چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

آنکه باد بکارد، توفان درو خواهد کرد


آنکه باد بکارد، توفان درو خواهد کرد
در موضوع تقلب علمی، با دو رویکرد می‌توان وارد بحث شد. رویکرد اول یک رویکرد تربیتی و اخلاقی است. در این رویکرد آنچه مورد توجه است بخش اخلاق علمی، رعایت سنت‌های علمی، تربیت علمی و بلوغ علمی است که ذیلا به اجمال به این مفاهیم، می‌پردازیم...
مقصود از اخلاق علمی، پایبندی به موازینی است که به تدریج در جامعه علمی شکل گرفته تا از تخلفات اخلاقی، از جمله تقلب و عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی افراد جلوگیری شود. سنت‌های علمی نیز پاره‌ای از قراردادهای نوشته و نانوشته‌ای است که در جامعه علمی به یک هنجار تبدیل شده است. این سنت‌ها برآنند که به نحوی از رفتارهای ناهنجار در جامعه علمی جلوگیری نمایند. برای مثال یکی از سنت‌های مورد قبول جامعه علمی، اعتماد است. اگر کسی یا کسانی از این اعتماد سوءاستفاده کنند و یا مرزهای آن را مخدوش کنند، دچار نوعی ناهنجاری علمی شده‌اند.
نمونه این افراد کسانی هستند که برای مثال، هم‌زمان یک مقاله را برای چند مجله ارسال می‌کنند. در حالی که امروز هر محقق جوانی می‌داند که این کار برخلاف سنت‌های رایج علمی پذیرفته شده است و اگر کسی یا کسانی این کار را انجام دهند و هم‌زمان مقاله‌ای را برای دو یا چند مجله علمی ارسال کنند و اتفاقا در هر دو مجله پذیرفته شود، شما ملاحظه خواهید کرد که چگونه مرزهای اعتماد در جامعه علمی که نتیجه عدم تبعیت از یک سنت پذیرفته شده علمی براساس اعتماد است، در هم خواهید ریخت.
اما در مورد تربیت علمی باید به نحوه پرورش یک محقق و پژوهش اشاره کرد. اینکه پژوهشگران در چه محیطی تربیت علمی یافته‌اند و نزد چه کسانی شاگردی کرده‌اند و خلاصه اینکه به هنگام رشد و نمو علمی خویش تا چه حد مهارت و کارایی یافته‌اند. تقلب‌های علمی معمولا توسط کسانی رخ می‌دهد که تربیت علمی صحیحی نداشته‌اند.
بلوغ علمی فرآیندی است که یک پژوهشگر در طی سالیان درازی از تحقیق و پژوهش به آن دست می‌یابد و براساس همین بلوغ اعتبار پیدا می‌کند، مقاله منتشر می‌کند، به داوری مقالات می‌پردازد و... کسانی که این بلوغ علمی را طی نکرده‌اند و می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بپیمایند، متاسفانه از جمله کسانی هستند که بیشتر به تقلب و تخلف علمی آلوده می‌شوند.
● رویکرد اجتماعی
رویکرد دوم در بررسی تخلفات و تقلب علمی، رویکردی اجتماعی است.
در این رویکرد افراد متقلب و متخلف نه اینکه گناهکار شناخته نشوند، اما گفته می‌شود که آنها نیز خود قربانیان سیاست‌هایی هستند که در یک جامعه به مرور زمان شکل گرفته است.
در این رویکرد که عمدتا بر ریشه‌یابی تقلبات و تخلفات علمی استوار است، گفته می‌شود اولا نظام اطلاع‌رسانی صحیحی در مورد پدیده‌های علمی وجود ندارد. برای مثال روزی ملاحظه می‌کنید که نوشتن دو فصل از یک کتاب که توسط یک ناشر بین‌المللی منتشر خواهد شد به عنوان یک موفقیت بزرگ علمی بر صفحه اول رسانه ‌نقش می‌بندد، لذا کسانی فکر می‌کنند که این یک موفقیت بی‌نظیر است. این امر آنها را وسوسه می‌کند تا شاید نام آنها نیز بر صفحه اول رسانه‌ها نقش ببندد و چون توانایی چنین کاری را ندارند، با کمال تأسف به تقلب، کپی‌برداری و هر عمل زشت دیگری از جمله استخدام مترجم، نویسنده و تحلیل‌گر می‌پردازند تا شاید به چنین مقصودی دست یابند.
ثانیا کسی یا کسانی به عمد و با هدف‌های معین تلاش می‌کنند به علت حضور در مراکز قدرت و ثروت و تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری، نوعی برنامه‌ریزی کنند تا آنچه را که خود به آن دست یافته‌اند، ملاک و ضابطه ارزشگذاری باشد و لذا از آنجا که این ارزش‌گذاری‌های کاذب و نادرست و غیرعلمی ملاک بسیاری از امتیازات، چه امتیازات معنوی و چه امتیازات مادی در جامعه می‌شود، عده‌ای بدون آنکه بدانند در این دام گرفتار می‌شوند و به تقلب و تخلف علمی روی می‌آورند، بدون آنکه خود بدانند چه می‌کنند. در حالی که صحنه‌گردان و مسببان اصلی این نابسامانی علمی کسانی هستند که با اعمال ضوابط و قوانین نادرست و نابه‌جا و غیرعلمی عده‌ای را به این سمت سوق می‌دهند.
اما مساله سوم در این رویکرد یا در این نوع بررسی، وجود یک نوع نابرابری و بی‌عدالتی در صحنه‌های علمی یک جامعه است. وقتی عالمان واقعی و دانشمندان و پژوهشگران سختکوش مورد فراموشی قرار می‌گیرند و آنها که از ادب علمی محروم‌اند خود را در صفوف مقدم نشان می‌دهند و جا می‌زنند، این عمل یا این فرآیند خود به خود به فرآیند پرورش متقلب و متخلف علمی منجر خواهد شد.
علاوه بر این دو رویکرد که مورد اشاره قرار گرفت و برای هر یک از آنها نیز شقوقی مطرح شد، به این نکته نیز باید اشاره کنیم که متاسفانه در جامعه ما فضایی به وجود آمده است که تشخیص سره از ناسره را بسیار دشوار و مشکل کرده است. شاید این امر هم خود بر پیچیدگی موضوع تقلب و تخلف در فضای علمی افزوده باشد. به هر حال آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که باید بدانیم: «هر که باد بکارد توفان درو خواهد کرد.» فراموش نکنیم آنچه که گفته شد، تنها به جامعه ما اختصاص ندارد، بلکه همه جوامع، حتی جوامع پیشرفته نیز دچار چنین مشکلاتی بوده و هستند. مهم این است که ما بتوانیم با این‌گونه ناهنجاری‌های بدون افراط و تفریط، برخوردی منطقی داشته باشیم.
نه آنچنان که تخلف و تقلب علمی را امری ساده بینگاریم و نه آنچنان که تقلب و تخلف علمی را به سان مرگ و نیستی علم تلقی کنیم. علاوه بر این، دو مرکز مهم در تصحیح و اصلاح و جلوگیری از ریشه‌های چنین پدیده زشت و غیراخلاقی می‌توانند اقدام کنند. اول دانشگاه‌ها و اساتید آن که باید محققانی تربیت کنند که همراه علم و دانش، اخلاق را نیز بیاموزند و تربیت علمی پیدا کنند و دوم رسانه‌ها که نقش بسیار تعیین‌کننده و حساس در این زمینه دارند.
اول اینکه از کاه کوه نسازند، و دوم اینکه محققان و پژوهشگران واقعی عرصه علم و دانش را جستجو کنند و معرفی کنند و سوم اینکه در این زمینه‌ها با اهل فن و صاحب‌نظر و خبره مشورت کنند. رسانه‌ها در این زمینه‌ها باید حساس باشند و امور خود را به افراد بی‌تجربه و بی‌اطلاع نسپارند. همه آنچه که گفته شد در کنار سایر نکاتی که دیگر اساتید و محققان گفته‌اند تا حدودی می‌تواند ما را از این پدیده زشت دور نگاه دارد.
ان‌شاءا....
دکتر علی منتظری و دکتر احمدرضا مرادی
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید