پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

میرزا آقاخان نوری و اسرار محرمانه


میرزا آقاخان نوری و اسرار محرمانه
میرزا نصرالله خان نوری معروف به میرزا آقاخان ملقب به اعتمادالدوله یکی از رجال دوره قاجار فرزند میرزا اسدالله خان نوری در سال ۱۲۲۲ ق متولد شد. مدت سی و سه سال (۱۲۴۲ ـ ۱۲۷۵ ق) در دربار سه تن از پادشاهان (فتحعلی شاه، محمد شاه، ناصرالدین شاه) مشاغل و مناصبی چون وزارت لشکر (وزارت جنگ) و صدراعظمی را عهده دار بود. در سال ۱۲۴۳ ق با سمت لشکر نویسی وارد خدمت دربار فتحعلی شاه گردید. چون جوانی باهوش، موقع شناس و چرب زبان بود به تدریج در دربار ترقی کرد و به لشکر نویس باشی ارتقا پیدا نمود. در زمان محمد شاه همچنان سمت خود را حفظ نمود و از آنجا که به مقام خود اهمیت می‌داد عنوان لشکر نویس باشی را به وزارت لشکر تبدیل نمود. ۱
سفارت انگلیس از اواسط سلطنت محمد شاه با عده‌ای از درباریان و دولتمردان تماس نزدیک برقرار کرد و سعی داشت عواملی برای نفوذ در دستگاه حکومت جمع آوری نماید یکی از این عوامل میرزا آقا خان نوری بود که در مدت کوتاهی جزء عمال انگلیسیها در ایران درآمد و حتی تابعیت انگلستان را نیز پذیرفت. وی از دوران محمد شاه تحریکات خود را برای به دست آوردن صدارت آغاز کرد و برای رسیدن به هدف، خود را در حلقه دوستان و یاران مهدعلیا (همسر محمد شاه) قرار داد و واسطه بین او و سفارت انگلیس شد.
رابطه مهدعلیا با میرزا به تدریج تا آنجا کشیده شد که هر چه در اندرون شاه می‌گذشت مهدعلیا به آقاخان اطلاع می‌داد و او نیز ماجرا را به اطلاع سفارت انگلیس می‌رساند. چنانچه در اسناد وزارت خارجه انگلیس آمده، میرزا اسرار محرمانه دولتی را اعم از آنچه مربوط به امور داخلی و تصمیمات مملکتی بود و یا مذاکرات فیمابین شاه و صدراعظم و سایر سفرا را به وزیر مختار انگلیس گزارش می‌داد.
آقاخان به دلیل اینکه فردی جاه طلب بود و به مقام و شغل وزارت جنگ قانع نبود به تحرکات و دسایس علیه حاج میرزا آقاسی (صدراعظم) دامن می‌زد و از آنجایی که صدراعظم از توطئه‌های او آگاه بود در یکی از شبها هنگام خروج از سفارت انگلیس دستگیر و با کسب اجازه از شاه به کاشان تبعید شد. پس از مرگ محمدشاه و عزل آقاسی از صدرات، میرزا نصرالله از کاشان به تهران آمد، ولی چون مورد مؤاخذه امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه قرار گرفت و امر صدراعظم به بازگشت وی بود لذا به سفارت انگلیس رفت و خود را در پناه سفارت جای داد. کاردار سفارت نیز طی تماس با مهدعلیا او را واسطه قرار داد تا اجازه اقامت او را در تهران بگیرد. وساطت کاردار و صاحب منصبان سفارت نتیجه مثبت داشت و مهدعلیا دستور داد میرزا را از سفارت به قصر بازگردانند.
حمایت جدی سفارت از نوری سبب ‌شد تا شاه و امیر کبیر نتوانند او را از تهران طرد کنند و یا موجبات قطع ارتباط او و سفارت را فراهم آورند. به طوری که وقتی کار جاسوسی آقاخان بالا گرفت میرزا تقی خان در صدد برآمد او را مجازات و تبعید نماید. این بار نیز وزیر مختار انگلیس رسمی و به طور علنی به یاری وی شتافت و با ارائه سند رسمی تحت الحمایگی و تابعیت انگلستان او را از زندان و تبعید نجات داد.
در دوران ناصرالدین شاه توطئه‌های میرزا شدت یافت و سرانجام دسیسه‌های وی با همدستی مهد علیا و حمایت همه جانبه دولت انگلستان به نتیجه رسید و روز ۲۵ محرم ۱۲۶۸ ق میرزا تقی خان امیر کبیر از صدارت عزل گردید و آقا خان نوری به جای وی منصوب شد.۲ پس از استقرار تلاش خود را برای از بین بردن امیرکبیر به کار گرفت و خیلی زود آن را به مرحله اجرا درآورد. آنگاه دست به تغییرات وسیعی در سطح مملکت زد و تمام مشاغل و مناصب مهم مملکتی را به فرزندان و بستگان خود اختصاص داد و غالباً شاه را به عیش و لهو و لعب ترغیب می‌کرد.
از نتایج از میان بردن امیر کبیر و روی کار آمدن نوری ابتدا موافقتنامه ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۳م بود که مشارالیه با نایب سرهنگ یوستین شیل وزیر مختار انگلستان در دربار ایران بست و قبول کرد که دولت ایران از حق قشونکشی به هرات ممنوع باشد و در سال ۱۲۷۳ ق با تبانی قبلی با دولت انگلستان جنگ انگلستان و ایران را راه انداخت، بدین ترتیب که بدون مطالعه و پیش بینیهای لازم در اواخر ۱۲۷۲ ق به هرات لشکر کشید و آنجا را در اوایل ۱۲۷۳ق تسخیر نمود. بعد از آن انگلستان به ایران اعلام جنگ داد و بسیاری از بنادر و جزایر ایران را تصرف کرد و قشون ایران بدون هیچ گونه مقاومت جدی در همه جا شکست خورد.
پس از شکست در تمام جبهه‌ها معاهده ننگین پاریس ۱۲۷۳ ق/۱۸۵۶ را به امضا رساند. به موجب این معاهده قسمت زیادی منجمله هرات از ایران جدا شد و دولت ایران به نمایندگی صدراعظم خیانتکار خویش از تمام حقوق حقه خود به موجب معاهده مزبور به کلی صرفنظر نمود.
دوران صدارت اعتمادالدوله برای انگلستان دوره پیشرفت و تحکیم نفوذ سیاسی، نظامی و اقتصادی بود. و از آنجا که حداکثر استفاده را از او کرده بودند و دیگر به وجود او احتیاجی نداشتند دست از حمایت وی کشیدند و از طرف دیگر مخالفان سرسخت او توانستند شاه را راضی به برکناری او نمایند.۳ سرانجام پس از هفت سال صدراعظمی در ۱۲۷۵ق از صدارت عزل شد و مدت شش سال در تبعید (یزد، اصفهان، قم) به سر برد و عاقبت در ۱۲۸۱ ق در سن پنجاه و نه سالگی در قم وفات کرد. جنازه اش را به کربلا بردند و در مسجد شیخ العراقین دفن نمودند.۴
طاهره شکوهی
۱. مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، تهران: زورا، ۱۳۴۷، ص ۳۶۳ـ ۳۶۴.
۲. اسماعیل رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، [بی جا: بی نا]، ۱۳۴۷، ص ۲۵۰ـ ۲۵۵.
۳. مهدی بامداد، ج۴، ص ۳۷۳، ۳۶۸ـ ۳۶۹.
۴. اسماعیل رائین، ص ۲۸۰.
منبع : ماهنامه بهارستان


همچنین مشاهده کنید