جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چقدر به آینده مذاکره با آمریکا امیدوار باشیم؟


چقدر به آینده مذاکره با آمریکا امیدوار باشیم؟
کمتر از یک ماه دیگر باراک اوباما رییس جمهور منتخب ایالات متحده پا به کاخ سفید خواهد گذاشت و در سمت ۴۴ امین رییس جمهور، سکان رهبری آمریکا را از جورج بوش تحویل خواهد گرفت.
پس از تعیین و تکمیل اعضای کابینه اوباما اینک فرصت بیشتری به دست آمده است تا درباره سیاست های آتی دولت اوباما بتوان قضاوت بهتری داشت. اینکه اولویت اساسی اوباما در پیشبرد برنامه هایش و عمل به وعده هایش چه خواهد بود روز به روز از پرده ابهام بیرون می آید و به شکل مشخص تری خود را نشان می دهد.
با توجه به تعیین کابینه اگر کسانی که نخست درباره سیاست های آتی دولت اوباما تردید داشتند، امروز با قاطعیت بیشتر و بهتری می توانند درباره مسیر دولت آتی آمریکا قضاوت کنند.
در این میان آنچه برای ایران مهم است،مشخص شدن این امر است که اوباما چه سیاستی در قبال برنامه هسته ای ایران در پیش خواهد گرفت.
اما به نظر می رسد حل معادله اتمی ، تنها بین ایران و آمریکا نیست (هر چند که این دو ، تعیین کننده ترین نقش را دارند) و این معادله لاینحل موضوعی میان ایران، روسیه و آمریکا است.
به واقع اگر تا لحظه کنونی ایران توانسته است علی رغم بسیاری از مشکلات داخلی و اقتصادی در برابر تحریم های اقتصادی مقاومت کند، حضور بازیگری دیگر در صحنه بوده است که گهگاه با ایفای نقش ضربه گیر توانسته است، از زهر قطعنامه های تحریمی و از گسترش دایره شمول آنها بکاهد. البته این نقش روسیه بدون مابه ازا نبوده است و روس ها در مقابل این اقدام خود از هر دو طرف ایران وآمریکا امتیازهایی گرفته اند.
از سویی روسیه با رای دادن به قطعنامه های تحریمی پیشنهادی غرب علیه ایران، همکاری خود را با آنها به اثبات رسانده است و از سوی دیگر تلاش کرده است تا با گرفتن زهر قطعنامه ها، و مخالفت با گسترش دایره تحریم ها در سیاست های اعلامی اش از ایران امتیازات اقتصادی و سیاسی بگیرد.
عقیده بسیاری از تحلیل گران این است که با به قدرت رسیدن اوباما فضای بازی روسیه در پرونده اتمی ایران رو به سمت محدود شدن و در عین حا ل " تعیین کننده" تر شدن، حرکت خواهد کرد. به عبارت دیگر روسیه با وجود سیاست دولت آتی ایالات متحده که در پی حل و فصل سریع پرونده هسته ای ایران است، دیگر قادر نخواهد بود با جا گیری در میانه دعوا از دو سو منفعت ببرد. چرا که توصیه بیشتر کارشناسان سیاست خارجی به اعضای تیم امنیت ملی اوباما در دو ماه گذشته این بوده است که باید در مذاکره با ایران زمان تعیین کرد و تهران را در یک قالب زمانی مشخص محدود به دادن پاسخ نهایی و قطعی وادار کرد.
اکثریت قریب به اتفاق ناظران آمریکایی که در دو ماه گذشته به اظهار نظر درباره سیاست آتی دولت اوباما در نحوه مواجهه با برنامه اتمی ایران پرداخته اند، ضمن توصیه اکید بر ضرورت آغاز گفت و گوهای آمریکا با ایران، بر این امر انگشت تاکید گذاشته اند که باید از زمان آغاز گفت و گو ها یک "بازه" زمانی مشخص را برای ایران تعیین کرد و مذاکرات را بدون محدودیت زمانی آغاز نکرد (هر چند که این زمان پیشنهادی متغیر بوده است و از ۳ ماه تا یک سال را در بر می گیرد).
در این میان نقش روسیه از آن رو محدود تر و به این دلیل تعیین کننده تر خواهد شد که به نظر می رسد هر گونه افزایش فشار آمریکا به ایران (در صورت شکست سیاست هویج ) بدون همکاری روسیه میسر نخواهد بود. در عین حال روسیه و آمریکا خود در روابط خود دارای تنش ها و اختلافات جدی هستند به طوری که مسکو تلاش دارد تا با گروکشی اختلافات خود با ایالات متحده در حوزه هایی چون استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا و نیز عضویت کشورهایی چون اوکراین و گرجستان در ناتو با واشنگتن وارد چانه زنی شود.
پرواضح است که :
اولا) روسیه در نگاهی استراتژیک و بلند مدت به هیچ وجه حاضر و مایل به تحمل یک ایران اتمی در مرزهای جنوبی خود نیست.
ثانیا) برای روسیه صحنه اروپا و نیز منطقه خارج نزدیک خود (اوکراین و گرجستان) اهمیت به مراتب استراتژیک تری تا ایران دارد. از این رو، روسیه تلاش دارد تا در هر معامله ای با غرب نخست اولویت سپردفاع موشکی و گسترش قلمرویی ناتو به منطقه خارج نزدیکش را مورد نظر قرار دهد.
ثالثا) روسیه به خوبی می داند که یگانه محمل مناسبی که می تواند از آمریکا درباره دو موضوع سپر موشکی و گسترش ناتو امتیاز بگیرد در پرونده اتمی ایران است . چرا که از سویی این پرونده به مراحل حساس خود رسیده است و از سوی دیگر به نظر می رسد حل این پرونده برای مستاجران آتی کاخ سفید اهمیت به مراتب فزون تری از دیگر حوزه های مرتبط با سیاست خارجی دارد.
از این رو و با توجه به مولفه های سه گانه برشمرده شده به نظر می رسد پرونده اتمی ایران نه تنها موضوعی بین ایران و آمریکا بلکه محملی برای تصفیه حساب دو دهه ای بین واشنگتن و مسکو نیز خواهد بود و روس ها حاضر خواهند بود تا در ازای دریافت امتیازات مهم از آمریکا (از جمله عدم استقرار سپر دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا، عدم گسترش قلمرویی بیشتر ناتو،عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی و...) پشت ایران را خالی کنند.
این تعیین کنندگی در حالی است که همانطور که اشاره شد روسیه گزینه های محدود تری در اختیار خواهد داشت و باید جبهه خود را مشخص کند.
البته این احتمالات با فرض عدم نتیجه گیری از مذاکرات است. البته از هم اکنون می توان در نتیجه مذاکرا ت آتی بین ایران وآمریکا تردید هایی داشت. چرا که دو طرف از قبل خطوط قرمز یکدیگر را هدف گرفته اند.
به عبارت بهتر در حالی که تهران گفته است که "غنی سازی" اورانیوم خط قرمز ایران است که حتی یک قدم از این موضع به هر قیمتی کوتاه نخواهد آمد، مقامات واشنگتن نیز اعلام کرده اند که اساسا هدف و یا نتیجه فرایند مذاکرات باید به نقطه "تعلیق غنی سازی اورانیوم" برسد. پرواضح است هنگامی که دو طرف از قبل خطوط قرمز یکدیگر را به عنوان هدف خود در نظر می گیرند به نتیجه بخش بودن چنین مذاکراتی نمی توان امیدوار بود.
اما به هر روی از معجزات هنر دیپلماسی و هزار توی پیچیده و گهگاه غافلگیر کننده آن هم نمی توان غافل بود. وقوع تحولات خاص و پیش بینی نشده در عرصه بین الملل ممکن است اساسا صورت مساله مذاکرات را عوض کند و یا برخی عوامل خرد و داخلی (نه سیستمی) در درون جامعه ایران و آمریکا ممکن است در نتیجه مذاکرات و بر خطوط قرمز از پیش تعیین شده تاثیر گذارد.
مذاکرات آتی و احتمالی بین ایران و آمریکا دارای شرایط زیر است:
۱) دو طرف به هیچ وجه به یکدیگر اعتماد ندارند.
۲) از پیش خطوط قرمزی غیر قابل تغییر و سازش برای خود تعیین کرده اند.(اتمی شدن ایران برای آمریکا و تعلیق غنی سازی برای ایران)
۳) دو طرف با هدف واداشتن حریف به ترک خطوط قرمز وارد فرایند مذاکرات خواهند شد. به عبارت بهتر به نظر می رسد همان طور که اشاره شد خط قرمز ایران هدف آمریکا است و بالعکس خط قرمز آمریکا هدف ایران از ورود به مذاکرات است.
۴) مذاکره بر سر یک موضوع بسیار حساس امنیتی است به طوری که چانه زنی و هر نوع امتیاز دهی و امتیاز گیری در این گونه عرصه ها برای هر دیپلماتی بسیار سخت است. به عبارت بهتر امتیاز دهی در عرصه ای که یک زلف آن به قضاوت تاریخ و زلف دیگرش به حیثیت و غرور ملی و سر دیگر آن به سرنوشت آیندگان پیوند زده شده است، بار روانی را برای تیم مذاکره کننده و مسئولان ارشد کشور افزایش داده و هیچ کس حاضر نخواهد بود زیر بار تعهدات آن برود. چرا که برای این کار نیاز به اجماع حداکثری همه گروه های دور یا نزدیک به قدرت است که نتیجه آن سهیم کردن طیف گسترده تری از نیروها در مواهب آن است.
بنابراین با شرایط کنونی نمی توان امید زیادی به نتایج مذاکرات آینده داشت، هر چند که امیدواری به تاثیر مثبت متغیرهایی جدید همچنان به جای خود باقی است.
مازیار آقازاده
منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران


همچنین مشاهده کنید