پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


لوکلزیو، در جستجوی عدالت


لوکلزیو، در جستجوی عدالت
ژان- ماری گوستاو لوکلزیو، زاده ۱۳ آوریل ۱۹۴۰ میلادی، از پدر و مادری با اصالت فرانسوی متولد شد. در هشت سالگی همراه با خانواده اش طی جنگ جهانی دوم، به دلیل پزشک بودن پدرش به نیجریه مهاجرت کرد. استعداد او از همان آغاز دوره جوانی شناخته شد. اولین رمانش در سال ۱۹۶۳ زمانی که فقط ۲۳ سال داشت، با نام «صورت جلسه» جایزه معتبر «رندو» را به دست آورد. با رمان «بیابان» به شهرت جهانی رسید. «تب» و «دادخواست» از دیگر کارهای او هستند. نوشته هایش بیان کننده حس شگفتی و جستجو درباره فرهنگ ها و کشورها است. اگرچه در اروپا چهره ای مشهور است اما به دلیل کمی آثار ترجمه شده اش به زبان انگلیسی، در ایالات متحده چندان سرشناس نیست. در کنفرانس خبری در استکهلم بیان شد که «او یک مسافر، یک شهروند جهانی است، اگر به کارهایش دقت شود، روشن می شود که او تنها یک نویسنده فرانسوی نیست، بلکه در فرهنگ های مختلفی زیسته و درباره تمدن های گوناگون تحقیق کرده است.»
مضمون بیماری قرن «maldu siecle» یکی از مهمترین مضامینی است که در ادبیات فرانسه، به ویژه در قرن های نوزدهم و بیستم، به آن پرداخته شده است. درواقع این پدیده فردی و اجتماعی که از مشخصه ها و پیامدهای جوامع رو به تحول است، از جایگاه ویژه ای در آثار لوکلزیو، نویسنده معاصر فرانسه برخوردار است. وی به عنوان یکی از افراد متعلق به جامعه متمدن و صنعتی اروپا، با وجود برخورداری از امکانات کافی، همچنان در جستجوی گمشده ای است که در تمام زوایای آثار وی به وضوح مشهود است. درواقع سرگردانی او که از میان سرگردانی شخصیت های داستانی اش به نمایش درمی آید، جستجوی ماوراء یا دنیایی دیگر است. او مدینه فاضله ای را خواستار است که به دور از همه ناملایمی ها، بی عدالتی ها و بحران هایی که بر جامعه به ظاهر متمدن اروپایی حاکم است. شخصیت های داستان های وی که عمدتا کودکان و نوجوانانند و نماد معصومیت و عطوفت به شمار می روند، رفتاری مغایر با شیوه سلوک حاکم بر جامعه دارند که این خود به نوعی بیانگر طغیان درونی آنها است. کودک آثار لوکلزیو با همجواری پاینده خود با «عناصر چهارگانه» یا «امهات اربعه» (آب، باد، خاک و آتش) به بیان آنچه در باب او در کمند کلام نمی آید، زبان جان می گشاید. درباره بررسی چگونه کشف دنیای اطراف، از آنجا که لوکلزیو کودک را گاه در دامان طبیعت و گاه در جامعه شهری تصویر می کند، دو شیوه متفاوت رخ می نماید. درواقع وی در آثارش نگاهی نو به مضمون «بیماری قرن» دارد و به دنبال شیوه های نو جهت درمان این بیماری است که بارزترین آنها جستجوی «هویت و خویشتن» است.
لوکلزیو برای انتخاب اسامی قهرمانان خود نیز از دانش ژرف بهره می جوید، نام هایی را برمی گزیند که کاملا با ساختار، روایت و دست آخر با کلیت داستان هماهنگی دارند. بدیهی است که او قبل از انتخاب اسامی مناسب برای قهرمانان خویش دست به تحقیقات متعددی زده است.
در رمان «کویر»، لوکلزیو خوشبختی را در دوری از زندگی شهرنشینی و به ظاهر متمدن، و در ارتباط مستقیم با طبیعت می داند. برای دستیابی به خوشبختی که لوکلزیو نوید آن را می دهد باید دیدگاه خود را نسبت به زندگی تغییر داد و با نگاهی کودکانه و عاری از هر نوع پیش داوری نگریست. رمان کویر دو داستان جداگانه را پی گیری می کند که کاملا با یکدیگر بی نسبت نیستند. داستان نخست حکایتی است بی پیرایه اما محصور در چارچوب زمان، و دیگری روایتی است جاودانه و ارزشمند. بخش اول زندگی بادیه نشینان صحرای غربی است که در سال های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۲ هدف هجوم استعمارگران فرانسوی قرار گرفته بودند. بخش دوم ماجرای دخترکی است از حاشیه کویر، اما این دو داستان در یک نکته مشترکند که همانا پیام آزاد زیستن است.
به گمان بسیاری از منتقدین نوشتار لوکلزیو از دو جزء کاملا متضاد تشکیل یافته است. از یک سو، نامفهوم بودن زندگی ماشینی و ناامیدی و دلزدگی از سیستم و قواعد حاکم به آن و از سویی دیگر، ستودن طبیعت و واقعیات کوچک پیرامون بشری که زندگی مکانیکی ستایش آن را به یغما برده است. در سرتاسر آثار او این دو جزء کاملا متباین با بیانی ظریف و شاعرانه و با استعاره هایی غیرمنتظره و غیرمترقبه به تصویر کشیده می شود و نوشتار او را تبدیل به نوشتاری گیرا، خودجوش، مبدع و تجربه ای کاملا منحصر به فرد می کند. به باور این منتقدین نوشتار لوکلزیو مدرن کلاسیک است، مدرن به این دلیل که ساختار و چارچوب رمان نویسی در آن کاملا فرو پاشیده می شود و کلاسیک بدین جهت که نوعی نزدیکی و قرابت عجیب با واقعیات زندگی در آن مشاهده می گردد. در این راستا نوشتار وی را می توان نوشتاری فرامدرن و یا حتی پست مدرن قلمداد کرد.
ژان- ماری گوستاو لوکلزیو، نویسنده فرانسوی که پیش از این توانسته بود جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ را به خود اختصاص دهد، این بار طی مراسمی موفق به دریافت جایزه ادبی «استیگ داگرمن» سال ۲۰۰۸ سوئد شد. تاکنون حدود ۳۰ کتاب از جمله مجموعه داستان های کوتاه و رمان های وی منتشر شده است. آکادمی نوبل این جایزه را برای آنچه: «ابداع روش های جدید در یافتن موضوع، ماجراجویی شاعرانه، هیجانات حسی و جستجوی انسانیت» خوانده شده، به این نویسنده اهدا کرده است. آکادمی نوبل همچنین او را «کاوشگر انسانیتی ماورا و مادون قلم و تمدن انسانی» خواند.
از آثار اخیر لوکلزیو می توان به «بالاسینه» در سال ۲۰۰۷ اشاره کرد که آکادمی نوبل آن را «مقاله ای در ژرفا؛ شخصی درباره تاریخ هنر فیلم سازی» خوانده است.
لوکلزیو می گوید: «احساس می کنم روی این کره خاکی ذره ای ناچیزم و ادبیات در بیان این مطلب به من کمک می کند.» و نیز معتقد است: «رمان نویس، فیلسوف نیست، متخصص زبان نیست، بلکه کسی است که می نویسد و می پرسد.»
ناهید زندی پژوه
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید