سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چرا و چگونه عبادت کنیم؟


چرا و چگونه عبادت کنیم؟
در مقاله حاضر نویسنده با تشریح مفهوم عام و خاص عبادت درمقام بررسی جایگاه و ارزش عبادت وعبودیت، از خودسازی به عنوان مقدمه همه عبادات یاد کرده و شاخصه اعمال عبادی را وجه الله و برای رضای حق بودن معرفی نموده است. وی همچنین عبادت را مفهومی اجتماعی دانسته که موجب می شود هرگونه مصداق عبادت تنها از راه اجتماع فراهم شود. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
● توحید و خدامحوری، اساس هستی
اساس تحلیل قرآن از هستی بر خدا محوری استوار است و توحید، محور و نقطه مرکزی در همه تحلیل ها و تبیین های قرآنی است. بر این اساس عبادت نیز به معنای محور یافتن خداوند در مناسبات انسان و خداست. به سخن دیگر عبادت در تحلیل قرآنی، تنظیم مناسبات و رابطه انسان و خداست که این چیزی جز تنظیم مناسبات انسان با همه هستی نیست؛ زیرا در بینش قرآنی همه هستی آفریده خداوند و مظاهر و شئون او هستند. بنابراین هرگاه از عبادت و عبودیت سخنی به میان می آید مراد تبیین و تنظیم رابطه انسان با همه هستی است.
این معنای پیش گفته اختصاصی به عبادت به معنای عام ندارد بلکه حتی در عبادات محض و خاص چون نماز و دعا نیز این معنا صادق است؛ زیرا درآن ها نیز مسئله «دیگری» به شکل محوری مطرح می باشد و واژگان نماز و شکل اجرای آن در بهترین حالات آن بر «دیگری» تاکید دارد. از این رو در سوره فاتحه الکتاب که بخش اصلی نماز را تشکیل می دهد واژگان به شکل جمع مانند تنها تو را می پرستیم و یا تنها از تو یاری و استعانت می جوییم آمده و نماز جماعت مورد تاکید قرار گرفته است. لذا می توان به یقین گفت که نگرش اسلام به مسایل حتی عبادات صرف و محض، جمعی و اجتماعی و در برگیرنده عنصر «دیگری» است.
اگر خداوند درآیه ۵۶ سوره ذاریات می فرماید: ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون؛ جنیان و انسان ها را جز برای عبادت خود نیافریدم، به این معناست که هدف از آفرینش این دو گروه از بندگان عاقل و خردمند و مختار جز عبادت خداوندگاری نیست و این معنا با توجه مفهوم عبادت در آیات قرآنی، ارتباط تنگاتنگ میان انسان و جن از یک سو و دیگر موجودات را نمایان می کند.
به عنوان نمونه از جمله امور عبادی مورد تاکید آیات قرآنی انفاق و احسان به دیگری است که بیانگر ارتباط محکم و استوار میان انسان مکلف با دیگری است. این دیگری هرچند که ظاهراً به نظر می رسد در دایره تنگ انسان ها قرار می گیرد ولی با تامل و دقت در آیات قرآنی می توان دریافت که مراد از آن امری فراتر از این دایره محدود می باشد و شامل احسان و انفاق به همه آفریده های خداوند از جمله جانوران و گیاهان است. از این رو درروایات تفسیری و تبیینی، حوزه انفاق و احسان آنچنان وسیع بیان شده که شامل آبیاری درختان و کمک و یاری به حیوانات و تغذیه و مراقبت و مواظبت از آنها نیز می شود.
اصولاً در بینش قرآنی هدف از آفرینش انسان و جن چیزی جز عبادت خالق نیست.
عبادت و عبودیت نیز مفهومی عام است که معنی بندگی را در بر دارد. این بندگی گاهی جنبه عام و کلی می گیرد و گاهی مفهوم خاص از آن منظور نظر است که شامل عبادت مصرح چون نماز و روزه و غیره است.
انسان مومن کسی است که تمام اعمال و حرکات خود را در جهت وجه اللهی و برای رضای خدا بودن قرار می دهد و لذا تمام کارهایش عبادت به معنی عام آن محسوب می شود.
و در میان تمام کارهایی که بنده انجام می دهد و برای او عبادت محسوب می شود، خدمت به خلق در رأس همه آنهاست.
انسان مومن آن است که در پس هر آفریده ای، آفریدگارش را می بیند و در خدمت به هر آفریده ای، عبودیت و عبادت خالق خویش را می جوید. از این رو می توان گفت که عبادت در مفهوم قرآنی ارتباط تنگاتنگی با نحوه تعامل با خود (به عنوان یکی از آفریده های آفریدگار هستی) و دیگری به عنوان آفریده های خداوندگاری دارد.
● اهمیت خدمت به خلق
بر این اساس می توان این نتیجه ابتدایی را گرفت که خدمت به خلق و آفریده ها شکل برجسته عبادت خالق و آفریدگار هستی است و آن چه وظیفه و تکلیف همگانی و عمومی انس و جن است خدمت به آفریده های خداوندی است زیرا انسان در بینش و تحلیل قرآنی خلیفه خداوند در زمین است که به عنوان وظیفه و تکلیفی از سوی خداوند باید در مسیر آبادانی آن حرکت کند و بستر مناسبی را برای دست یابی هر آفریده به سوی کمال لایق و شایسته آن فراهم سازد. از این رو خداوند در آیه ۶۱ سوره هود می فرماید: هو أنشاکم من الأرض و استعمرکم فیها؛ او خداوندی است که شما را از زمین ایجاد کرد و برای آبادانی در زمین به کار گرفت.
براساس این تحلیل قرآنی می توان گفت که هرگونه دوری از خدمت به آفریده های زمینی خداوند و آسیب رسانی به آنها به معنای مخالفت با وظیفه و تکلیفی است که خداوند برعهده انسان گذاشته است. اگر خداوند در آیه ۴۱ سوره روم می فرماید: «ظهر الفساد فی البر
و البحر بما کسبت أیدی الناس؛ فساد در خشکی و دریا به سبب فعالیت های انسانی ظاهر شد، به معنای آن است که فعالیت های مخالف جریان کمالی هستی و دوری از عبادت واقعی موجب شده که محیط زیست موجودات و آفریده های هستی در زمین با خطر مواجه شود و انسان برخلاف وظیفه و تکلیف خویش به جای یاری به موجودات و انفاق و احسان به آنها در جهت مخالف حرکت کرده و به جای آبادانی به تخریب زمین اقدام کند. بنابراین انسان ها با این حرکت مخالف جریان کمالی هستی، از جرگه عبادت کنندگان بیرون می روند.
● جایگاه و ارزش عبادت و عبودیت
عبادت در آموزه های قرآنی در شبکه ای از مفاهیم کلیدی قرآن قرار می گیرند معانی ای چون توحید، عبادت، تقوا، انسان کامل، صراط مستقیم و مانند آن هنگامی که در کنار هم به دقت قرار گیرند تصویری کامل از هستی و علل وجودی و بقایی آن ارائه می دهند توحید بیانگر آن است که هستی، مخلوق خدای یگانه ای است که جهان را ایجاد و آن را ربوبیت و پروردگاری می کند تا هر چیزی در سیر تکاملی خویش به کمال شایسته خود دست یابد. عبادت به معنای شناخت خود و خدا و هستی در مقام نظر و حرکت در مسیر کمالی و صراط مستقیم دست یابی به مقام انسان کامل و خلیفه الهی است که از راه تقوای الهی می گذرد.
بنابراین عبادت در تحلیل قرآنی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. برخی از اندیشمندان، درباره عبادت گفته اند: شخص هرگاه خود و خدا و نیز هستی را درک کرد می فهمد که هر چیزی آفریده ای از آفریده های خداوندی است و چون این مفهوم را درک کرد، پیش از آن که چیزی را ببیند خدا را پیش و پس و همراه آن یافته است. این همان معنای دیگر نشانه و آیت بودن هرچیزی است.
از آن جایی که انسان برای عبادت آفریده شده (ذاریات آیه۵۶) و عبادت بی شناخت مفهوم آیت و نشانه خدابودن هرچیزی، تحقق نمی یابد هر کسی که می خواهد عبادت کند می بایست جایگاه هر چیزی را این گونه بشناسد و بدان ایمان و باور داشته باشد. از سویی از آن جایی که انسان به عنوان خلیفه خداوندی آفریده شده (بقره آیه ۳۰) می بایست در مقام خلافت به پرورش و ربوبیت طولی هر چیزی بپردازد؛ زیرا انسان تنها خلیفه خدا در مقام ربوبی است نه الوهی؛ چرا که الوهیت اختصاص به خداوند داشته و منحصر در اوست و آن چه انسان از خداوند به جانشینی در زمین عمل می کند و مأمور آن است مقام ربوبیت طولی از خداوند است. بنابراین می توان از دو آیه ۵۶ سوره ذاریات و آیه ۳۰ سوره بقره به این نتیجه رسید که مفهوم عبودیت و ربوبیت یکی است و هر دو هر چند دو لفظ متفاوتند ولی مفهوم یگانه ای را انتقال می دهند؛ چون اگر هدف از خلقت آدمی، خلافت از ربوبیت الهی باشد (بقره آیه ۳۰) و هدف از آفرینش آدمی، عبودیت خداوندی باشد (ذاریات آیه ۵۶) بنابراین می بایست گفت که عبودیت و ربوبیت در آیات قرآنی مفهوم یگانه ای است. از این رو در روایات تفسیری آمده است: العبودیه کنهه الربوبیه؛ کنه و ذات مفهوم عبودیت خداوندی همان ربوبیت از خداوند است.
بر این اساس می توان در تفسیر عبودیت خداوند گفت که مراد همان ربوبیت انسان از ناحیه خداوند می باشد. اگر این معنای باطن و حقیقی و واقعی عبودیت است، این پرسش مطرح می شود که چگونه خداوند را عبودیت کنیم؟
به سخن دیگر چون خداوند انسان را به عنوان خلیفه آفریده است تا از قرارگاه زمین به جانشینی او در هستی خلافت کرده و به عنوان خلیفه از مقام ربوبیت خداوندی عمل کند و هر چیزی را بپروراند و به کمال شایسته آن برساند، پس عبودیت وی در مقام ربوبیت معنا و مفهوم می یابد. بنابراین بر انسان است که در مقام ربوبیت طولی خداوند نشسته و به حکم عبودیت، همه هستی را ربوبیت کرده و آنها را به کمال لایق و شایسته برساند.
اکنون این پرسش و یا شبهه به شکل دیگر خودرا مطرح می سازد که اگر مفهوم واقعی و حقیقی عبودیت خدا همان ربوبیت از جانب اوست، چرا در آیات قرآنی و آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، عبودیت شامل اموری است که به نظر می رسد بیرون از چارچوب تعریف پیش گفته است؟ به عنوان نمونه نماز خواندن و یا روزه گرفتن و یا دیگر امور عبادی صرف برای چه انجام می شود و این چه نقشی در مقام عبودیت به مفهوم ربوبیت انسانی و پروردگاری وی دارد؟
به عبارت دیگر اگر مفهوم عبودیت همان ربوبیت طولی از خداوند است پس باید تنها به اموری پرداخته شود که مرتبط با حوزه پروردگاری و ربوبیت طولی از خط و خلافت از مقام ربوبیت است و بر این اساس تنها فعالیت ها و اعمالی به مفهوم عبادت خواهد بود که به کار خلق بخورد و آنان را به کمال شایسته ایشان برساند. بر این اساس در تعریف عبادت می توان ادعا کرد که: عبادت به جز خدمت خلق نیست؛ زیرا در خدمت خلق خداست که انسان به وظیفه خلافت از ربوبیت خداوندی اقدام می کند و هر چیزی را به کمال لایق و شایسته خویش می رساند.
در صورت درست بودن این اشکال و شبهه هر گونه عملی که بیرون از دایره ربوبیت و پروردگاری آدمی باشد نه تنها در دایره مسئولیت ها و مأموریت آدمی قرار نمی گیرد بلکه نمی توان آن را عبادت واقعی خواند. ولذا نماز و روزه و دیگر اعمال شخصی و فردی نمی تواند عبادت باشد و از دایره عبادت بیرون می رود و در حوزه دیگر قرار می گیرد.
در پاسخ به این اشکال و شبهه باید گفت در تفسیری که از عبودیت و مفهوم واقعی آن ارائه شده نه تنها عبودیت محض مانند نماز و روزه و اعمال دیگر شخصی، جزو عبودیت و مفهوم واقعی آن است بلکه مأموریت نخست و اصلی آدمی همین قسم از اعمال و عبادات است. بنابراین می بایست در عبارت سعدی عارف شیرین سخن نوعی تصرف به ویژه در مفهوم خلق شود تا دایره آن از محدوده «دیگری» به همگان تبدیل شود. البته نقصی در شعر سعدی نیست؛ زیرا او از واژه خلق سود جسته است که مفهوم پیش گفته را به خوبی می رساند ولی تنگناهای فهم ما نتوانسته است به عمق و ژرفای شعر او برسد.
● خودسازی انسان رأس همه عبادات
تحلیل مطلب آن است که خلق واژه ای است که از ارتباط درونی خود را با خالقیت و مخلوقیت بیان می کند. هرگونه این واژه به کار رود مفهوم متضمن آن وجود خالقی در یک طرف و مخلوقی در سوی دیگر آن است. واژه فارسی آفریده نیز بیانگر وجود آفریدگان و آفریده شده است.
اگر فرض بر آن است که عبودیت به مفهوم واقعی آن ربوبیت طولی از خداوند و خلافت در این حوزه است، این معنا به خوبی از آن به دست می آید که هر انسانی خود نیز به عنوان مخلوق و آفریده موظف است که پیش از ربوبیت دیگری به ربوبیت و پرورش خویش اقدام کند. از این رو در آیات قرآنی خودسازی و تکامل ذاتی شخصی بر دیگر سازی مقدم شده است و جهاد با نفس به عنوان جهاد اکبر شناخته و معرفی شده است و در سوره عصر نیز پس از آن که همگان را در خسران معرفی می کند تنها کسانی را رسته از خسران معرفی می کند که نخست به خودسازی اقدام کرده و سپس به دیگر سازی می پردازند.
● انسان در مقام قوه و فعل
از نظر قرآن هر انسانی دارای ویژگی های ربوبیت است. به این معنا که در ذات و سرشت هر انسانی اسمای الهی (توانمندیهای خدایی) به صورت جعل و تعلیم وجود دارد که در یک فرآیندی از قوه به فعلیت می رسد. هر انسانی باید با تلاش خویش این اسمای کامل الهی را که به شکل قوه در وی نهفته است به فعلیت برساند. برای رها سازی قوای اسمایی و دست یابی به فعالیت اسمایی، دستور عملی از سوی خداوند بیان شده که از آن به دین یاد می شود. دین راهنمایی است که کوتاه ترین، آسان ترین و بهترین و کامل ترین راه رسیدن به فعالیت را نشان می دهد. این راه همان صراط مستقیم اسلام است که در قرآن و آموزه های وحیانی دیگر بیان شده است.
هر انسانی باید به مقام انسان کامل برسد تا بتواند نسبت به همگان و همه هستی، ربوبیت طولی و خلافت در آن پیدا کند. هر کسی که هر اسمی را در خود فعلیت بخشید در همان اسم تنها، ربوبیت می یابد و نسبت به اسم ها و قوا و توانایی های دیگر مقام خلافت ندارد.
اگر در برخی از کتب تفسیری در این که خلیفه خدا همه انسان ها هستند و یا تنها آدم بوده و یا انسان های کاملی چون پیامبران و معصومان(ع) از این مقام برخوردار بوده اند اختلاف شده از آن روست که هر کسی به بخشی توجه کرده است.
اما بی گمان همه انسان ها مراد و مقصود خداوند از جعل خلیفه بودند و اختصاص به آدم و یا برخی ندارد؛ زیرا خلافت امری دایمی است و تا زمان بقای زمین ادامه دارد. تنها مسئله ای که مطرح است آن که این ربوبیت و خلافت در مقام ربوبیت نسبت به دست یابی هر شخص به کمال اسمایی متفاوت است. انسان کامل از آن جایی که توانسته در مسیر کمالی خویش همه قوا و اسمای الهی سرشته در ذات خویش را به فعلیت برساند نسبت به همه، ولایت و ربوبیت اسمایی دارد ولی دیگران بسته به میزان دست یابی خود، از این ربوبیت برخوردارند. از این رو هر کسی دست کم نسبت به خود ربوبیت داشته و بر نفس خویش ولایت دارد.
برای رسیدن به ربوبیت و ولایت کامل، هر کسی باید نخست با استفاده از آموزه های وحیانی به کمال اسمایی و یا همه کمالات دست یابد تا در همان اسم و یا اسمای دیگر به مقام خلافت و ربوبیت طولی برسد.
بر این اساس انسان لازم است نخست به تربیت و ربوبیت خویش اقدام کند و این همان مفهوم عبودیت محض و شخصی و فردی است که از راه نماز و روزه و مانند آن پدید می آید و از آن به خودسازی یاد می شود.
اگر عبارت «عبادت بجز خدمت خلق نیست؛ را بخواهیم تائید کنیم اینگونه می گوئیم که یکی از مخلوقات که پیش از همه نیازمند خدمت است نفس خود انسان است. از این رو خداوند همواره از این که شخص به خود ظلم و ستم روا دارد و به عبادت و تربیت خود نپردازد سرزنش می کند. اگر به آیاتی که به مسئله ظلم به نفس و خویشتن پرداخته توجه شود دانسته می شود که از نظر قرآن اولویت در عبودیت، تربیت و ربوبیت نفس است. بر این اساس کسانی که نماز نمی خوانند و یا روزه نمی گیرند و برخلاف تقوا عمل می کنند به عنوان ظالمان به نفس معرفی می شوند.
در تحلیل قرآنی عبادت مفهوم عام و فراگیری است که مرتبط با ربوبیت شخصی و یا دیگری می باشد. از این رو خداوند به حضرت ابراهیم(ع) می فرماید: قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگو که نمازم و اعمال عبادی ام و زندگی ام و مرگم تنها برای خداوندی است که او رب جهانیان است. (انعام آیه۱۶۲) بنابراین هر انسانی می بایست با توجه به الوهیت خداوندی همه چیز را از آن او دانسته و به عنوان پروردگار جهانیان در مسیر ربوبیت خود و دیگری عمل کند. بنابراین همه اعمال انسان از نشست و برخاست و خواب و خورد و خوراک و نماز و حج و غیره می بایست به گونه ای باشد که آفریدگاری خداوند و آفریده بودن خود را بنگرد و در مسیر دست یابی به مقام پروردگاری و خلافت از مقام ربوبیت خداوندی، اسما و قوای خویش را بپروراند و به فعلیت برساند.
براین اساس می توان گفت که خلوص و اخلاص در عبادت به این مفهوم خواهد بود که شخص خود را در مقام بندگی (ربوبیت و پروردگاری) ببیند و بکوشد تا به عنوان وظیفه و تکلیف الهی به خودسازی و دیگرسازی بپردازد. این همان مفهوم وجه الله را در نظر گرفتن است که در آیات سوره دهر بدان تأکید شده است.
وجه الله که مردم آن را به معنای برای خدا بودن معنا می کند همان عمل در راستای فعلیت بخشی و ربوبیت اسمای ذات و در نهایت ربوبیت دیگر خلق خداست. در این تحلیل، خداوند از عبودیت و ربوبیت ما سودی نمی برد و لذا برای خدا بودن به معنای در راستای اراده ربوبیت خداوندی حرکت کردن می باشد.
● چگونه عبادت کنیم؟
مطالب پیش گفته روشن می کند که آدمی برای ربوبیت خود و دیگری چگونه عبادت کند؛ زیرا شخص می بایست در همه زندگی خویش (خواب و خوراک و آیین و رسم و رسوم و...) به گونه ای عمل کند که قوای سرشته خویش را به فعلیت رساند و به کمال اسمایی دست یابد.
برای رسیدن به این هدف و مقصود، خداوند مجموعه ای از آموزه ها را در اختیار بشر قرار داده که از آن به دین یاد می شود. بنابراین بر هر کسی است که در مسیر دین حرکت کرده و در مسیر کمالی صراط مستقیم گام بردارد.
اگر به آیات قرآنی به شکل کلی نگریسته شود به روشنی می توان این مطلب را اثبات کرد که هدف از عبادت همان ربوبیت و پروردگاری خویش و دیگری است. البته قرآن برای این که این مطلب برای همگان جا بیافتد و هر کسی بر اساس عقول خویش مفهوم عبادت را در مراتب متعدد آن درک کند به بیان مصادیقی از ربوبیت در مقام عبودیت اشاره می کند.
به عنوان نمونه دریافت یاری خداوند (اعراف آیه ۱۹۱ و ۱۹۲) و امنیت (بقره آیه ۱۲۵ و ۱۲۶ و نور آیه ۵۵ و قریش آیه ۳ و ۴) تأمین نیازها (مریم آیه ۴۲ و ۴۳) تقرب به پیشگاه خداوندی (نساء آیه ۱۷۲ و اعراف آیه ۲۰۶ و انبیاء آیه ۱۹) و رفاه و آسایش (حج آیه ۱۱) از جمله آثار عبادت دانسته شده که این امور خود ارتباط تنگاتنگی با مسئله کمال یابی انسان دارد.
در آیاتی دیگر به مسئله شناخت و ارزش آن در گرایش آدمی به عبادت اشاره شده که خود بیانگر این نکته است که شناخت خداوند به عنوان خالق (بقره آیه ۲۱ و انعام آیه ۱۰۲ و یس آیه ۲۲) و توجه به رازقیت او (عنکبوت آیه ۱۷ و غافر آیات ۱۳ و ۱۴ و قریش آیه ۳ و ۴) و اسمای الهی (اعراف آیه ۱۸۰) و ربوبیت خداوند (حمد آیه ۲ و ۵ و بقره آیه ۲۱ و مائده آیه ۱۱۷ و ده ها آیه دیگر) و علم (مریم آیه ۶۴ و ۶۵) و رحمت خداوندی (حمد آیات ۳ و ۵ و طر و آیه ۲۸) عامل اصلی گرایش آدمی به عبودیت واقعی است.
هرگاه آدمی شناخت درستی از وضعیت خود و جایگاه خدا در هستی و نقش خویش در این هستی به دست آورد در مسیر کمالی حرکت می کند و می کوشد تا با آزادسازی قوا و فعلیت بخشی به آن خود را بپروراند و با بهره گیری از آموزه های دستوری قرآن به خودسازی بپردازد و پس از دست یابی به هر کمال اسمایی و فعلیت بخشی به آن، دیگران را نیز ربوبیت کرده و آنان را به کمال برساند. از این رو عمل صالح و دستگیری از خلق به عنوان عبادت در کنار روزه و نماز مطرح می شود.
به سخن دیگر آدمی برای پرورش خویش نیازمند خودسازی از راه نماز و انفاق و امور دیگر است و برای دیگرسازی می بایست دستگیر خلق خدا شود و هرچه شناخت آدمی نسبت به خود و دیگری افزایش یابد رفتار وی نیز بهتر می شود و عبادت معنا و مفهوم بهتری می گیرد و جنبه وجه اللهی در آن تقویت می شود.
به هر حال عبادت به مفهوم ربوبیت انسانی تلاشی است که انسان برای پرورش خویش از راه خودسازی و دیگری از راه کمک و یاری انجام می دهد. این همان مفهوم والا و اساسی است که آیات قرآن و روایات تفسیری بدان اهتمام داشته و از مردم این گونه عبادتی را خواستار شده اند.
● وجه الله، شاخصأ اعمال عبادی
انسان ها همه به طور طبیعی می کوشند تا از کاستی و کمبود برهند و به کمال شایسته انسانی خویش دست یابند. از آن جایی که ظرفیت انسانی بی نهایت است انسان در مسیر کمالی خویش تا بی نهایت راه دارد. با این همه همگان می کوشند تا دست کم به مراتب و درجات نخست کمالی دست یابند و بر پله نخست کمال قرار گیرند تا در ادامه مسیر خویش به راحتی و آسانی به سوی مراتب عالی تر حرکت کنند.
در تحلیل و تبیین قرآن بهترین و کوتاه ترین راه برای دست یابی به کمال، بندگی و عبودیت خداوند است.
عبودیت چنان که گفته شد سامان دهی مناسبات خود با خود و دیگری براساس خدامحوری است. از این رو مسئله وجه الله به عنوان محور و نقطه مرکزی در هر کار و عمل و اندیشه ای خودنمایی می کند.
در بینش و نگرش قرآنی مرز میان کفر و ایمان مفهوم وجه الله است. به این معنا که انسان می تواند هر چیزی را به دو گونه بنگرد و تحلیل و تبیین کند. گاه می تواند هر چیزی را به عنوان پدیده ای جدا از خداوند بنگرد که شباهتی با فیزیک جدید دارد و در غرب متداول است. البته این بینش و نگرش در غرب تنها اختصاص به فیزیک نداشته و در همه علوم ساری وجاری است ولی درعلوم پایه و محض این بینش و نگرش به موضوع قوی تر و ظاهرتر است.
گاهی دیگر انسان هر چیزی را به عنوان آفریده تحلیل و تبیین می کند که دراین نگرش، آفریده بودن اصالت می یابد و چون هر چیزی به عنوان آفریده دیده می شود بی هیچ واسطه ای آفریدگار نیز در تحلیل و تبیین ها حضور جدی و واقعی می یابد. از این رو می توان گفت که دراین نگرش خداوند پیش از هر آفریده ای دیده می شود و شخص پیش از این که آفریده ای را بشناسد آفریدگار آن را دیده و شناخته است.
براساس این نگاه می توان گفت که ایمان به معنای باور و اذعان به آفریده بودن هر چیزی و کفر به معنای انکار آفریده بودن و تاکید برپدیده بودن آن است. کافر کسی است که به امور و اشیای هستی به عنوان پدیده های مستقل می نگرد و حتی اگر به خدایی ایمان داشته باشد آن را درهر پدیده ای نمی بیند و تاثیر آن را به عنوان ربوبیت و پروردگاری درک نکرده و اذعان نمی کند درحالی که مومن کسی است که هر چیزی را به عنوان آفریده ای از آفریده های خداوندی می ببیند و پیش از آن چیزی را بنگرد خداوند را به عنوان آفریدگار و پروردگار آن می نگرد و می کوشد. تاثیر مستقیم و غیر مستقیم خداوند و پروردگار را در آفریده ها بر آوردکند.
این گونه است که مومن پیش از آن که چیزی را ببیند، خداوند را پیش و پس آن دیده است و همانند امیرمومنان علی(ع) بیان می کند: ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعده؛ چیزی را ندیدم مگر آن که پیش از رویت آن، خدا را پیش و همراه و پس از آن دیدم.
چنین نگرشی به همه چیز هستی، موجب می شود که پیش از دیدن هر چیزی وجه الله را بنگرد و جهت و وجه الهی هر چیزی را مورد توجه قرار دهد و با هر چیزی به عنوان آفریده ای از آفریده های الهی که تحت ربوبیت و پروردگاری او قرار دارد برخورد کرده و چگونگی تعامل و مناسبات و رابطه خویش با آن چیز را بر این اساس تنظیم کند.
● الگوهای عینی از مومنان واقعی
درآیات قرآنی تاکید شده هر چیزی در هستی بنده خداوند می باشد و می بایست وجه الله هر چیزی را پیش از دیدن آن چیز دید و این که عبادت به مفهوم واقعی آن همان تنظیم درست تعاملات با آفریده ها و بندگان خداوندی است، علاوه بر این قرآن به شکل عینی مصادیق الگوهایی را برای پیروی مطرح می سازد تا دیگران با پیروی از سیرو سلوک آنان بتوانند بینش و نگرش خویش را همانند آنان تنظیم کنند.
اگر به سوره انسان و کسانی که در آن به عنوان الگوهای عینی و بندگان کامل و انسان های به هدف رسیده معرفی شده اند بنگرید در می یابید که از نظر قرآن چیزی ارزش مندتر از خدمت به آفریده های خداوندی نیست.
این آفریده ها حتی می تواند شامل گیاهان و جانوران و یا زمین از دریا و خشکی و حتی کافران باشد.
به سخن دیگر آن چیزی که در تحلیل قرآنی درخدمت به آفریده ها اصالت و محوریت می یابد وجه الله است. به این معنا که شخص می بایست به هرچیزی به عنوان آفریده ای از آفریده های خداوندی بنگرد.
بر این اساس اگر کسی به کافری به عنوان آفریده ای از آفریده های خداوندی بنگرد می بایست به او یاری وکمک کند و خدمت به او را عبادت درمعنای آن بشمارد.
اما اگر شخصی حتی به انسان کاملی چون معصومان و پیامبران (ع) کمک و خدمت کند ولی دراین خدمت خویش آفریده و نشانه بودن و برای خدا بودن ملاحظه نشود چنین خدمتی ارزشمند شمرده نمی شود. بنابر این اگر کسی به کافر و مشرکی به عنوانی غیر از وجه اللهی و آفریده بودن وی کمک کند آن نه تنها عبادت نیست بلکه جرم و جنایتی به کافر و خویشتن خویش است.
از مطالب پیش گفته به دست می آید که آن چیزی که به اعمال آدمی بها و ارزش و اعتبار بخشد نیت و قصد آدمی است که برخاسته از بینش و نگرش توحیدی شخص است: انما الاعمال بالنیات؛ اینکه اعمال براساس نیت ها و قصدها سنجیده می شود به معنای آن است که بینش و نگرش شخص است که به کارهای او مفهوم ارزشی و ضد ارزشی و جنبه عبادت و یا ضد عبادی می دهد.
در داستانی که خداوند درسوره انسان (دهر) بیان می کند که از انسان هایی سخن به میان می آید که در مسیر کمالی خویش با بهره برداری از آموزه های قرآنی نه تنها مفهوم درست عبودیت را درک کرده بلکه براساس آن عمل نموده و به مقامات عالی انسانی دست یافتند که از نظر قرآن باید الگوی رفتاری و عبادی همگان شود.
خداوند دراین سوره به وضعیت خانواده و اهل بیت رسول الله (ص) توجه می دهد که آنان چگونه با تغییر مفهوم عبادت از شکل بی محتوای آن به شکل پر محتوا و واقعی، خدمت به خلق خدا را به عنوان سرآمد عبادات عام مطرح کردند.
نکته جالب و شگفت این کمک ها آن است که به کافری که به جنگ اسلام و ایمان آمده و اسیر و در بند است کمک می شود و این کمک نه به سبب آن است که او موجودی از موجودات و انسانی از انسان هاست، بلکه به سبب آن که وجهی از وجوه الهی و آفریده ای از آفریده های اوست.
به سخن دیگر کمک به محیط زیست و یا جانوران و گیاهان و یا انسان ها به عنوان حقوق حیوانات و گیاهان و حقوق بشر صورت نمی گیرد بلکه به این عنوان انجام می شود که همه این ها آفریده های الهی است و انسان مامور شده که به عنوان خلافت الهی بر زمین، آنان را مدیریت و هر آفریده ای را به کمال برساند و نقش ربوبیت و پروردگار طولی را در زمین ایفا کند. بنابر این اگر به این ها کمک می شود به عنوان وظیفه و تکلیف الهی می باشد و این که همه این ها آفریده ای از آفریده های خداوندی می باشند و انسان در برابر آن ها به عنوان خلیفه خداوند و رب طولی مسئول است.
● عبادت به مفهوم خاص
چنان که گفته شد، انسان مامور و مکلف است که خودسازی داشته باشد تا در مسیر کمال قرار گیرد. عبادت به مفهوم قرآنی آن دربردارنده اموری است که آدمی را به کمال می رساند. بنابراین اگر در آیه ۶۵ سوره ذاریات سخن از وجوب عبادت خداست منظور همان خودسازی است. انسان وقتی خداوند را عبادت می کند خود را در مسیر کمالی و هدایتی قرار می دهد.
از آن جایی که شناخت مسیر نزدیک کمالی و خودسازی مبتنی بر کمال، برای بیش تر مردم دشوار و یا ناشدنی است خداوند افزون بر فطرت و عقل سالم که پیامبر درونی آدمی است، پیامبر بیرونی فرستاده تا آن چه را عقل آدمی در حالت عادی آن را درک نمی کند، به او بنمایاند و راه کمالی را به وی نشان دهد. از این رو در آیه ۸۳ سوره بقره از آن چه از سوی خداوند به پیامبر وحی می شود و به نام دین شناخته می گردد به عنوان هدایت الهی یاد می شود که آدمی را به کمال می رساند.
مجموعه دین دربردارنده امور متعددی است که بخشی از آن عبادت محض و صرف است. شریعت هم چنان که به بعد مادی و دنیوی آدمی توجه دارد و یا به بخش ارتباط با دیگری می پردازد هم چنین به رابطه انسان با خدا و خود و امور محض اخروی و کمالی نیز توجه می دهد.
آدمی برای دست یابی به کمال به ارتباط با دیگری نیازمند است که در نخستین مرحله این ارتباط، باید ارتباط درست و کاملی را با خدا ایجاد کند. برای دست یابی به این امر مهم و اساسی، خودسازی از راه نماز و روزه و دیگر امور عبادی مطرح می شود. نماز و روزه و دیگر امور عبادی گام مهم و اساسی در ایجاد ارتباط سالم با دیگری و جهان بیرون است. از این رو قرآن نماز را راهی به سوی تقوا و دوری از پلشتی می شمارد.
اگر در آیات قرآن از پیمان شکنی و نقض عهد و قسم و عقود و مانند آن به عنوان پلشتی یاد شده و کسانی را که از آن ها دوری می ورزند انسان های متقی بر می شمارد، این خود بهترین گواه بر این نکته است که خودسازی تا چه اندازه با دیگر سازی مرتبط است.
● خودسازی، مقدم بر هر چیز
آموزه های قرآنی، خودسازی را مقدم می شمارد و چنان که در آیه ۲ سوره جمعه و بقره آیه ۱۱۵ و آل عمران آیه ۴۱۶ و آیات دیگر گفته شده تزکیه و تعلیم نفس اساس دیگرسازی و ایجاد جامعه نمونه و انسانی و ایمانی است.
انسان برای این که بر دیکتاتوری و استبداد و استکبار بیرونی غلبه کند می بایست نخست از تکبر و خودبزرگ بینی و دیکتاتور نفس رهایی یابد. از این رو در آیات قرآنی تغییر نفوس آدمی برای ایجاد تغییر در جامعه ضروری و پیش فرض دانسته شده است. (ان الله لایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ بی تردید خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنها خودشان وضع خود را تغییر دهند)
به هر حال اگر گفته می شود هر کاری که برای خدا باشد از جمله خدمت به خلق، عبادت به معنی عام آن، محسوب می شود، این به معنا و مفهوم نفی عبادت و خودسازی نیست که از راه عبادت محضی و ترکیبی چون نماز و روزه و حج و مانند آن به دست می آید؛ زیرا انسان تا زمانی که از خود نگذرد و از دام نفس به سلامت جان به در نبرد نمی تواند امید داشته باشد که بتواند خدمتی به خلق کند.
آیاتی که به مسئله ایثار توجه می دهد به خوبی این معنا را بیان می دارد که کسانی به ایثار و گذشت از خود اقدام می کنند که از دام نفس با عبادت و خودسازی رهیده باشند. خداوند در آیه ۹ سوره حشر می فرماید: ویوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه ؛ دیگری را بر خود مقدم می دارند هر چند که خود نیازمند تر بدان هستند.
به هر حال تاکید بر عبادت و خدمت به دیگری نمی تواند مانع از عبادت به مفهوم خودسازی باشد؛ زیرا انسان پیش از آن که به عبادت خلقی برسد می بایست در عبادت نفس به مقام و جایگاهی برسد. از این رو در عرفان اسلامی در چهار مرحله که برای آن بیان می شود سه مرحله مرتبط به خودسازی و نفس شناسی و پرورش و تربیت آن است و در مرحله چهارم است که شخص عارف کامل به سوی خلق باز می گردد تا در نقش عالم معلم هم چون خضر(ع) عمل کند و دستگیر دیگران شده و آنان را به کمال برساند.
● عبادت، مفهومی اجتماعی
باتوجه به مطالب پیش گفته می توان به یقین گفت که در نگرش قرآنی عبادت چیزی جز مفهوم اجتماعی ندارد. شخص برای این که رابطه خویش را با خود به عنوان آفریده ای از آفریده ها و یا با دیگری به عنوان مخلوقی از مخلوقات خداوندی درست تنظیم می بایست رفتاری را در پـیش گیرد که از آن به عبادت یاد می شود. عبد و بنده کسی است که براساس آموزه های الهی و در مسیری که خداوند به او گفته رفتار کند و از آن چارچوب و حدود الهی بیرون نرود. بنابر این بنده واقعی کسی است که رفتارهای خویش را براساس آموزه های وحیانی و مسئولیت ها و وظایفی برای او تبیین شده تنظیم نمایند.
در همه آموزه ها و مسئولیت هائی که بر عهده انسان گذاشته شده دیگری (حتی نفس) مطرح است و این بدان معناست که از نظر قرآن عبادت تنها مفهوم اجتماعی دارد. خداوند در همه این آموزه ها محوریت داشته و نقطه مرکزی است.
هر کسی که بخواهد بندگی کند می بایست روابط و تعاملات خویش را به گونه ای سامان دهد که رضایت و خشنودی خدا در آن باشد و آن زمانی است که شخص رفتارهای خود با هر چیزی را بر این اساس سامان دهد که آن چیز آفریده ای از آفریده های خداوندی است و خداوند آن ها را برای مقصد و مقصودی آفریده و در نظام احسن از جایگاه خاص و مفیدی برخوردارند زیرا خداوند حکیم است و بی حکمت و هدف هیچ چیزی را نمی آفریند. بنابر این انسان موظف است که در برابر آن ها رفتاری درست داشته باشد.
این مساله نسبت به انسان های دیگر تاکید می شود و مناسبات و رفتارها به شکل عالی تر توصیه می گردد؛ زیرا از نظر خداوند انسان اشرف آفریده ها و دارایی کرامت است و هر گونه بی توجهی و یا اهانت و توهینی نسبت به انسانی دیگر به معنای نادیده گرفتن تجلیل و کرامت خداوندی است.
اگر خداوند از موجودی تجلیل خاص کرده باشد آدمی می بایست رفتارش را نسبت به آن به گونه ای تنظیم کند که تجلیل الهی حفظ شود. از این رو رفتار ابلیس نسبت به انسان بیرون از آداب اجتماعی بود زیرا ابلیس به تجلیل الهی بی اعتنایی ورزید و انسان را تکریم نکرد.
بر این اساس بر همگان است که نسبت به انسان ها که از آفریده های خاص خداوند هستند تکریم و تجلیل نموده و حق ایشان را ادا کند.
مفهوم اجتماعی عبادت موجب می شود که دست یابی به هر گونه مصداق عبادت جز از راه اجتماع فراهم نیاید و بر این اساس است که پیامبر (ص) می فرماید: لا رهبانیه فی الاسلام؛ رهبانیتی در اسلام نیست؛ زیرا رهبانیت روش عبادی دور از اجتماع است و اجتماع در تحقق آن نقشی ندارد. این مفهوم به سبب این که آدمی را از جامعه دور می سازد و به گوشه نشینی و عزلت می کشاند مفهومی ضد اسلامی بشمار می رود.
به هر حال آدمی اگر بخواهد به اسلام واقعی عمل کند و به مقامات عالی انسانی دست یابد می بایست تمام کارهای خود را برای رضایت حق انجام دهد تا او را در جرگه عبودیت خداوند وارد سازد و سه عملی که دست کم در سوره دهر بیان شده نشان می دهد که هر سه عمل، اجتماعی بوده و این گونه اعمال عبادی است که آدمی را به انسان های محبوب الهی تبدیل می سازد بطوری که سوره ای را به نام ایشان اختصاص داده و از آنان تجلیل می کند.
علی جواهردهی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید