پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حیوان دست‌آموز از هر کامپیوتری هوشمند‌تر است


حیوان دست‌آموز از هر کامپیوتری هوشمند‌تر است
استیو ووزنیاک (Steve Wozniak)، به اندازه دیگر موسس شرکت اپل، استیو جابز مشهور نیست اما دو کامپیوتر شخصی Apple I و Apple II که به ترتیب در سال‌های ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ طراحی و خلق کرد جزو پرفروش‌ترین کامپیوترهای آن زمان بودند.
در مصاحبه‌ای که خواهید خواند، ووزنیاک که همین چند روز پیش در ۱۱ اوت ۵۷ ساله شد،از نحوه ملاقاتش با استیو جابز خواهد گفت و از اختراعاتی که به آنها عشق می‌ورزد و همچنین از اینکه چرا معتقد است روبات‌ها و هوش مصنوعی که قابلیت‌ تفکر داشته باشد، هرگز به وجود نمی‌آید.
▪ در اتوبیوگرافی‌تان گفته‌اید که شما و استیو جابز شخصیت‌های مکمل هم هستید؛ مانند این مورد که شما ذهن و تفکر فنی دارید و او نگاه تجاری دارد؛ یا اینکه شما خجالتی و درون‌گرا بوده‌اید و او برون‌‌گرا. چگونه و در چه زمانی برای اولین بار یکدیگر را ملاقات کردید؟
ـ سال ۱۹۷۱ دوران دانشجویی من بود که برای اولین بار با او ملاقات کردم. او هنوز دبیرستان را تمام نکرده بود. واسطه آشنایی مایک دوست مشترک بود که با اطلاع از علایق مشترک من و استیو جابز به الکترونیک و شیطنت‌های خاص جابز، ما را به هم معرفی کرد. ما هر دو عاشق الکترونیک و راه‌هایی بودیم که برای کلنجار رفتن با تراشه‌های دیجیتالی مورد استفاده قرار می‌دادیم. آن زمان افراد کمی بودند که اطلاعاتی درباره تراشه‌ها یا کاربرد و نحوه کار آنها داشته باشند. تا آن زمان من کامپیوترهای زیادی طراحی کرده بودم و به عبارتی، در طراحی کامپیوتر و الکترونیک از استیو جلوتر بودم، اما به هر حال علایق مشترک زیادی داشتیم.
هر دو ما عقاید و نگرش مستقلی درباره مسایل و موضوعات مختلف دنیا داشتیم. هر دو آنقدر با هوش بودیم که برای خودمان نظرات خاصی داشته باشیم و از روش‌های مشترک و مورد استفاده عموم در آن روزها پیروی نکنیم.
▪ شما هنوز هم دوست هستید و با یکدیگر ملاقات می‌کنید تا درباره فناوری به تبادل نظر بپردازید؟
ـ بله، ما هنوز دوستی‌مان را حفظ کرده‌ایم اما دیگر زیاد راجع به موضوعات مرتبط با فناوری با هم صحبت نمی‌کنیم.
▪ چرا اپل را ترک کردید؟
ـ من از آن دست طراحانی هستم که مایلم برای خودم و به تنهایی کارکنم، از طرفی، در حال حاضر شرکت اپل به جایگاهی رسیده که بخش های مختلف مهندسی تشکیل داده است. من هنوز هم می‌توانم هر وقت که دلم بخواهد به آنجا بروم و طرحی را اجرا کنم، اما واقعیت این است که دلم می‌خواهد کارهای واقعی و بزرگی را انجام دهم که دنیا را تغییر دهد و به خلق محصولات جدید منجر شود. با این همه باید بگویم که من اپل را ترک نکرده‌ام. من رفتم تا شرکت‌های دیگری را راه‌اندازی کنم و هنوز هم جزو کارمندان اپل هستم. من هرگز کار به عنوان یک کارمند در اپل را رها نکرده‌ام. در حال حاضر هم هنوز مقرری اندکی بابت حق ابداع و نوآوری دریافت می‌کنم.
▪ فکر می‌کنید اپل در مورد اعطانکردن مجوز سیستم عامل مکینتاش به غیر محق بود؟
ـ صحبت کردن در این باره حتی حالا و با گذشت زمان باز هم دشوار است. آی پاد را فقط با منافع مادی که برای شرکت داشته باید در نظر بگیرید. از دیگر سو، برای اینکه اپل به چنان شرکت بزرگ و مطرحی در زمینه کامپیوتر تبدیل شود، لازم بود که به مسایل مختلفی دقت و توجه شود.
اگر اپل مجوز سیستم عامل را اعطا می‌کرد، آیا ما موفق می‌شدیم، محصولاتی با کیفیت کنونی و این چنین بزرگ و با ارزش تولید کنیم؟هیچ وقت نمی‌توان با نگاه به گذشته راجع به آینده قضاوت و تصمیم‌گیری کرد که اگر کاری انجام می‌شد و یا نمی‌شد، شرایط به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.
بخش عمده‌ دارایی‌های اپل، اعتماد و ثبات مشتریانش است. این ثبات مرهون افرادی است که به گذشته اپل اعتقاد دارند و این شاید بدین خاطر باشد که اپل شرکتی بوده که همه چیز ساخته است؛ از سیستم عامل و سخت‌افزار گرفته تا ابزار دیگر و همچنین ارایه خدمات. بزرگی و قدرت‌مندی یک محصول وقتی به چشم می‌آید که ما بتوانیم بر تمامی جنبه‌های آن (به عنوان مثال کامپیوتر) احاطه داشته باشیم.
▪ شما فکر می‌کنید کار حوزه کامپیوتر تمام است؟
ـ خب سوال خوبی است. بسیاری از افراد به طور تصادفی ایده‌هایی ارایه می‌کنند. به طور طبیعی، هر انسان می‌خواهد بنا به دلایلی کاری در این دنیا انجام دهد. ببینید سعی می‌کنم با مثال و توضیحاتی در این باره پرسش‌تان را پاسخ دهم. اگر بخواهید اطلاعاتی درباره تحلیل مالی برای استفاده در شرکت‌تان داشته باشید، چه کار می‌کنید؟ یک گام در این راستا، جست و جوی اطلاعات در اینترنت با استفاده از کامپیوترتان است. با این توضیح فکر می‌کنید ما از صدای‌مان استفاده می‌کنیم و ذهن‌مان را به جای کامپیوتر برای برقراری ارتباط به کار می‌گیریم؟ پاسخ من این است: گمان نکنم. کامپیوترها یک ورودی کیبورد دارند که به افراد امکان می‌دهد پیام‌شان را بنویسند و کامپیوتر را به کار وادارند. کیبورد هم با انگشتان کار می‌کند. پس چرا باید چنین روالی تغییر کند؟
فارغ از این واقعیت که هر فرد می‌تواند به جست‌وجوی اطلاعات بپردازد و آن را از طریق اینترنت در دسترس سایر افراد در سراسر جهان بگذارد، باید گفت که کامپیوتر تنها ابزاری چند منظوره است که به عنوان واسطه ارتباطی نوع بشر با دنیا ایفای نقش می‌کند.
علاوه بر اینها، کامپیوتر کاربردهای دیگری نیز دارد؛ موسیقی، عکس، ویدیوهای خانگی ذخیره می‌کند، ایمیل ارسال می‌کند و قابلیت‌هایی دیگر از این دست.
کامپیوتر آنقدر مهم هست که شما نتوانید از این قابلیت‌ها چشم‌پوشی کنید. مورد دیگر این است که احتمالا شما با مواردی برخورد می‌کنید که مردم از ابزار متفاوتی در اینترنت استفاده می‌کنند، برخی به جای Google Calender از نرم‌افزار iCalender استفاده می‌کنند اما هر چه تعداد افرادی که از کیبورد استفاده می‌کنند، زیاد باشد باز هم نوع استفاده از آن یکسان است. بعضی‌ها می‌پرسند، آیا کامپیوترهای شخصی از گردونه رقابت خارج می‌شوند؟ باید گفت تا زمانی که شما کامپیوتر دارید. کاراترین ابزار در ارتباط با دنیا را نیز در اختیار دارید. هنگامی که به نقطه‌ای برسید که دسترسی به همه چیز از جمله ابزار مختلف را از طریق اینترنت امکان پذیر بدانید، آنگاه می‌توانید از کامپیوتر هر کس در هر جا که باشید استفاده کنید.
اما باید آگاه باشید که نمی‌توانید از تلفن برای انجام تمامی این کارها استفاده کنید.
▪ شما در اتوبیوگرافی‌تان از خود به‌عنوان یک مهندس و یک مخترع نام برده‌اید. جدیدترین اختراع‌تان چیست؟
ـ جدیدترین اختراع من، برنامه‌ریز کلیدی Segway است. Segway یک دستگاه حمل و نقل دوچرخ است که به‌طور خودکار تنظیم می‌شود. البته این طرح بزرگی نبود اما آن را با استانداردهایی که در گذشته مورد استفاده قرار می‌دادم، به انجام رساندم.چندسال پیش در شرکت نوپایی که داشتم، سیستم‌ردیابی GPS طراحی ‌کردم.خیلی وقت پیش در اواخر دهه ۱۹۸۰ نیز یک دستگاه کنترل از راه دور طراحی کرده بودم که در واقع اولین نمونه در تمام دنیا بود.
▪ کدام‌یک از اختراعات‌تان را بیش از بقیه دوست دارید، Apple I یا Apple II را؟
ـ نمی‌دانم باور می‌‌کنید یا نه، اما در میان طرح‌هایی که انجام داده‌ام، برنامه کلیدی Segway را بیش از همه دوست دارم. البته به فلاپی درایوی که برای Apple II طراحی کردم نیز علاقه زیادی دارم. فلاپی درایو را با سرعت غیرقابل باوری طراحی کردم که البته با آنچه دیگران ارایه کرده بودند، بسیار تفاوت داشت.این محصول را تا حد امکان، کامل و بی‌نقص طراحی کردم.
بی‌اغراق باید بگویم که Apple II بزرگ‌ترین اختراع من بوده است. من ایده‌های عجیب و غریبی درباره نحوه انجام کارهای پیچیده به شکلی ساده و با هزینه پایین داشته و دارم که البته تمامی این اتفاقات تنها در یک کامپیوتر به وقوع می‌پیوندد؛ ایده‌هایی که هیچ‌کس انتظارشان را ندارد و به نوعی سرنوشت و چگونگی آینده PCها را رقم می‌زنند. آن اختراع در کنار اختراع Apple I دنیای کامپیوترها را با آن قاب‌ها و صفحه‌های سرد و بی‌روح‌شان متحول کرد؛ تغییری که اتفاق افتاد و هرگز دنیا به پیش از آن برنمی‌گردد.
من برای Apple I یک پایانه ویدیو هم طراحی کردم که امکان دسترسی به آرپانت (به نوعی، پدر اینترنت) را فراهم می‌کرد.طراحی بازی ویدیویی برای آتاری در یک زمان بسیار بسیار کوتاه، طراحی "Blue Boxes" که برقراری تماس رایگان در سراسر دنیا با انتقال لحن صدا به تلفن را امکان‌پذیر می‌ساخت و طراحی تراشه ماشین‌حساب برای ماشین‌حساب‌های صنعتی HP از دیگر فعالیت‌های من در گذشته بوده است.
می‌توانم فهرست بلندبالایی از فعالیت‌های دیگرم را به شما ارایه دهم که البته کار دشواری است. به هر حال من یک زندگی کاملا فنی و مهندسی را پشت سر گذاشته‌ام.
▪ شنیده‌ام که شما به علم روباتیک نیز علاقه‌مندید، درست است؟
ـ بله، علاقه‌مندم.
من شخصا معتقدم که برخی روبات‌ها واقعا ترسناک هستند، به ویژه آنهایی که برای وزارت دفاع طراحی می‌شوند. شما چطور فکر می‌کنید؟ آیا عصر ترمیناتور یا عصر ماشین‌های هوشمند آغاز شده است؟
شروع شده است اما به کندی پیش می‌رود. دستگاه‌هایی که راه می‌روند به تجهیزات خاصی نیازمندند.
غیرممکن است، بتوان شکل راه رفتن انسان را شبیه‌سازی کرد. هر کدام از روبات‌هایی که در حال حاضر وجود دارند یک کار به‌خصوص را به خوبی انجام می‌دهند اما محال است روباتی ساخته شود که بتواند یک فنجان قهوه درست کند. من که نمی‌توانم وقوع چنین اتفاقی را باور کنم.
▪ امیدوارم حق با شما باشد.
ـ فقط کافی است به مراحلی که برای تهیه قهوه لازم است فکر کنید. حداقل ۱۰ یا ۲۰ سال طول می‌کشد تا فرد یاد بگیرد یک قهوه درست و حسابی آماده کند. بنابراین اگر بخواهیم که کامپیوتر دقیقا مانند انسان قهوه درست کند باید از همان روش آموزش پیروی کند، یعنی داخل خانه راه برود (که لازمه آن یک سیستم بصری نوری است)، در را درست باز کند، از راهی که به اشتباه رفته، باز گردد، راه آشپزخانه را پیدا کند و وسیله‌ای که باید قهوه جوش باشد را از سایر وسایل تشخیص دهد.نمی‌توان چنین فعالیت‌هایی را برنامه‌ریزی کرد، باید آنها را آموخت و شاید باید نگاه کرد که دیگران چطور قهوه درست می‌کنند.چنین فرآیندی، منطقی است که خرد انسانی به کار می‌بندد تا یک فنجان قهوه درست کند.ما هرگز و هیچ‌وقت هوش مصنوعی نخواهیم داشت. برای مثال باید بگویم که حیوان دست‌آموز و خانگی شما از هر کامپیوتری هوشمندتر است.
▪ آیا هیچ رویای تحقق نیافته‌ای دارید، مثلا اینکه نوه داشته باشید؟ اگر نوه می‌داشتید چه خصایل و ارزش‌هایی را به آنها می‌آموختید؟
ـ من ۳ فرزند دارم و به شدت مراقبم که باتوجه به علایق و خواسته‌های خودم بر ارزش‌های آنها تاثیر نگذارم. دلم می‌خواهد مهربان باشند، با دیگران ارتباط برقرار کنند و تجربیات ویژه خودشان را داشته باشند. من کمک می‌کنم آنها به چنین مسیرهایی هدایت شوند. خود من با چنین روشی پرورش یافتم و معتقدم که بهترین روش برای تربیت فرزندانم است.در ضمن باید بگوم که چندان دور نیست که نوه‌دار نیز بشوم.
▪ باز هم سوال قبلی‌ام را تکرار می‌کنم. آیا آرزوی برآورده‌نشده‌ای دارید؟
ـ دلم می‌خواهد در بازی Tetris، ۷۵۰ هزار امتیاز به‌دست بیاورم (می‌خندد). یک رویای قدیمی هم دارم، اینکه یک خانه که از کارآیی انرژی بسیار بسیار بالایی برخوردار باشد برای خودم بسازم.البته این آرزو چندان دور هم نیست و به‌زودی محقق می‌شود. با استفاده از الوارهای مناسب و خاص که مانند وسایل سردکننده یا گرم‌کننده عمل‌ می‌کنند و نیز برخی روش‌های دیگر این کار امکان‌پذیر می‌شود.
مثلا اینکه این الوارها چگونه کنار هم قرار گیرند تا مادام‌العمر انرژی داشته باشید و مجبور نباشید از وسایل مولد انرژی در خانه استفاده کنید.من عاشق این ایده هستم. دقیقا مانند همان روشی است که قبلا برای ساخت کامپیوترها به کار گرفته‌ام. بسیار مایلم که خودم چنین خانه‌ای را بسازم. این خانه به‌زودی ساخته می‌شود؛ تابستان امسال یا تابستان آینده، اما چندان دیرتر از اینها نخواهد بود.
ترجمه:شیما حکیمی
منبع : روزنامه فناوران


همچنین مشاهده کنید