیاکَ نَسْتَعِینُ» درمی‌یابیم به گونه‌ای این تقدیم از جهت برتر نهادن اهداف بر وسایل است؛ چرا که‌ عبادت هدف نهایی بندگان است که‌ به‌خاطر آن آفریده‌ شده‌اند و استعانت وسیله‌ای در خدمت عبادت و بندگی است.
به‌ خاطر اینکه‌ إیاک نعبد به‌ مقام الوهیت و نام الله‌ مربوط است و ایاک نستعین به‌ مقام ربوبیت و نام"رب" متعلق است ایاک نعبد قبل از ایاک نستعین آمده‌ است. همچنانکه‌ نام الله‌ پیش از "رب" در ابتدای سوره‌ی حمد در آیه‌ی«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» آمده‌ است. زیرا "ایاک نعبد" سهم رب است و بخشی از نیمه‌ی نخست است که‌ همان تعظیم و تمجید خداوند است و خداوند از هر کسی به‌ آن شایسته‌تر است.
«وإیاک نستعین» سهم بنده است و از آن نیمه‌ای است که سهم اوست و آن نیز همان«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ... » تا آخر سوره است.
استعانت بخشی از عبادت است و عکس آن صادق نیست، زیرا استعانت طلب از اوست و عبادت درخواستی برای او. و عبادت به‌ جز از انسان مخلص برنمی‌آید؛ ولی استعانت از انسان مخلص و نامخلص صادر می‌شود. عبادت حقی است از طرف خدا که‌ بر انسان واجب نموده‌ است و استعانت طلب یاری بر عبادت است که‌ بیان همان صدقه‌ی است که‌ خدا به‌ تو ارزانی نموده‌ و ادای حق وی مهمتر از تعرض به‌ صدقه‌اش است.
عبادت شکرگزاری نعمت وی بر توست و خداوند دوست دارد که‌ از وی شکرگزاری شود. و کمک کردن فعل خداوند و توفیق وی به‌ شماست، هرگاه‌ به‌ بندگی وی ملتزم شدی و بر خداوندی وی گردن نهادی تو را کمک خواهد کرد؛ التزام عبودیت و گردن نهادن بدان سببی است برای دریافت کمک خدا. هرگاه‌ بنده‌ بندگی و عبودیتش را به‌ نهایت رساند؛ کمک کردن از طرف خدا برای وی برتر و با ارزش‌تر خواهد بود. عبودیت شامل دو نوع کمک است: کمکی قبل از انجام نوعی بندگی و التزام بدان و قیام به‌ امر بندگی و کمکی بعد از آن بر انجام عبودیتی دیگر و این تا درگذشت فرد از دنیا ادمه‌ دارد.
از اینجا معلوم می‌شود که‌ خداوند متعال انسان را نیافریده‌ جز برای اینکه‌ وی را شناخته‌، بندگی نموده‌ و به‌ یکتایی بپرستند و فرمانبردار وی باشند واین همان هدف نهایی از آفرینش انسان است؛ عبادت اسم جامعی است که‌ دربرگیرنده‌ی همه‌ی چیزهایی است که‌ خداوند آنها را دوست داشته‌ و از آنها خشنود است. مانند: گفتارها و اعمال ظاهری و باطنی، نماز، زکات، روزه‌، حج، راستگویی، امانتداری، نیکی به‌ پدر و مادر، صله‌ی رحم و وفای به‌ عهد، امر به‌ معروف و نهی از منکر، جهاد با کافران و منافقان، نیکی به‌ همسایه‌ و یتیم و بنیوایان و مسافران در راه‌ مانده‌ و نیز نیکی به‌ حیوانات، دعا، ذکر و تلاوت قرآن.
و امثال اینها از عبادات. و نیز دوست داشتن خدا و رسولش و خشیت از خدا و بازگشت به‌سویش و فرمانبرداری خالصانه‌ از خدا، صبر بر فرمانش، شکر بر نعمت‌هایش و راضی بودن به‌ قضایش و توکل بر وی و امیدبستن به‌ رحمتش و ترس از عذابش و شبیه‌ اینها از عبادت خدا. و این همان عبادتی است که‌ همان: هدف نهایی محبوب و مورد رضایتی است که‌ انسان به‌ خاطر آن آفریده‌ شده‌ است و خدای متعال در آیه‌ی ۵۶ سوره‌ی ذاریات می‌فرماید:« وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ» ترجمه: من پریها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام. ‏
یا «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنْ اُعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیهِ الضَّلالَةُ» (النحل:۳۶)
ترجمه: ‏ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) که خدا را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران، و غیره) دوری کنید.(پیغمبران دعوت به توحید کردند و مردمان را به راه حق فرا خواندند). خداوند گروهی از مردمان را (که بر اثر کردار نیک، شایسته مرحمت خدا شدند، به راه راست) هدایت داد، و گروهی از ایشان (بر اثر کردار ناشایست) گمراهی بر آنان واجب گردید (و سرگشتگی به دامانشان چسبید). و نیز: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ»(الأنبیاء: ۲۵)
ترجمه: ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم، مگر این که به او وحی کرده‌ایم که: معبودی جز من نیست، پس فقط مرا پرستش کنید.
-«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ» (الأنبیاء:۹۲) ترجمه: این (پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد، همگی) ملّت یگانه‌ای بوده (و آئین واحد و برنامه یکتائی دارند) و من پروردگار همه شما هستم، پس تنها مرا پرستش کنید (چرا که ملّت واحد، با برنامه واحد، باید روبه خدای واحد کند).
همچنانکه در آیه ی دیگری می فرماید: «یا أَیهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنْ الطَّیبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» (المؤمنون:۵۱) ترجمه: (به پیغمبران گفته‌ایم تا به پیروان خود برسانند. گفته‌ایم) ای پیغمبران! از غذاهای حلال بخورید و کارهای شایسته بکنید، بی‌گمان من از آنچه انجام می‌دهید بس آگاهم.
و این بر پیامبرش تا زمان وفاتش لازم گردانیده که:« وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یأْتِیکَ الْیقِینُ» (الحجر:۹۹) ترجمه: و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ به سراغ تو می‌آید.، و به همین وصف فرشتگان و پیامبرانش را توصیف می فرماید: «وَلَهُ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لا یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا یسْتَحْسِرُونَ یسَبِّحُونَ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ لا یفْتُرُونَ» (الأنبیاء:۱۹-۲۰) ترجمه: ‏ از آن او است هر که و هر چه در آسمانها و زمین است، (و لذا تنها شایسته پرستش او است) و کسانی که در پیشگاه وی هستند (و مقرّبان درگاه پروردگارند، یعنی فرشتگان) از پرستش او سر باز نمی‌زنند و خویشتن را بالاتر از عبادتش نمی‌دانند و (از بندگی شبانه‌روزی خود هرگز) خسته نمی‌گردند. ‏ شب و روز (دائماً به تعظیم و تمجید خدا مشغولند و پیوسته) سرگرم تسبیح و تقدیسند و سستی به خود راه نمی‌دهند. ‏
و نیز می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یسْجُدُونَ» (الأعراف:۲۰۶) ترجمه: بیگمان کسانی که مقرّبان (درگاه) پروردگار تو هستند، خویشتن را بزرگتر از آن نمی‌دانند که به پرستش خدا بپردازند، و بلکه به تسبیح و تقدیس او مشغولند و در برابر او کرنش و سجده می‌برند.
و مستکبران مغرور را از آن سرزنش نموده و می فرماید:«وَقَالَ رَبُّکُمْ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» (غافر:۶۰)، و بندگان برگزیده اش را با «عبودیت برای خدا» وصف نموده است: «یشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ یفَجِّرُونَهَا تَفْجِیرًا» (الإنسان:۶) ترجمه: چشمه‌ای که بندگان خدا از آن می‌نوشند و هرجا که بخواهند با خود روان می‌کنند و می‌برند و نیز «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَی الأَرْضِ هَوْنًا» (الفرقان:۶۳) ترجمه: و بندگان (خوب خدای) رحمان کسانیند که آرام (و بدون غرور و تکبّر) روی زمین راه می‌روند (و تواضع در حرکات و سکنات ایشان و حتی در راه رفتن آنان آشکار است)، و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب (دشنامها و بد و بیراههای خود) قرار می‌دهند، از آنان روی می‌گردانند و به ترک ایشان می‌گویند.
و جایی که‌ شیطان می‌گوید:« بِمَا أَغْوَیتَنِی لأزَینَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ» (الحجر۳۹-۴۰) ترجمه: ‏ گفت: پروردگارا! به سبب این که (به خاطر این انسان) مرا گمراه ساختی، (معاصی و اعمال زشت را) در زمین برایشان می‌آرایم و جملگی آنان را گمراه می‌نمایم. مگر بندگان گزیده و پاکیزه تو از ایشان.
خداوند می فرماید:«إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین» (الحجر: ۴۲) ترجمه: بی‌گمان تو هیچ گونه تسلّط و قدرتی بر بندگان من نداری، مگر آن گمراهانی که به دنبال تو راه بیفتند. و در توصیف فرشتگان می فرماید:«وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ*لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ» (الأنبیاء:۲۶-۲۷) ترجمه: می‌گویند: خداوند رحمان فرزندانی برگزیده است یزدان سبحان پاک و منزّه است. بلکه بندگان گرامی و محترمی هستند. آنان (آن قدر مؤدب و فرمانبردار یزدانند که هرگز) در سخن گفتن بر او پیشی نمی‌گیرند، و تنها به فرمان او کار می‌کنند (نه به فرمان کس دیگری). الله تعای میفرماید:«وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا* لَقَدْ جِئْتُمْ شَیئًا إِدًّا*تَکَادُ السَّمَوَاتُ یتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا* أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا* وَمَا ینْبَغِی لِلرَّحْمَنِ أَنْ یتَّخِذَ وَلَدًا*إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا* لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا* وَکُلُّهُمْ آتِیهِ یوْمَ الْقِیامَةِ فَرْدًا» (مریم:۸۸-۹۵). ترجمه: (یهودیان و مسیحیان و مشرکان) می‌گویند: خداوند مهربان فرزندی برای خود برگرفته است! ‏واقعاً چیز بسیار زشت و زننده‌ای را می‌گوئید. نزدیک است آسمانها به خاطر این سخن از هم متلاشی گردد، و زمین بشکافد، و کوهها به شدّت درهم فرو ریزد. از این که به خداوند مهربان، فرزندی نسبت می‌دهند. ‏ برای خداوند مهربان سزاوار نیست که فرزندی برگیرد. ‏ تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بنده خداوند مهربان (و فرمانبردار یزدان) می‌باشند. او همه آنان را سرشماری کرده است، و دقیقاً تعدادشان را می‌داند. ‏ و همه آنان روز رستاخیز تک و تنها (بدون یار و یاور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب) در محضر او حاضر می‌شوند. ‏
تمامی دین در مفهوم عبادت وجود دارد و این در حدیث صحیح به ثبت رسیده است: هنگامی که جبرئیل(ع) بر شکل یک نفر عرب بادیه‌نشین، نزد پیامبر(ص) آمد و از وی درباره اسلام پرسید و ایشان در پاسخ فرمودند: "أن تشهد أن لا إله إلا الله وأن محمدًا رسول الله، وتقیم الصلاة وتؤتی الزکاة وتصوم رمضان وتحج البیت إن استطعت إلیه سبیلاً."
ترجمه‌: اسلام آن است که‌ گواهی دهی که‌ هیچ فرمانروا و فریادرس بحقی جز وی نیست و محمد فرستاده‌ی خداست و نماز را اقامه‌ نمایی و زکات را بپردازی و روزه‌ی رمضان را بگیری و اگر- از حیث مالی و بدنی- توانستی، حج خانه‌ی خدا را به‌ جای آوری.
گفت پس ایمان چیست؟ گفت: اینکه‌ به‌ الله‌، فرشتگانش، کتابهایش، فرستاده‌گانش، زنده شدن بعد از مرگ و به‌ قضا و قدر ایمان داشته‌ باشی. گفت: پس احسان چیست؟ در پاسخ فرمود: آنگونه‌ خدا را بپرستی گویی که‌ او را می‌بینی؛ اگر نتوانستی وی را ببینی پس بدان که‌ او تورا می‌بیند.
سپس در آخر حدیث فرمود این جبرئیل است که‌ به‌ سوی شما آمده‌ تا دینتان را به‌ شما بیاموزد، پیامبر(ص) همه‌ی این آموزه‌ها را جزء دین قرار داد.
دوست عزیز: ما به‌سان یک انسان مکلف به‌ انجام کلیه‌ی عبادات هستیم، کسی که‌ از خدا اطاعت نموده‌ و امر ایشان را لبیک گوید، بنده‌ی فرمانبرداری است و جزای بنده‌ مطیع بهشت است. اما اگر انسان از اجرای امر پروردگار و مولایش سرپیچی کند و امر خدای را استجابه‌ ننماید سزای وی جهنم است- به‌ خدا پناه‌ می‌بریم از شر جهنم-
خدواند متعال می‌فرماید: «وَقُلْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ یسْتَغِیثُوا یغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا* إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً* أُوْلَئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ الأَنْهَارُ یحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَیلْبَسُونَ ثِیابًا خُضْرًا مِنْ سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَی الأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا» (الکهف/۲۹-۳۱).
ترجمه: بگو: حق (همان چیزی است که) از سوی پروردگارتان (آمده) است (و من آن را با خود آورده‌ام و برنامه من و همه مؤمنان است) پس هرکس که می‌خواهد (بدان) ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد (بدان) کافر شود. ما برای ستمگران آتشی را آماده کرده‌ایم که (از هر طرف ایشان را احاطه می‌کند و) سراپرده آن، آنان را در بر می‌گیرد، و اگر (در آن آتش سوزان) فریاد برآورند (که آب)، با آبی همچون فلز گداخته به فریادشان رسند که چهره‌ها را بریان می‌کند! چه بد نوشابه‌ای! و چه زشت منزلی! ‏ کسانی که ایمان آورده‌اند (به خدا و دین حقی که به تو وحی شده است) و کارهای شایسته کرده‌اند (پاداششان در پیشگاه آفریدگارشان محفوظ است). ما پاداش کسی را هدر نمی‌دهیم که کار نیکو کرده باشد. ‏ آنان کسانیند که بهشت جاویدان از آن ایشان است‌ ؛ بهشتی که در زیر (کاخها و درختان) آن جویبارها روان است. آنان در آنجا با دستبندهای طلا آراسته می‌شوند، و جامه‌های سبز (فاخری از انواع مختلف) حریر نازک و ضخیم می‌پوشند، در حالی که بر تختها و مبلمانها تکیه زده‌اند. (وه که این چیز موعود) چه پاداش خوبی است! و (به‌به این باغها و تختها) چه منزل و مَقَرّ زیبایی است! ‏
و نیز خدای تعالی در قرآن می‌فرماید: «یوْمَ یتَذَکَّرُ الإِنسَانُ مَا سَعَی * وَبُرِّزَتْ الْجَحِیمُ لِمَنْ یرَی* فَأَمَّا مَنْ طَغَی * وَآثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا * فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِی الْمَأْوَی* وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنْ الْهَوَی* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَی (النازعات/۳۵-۴۱).
ترجمه: ‏ در آن روز، انسان به یاد می‌آورد همه کوششها و تلاشهائی را که کرده است. ‌و دوزخ برای هر فرد بینائی، آشکار و نمایان می‌گردد (و بر کسی مخفی نمی‌ماند). ‌امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد. ‏ و زندگی دنیا را (برگزیده باشد و بر آخرت) ترجیح داده باشد. ‏ قطعاً دوزخ جایگاه (او) است. و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد، و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد. قطعاً بهشت جایگاه (او) است.
پس بدین‌تریب چه‌ کسی بنده‌ی فرمنردار خدا و رسول خدا(ص) است؟ کدام بنده‌ است که‌ به‌ عبودیت و بندگی خدای سبحان اقرار می‌نماید؟ پاسخ این سؤالات را در یادداشت‌های آینده‌ که‌ از ویژگی‌های بندگان خدا سخن خواهیم گفت- به‌ اذن خدا- خواهیم داد.
خداوند را می‌خوانیم که‌ من و شما را از بندگان راستین خود قرار دهد، براستی که‌ او چه سرور و یاور نیک و چه مددکار و کمک‌کننده خوبی است!
نویسنده‌: دکتر احمد عبدالخالق ـ استاد دانشگاه‌ بین‌المللی ویرجینای آمریکا‎
ترجمه‌: عابد ابراهیمی ـ اشنویه‌
منبع: اخوان آنلاین
منبع : پایگاه اطلاع رسانی اصلاح


همچنین مشاهده کنید