چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
تحلیل کارکردگرایی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸
پایان انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، سرآغاز یک سلسله بحثها و گمانه زنیها پیرامون تغییراتی در سیاست داخلی و جهانی امریکا شده است . تا اعلام کابینه دولت جدید امریکا و مشخص شدن سمت گیری سیاستهای جدید این کشور، به ویژه سیاست خارجی آن، این بحثها و رایزنیها ادامه خواهد یافت. شعار تغییر در تاریخ ۲۰۰ ساله آمریکا چندین بار توسط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و دو حزب حامی آنها مطرح شده است. این شعار هر بار در زمان خود توانست جذاب باشد و مردم را مجاب نماید به طوری که مطرح کننده آنرا به کاخ سفید بفرستد ( مانند دور اول ریاست جمهوری ریگان) اما تاثیری در بنیانهای رفتاری نظام حکومتی آمریکا که قابل ملاحظه باشد برجای نگذاشت.
نظریه کارکرد گرایی
نویسنده کتاب « جامعه شناسی سیاسی » معتقد است؛ شاید بتوان گفت که مسلطترین نگرش در جامعه شناسی معاصر غرب، نگرش کارکردگرایی است که ریشههای فکری آن نخست به کنت، دورکیم و وبر سپس به تالکوت پارسونز باز میگردد.
از سوی دیگر، جرج ریتزر مولف کتاب «نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر» نیز چنین مطرح نموده است که دورکیم مانند کنت از نابسامانیهای اجتماعی بیزار و هراسان بود و به جای هرگونه انقلاب شدید اجتماعی و براندازی نظام موجود، از نظم و اصلاحات اجتماعی هواداری میکرد. وی در همین اثر خود از ایده قانون سه مرحلهای کنت، ایده تقسیم کار اجتماعی دورکیم و رشد عقلانیت وبر به عنوان دلیلی که از آنها به عنوان تکاملگرایان نام برده شده یاد کرده است. ریتزر، از دیدگاه کنت ابراز میدارد که؛ جهان بیشتر به دگرگونی فکری نیاز دارد و برای همین، کمتر دلیلی برای انقلاب اجتماعی و سیاسی باقی میماند. از این سخن، تاکید کنت بر خصلت نظامدار جامعه مستفاد میگردد. به عبارت دیگر، هر جامعهای قادر است تا در صورت بروز بحران به حالت تعادل وثبات باز گردد.
در همین راستا نویسنده کتاب « جامعه شناسی سیاسی »، دیدگاه پارسونز را که تحت تاثیر سنت دوکیم قراردارد، چنین بیان میدارد؛ پارسونز معتقد است در جامعه واقعیتهایی موجود است که واقعیتهای اجتماعی غیر مادی مانند فرهنگ، نهادهای اجتماعی و وجدان جمعی سبب انسجام و تعادل در جامعه میگردند.از سوی دیگر، پارسونز تحت تاثیر وبر، برآن بود که جامعه بشری در حال عقلانی شدن است و این امر به نوبه خود ملاک تمایز جامعه سنتی از مدرن میباشد. در برداشت پارسونز فرض میشود که کل جامعه همانند سیستمی مرکب از بخشهای مختلفی است که هر یک کارویژهها و وظایف خاص خود را انجام میدهند و بین اجزای سیستم روابط مکمل و متقابلی وجود دارد. در این میان کارویژه نظام ارزشی هرجامعهای ایجاد مبانی همبستگی اجتماعی است. البته تصور جامعه به عنوان یک مجموعه و سیستم به این معنا نیست که در آن کشمکش و منازعه پدید نمیآید. اما به هر حال منازعه، ضرورتا موجب فروپاشی نظم نمیشود.
ریتزر چهار کارویژه اصلی معروف به (AGIL) را که پارسونز برای هر نظام اجتماعی جهت حفظ، تداوم و استمرار خود مطرح میسازد چنین بیان میکند:
۱) انطباق با شرائط جدید و متغیر Adaptation
۲) دستیابی به اهداف Goal – Attainment
۳) یکپارچگی Integration
۴) نگهداشت الگو Latancy
پارسونز به تغییرات اجتماعی که در سه حوزه پدید میآیند نیز این گونه اشاره مینماید:
۱) دگرگونی دوری و تکرار پذیر مانند دگرگونی حاصل از بحران های ادواری در اقتصاد.
۲) رشد خطی که به معنی دگرگونیهای کمی هر یک از حوزههای اجتماعی مانند پیشرفت تواناییهای فنی، افزایش قدرت دولت و یا افزایش مشارکت در سیاست است.
۳) دگرگونی ساختاری که تحولی کیفی در ساختارهای مختلف مانند خانواده یا شیوه تولید و مانند آن است.
بر این اساس، تغییر اجتماعی از آن جا که بر تعادل سیستم اجتماعی تاثیر میگذارد بر ثبات نظام سیاسی نیز موثر واقع میگردد. اما با به کارگیری چهار کارویژه (AGIL)توسط سیستم، نظام اجتماعی به تعادل و ثبات باز میگردد. منظور از ثبات در سیستم نیز آن است که به طور منظم دادهها را دریافت و به بازده تبدیل میکند. از سوی دیگر اگر مدارِ داده، فرایند، بازده و بازخورد گسسته شود نظام سیاسی دچار اختلال میگردد.
● تحلیل کارکرد گرایانه
یکی از مفاهیم مطرح در انتخابات امریکا که توسط اوباما عنوان شد، شعار «تغییر» بود و این امر حکایت از «تغییر محور» بودن این انتخابات داشت. شکست سیاستهای کلی نئوکانها و بوش در عرصه سیاست خارجی و داخلی یا حداقل عدم توفیق کاملشان از یکسو و نگرش ایدئولوژیک جرج دبلیو بوش ـ به عنوان دولت سوم ریگانیسم ـ به وقایع که دستاورد چندان قابل ملاحظهای نیز برای ایالات متحده به همراه نداشته، ازسوی دیگر سبب شد تا جامعه آمریکا که خواهان دگرگونی سیاستهای دولت امریکا در عرصه ملی و بینالمللی بودند به شعارهای سه گانه باراک اوباما در انتخابات یعنی «امید»، «اراده» و «تغییر» متمایل شوند، زیرا جامعه آمریکا جامعه جوانی است که همواره بر، امید به آینده استوار بوده است. به عنوان مثال، هالبروک ـ نماینده سابق امریکا در سازمان ملل ـ طی مقالهای به طرح این موضوع پرداخت که در هر حال رئیس جمهور آتی، می بایست «تغییراتی» را ایجاد کند.
بنابراین مشاهده میگردد جامعه امریکا به سطحی از آگاهی دست یافته بود که ایالات متحده به لحاظ موقعیت بینالمللی از شرائط مناسبی برخوردار نیست. این کشور علیرغم این که بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیاست ولی به همین میزان مورد احترام نمیباشد. براین اساس مردم امریکا به این دریافت رسیده بودند که «زمان تغییر فرارسیده است». از این رو اکثریت مردم از رای دادن به جان مک کین اجتناب ورزیدند. به باور آنها جان مک کین نه سمبل «تغییر»، بلکه ادامه دهنده سیاستهای بوش بود.
موارد ذکر شده در بالا مؤید این امر است که طی سالهای ریاست جمهوری بوش، به علت تاکید بیش از حد و برجستهسازی برخی مسائل مانند تروریسم، امنیت و سلاحهای کشتار جمعی؛ سایر مسائل مانند بحران اقتصادی، مسائل زیست محیطی و حمایت از تحقیقات در امور خیریه مانند بیماری ایدز، مغفول ماندهاند. لشگرکشی به افغانستان و عراق تا حد زیادی موقعیت دشواری را برای آمریکا رقم زده است. تاکید بیش از حد بر مسائل امنیتی در داخل این کشور، جامعه را تاحد زیادی با مشکل مواجه نموده است. این در حالی است که با وجود تضعیف موقعیت امریکا در پی دو جنگ ـ افغانستان و عراق ـ هنوز ادعای نقش آفرینی در معادلات جهانی را دارد. تمام این مسائل نشاندهنده به وجود آمدن گسست در مدار نظام اجتماعی (داده، فرایند، بازده و بازخورد) است و نظام سیاسی نیز به تأسی از سیستم اجتماعی دچار عدم تعادل گشته است.
در ایالات متحده امریکا، نسبت به اجرای سیاستها اعم از داخلی و خارجی، دو مفهوم عمدۀ «تداوم» و «تغییر»، وجود دارند. چراکه تغییر در دلٍ ثبات و استمرار معنا پیدا کرده و در جهت اعتلای آن جامعه پیش میرود، در غیر این صورت جامعه مفروض دچار بی نظمی و آشوب میگردد. این کشور جهت گسترش ارزشهایی مانند آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، صلح و رفاه دارای یک استراتژی کلان است که همیشه توسط روسای جمهور وقت پیگیری شده است. به عبارت دیگر دارای تداوم بوده است ولی در گزینش ابزار برای رسیدن به آن اهداف، شاهد تغییراتی در اجرا توسط برخی نسبت به سایرین بودهایم.
در ایالات متحده همانند دیگر کشورها، چارچوبهای امنیت ملی، سیاست خارجی و سیاست دفاعی از اهمیت خاصی برخودار هستند. لذا در نتیجه انتخابات، تغییر و تحولات بنیادینی در این حوزه ها امکان وقوع ندارد و اگر تغییری اتفاق بیفتد در برهههای بلند مدت خواهد بود. بنابراین سئوال این است که؛ اوباما در پی «تغییر» چه چیزی است؟ به استناد عقیده پارسونز که در سطور پیشین ذکر شد، دگرگونی حاصل از بحرانهای ادواری در اقتصاد از جمله حوزههای تغییرات اجتماعی است. جامعه امریکا نیز برای ادامه حیات و جلوگیری از اختلال در عملکرد سیستم اجتماعیاش باید خودش را با شرائط جدید وفق داده تا یکپارچگی خود را حفظ نماید.
بنابراین به نظر میرسد اوباما با اتخاذ تغییر در برخی تاکتیکها سعی دارد تا ثبات و تعادل را به جامعه بحرانزده امریکا بازگرداند تا همچنان موقعیت برتر این کشور در عرصه بینالمللی حفظ شود. بنابراین، تغییر در مبانی رفتاری و ارزشهای جامعه ایالات متحده نه ازسوی مردم و نه از سوی اوباما به عنوان هدف مطرح نبوده است. در این راستا میتوان به برخی از راهبردهای اوباما و دولت وی را به شرح زیر برشمرد:
الف ) در عرصه سیاست داخلی
در این حوزه به طورکلی میتوان از سیاست جایگزینی اقتصاد به جای امنیت و رعایت حقوق مدنی یاد کرد؛
۱) در حوزه مالیاتها ـ سیاستهای سنتی مالیاتی دمکراتها که شامل افزایش انواع مالیات است، ولی اکنون در این حوزه که خود شامل دو طیف از جامعه امریکا میشود یعنی درباره شرکتهای نفتی و اقشار کم درآمد متفاوت است. به عبارت دیگر، سیاستهای مالیاتی اوباما درباره شرکتهای نفتی، افزایش مالیات ولی درباره اقشار کم درآمد، شامل کاهش مالیات تا یک سقف معینی از درآمد حقوق بگیران و همچنین کاهش مالیات از نوع مستقیم آن یعنی مالیات بر مصرف است تا از این ره آورد بتواند با افزایش قدرت خرید این طیف، به تشویق مصرف گرایی، افزایش تولید و نهایتا به خروج از بحران اقتصادی کمک نماید. در این رابطه انتصاب سامرز به عنوان رئیس شورای اقتصاددانان کاخ سفید درخور تامل است.
۲) اعتمادسازی جهت افزایش سرمایهگذاری ـ با توجه به این که بحران اقتصادی از بخش مالی آغاز و به سایر بخشها سرایت نموده است، تیم اقتصادی وی سعی دارد تا با جلوگیری از فعالیتهای دلال مآبانه برخی موسسات مالی به اعتمادسازی بین مردم، بورس و بانکها اقدام نموده و سبب افزایش سپرده گذاری آنها شود تا از این رهیافت به امر تولید برای خروج از بحران اقتصادی و رکود کمک نماید.
۳) رعایت حقوق مدنی ـ این زمینه که شامل سه مورد؛ شنود مکالمات تلفنی، کنترل ایمیلها و نظارت بر بستههای پستی ارسالی، میشود که اوباما و دولت وی در نظر دارند تا با کاهش این نظارتها وکنترلها به افزایش ضریب امنیت و ارتقاء حقوق مدنی شهروندان آمریکایی کمک نماید.
ب ) در عرصه سیاست خارجی
با توجه به اظهارات اوباما در موضوعات سیاست خارجی و آغاز سفر خاورمیانهای وی از کشور افغانستان، به نظر می رسد موارد زیر از جمله تغییرات مطمح نظر وی باشند:
ـ خروج و کاهش نیروهای نظامی امریکا در عراق
ـ افزایش نیروهای نظامی امریکا در افغانستان به عبارت دیگر، عراق از محوریت مبارزه با تروریسم خارج و افغانستان جایگزین آن خواهد شد.
ـ توجه ویژه به پاکستان که از نگاه افرادی چون جوزف بایدن به عنوان دولت ورشکسته محسوب میشود و خاستگاه بنیادگرایی دینی در منطقه شبه قاره و خاورمیانه در این راستا یکی از راهبردهای وی فاصله گرفتن از سیاستهای یکجانبه گرایانه کنونی امریکا در عرصه خارجی، اتخاذ بُعد بینالمللیگرایی بیشتر و استفاده از سرمایه دیپلماتیک در سایه تلاشهای جمعی و بینالمللی (نهادگرایی) برای مبارزه با مشکلات است.
نویسنده :حسین خانی
منبع : خبرگزاری ریسنا
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رهبر انقلاب کارگران پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت رئیسی حجاب سید ابراهیم رئیسی مجلس رئیس جمهور ایران و پاکستان
شهرداری تهران سیل هواشناسی تهران پلیس فراجا سلامت وزارت بهداشت سازمان هواشناسی فضای مجازی قتل کنکور
قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا خودرو بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو دلار بورس سایپا تورم ارز
ترانه علیدوستی زنان فیلم کتاب تلویزیون سینمای ایران سریال رادیو شعر تئاتر سینما فیلم سینمایی
ناسا سازمان سنجش کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد
رژیم صهیونیستی اسرائیل آمریکا غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین اتحادیه اروپا عملیات وعده صادق اوکراین حماس
پرسپولیس استقلال فوتبال باشگاه استقلال تراکتور باشگاه پرسپولیس بازی فوتسال رئال مادرید بارسلونا سپاهان لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ عیسی زارع پور تبلیغات وزیر ارتباطات اپل ایلان ماسک همراه اول مایکروسافت فناوری تلگرام تسلا
سازمان غذا و دارو قهوه کاهش وزن سلامت روان داروخانه یبوست دوش گرفتن