جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


پایداری زوجیت در چیست؟


پایداری زوجیت در چیست؟
لازم است در ماهیت خانواده نظر کنیم که قوام آن در چیست؟ چرا خانواده‌ها در این روزگار پیوند قدیم را ندارند و آنچه که در این عصر غریب آخرالزمان بر خانواده رفته چیست و چگونه می‌توان آن را بازیابی کرد؟ در این مقال برای پاسخ به این سوالات در آیه شریفه ۲۱ از سوره روم تاملی صورت گرفته است.
پایداری و قوام عقد نکاح در چیست؟ اگر بدرستی به این سوال پاسخ داده شود، می‌توان تا حدی از آسیب‌هایی که در این روزگار به بنیان خانواده‌ها وارد می‌آید پیشگیری کرد و پاسخ سوالات اساسی خود را در خصوص خانواده یافت. اما پاسخ این پرسش را در اینترنت یا هیچ دایره‌المعارفی نمی‌توان یافت. البته این سوال را می‌توان از خداوند متعال که مردان و زنان را بدین‌طور آفریده و تقدیر فرموده تا مکمل یکدیگر باشند، پرسید.
در مصحف شریف در سوره روم، آیه ۲۱ پاسخ این سوال مهم مذکور است: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها، و جعل بینکم موده و رحمه، ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون. و از معجزات خداوند آن است که برای شما (مردان)‌ از جنس خودتان جفت‌هایی آفرید تا بدان‌ها آرامش یابید و در میان شما (زن و شوهر)‌ محبت و رحمت ایجاد کرد، همانا در این امر برای اندیشمندان معجزاتی موجود است.»
این آیه شریفه بیانگر مفاهیم عمیق و متعددی است که در اینجا به اهم آنها اشاره می‌کنیم. اولا آیه متضمن آن است که خلقت مرد، سابق بر خلقت زن است. چنانکه ما می‌دانیم ابتدا آدمع‌ خلق شد و پس از سجده ملائک بر او، حضرت حواس‌ از جزء‌ او به اذن خداوند پدید آمد. این مطلب در آیات شریفه نساء/ ۱، اعراف/۱۸۹ و زمر/۶ مذکور است.
چنانکه در حدیثی از رسول خداص‌ در جلد نهم بحار‌الانوار صفحه ۳۰۶ نیز تبیین شده است. با کمی تامل دیده می‌شود که مخاطب اصلی در این آیه همچون بسیاری از آیات قرآن مردان هستند.(۱)‌
سخن دوم آن است که مساله کفو و سنخیت مردان و زنان در ازدواج، از آنجا محلی از اعراب می‌یابد که زنان از نفس و نوع مردان آفریده شده‌اند. اما سخن اصلی آیه در این است که این رابطه زوجیت باعث آرامش و سکینت مردان می‌شود (و متقابلا برای زنان)‌. اما این آرامش از کجا پدید می‌آید؟ خداوند متعال به صراحت در ابتدای آیه فوق، این سکینت پدید آمده را از معجزات خود می‌خواند. کلمه «آیه» یا «آیت» را عموما به «نشانه» و «علامت» معنا می‌کنند. اما بهترین و گویاترین معنا برای آن «معجزه» است، چنانکه فرمود: «و لقد آتینا موسی تسع آیات بینات (اسراء/۱۰۱)‌ محققا به موسی ۹ معجزه آشکار دادیم.» لهذا مراد از آیه فعل یا قولی است که ایجاد آن فقط در ید قدرت خداوند متعال است و دیگران از ایجاد آن عاجزند. بدین‌ترتیب این سکینت پدید آمده میان همسران از معجزات خداوند متعال است و هیچ کس نمی‌تواند از نزد خود آن را ایجاد کند.(۲)
در ادامه می‌فرماید که خداوند میان این همسران محبت و شفقت ایجاد می‌کند. کیفیت ایجاد آن بدین‌ترتیب است که با خطبه عقد که از مهم‌ترین معروفات الهی است و از طریق انبیا و رسولان الهی به تمام ابنای بشر رسیده، میان مرد و زن عقد صورت می‌گیرد و آنگاه دو فرد غریبه به یکد‌یگر حلال شده و در همین لحظه است که این جعل محبت صورت می‌گیرد. پس از قرائت خطبه عقد، مهر و محبت مرد در دل زن می‌افتد و بعکس.
از این پس فرد بودن عزوبت برای ایشان سخت و عذاب‌آور است و آنها فقط در کنار نیمه دیگر خود آرامش می‌یابند؛ آرامشی که البته بسیار افزون‌تر از آرامش پیش از ازدواج است و پایدارتر و تکامل‌بخش‌تر. مرد و زن مومن با ازدواج بر ایمانشان افزوده می‌شود و سایه رحمت خاصه (رحیمیه)‌ خداوند را احساس خواهند کرد و بر خشوع‌شان در پیشگاه خداوند متعال افزوده خواهد شد. در ادامه این زندگی، ایشان مهد توالد و تربیت فرزندان صالح خواهند شد.
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را میان زن و مردی پدید نیاورد، چه خواهد شد؟ به این ترتیب این زندگی هرچند که در آن بکوشند مسلما بقا نخواهد داشت و به طلاق یا به فسخ یا به موت عاجل و... منحل خواهد شد.
اما چرا خداوند حکیم این مودت را در برخی از زوج‌ها ایجاد نمی‌کند؟ و بهتر است بپرسیم که یک زوج چه باید بکنند تا عقد نکاح ایشان در آسمان‌ها بسته شود و خداوند علیم بهترین پیوند‌ها را میان ایشان پدید آورد؟ اول بایست بدانیم که همسر نیز جزو ارزاق و روزی‌های دنیوی یک انسان است که خداوند برای او مقدر کرده است.
آیا خداوند علیم و حکیمی که تولد و مرگ و پدر و مادر و لباس و خوراک و مسکنی برای بنده‌اش مقرر فرموده، همسری برای او تعیین ننموده است؟! به این آیه کریمه توجه کنید: «والله فضّل بعضکم علی بعض فی الرزق ... والله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من ‌الطیبات، افبالباطل یومنون و بنعمت‌الله هم یکفرون.» (نحل/۷۱و۷۲)‌ «و خداوند روزی بعضی را افزون بر بعضی دیگر داد... و خداوند همسرانی از خودتان برای شما مقرر کرد و از همسرانتان، پسران و نوادگانی آفرید و از پاکیزه‌ها روزی‌تان داد. پس آیا به باطل ایمان می‌آورند و به نعمت خداوند کافر می‌گردند؟»!
به این ترتیب ملاحظه می‌شود که نه‌تنها همسر، بلکه فرزند هم از روزی‌های مقدر شده خداوند متعال است. پس بر یک انسان مومن است که به وقت ازدواجش همسر خود را از خداوند علیم مسالت کند و از فضل او مدد بجوید (نور/۳۳)‌. باید که قصد او انجام فعل شریف و سنت حسنه ازدواج باشد. ازدواج در نزد خداوند متعال پسندیده است و در مقابل سفاح مغضوب اوست و شیطان با مکر، مردمان را به سفاح و زنا تشویق و از ازدواج نهی می‌کند.
آن خداوندی که اسباب نکاح را در جسم و روح هر انسان مقدر فرموده، مسلما همسر مناسب او را نیز مقرر کرده است. پس بر انسان است که به تقدیر و انتخاب خداوند رضا دهد و فقط همان همسر مقرر را از حق‌تعالی مسالت نماید. اگر این‌چنین شود، انسان بدون هیچ‌گونه سرگردانی و شک و تردیدی
" علی‌القاعده در یک جامعه دینی بیشتر ازدواج‌ها طبق تقدیر پیشین خداوند متعال انجام خواهد شد و لذا پایدار خواهند بود...... "
هدایت لازمه را از خداوند متعال دریافت خواهد کرد و همسر خود را خواهد شناخت و قلبش بدان آرام خواهد گرفت.
پس آنگاه این زوجیت سالم و پایدار خواهد بود. اما اگر هریک از زوجین به سبب جمال، ثروت، شهرت، قدرت و... طرف مقابل با وی ازدواج کند، آنگاه خداوند متعال میان ایشان مودت جعل نخواهد کرد و این زندگی نخواهد پایید. چه‌بسا که ممکن است یکی از طرفین، فرد دیگر را بفریبد و با تدلیس، خود را نیکو جلوه دهد و عیوب خود را بپوشاند. بخصوص اگر این فرد، خانمی باشد که مهریه‌ای سنگین را نیز در خیال خود برای تضمین بقای زوجیت مطالبه نموده و مرد عاشق‌پیشه هم آن را پذیرفته باشد.
همه می‌دانیم که چنین مهریه‌هایی سبب پایداری زندگی نخواهد شد. پس بایسته است که مرد و زن به جای جلب رضایت یکدیگر، با صداقت تمام در تحصیل رضایت خداوند متعال بکوشند و از او پیوندی استوار را طلب کنند. این‌چنین زوجی عاقبت به‌خیری خود و نسل‌های پس از خود را نیز تضمین خواهند کرد. آیا خداوند حکیم و قدیر بهترین تقدیرها را برای انسان‌ها رقم نخواهد زد؟ اگر همه گرد حق طواف کنند، آیا اختلافی خواهد ماند؟
علی‌القاعده در یک جامعه دینی بیشتر ازدواج‌ها طبق تقدیر پیشین خداوند متعال انجام خواهد شد و لذا پایدار خواهند بود و همسران آرامش لازمه را می‌یابند. چنانکه این تقدیرات خداوندی حتی شامل حال استعدادهای شکل یافته، ما در نوجوانی و شغل‌های ما در بزرگسالی هم خواهد شد. خداوند ما را با استعدادهای به ودیعت نهاده در ما هدایت می‌کند اما اگر کسی بخواهد به حکم عقل حسابگر و چشم ظاهربین همسر خود را بیابد ، ‌هر چقدر هم بکوشد و تحقیق و مشورت و مراوده نماید، بسیار ممکن است که خطا نموده و تمام عشق و محبت‌های موجود به تندباد حوادث از میان برود. باید بار دیگر تاکید کنیم که بقای یک زندگی به عشق و علاقه پیشین در طرفین نیست، بلکه طبق آیه مبارکه ۲۱ از سوره روم، به معجزه‌‌ای است که خداوند با خطبه عقد در میان آن زوج پدید می‌آورد؛ یعنی انداختن محبت یکدیگر در قلوب طرفین. این معجزه خداوند است و معجزات خداوند مخصوص خود اوست و شباهت بشری ندارد که کسی بخواهد آن را به طریقی دیگر جعل نماید. نه‌تنها همسر، بلکه فرزند هم از روزی‌های مقدر شده خداوند متعال است.
پس بر یک انسان مومن است که به وقت ازدواجش همسر خود را از خداوند علیم مسالت کند و از فضل او مدد بجویدخداوند تعالی ما را در بهترین صورت و وضع آفریده است (التین/۴.)‌ ولی انسان‌ها عمدتا در طول زمان بتدریج از پاکی خود خارج و به رذالت‌های این‌جهانی آلوده می‌شوند. مثل این دنیا بخصوص در این دوره آخرالزمان، مثال توالت‌های عمومی است که بر استفاده‌کنندگان واجب است برای احتراز از نجس شدن دامن برچینند و با احتیاط گام بردارند. لهذا می‌بینیم که برخی انسان‌ها بتدریج طهارت و صداقت پیشین خود را از دست می‌دهند. همین‌ها هستند که عموماً از دوران کودکی و نوجوانی خود با حسرت یاد می‌کنند.
می‌خواهیم بگوییم تمایل انسان به انجام گناه و رذالت گاهی رزق و روزی انسان در ازدواج را تغییر می‌دهد و لذا آن همسر مقدر شده نصیب او نخواهد شد. اینچنین نیست که انسان بتواند خود را آلوده کند و امیدوار باشد که همسری پاک نصیبش شود. خداوند متعال این مساله را نفی نموده و تاکید فرموده که همسران به تقدیر او حتماً با یکدیگر سنخیت خواهند داشت. زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید نصیب زنان پلید؛ و زنان پاک‌نهاد برای مردان پاک‌نهاد و مردان پاک‌نهاد برای زنان پاک‌نهادند. (نور/ ۲۶)‌
این سنخیت به صورت تکوینی توسط خداوند متعال تقدیر شده و می‌شود. یعنی اینچنین نیست که هر مردی بتواند به خواستگاری هر زنی برود، بلکه او به میل باطنی خود از افراد غیر هم‌سنخ خود نفور خواهد شد؛ چه آنها از او بهتر باشند و چه بدتر. لهذا بهترین تجهیز برای زندگی خوب و سالم زناشویی، حفظ پاکی و صداقتی است که خداوند به همه ما عطا فرموده است. لیکن برخی انسان‌ها پاک‌نهادی خود را در مسیر زندگی از کف می‌دهند.
پس اگر از آمار زیاد طلاق صحبت می‌کنیم، به طور ضمنی از شرارت و پلیدی و ناحقی مردمان سخن رانده‌ایم، وگرنه انسان‌های پاک‌نهاد که میراث فطرت خود را بدرستی محافظت کرده‌اند، با همان عهد فطرت خود با یکدیگر هم‌سخن هستند و بر مدار حق طواف می‌کنند و نزاعی با یکدیگر ندارند.
● نشوز مرد یا زن؟
نشوز کدام‌یک از زوجین واقعا زندگی را به جدایی خواهد کشاند؟ آیا اگر مرد تکالیف خود را انجام ندهد زندگی بقا نخواهد داشت یا زن؟ اگر این سوال را از قرآن مجید پرسیده باشید بایست به سوره نساء مراجعه فرمایید. در نساء/۳۴ درخصوص زن ناشزه سخن رفته که وظایف خود مثل تمکین زناشویی یا تمکین اخلاقی را انجام نمی‌دهد.
در اینجا خداوند متعال سه مرحله پیش پای شوهر قرار داده است که به ترتیب در قبال زوجه‌اش انجام دهد تا او به تمکین زوجیت بازگردد. این سه مرحله همان سه مرحله نهی از منکر است، یعنی اول موعظه، سپس اعلام انزجار (ترک بستر)‌ و سپس تنبیه بدنی؛ به‌حدی که سبب تمکین گردد و نه بیشتر. اما در نساء/۱۲۸ از مرد ناشز سخن رفته که وظایف خود مثل نفقه دادن و سرپرستی خانواده را انجام نمی‌دهد و از زن خود اعراض دارد و حتی شاید همسر دیگری اختیار کرده است.
در اینجا خداوند به زن اجازه می‌دهد و بلکه او را توصیه می‌کند که در عهد و صلح با این مرد بماند و پیمان زناشویی را نقض ننماید. یک نمونه و الگوی خوب چنین زنی، آسیه همسر فرعون است که شوهرش بسیار متفرعن و متکبر بود و با موسیع‌ درافتاد و به هیچ صراطی مستقیم نشد و آسیه به خاطر خدا صبر کرد (تحریم/۱۲)‌ و از فرعون پلید نردبانی بلند برای تعالی خود ساخت، آنچنانکه یکی از چهار زن برگزیده و کامل تمام اعصار گشت.
از مقایسه دو آیه فوق در سوره نساء، هویدا می‌شود که این نشوز زن است که سبب شقاق و جدایی می‌شود و نه نشوز مرد. این مساله را روایات ائمه نیز تایید می‌کنند و حکم عقل نیز چنین است‌ که با نشوز زن خانواده ابداً دوام نخواهد داشت.
این مساله آنگاه جالب می‌شود که بدانیم ۸۰ درصد درخواست‌های طلاق در دادگاه‌های خانواده را زنان ارائه و ثبت می‌کنند.
حضرت امام خمینیره‌ در تحریر الوسیله، قیام به انجام حق طرف مقابل را واجب‌ دانسته و البته حقوق مرد را در ازدواج بزرگتر از حقوق زن شمرده است. این بدان معنی است که تکلیف زن بیشتر از تکلیف مرد است و خلل در انجام تکلیف از سوی زنان، خانواده را از هم خواهد پاشید: «لکل واحد من الزوجین حق علی صاحبه یجب علیه القیام به، و ان کان حق الزوج اعظم(۳).»و ۵۳۹.
منبع : روزنامه هموطن سلام


همچنین مشاهده کنید