پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جنایت جنگی یا تروریسم از بالا‌


جنایت جنگی یا تروریسم از بالا‌
به همان دلیل که <بیلبوردها> را می‌توان دیوارنویسی پولداران نامید، جنایات جنگی هم تروریسم دولت‌های قلدر است. اگر ضعفای جهان را از توسل به اهریمن تروریسم منع می‌کنیم جنایات جنگی اقویا (از قبیل پاکسازی قومی فلسطین) را نیز باید با همان شدت محکوم کنیم. از نظر انسانی اینها دو روی یک سکه‌اند و از نظر سیاسی یکی منجر به دیگری می‌شود.
مخرج مشترک تروریسم و جنایات جنگی بی‌اعتنایی نسبت به سرنوشت مردم عادی است که وجه‌المصالحه اهداف سیاسی یا نظامی می‌شوند. ابزارها و وسعت عمل متفاوت است ولی از نظر اخلا‌قی زشتی عمل به‌جای خود باقی است. البته دست‌های جنایتکاران جنگی بیشتر از تروریست‌ها به خون مردم بیگناه و بی‌دفاع آغشته است و نه تنها به دلیل کثرت قربانیانشان. جانیان جنگی در پس بوروکراسی مهیب و کارای ارتش‌های مدرن، مهمات پیشرفته و سلا‌ح‌های اهریمنی (آیا می‌توان بر هواپیماهای بی‌خلبان اسرائیلی که موشکی ساخت آمریکا به نام <آتش جهنم> را شلیک می‌کنند نامی جز اهریمنی نهاد؟) پنهان می‌شوند ولی از دیده قضاوت جهانیان پنهان نیستند. تروریست‌ها و مرتکبین جنایات جنگی هر دو برای انتقام یا به قصد ارعاب و ارهاب نیل به اهداف سیاسی یا نظامی غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهند. ابرقدرت‌ها باید بدانند که نمی‌توانند در این بام کوچک جهان دو هوا داشته باشند؛ از یکسو داد سخن از جنگ با تروریسم بدهند و از سوی دیگر چشم بر جانیان جنگی ببندند و یا آنها را با چشمکی روانه کارزار علیه مردم عادی کنند.
البته در هر جنگی تعدادی از افراد غیرنظامی هم به‌طور غیرارادی کشته می‌شوند، ولی عملیاتی مشمول تعریف جنایت جنگی می‌شود که هدفش کشتار، ایذا ارعاب یا تنبیه جمعی غیرنظامیان باشد. قرن بیستم شاهد جنایات بسیاری به‌ویژه در جنگ جهانی دوم بود. ولی در اثر تبلیغات نیروهای پیروز در این جنگ‌ها آگاهی عموم نسبت به همه این وقایع یکسان نیست.
مثلا‌ جنایات جنگی متحدین از قبیل قتل‌عام ژاپن در شهر نانکینگ چین و نسل کشی هولوکاست زبانزد است. ولی جنایات جنگی متفقین از جمله حمله با بمب‌های آتش‌زا به <درزدن> در آلمان و <توکیو> و بمباران اتمی ژاپن توسط آمریکا نیز باید با‌ عنوان درست خود خوانده شوند. توجیهات مذبوحانه‌ای در مورد هیروشیما به گوش می‌خورد مثل اینکه آمریکا چاره‌ای نداشت و اگر می‌خواست به‌طور عادی بجنگد نیم میلیون کشته می‌داد. حتی اگر این استدلا‌ل را در مورد هیروشیما بپذیریم که هدف به زانو در آوردن ژاپن و پایان جنگ بود هیچ توجیهی جز انتقام‌جویی یا آزمایش نظامی با جان ده‌ها هزار انسان برای بمباران سه روز بعد ناکازاکی وجود ندارد. اگر قصد از بمباران هیروشیما ارعاب و اجبار ژاپن به تسلیم بود (که خود مصداق جنایت جنگی است) دلیلی نداشت که بدون دادن فرصت تصمیم به ژاپن، بمب بعدی را با فاصله سه روز منفجر کنند. ‌
خوشبختانه بعد از جنگ جهانی دوم قرارداد ژنو مقرراتی بین‌المللی در مورد قوانین جنگی و مسوولیت‌های نیروهای اشغالگر را وضع کرد. در دهه اخیر چند جانی جنگی (از قبیل اسلوبودان میلوسویچ و و رادوان کارادزیک از صربستان و چارلز تایلور از لیبریا) به جرم نقض مفاد این قرارداد در دادگاه بین‌المللی لا‌هه به محاکمه کشیده شده اند. البته اشکال چنین دادگاه‌هایی در آن است که از تعقیب جنایات جنگی ابرقدرت‌ها و هم‌پیمانان آنها عاجزند. ولی با این همه وجود تعاریف و مراجع بین‌المللی قانونی به از عدم آنها است. اولا‌ دستگیری و محاکمه جنایتکاران جنگی از گروه‌های کم‌قدرت مانند صرب‌ها و برخی شورشیان آفریقایی بهتر از هرج و مرج کامل بین‌المللی است. وانگهی وجود چنین قوانینی اقدامات حقوقی علیه جانیان جنگی را ولو اینکه به ابرقدرت‌ها مستظهر باشند، فراهم می‌کند. به یاد بیاوریم که آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی در اواخر عمرش در اسپانیا گرفتار تعقیب قانونی شد و نتوانست سر راحت به گور ببرد. تصور چنین وضعی برای آمران بمباران، محاصره اقتصادی و جلوگیری از ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه به مردم غزه نیز در حیطه امکان است.
اقدامات لا‌زم برای تعقیب بین‌المللی حمله اسرائیل به غزه از نخستین ساعات آن شروع شد. نامه اعتراض‌آمیز ریچارد فالک، استاد بازنشسته حقوق دانشگاه پرینستون و راپورتر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در سرزمین‌های اشغالی حمله اسرائیل به غزه را به سه دلیل جنایت جنگی می‌خواند؛ نخست اینکه این عملیات در واقع نوعی <تنبیه جمعی> محسوب می‌شود به این معنی که دولت اسرائیل همه مردم غیرنظامی منطقه‌ای را تحت فشار گذاشته تا دست از حمایت از حماس بردارند. این همان سیاست محاصره اقتصادی غزه است که امروز با بمب و موشک دنبال می‌شود. ثانیا با بمباران مناطقی که از پرجمعیت‌ترین نقاط جهان محسوب می‌شوند اسرائیل به بی‌مبالا‌تی در <کشتار مردم غیرنظامی> متهم است.
و بالا‌خره ریچارد فالک (که خود کلیمی است< )تلا‌فی بی‌تناسب> نظامی را دلیلی دیگر برای اتهام جنایت جنگی علیه اسرائیل می‌داند. به عبارت دیگر یک دولت قوی نمی‌تواند به بهانه چند حادثه مرزی اقدام به کشتار صدها، مجروح کردن هزاران و محاصره اقتصادی بیش از یک میلیون انسان نماید. این سه اتهام الهام‌بخش اعلا‌میه ای علیه بمباران غزه گردید که اخیرا توسط میگوئل دسکاتو براکمن دیپلمات نیکاراگوئه‌ای و رئیس فعلی مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیه اسرائیل صادر شد. ‌
مسوولیت برخورد با جنایات جنگی هم مانند تروریسم تنها با دولتمردان نیست. روشنفکران به‌عنوان رهبران فکری جوامع مدنی نیز باید به‌طور شفاف در برابر جنایات جنگی از این قبیل عکس العمل نشان دهند. چنین موضع‌گیری‌هایی در تقلیل احساس مظلومیت مردم تحت ستم و ایجاد زمینه‌ای برای تعقیب قانونی متخلفان موثرند. اسباب شرمندگی است که بعد از هشت نوبت بمباران دانشگاه اسلا‌می غزه جز دو فعال مدنی در اسرائیل (نو گوردون، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بن گوریون در نگو و جف هالپر، رئیس کمیته اسرائیلی علیه تخریب خانه‌های فلسطینی) هیچ عکس‌العملی در مجامع دانشگاهی جهان (چه اسلا‌می و چه غیراسلا‌می) علیه این اقدام اسرائیل مشاهده نشده است.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید