جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
غرب چگونه سکولار شد
«مدل سکولار شدن غرب» (گام نو، پاییز ۸۷) ترجمه فصلی از کتاب استیو بروس است. استیو بروس استاد دانشگاه آبردین و بنا به نوشته مترجم یکی از مهمترین نظریهپردازان تئوری سکولاریزاسیون است. بروس یک جامعهشناس است و از سال ۱۹۹۱ استاد جامعهشناسی و پس از آن مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه آبردین بوده است. علاقه اصلی مطالعه درباره رابطه دین و دنیای مدرن و همچنین دین و سیاست است. در فصلی از کتابش God is dead: secularization in the west که توسط محمد مسعود سعیدی ترجمه شده است او سعی میکند با مرور ادبیات کلاسیک جامعهشناسی – از وبر به بعد – به طراحی مدلی از سکولاریزاسیون در غرب نایل شود. او در این طراحی بسیار تحت تاثیر برگر و لاکمن است و پیرو نظرات آن سکولاریزاسیون را «کاهش قدرت اجتماعی دین و استقلال فزاینده بخشهای جامعه از استیلای معنا و نهادهای دینی» تعریف میکند (ص ۵۶) در سعی فردیتر، او سکولاریزاسیون را به معنای هر چه کمتر شدن تعهدات فردی به اعتقادات دینی تعریف میکند. او سکولاریزاسیون را در سه سطح:
الف) کاهش اهمیت دین در اداره نقشها و نهادهای غیردینی سیاسی و اقتصادی،
ب) کاهش اعتبار اجتماعی نقشها و نهادهای دینی
ج) کاهش میزان درگیر شدن مردم در اعمال دینی و در میزان تنظیم کردن جنبههای مختلف زندگی با رویهای که ایدههای دینی تجویز میکنند، قابل بررسی میداند. بروس همانطور که اشاره کردم جامعهشناس است و نه با ایدئولوژی سکولاریسم که با فرآیند سکولاریزاسیون سر و کار دارد و در مقام توصیف آنچه اتفاق افتاده قرار میگیرد. مدل او که در صفحه ۵۹ کتاب در قالب دیاگرامی تصویر شده است، سه روند که عناصر برسازنده فرآیند سکولاریزاسیون در غرب هستند را نشان میدهد. روند اول عقلانی شدن است و در این بررسی این روند او بسیار متاثر از وبر است و مانند او منشا عقلانیت را در ادیان توجیه مییابد. جایی که فارابی یگانه و فراتر از هستی جای خدایان دمدمی مزاج یونانی را میگیرد و پرستش او و ارتباط با او روالمند و عقلانی است. به گمان او روند عقلانی شدن رابطه انسان با خدا به جدایی اخلاق از باورهای ماورالطبیعی منجر میشود. عقلانیت خود به پیدایش علم و پس از آن تکنولوژی و سرانجام به سر بر آوردن آگاهی فنسالارانه منجر میشود.
روند دوم از نهضت اصلاح دینی آغاز میشود. در اینجا هم او متاثر از وبر رابطه اخلاق پروتستان با سرمایهداری مدرن را مورد بررسی قرار میدهد و در مدل او در پی این دو رشد اقتصادی، تفکیک ساختاری و تفکیک اجتماعی میآید و باعث کاهش اعتبار دین در نهادهای اجتماعی میشود. روند سوم، پیدایش و تکوین فردگرایی است که خود موجب گرایش به انشقاق و در نهایت تمایل به پیدایش فرقههای مذهبی و پس از آن انجمنهای داوطلبانه غیرمذهبی میشود که این دو اتفاق هم تکثر دینی و هم تکثر اجتماعی را رقم میزنند، مابقی کتاب بروس به رابطه این سه روند با هم و تاثیرات متقابل آنان میپردازد. اگرچه بروس در مقام توصیف و نه تجویز است اما نظر مشخصی درباره آنچه مدرنیزاسیون بر سر دین در جامعه جدید آورده است، دارد. به نظر او فرآیند نوسازی (مدرنیزاسیون) در نهایت به کاهش اعتبار دین منجر شده است.
اما در بخش دوم کتاب او به نقشهای جدید دین در عصر جدید میپردازد. بروس در پاسخ منتقدانش اشاره میکند که کار امثال او در نظریهپردازی سکولاریزاسیون از ناپدید شدن حتمی دین خبر نمیدهد اما تاکید میکند: «[در عصر جدید و در پی فرآیند مدرنیزاسیون] اهمیت اجتماعی دین تقلیل مییابد، دین به طور فزایندای خصوصی میشود، و اهمیت شخصی را نیز از دست میدهد، مگر در جایی که دین نقش دیگری غیر از مرتبط کردن افراد با ماورایطبیعت، پیدا کند. (ص ۱۰۳) او این نقشهای تازه را در دو سرفصل عام میگنجاند، دفاع فرهنگی و گذر فرهنگی.
در این دو سرفصل دین به عنوان پاسدار هویت گروهی (از سطح خرد تا سطح ملی) ظاهر میشود. در مقام دفاع فرهنگی دین در برابر تجاوزات سیاسی و فرهنگی کشورهای مرکز که فرآیند سکولاریزاسیون را از سر گذراندهاند، سر بلند میکند. بهنظر بروس لهستان، ایرلند شمالی و کشورهای پیرامونی جوامع سکولار نمونههایی هستند که میتوان در آنها دین را در مقام مدافع فرهنگی مشاهده کرد.
سیاسی شدن دین در عصر جدید را از همین منظر میتوان توضیح داد. در گذار فرهنگی دین نقش ایجابیتری ایفا میکند: «زمانی که ضمن تحولات بزرگ فرهنگی هویت اجتماعی تهدید میشود دین ممکن است بر سر این تحولات یا برای اظهار ادعای جدیدی نسبت به معنای ارزش، امکاناتی را فراهم کند» (صفحه ۱۱۰) نمونه شاخص چنین کارکردی دین آمریکایی است. جایی که نهادهای دینی برای جذب شدن مهاجران به جامعه آمریکا امکاناتی را فراهم کردند و گروههای دینی- قومی برای آسان کردن گذار از سرزمین مادری به هویت جدید، راهکاری را به وجود آوردند. (همان) اسیتو بروس بخش نهایی کتاب خود را به رد انتقادات از مدل سکولاریزاسیون اختصاص داده است. نکته مهم در این بخش آن است که او در پاسخ به انتقاداتی که مدل سکولاریزاسیون او را به واسطه ادعای جهانشمولیشان نقد میکنند، چنین ادعایی را رد میکنند (ص ۱۱۴) کتاب «مدل سکولار شدن غرب» از آنجا که روایتی ساده، منسجم و منظم از عناصر اصلی سکولاریزاسیون را توضیح میدهد ارزش یک بار خواندن را حتما دارد.
محمد نوذری
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
توماج صالحی تهران حجاب گشت ارشاد رئیسی سریلانکا کارگران رهبر انقلاب دولت پاکستان مجلس شورای اسلامی سید ابراهیم رئیسی
کنکور سیل هواشناسی سازمان سنجش خراسان جنوبی زنان شهرداری تهران سلامت پلیس فراجا قتل وزارت بهداشت
خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی قیمت دلار قیمت طلا دلار بازار خودرو ایران خودرو ارز قیمت سکه سایپا مسکن
ترانه علیدوستی تلویزیون گردشگری سینمای ایران سحر دولتشاهی مهران مدیری کتاب بازیگر شعر تئاتر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
ایران اسرائیل غزه آمریکا فلسطین رژیم صهیونیستی جنگ غزه روسیه حماس طوفان الاقصی اوکراین اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس فوتسال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران والیبال
تیک تاک همراه اول فیلترینگ ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات نخبگان عیسی زارع پور
مالاریا سلامت روان استرس کاهش وزن پیری داروخانه