چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل اکونومیست از آینده حزب جمهوری‌خواه


تحلیل اکونومیست از آینده حزب جمهوری‌خواه
جمهوری‌خواهان در پی بازیابی خود و تعیین سرنوشت پیلین
وقتی که یک حزب پس از مدت‌ها در دست داشتن قدرت، در انتخابات شکست می‌خورد، معمولا زمان برای یک خودکاوی فرا می‌رسد.
نوعا این سوال مطرح می‌شود که آیا فرد شایسته‌ای مبارزات را هدایت می‌کرد یا خیر، ولی اکنون جمهوری‌خواهان به شکل دیگری کج‌مداری می‌کنند: نه در مورد مک‌کین بلکه در مورد زنی که همراه وی بود، یعنی سارا پیلین. گروه‌های طرفدار و مخالف پیلین تنها بیانگر شکاف موجود در حزب جمهوری‌خواه نیستند، بلکه مهم‌ترین خط اشتباهات را نیز نشان می‌دهند.
اتهامات و اختلافات درون حزب جمهوری‌خواه فرصت اینکه نمایان شوند را پیدا نکردند. اما در واقع این اختلافات حتی قبل از اینکه آنها در انتخابات شکست بخورند آغاز شد، درست از زمانی که ستاد مبارزاتی آقای مک‌کین کاندیدای معاون ریاست‌جمهوری را یک خانم معرفی کرد.
اکنون برخی می‌گویند که پیلین حتی اطلاعی از اینکه کدام سه کشور NAFTA عضو هستند نداشته است و در مورد موقعیت جغرافیایی آفریقا و آفریقای جنوبی به اشتباه افتاده است. ظاهرا او به میل خود و بدون توجه به تذکرات کمپین مک‌کین مبنی‌بر اینکه چه سخنانی باید ایراد شود، سخنان تندی را به باراک اوباما ایراد داشته است.
ولی او طرفداران پرو پا قرصی دارد که اظهار می‌دارند حملاتی که به سوی سارا پیلین وارد شده همگی بی‌اساس‌اند و در آنها بیش از حد اغراق می‌شود. بسیاری از متفکران محافظه‌کار از او حمایت می‌کنند و براین عقیده‌اند که مطبوعات بیرحمانه به او حمله کردند چراکه آنها قدرت زنانه را فقط در جناح چپ دوست دارند. محافظه‌کاری اجتماعی وی به گونه‌ای دیگر بستری نامطلوب ایجاد کرد و از این رو طرفدارن او بسیار بیشتر و پرسرو صداتر از طرفداران آقای مک‌کین بودند. مک‌کین تنها پس از اینکه پیلین را معرفی کرد توانست در نظرسنجی‌ها پیش افتد. طرفداران پروپاقرص او اعتقاد داشتند که بحران اقتصادی موانعی ایجاد کرده است که اگر این موانع وجود نداشتند می‌توانست موجی نو به رهبری پیلین شکل گیرد. کارشناسان بر این عقیده‌اند که این بحران با افت جایگاه خانم پیلین در اذهان عمومی همزمانی پیدا کرد.
شکست کاندیدای معاونت ریاست‌جمهوری سروصدای زیادی ایجاد کرد، چراکه جمهوری‌خواهان در تلاش‌اند تا ببینند چه کسی را نماینده خود کرده بودند. زمانی رهبر حزب به‌عنوان چهره‌ای ثروتمند مورد انتقاد قرار گرفت، ولی محافظه‌کاران اشرافی در مناطق «آبی» (دموکرات‌ها) انتخابات بسیار بدی را پشت سر گذاشتند: آخرین جمهوری‌خواه نیوانگلند در کاخ سفید شکست خورد، درست همان طور که سناتور میانه‌رو در اوریگان. گوردون اسمیت حتی اقدام به ساخت یک تبلیغات تلویزیونی کرد تا طرفداری خود از آقای اوباما را ابراز کند. برخی محافظه‌کاران حتی از این شکست‌ها ابراز خشنودی هم کردند و امیدوار بودند که حزب بتواند از افراد بی‌پتانسیلی که حرارت کافی ندارند، زدوده شده و از نو آغاز کند.
اکنون تردیدهایی در مورد ترکیب حزب وجود دارد. اتحاد گسترده جمهوری‌خواهان در دوران ریگان، منطقی بود و به‌واسطه تهدید کمونیسم توانست تا حدی پایدار باقی بماند. اکنون متحد کردن اخلاق‌گرایان مذهبی، شرکت‌های مختلف با مالیات کم، آزادی خواهانی که می‌خواهند به حال خود گذاشته شوند و محافظه‌کاران معتقد به «اقتدار ملی»، بسیار سخت‌تر است. هیچ یک از این گروه‌ها نیز به تنهایی آنقدر بزرگ نیستند که در مجموع پایه محکمی برای حزب ایجاد کنند.
تاخت و تازهای آقای اوباما به بخش‌هایی از ویرجینیا و کارولینای شمالی نشان می‌دهد که جمهوری‌خواهان دیگر برای پیروزی قادر به اتکا بر دیکسی و محافظه‌کاران مذهبی‌اش نیستند. تغییرات جمعیتی نیز خبر از احتمال کم یک پیروزی دیگر، همانند آنچه در سال ۲۰۰۴ اتفاق افتاد دارد. پیروزی‌ای که بتوان با پاسخ به نگرانی‌های رای‌دهندگان در مورد ازدواج همجنس‌بازان، سقط جنین و تحقیقات سلول‌های بنیادی به‌دست آورد؛ رای‌دهندگان جوان با همه این مسائل به‌راحتی کنار می‌آیند.
شکل‌گیری دوباره یک دولت کوچک می‌تواند یک راهکار باشد. آمریکایی‌ها بسیار بیشتر از سایر رای‌دهندگان در دیگر کشورهای صنعتی جهان در برابر دادن مالیات مبارزه می‌کنند و در بخش اعظم کشور به‌ویژه در غرب، قوانین آسان در تجارت و مسائل زیست‌محیطی، حق حمل اسلحه و مسائلی از این قبیل به خوبی مورد استقبال واقع می‌شوند. قرار دادن حزب در این قالب، می‌تواند محافظه‌کاران مذهبی را به موقعیت پایین‌تری تنزل دهد و مشخص نیست که آیا آنها این موقعیت را خواهند پذیرفت یا خیر. دیگران گمان می‌برند که یک حزب دولتی کوچک سرسخت در این دوران بیم و امید اقتصادی، شکست خواهد خورد و جمهوری‌خواهان می‌بایست خود را به عنوان یک حزب متشکل از خریدارن وال مارت دوباره شکل دهند، نه به عنوان دلالان سهام وال استریت.
هم‌اکنون بحث در مورد خانم پیلین پیش روی محافظه‌کاران قرار دارد. اگر خانم پیلین بتواند به‌عنوان مهم‌ترین چهره حزب انتخاب شود، او خواهد توانست با کمی مطالعه بر مشکلاتی که با نقشه‌ها و روابط بین‌المللی دارد، فائق آید. در عین حال خطر اینجا است که حزب جمهوری‌خواه ممکن بود برخی از مظاهر نازیبای مبارزات انتخاباتی گذشته را بپذیرد من جمله صحبت از یک آمریکای «واقعی» (که بیشتر با عباراتی مثل «جوی لوله‌کش» یا «هاکی بازان» آلاسکایی تشبیه می‌شود) در مقابل دیگران. این امر همچنین می‌تواند به معنای تاکیدی قوی‌تر بر استراتژی چند قطبی کردن رویارویی‌های فرهنگی که با حملاتی بر روابط زودگذر آقای اوباما با بیل آیرز (یک تروریست تندروی دوران ویتنام) شناخته می‌شود، باشد.
جمهوری‌خواهان- تقریبا به مثابه آنچه حزب محافظه‌کار پس از ترک قدرت در ۱۹۹۷ انجام داد- قبل از روی آوردن به اشخاص میانه‌روتری که می‌توانند بار دیگر از ائتلافی بزرگ حمایت کنند، شاید مجبور شوند که وقت خود را با چهره‌ای رادیکال همچون خانم پیلین تلف کنند. اگر چنین باشد، جمهوری‌خواهان مدت زمان زیادی را باید در آشفتگی و سردرگمی سپری کنند.
مترجم:منیر غلامزاده، دومان بهرامی‌راد
منبع: Economist.com
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید