چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی گذرا به زندگی و زمانه امیر نظام گروسی


نگاهی گذرا به زندگی و زمانه امیر نظام گروسی
حسنعلی خان امیر نظام گروسی از مردان نیکنام عهد ناصری و جزء رجال کارآمد و لایق ایران در دوره قاجاریه به شمار می‌رود، او مردی کاردان، با کفایت و علاقه‌مند به ترقی و اصلاح جامعه بود و در طول ۶۴ سال داشتن مصدر خدمات مهم کشوری از هیچ کوششی جهت اعتلای ایران فروگذار نکرد. حسنعلی خان امیر نظام گروسی از کردهای طایفه کبودوند گروس در سال ۱۲۳۶ یا ۱۲۳۷ ق در بیجار مرکز ولایت گروس به دنیا آمد. مادرش اصالتاً ارمنی و پدرش محمدصادق خان جزء رجال بزرگ دربار فتحعلی شاه بود. ۱ سیره‌نویسان و مورخان دوره قاجار، اصل و نسب او را تا سدۀ سوم اسلامی به عقب برده‌اند. از جمله نقل کرده‌اند که امام رضا (ع) هنگام عزیمت از مدینه به طوس به خانۀ «امیر عزالدّین» از اجداد امیر نظام که رئیس طایفه گروس بوده نزول فرموده است. ۲ بعضاً قائل براینند که نیاکان وی بیش از هفتصد سال، پشت در پشت رئیس ایل و حاکم گروس بودند و از دورۀ صفویه تا قاجاریه مناصب سیاسی، نظام و درباری را بر عهده داشتند. ۳
حسنعلی خان بر اثر استعداد و لیاقت ذاتی تقریباً از هفت سالگی بسیاری از علوم زمانۀ خود را فرا گرفت و توانست توجه اطرافیان را به خود جلب نماید. ۴ وی در سال ۱۲۵۲ق با دریافت درجه سرهنگی به عنوان فرمانده افواج گروس منصوب شد و در سال ۱۲۵۳ با همین سمت در اردوی محمد شاه در محاصره هرات شرکت کرد و از خود لیاقت خوبی نشان داد. ۵ از سال ۱۲۵۴ تا ۱۲۵۷ ق حسنعلی خان به همراه افواج گروس به محافظت از ارگ تبریز مأمور گشت و از سال ۱۲۵۷ق تا ۱۲۹۵ق برای محافظت از سرحدات کرمانشاه در برابر عثمانی انتخاب شد. ۶
در سال ۱۲۶۰ق با نسبت دادن پدرکشی به وی، او را از کار برکنار کردند که در همین زمان حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه نظر به عداوتی که با خانواده حسنعلی خان داشت (چنانکه خود امیر نظام در چند نامه‌اش به آن اشاره می‌کند)، حکومت موروثی گروس را از دست خاندان حسنعلی خان گرفته و به ابراهیم خان سرتیپ سلماسی سپرد. ۷
در سال ۱۲۶۴ق ناصرالدین شاه که به تخت نشست و امیرکبیر را به عنوان صدراعظم برگزید حسنعلی خان نیز توانست به کمک امیرکبیر حکومت از دست رفته گروس را مجدداً به خاندان خود برگرداند و بار دیگر ریاست افواج گروس را بر عهده گرفت. ۸
در سال ۱۲۶۵ ق حسنعلی خان جهت سرکوبی فتنه سالار راهی خراسان شد و توانست موفقیتی به دست آورد، اندکی بعد از فتنه سالار در سال ۱۲۶۶ ق حسنعلی خان به صوابدید امیرکبیر مأمور سرکوبی ملا محمدعلی زنجانی از پیروان باب در زنجان شد و به مناسبت موفقیت در این مأموریت به مقام جنرال آجودانی شاه رسید. ۹
در سال ۱۲۶۷ ق حسنعلی خان جزء ملتزمین رکاب ناصرالدین شاه در سفر به اصفهان بود. به نظر می‌رسد حسنعلی خان در همین سفر و در اردوگاه سلطانیه کتاب پندنامه یحیویه را برای پسرش یحیی خان به نگارش درآورده است. پس از بازگشت به تهران مدتی ریاست افواج گارد سلطنتی را برعهده گرفت. ۱۰ در سال ۱۲۷۱ ق با داشتن مقام ریاست افواج گروس برای بازگرداندن نظم و امنیت به مشهد مأمور انتظامات آن شهر شد. ۱۱
در سال ۱۲۷۲ ق حسنعلی خان با سپاه خود به همراه حسام‌السلطنه والی خراسان عازم تسخیر هرات شد، پس از محاصره طولانی، هرات را فتح کردند و حفاظت از هرات را برعهده حسنعلی خان گذاشتند. ۱۲ در سال ۱۲۷۳ حسنعلی خان به دلیل خدمات شایسته‌ای که انجام داده بود به تهران فرا خوانده شد و مورد التفات شاه قرار گرفت. ۱۳
در سال ۱۲۷۳ ق به دلیل اعتراض دولت انگلستان نسبت به فتح هرات، سرچارلز موره وزیر مختار انگلیس در ایران، برای نشان دادن اعتراض خود تهران را ترک کرد و به بغداد رفت، بعد از اندک مدتی که بین ایران و انگلیس صلح پاریس منعقد شد، دولت مرکزی حسنعلی خان را مأمور بازگرداندن سرچارلز موره به ایران کرد، وی در این مأموریت نیز لیاقت و شایستگی خود را نشان داد، در همین سال حفاظت از بیوتات و خزانه شاهی به مدت یک سال، یعنی تا ۱۲۷۵ ق به وی واگذار شد. ۱۴
در سال ۱۲۷۵ ق پس از عزل اعتمادالدوله نوری صدراعظم و مراجعت فرخ خان امین‌الدوله ایلچی مخصوص دولت ایران در دربار کشورهای اروپایی، حسنعلی خان گروسی به عنوان وزیر مختار از طرف سعید خان انصاری وزیر امور خارجه و به درخواست ناصرالدین شاه به اروپا (پاریس) مأمور شد. در این مأموریت وی سرپرستی ۴۲ نفر دانشجوی ایرانی را که قصد ادامه تحصیل به سبک اروپایی را داشتند بر عهده گرفت و از هیچ کوششی جهت یاری دادن به آنها دریغ نمی‌کرد. ۱۵
در سال ۱۲۷۶ ق به عنوان مأمور فوق‌العاده و وزیر مختار مخصوص در پاریس انتخاب شد. سفارت حسنعلی خان در اروپا هفت سال طول کشید. وی علاوه بر وظایفش در سفارت بیشتر اوقات خود را صرف بازدید از کارخانجات، مدارس، بیمارستانها و ... می‌کرد. ۱۶ در همین دوران مورد توجه زمامداران اروپایی قرار گرفت و توانست از آنها نشانهای دولتی دریافت نماید، از جمله نشان «سنت موریس» و «سنت لازار» از ایتالیا «عقاب سفید» از آلمان، «لوژیون دونور» از فرانسه، «لئوپلد» از بلژیک، « دانبرک» از دانمارک، «کوردون» از روسیه و «مجیدیه» از عثمانی را از آن خود کرد. ۱۷
در سال ۱۲۸۱ ق برای مدت کوتاهی به تهران آمد و مجدداً با همان سمت به پاریس برگشت اما بعد از یک سال ۱۲۸۲ ق به علت مختل شدن مزاجش به ایران بازگشت و در سال ۱۲۸۳ ق با تأسیس دارالشوری کبری به عضویت آن پذیرفته شد و به مدت ۵ سال در این مقام باقی ماند. ۱۸ در سال ۱۲۸۷ ق فرزند ارشدش یحیی خان که فرمانده فوج گروس در کرمان بود وفات یافت و حسنعلی خان را در ماتم فرو برد. ۱۹
در همین سال ۱۲۸۷ ق سپهسالار وزیر مختار ایران در استانبول به ایران بازگشت و به صدراعظمی ناصرالدین شاه برگزیده شد. حسنعلی خان به جای وی در سال ۱۲۸۸ ق به سفارت استانبول فرستاده شد، مدت اقامتش ۱۴ ماه به طول انجامید. در این مدت حسنعلی خان با زیرکی تمام از سیاست ایران در برابر عثمانیها دفاع کرد، نهایتاً در سال ۱۲۸۹ ق ضعف مزاج خود را در آب و هوای استانبول بهانه کرد و به ایران بازگشت. ۲۰
در سال ۱۲۸۹ ق به عنوان وزیر فواید عامه در دولت سپهسالار منصوب و به عضویت شورای وزیران نیز پذیرفته شد و همچنین به درجه امیر تومانی نائل آمد. علی رغم بی برنامگی و بی نظمی که در آن دوران، در امور اداری وزارتخانه‌ها رایج بود حسنعلی توانست اقدامات نسبتاً مهمی در زمینه اصلاحات انجام دهد از جمله می‌توان به فعالیتهای عمرانی و زیربنایی، همچون ایجاد شبکه راه‌آهن و راه‌سازی اشاره کرد. ۲۱ در سال ۱۲۹۰ ق ناصرالدین شاه که به تشویق سپهسالار عازم اروپا شد، حسنعلی خان با سمت وزیر فواید عامه از جمله ملتزمین رکاب وی بود. ۲۲
یکی از وقایع مهم دوران سلطنت ناصرالدین شاه طغیان اکراد به رهبری شیخ عبیدالله شمزینی و حمزه آقا منگور در مناطق آذربایجان، ساوجبلاغ در سال ۱۲۹۷ ق بود که دولت مرکزی به کرات، به دفع آنها اقدام کرد اما نتیجه‌ای در بر نداشت، نهایتاً دولت مرکزی تصمیم گرفت این بار نیز از فراست و زکاوت حسنعلی خان در دفع این فتنه استفاده کند و حسنعلی خان هم در مقام وزیر فواید عامه این مأموریت را پذیرفت و در چندین نوبت اکراد را گوشمالی داد تا اینکه در سال ۱۲۹۸ق با اقداماتی حساب شده توانست حمزه آقامنگور، رهبر شورشیان را به قتل رساند و سبب دفع فتنه وفساد در آن منطقه گردد. ۲۳
قتل حمزه آقا مورد اعتراض دولت روسیه واقع شد و حسنعلی خان مشروحه‌ای مفصل در جواب آنها به علاءالدوله امیر نظام نوشت که به حق دندان‌شکن بود. ۲۴ در سال ۱۲۹۹ ق حسنعلی خان با دریافت یک قبضه شمشیر مرصع و لقب سالار عسکری از ناصرالدین شاه به ریاست قشون آذربایجان منصوب گردید.
در سال ۱۳۰۰ ق بعد از مرگ محمدرحیم خان علاءالدوله «امیر نظام» به پیشنهاد مظفرالدین میرزا ولیعهد آذربایجان، تصدی امور پیشکاری آذربایجان به حسنعلی خان داده شد و لقبش را به «سالار لشکر» ارتقاء دادند. ۲۵ مهمترین اقدام حسنعلی خان در این برهۀ زمانی یاری دادن به حاج میرزا حسن رشدیه در تأسیس مدرسه رشدیه در تبریز بود. ۲۶ در سال ۱۳۰۳ ق ولیعهد مظفرالدین میرزا با اعطای شمشیر مرصعی به حسنعلی خان او را به لقب امیر نظام مفتخر کرد. ۲۷
از وقایع مهم دیگر دوران پیشکاری امیرنظام در آذربایجان مسئله امتیاز رژی و شورش مردم تبریز علیه این قرارداد در سال ۱۳۰۹ بود، که امیر نظام در مقام والی شهر، از اجرای دستور ولیعهد جهت تیراندازی به سمت مردم تمرّد کرد، به دنبال آن در همان سال او را از پیشکاری آذربایجان عزل و به تهران احضار کردند و مورد بازخواست قرار دادند، بعد از مدتی بنا به درخواست ناصرالدین شاه امیر نظام را با همین سمت پیشکاری برای آذربایجان پیشنهاد دادند. اما امیرنظام سلامت مزاج و پیر شدن خود را بهانه کرد و از این امر صرف نظر نمود. ۲۸
امیرنظام پس از استعفا از پیشکاری آذزبایجان و آمدن به تهران، مدت دو ماه بیکار بود تا اینکه در ۱۳۱۰ ق برای بار دوم به حکومت کردستان، کرمانشاهان، گروس، همدان و مناطق همجوار منصوب شد. ۲۹ وی از همان ابتدای ورود در این مناطق دست به اقداماتی اصلاحی زد که بسیاری از منابع آن دوره و همچنین منابع محلی اقدامات و صفات حمیده او را مورد ستایش قرار داده‌اند. ۳۰ در سال ۱۳۱۲ ق بعد از دفع آشوبها و شورشها بنا به ضرورت امیرنظام را از حکومت کردستان و کرمانشاهان عزل و به تهران احضار کردند تا به حکومت نواحی چون خراسان یا شیراز که دچار نابسامانی شده بودند فرستاده شود، اما نهایتاً نتیجه‌ای حاصل نشد. ۳۱
در سال ۱۳۱۳ق مجدداً برای سامان دادن به مناطق کردستان و کرمانشاه به آن ولایات برگشت و در سال ۱۳۱۴ق مأمور دفع اغتشاشات همدان و متعاقب آن کردستان شد در همین دوران پسرش عبدالحسین خان سالارالملک را از سوی خود نایب‌الحکومه کردستان کرد، و خود مجدداً به پیشکاری ولیعهد محمدعلی میرزا به جای میرزا علی خان امین‌الدوله به اذربایجان رفت. ۳۲
یکی از مسائل مهم پیشکاری مجدد امیر نظام در تبریز در سال ۱۳۱۶ ق قحطی نان بود که بزرگان و انبارداران وابسته به دربار گندم را احتکار کرده و به فروش نرساندند و این موجب اعتراض مردم در خیابانها و قتل عام بسیاری شد، نهایتاً این شورش به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد و به دست امیر نظام گروسی خاموش شد و توانستند مشکل را تا حدودی حل کنند، اما این بار امیر نظام بر خلاف دوره پیشکاری مظفرالدین میرزا که مدتی طولانی در آذربایجان بود، دو سال بیشتر دوام نیاورد، چرا که بین ولیعهد و او اختلاف بالا گرفت و نهایتاً به دلیل نامساعد بودن اوضاع و کبر سن در ذیقعدۀ ۱۳۱۶ از پیشکاری آذربایجان استعفا کرد و از راه قفقاز و ترکستان به تهران رفت. ۳۳
مقارن استعفای امیر نظام از پیشکاری آذربایجان اوضاع ولایت کرمان بر اثر خشکسالی و نیز بی تدبیری آصف‌الدوله بسیار آشفته بود، پس دولت مرکزی حسنعلی خان را که در دوران کهولت به سر می‌برد به والی‌گری کرمان و بلوچستان منصوب کرد، وی در سال ۱۳۱۷ ق وارد شهر شد و مردم در نهایت شور و شعف به استقبالش آمدند. امیرنظام در این ولایات نیز دست به اقدامات اصلاحی زد، به طوری که در کمتر از شش ماه اوضاع آشفته کرمان سر و سامان پیدا کرد. ۳۴
بالأخره در پنجم رمضان ۱۳۱۷ ق امیرنظام گروسی در سن ۸۱ سالگی دیده از جهان بست و بنا به وصیت خودش در ماهان کرمان در جوار شاه نعمت‌الله ولی در مقبره‌ای که برای خود بنا کرده بود به خاک سپرده شد. ۳۵
امیرنظام در کنار تدابیر سیاسی ـ نظامیش، شخصی صاحب ذوق، شعردوست، سخن‌شناس، ادیب، فاضل و از جمله نویسندگان چیره‌دست بود که در شیوه نگارش و انشاء خط روشی ابتکاری و منحصر به فرد به نام «شیوۀ امیرنظام» را برای خود برگزید. همچنین از وی دو اثر ارزنده ادبی به صورت مکتوب به نامهای منشآت و پندنامه یحیویه به جای مانده است که هر کدام نمونه‌ای از کمال و پختگی و شیوه نگارش او می‌باشد.
حسنعلی خان امیرنظام گروسی جزء معدود رجال خوشنام و درستکار و در عین حال پر نفوذ دوره قاجاریه به شمار می‌رود، که همواره مورد لطف و عنایت بی چون و چرای همگان از شاه گرفته تا پایین‌ترین رتبه‌های درباری و دولتی بوده است. امیر نظام ۶۴ سال از عمر خویش را به طور مستمر در امورات مختلف سیاسی ـ نظامی و فرهنگی صرف خدمت به این سرزمین کرد، در حالی که در این دوره طولانی خدمت، او از بیان حقیقت هیچ باکی نداشته و کوچکترین خیانتی از او نسبت به حکومت مشاهده نشد. او فردی ملی‌گرا ودر عین متجدد و اصلاح‌طلب و آشنا به فرهنگ نوین غرب بود. با وجود اینکه مدتی در اروپا زندگی کرد، اما هیچگاه ظواهر زیبای تمدن غرب او را فریب نداد و همچنان سنتهای ایرانی را در هر جایگاه و مکانی که بود حفظ می‌کرد.
ناهید کشتمند
۱. احمد میرزا عضدالدوله، تاریخ عضدی، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران، علمی، ۱۳۷۲، ص ۹۷؛ یغمایی، اقبال، «امیرنظام گروسی»، مجله یغما، ج ۲۱، شماره ۱۱، ۱۳۴۷، ص ۶۱۵؛ مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، تهران، زورا، ۱۳۷۱، ص ۴۴.
۲. حسنعلی خان امیرنظام گروسی، منشآت، چاپ سنگی کتابخانه ملی؛ خط احمد بصیرت، چ ۱۳۳۴، شماره ۹۳۷۴، ص ۸ و۹؛ میرزا محمدخان و میرزا هاشم خان ممتحن‌الدوله، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، به کوشش ایرج افشار، تهران،اساطیر،۱۳۵۶، ص ۶۵.
۳. محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار در احوال در قرن ۱۳ و ۱۴هـ.، چ سوم، انجمن کتابخانه‌های عمومی اصفهان، ۱۳۵۱، ص ۱۰۲۴ ـ ۱۰۲۵؛ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، مرآت‌البلدان، ج۴، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، نشر دانشگاه تهران، ص ۱۹۰۵ ـ ۱۹۰۶.
۴. عبدالرزاق مفتون دنبلی، مآثرالسلطانیه، به کوشش غلامحسین صدری افشار، تهران، ۱۳۵۱، ص ۱۴۹ و ۱۷۷.
۵. ممتحن‌الدوله، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص ۹۶؛ میرزا علی‌اکبر، وقایع‌نگار کردستانی، حدیقه ناصری، به کوشش محمد رئوف توکلی، تهران، مولف، ۱۳۶۴، ص ۲۷۱.
۶. صدیق صفی‌زاده، تاریخ کرد و کردستان، تهران، نشر آتیه، ۱۳۷۸، ص ۶۹۲.
۷. حسنعلی خان امیرنظام گروسی، پندنامه یحیویه، نسخه چاپ سنگی کتابخانه ملی ایران، چ ۱۳۱۵، شماره ۶۶۸۳، ص ۱۲. وقایع‌نگار کردستانی، حدیقه ناصری، ص ۲۷۱؛ عباس اقبال آشتیانی، «حسنعلی خان امیر نظام»، مجله یادگار، ج ۳، سال ۱۳۵۲، شماره ۶ و ۷، ص ۹.
۸. امیرنظام گروسی، ص ۲۰؛ همچنین: حسنعلی خان امیرنظام گروسی، پندنامه یحیویه، مقدمه منوچهر سعید وزیران، تهران، نقره، ۱۳۶۶، ص ۱۷ ـ ۱۸.
۹. اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، تصحیح محمداسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب ۱۳۶۷، ص۱۶۹۸؛ لسان‌الملک سپهر، ناسخ التواریخ، ج۳، به اهتمام جمشید کیان‌فر، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۲۷۶؛ فتح‌الله فتاحی، سفرنامه میرزا فتاح گرمرودی به اروپا در زمان محمدشاه، تهران، چاپخانه بانک بازرگانی ایران، ۱۳۴۷، ص ۶۵ ـ ۱۱۶۴.
۱۰. اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص ۱۴ ـ ۱۷۱۳؛ روزنامه شرف، شماره ۲۹، ص ۱۱۴/ شرافت شماره ۱۴، ص ۴۲۱.
۱۱. محمدجعفر خورموجی، حقایق‌الاخبار ناصری، به کوشش خدیوجم، تهران، ۱۳۴۴، ص ۱۸۵.
۱۲. میرزا فتاح گرمرودی، پیشین، ص ۱۱۶۵.
۱۳. روزنامه وقایع اتفاقیه، ج ۳، شماره‌های ۲۹۱ ـ ۳۷۹، تهران، کتابخانه ملی، ۱۳۷۳، نمره ۳۱۶، مورخه جمادی‌الثانی، ۱۲۷۳ ه. ص ۲۰۷۵.
۱۴. فرخ خان امین‌الدوله، مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین‌الدوله، ج۳، تهران، نشر دانشگاه، تهران، چاپ قدرت‌الله روشنی و کریم اصفهانی، ۱۳۶۴، ص ۱۸۱؛ امیر نظام گروسی، منشآت، چاپ سنگی، شماره ۹۳۷۴، ص ۲۱؛ محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن ۱۹، ج۲، تهران، اقبال، ۱۳۶۷، ص ۶۷۹.
۱۵. یاکوب ادوارد پولاک، ایران و ایرانیان (سفرنامه پولاک)، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۱، ص ۲۹۷؛ احمد سهیلی خوانساری، امیر نظام در سفارت فرانسه و انگلستان، تهران، اقبال، بی‌تا، صص ۱۲۴ ـ ۱۱۷؛ حسین محبوبی اردکانی، تاریخ مؤسسات تمدنی در ایران، ج اول، تهران، نشر دانشگاه تهران، ۲۵۳۷ شش؛ ص ۳۲۰ ـ ۳۲۵؛ عبدالحسین نوایی، ایران و جهان، ج۲، تهران، نشر هما، ۱۳۶۹، ص ۵۸۱.
۱۶. معیرالممالک، رجال عصر ناصری، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۱، ص ۲۵ـ ۲۹؛ سیمین خوانساری، امیرنظام در سفارت فرانسه و انگلستان، مقدمه، ص و.
۱۷. وقایع‌نگار کردستانی، پیشین، ص ۲۷۹؛ نفسی، «حسنعلی خان امیر نظام»، مجله وحید، سال سوم، شماره دوم، ۱۳۴۴، ص ۱۰۴.
۱۸. یحیی آرین‌پور، از صبا تا نیما، ج۱، زورا، چ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۶۶؛ عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، تهران، زورا، چ سوم، ۱۳۷۱، ص ۱۱۱.
۱۹. محبوبی اردکانی، ج۱، ص ۳۳۵.
۲۰. علی خان امین‌الدوله، خاطرات سیاسی امین‌الدوله، به کوشش فرمانفرمائیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۳۴؛ احمد خان ملک ساسانی، یادبودهای سفارت استانبول، تهران، بابک، چ دوم، ۱۳۵۴، ص ۲۴۷.
۲۱. اعتمادالسلطنه، المآثر والآثار، ج۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳، ص ۱۰۸؛ فریدون آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون، تهران، خوارزمی، ۱۳۵۱، ص ۱۵۸؛ ابراهیم تیموری، عصر بی‌خبری، تهران، اقبال، ۱۳۳۲، ص ۹۷.
۲۲. اعتمادالسلطنه، مرآت‌البلدان، ج۲، ص ۱۷۱۱؛ مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص ۱۲۶.
۲۳. مهدی‌قلی خان هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، چ پنجم، ۱۳۷۵، ص ۵؛ اسکندرقوریانس، تاریخ طغیان اکراد، میکروفیلم نسخه خطی کتابخانه ملک، شماره ۳۷۵۹، ص ۳ـ ۱۹؛ کریسی کوچرا، جنبش ملی کرد، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، نگاه، ۱۳۷۳، ص ۲۶؛ گزارشها و نامه‌های دیوانی امیرنظام گروسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، موقوفات افشار، ۱۳۷۳، ص ۲۹؛ حاج سیاح، خاطرات سیاح، زیر نظر ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، چ دوم، ۱۳۵۶ شش، ص ۲۳۹.
۲۴. سازمان اسناد ملی، شماره‌های ۲۹۶۰۱۲۹۹۵/ ۷۵۲ح۲زآ۱ و ۲۹۶۰۱۲۷۸۰/ ۵۳۳ح۲زآ۱ و ۲۹۶۰۱۲۰۶۵/ ۸۲۳ح۲زآ۱. محمدعلی کریم‌زاده تبریزی، در چند سند تاریخی، مجله بررسیهای تاریخی، شماره دوم، ص ۱۴۲ ـ ۱۵۵.
۲۵. امین‌الدوله، خاطرات امین‌الدوله، ص ۲۲۱، مستوفی، شرح زندگانی من، ج۱، ص ۲۰۹؛ محمدعلی غفاری، خاطرات و اسناد محمدعلی غفاری (تاریخ غفاری)، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوند‌یان، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۱، ص ۹۱ـ۹۳.
۲۶. شمس‌الدین رشدیه، سوانح عمر، تهران، نشر تاریخ تهران، ۱۳۶۲، ص ۲۸ـ ۳۴.
۲۷. غفاری، تاریخ غفاری، ص ۲۲۵.
۲۸. ز. ب فوریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه عباس اقبال، تهران، ۱۳۵۱، ص ۲۲۶؛ صمد سرداری‌نیا، تبریز در نهضت تنباکو، تبریز، نشر آشینا، ۱۳۷۷، ص ۵۹؛ اسناد سازمان ملی ۲۹۶/ ۱/۴۲۵/۶.
۲۹. سلطانی، ایلات و طوایف کرمانشاه، ج۲، «قسمت اول»، ص ۴۳۷.
۳۰. مردوخ روحانی، تاریخ مردوخ، ج۳، «بخش دوم»، تهران، سروش، ص ۴۳۱؛ فخرالکتاب سنندجی، تحفه ناصری، ص ۴۰۰ـ ۴۱۸.
۳۱. حسینقلی‌خان نظام‌السلطنه مافی، خاطرات و اسناد حسینقلی خان مافی، ج۱، به کوشش معصومه مافی و منصوره اتحادیه و سیروس سعدوند‌یان، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص ۲۰۸؛ وقایع‌اتفاقیه، مجموعه گزارشهای خفیه‌نویسان انگلیسی در ولایات جنوبی ایران از سال (۱۲۹۱ ـ ۱۳۳۲)، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، نوین، ۱۳۶۲، ص ۴۷۸ ـ ۴۷۹؛ مهدی‌علی خان فریدالملک همدانی، خاطرات فرید، گردآوری مسعود فرید قراگزلو، تهران، زورا، ۱۳۵۴، ص ۱۳۳.
۳۲. غلامحسین خان افضل‌الملک، افضل‌التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوند‌یان، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۱، ص ۸۰، فخرالکتاب سنندجی، تحفه ناصری، ص ۴۱۶ـ ۴۱۷؛ روحانی، تاریخ مردوخ، ص ۲۲۹.
۳۳. ادیب‌الممالک فراهانی، دیوان، به کوشش وحید دستگردی، نشر آریان، ۱۳۵۵، ص ۶۷؛ سازمان اسناد ملی، ۲۹۶/ ۲۹/۱۸۳/۲؛ منصور تقی‌زاده تبریزی، «خاطره‌ای از خدمات هفده ساله امیر نظام گروسی»، مجله وحید، دوره ۱۴، شماره ۱۹۰ـ ۱۹۸، ۱۳۵۵، ص ۵۱۲ـ ۵۱۵.
۳۴. احمدعلی خان وزیری، تاریخ کرمان «سالاریه»، به کوشش ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، علمی، چ سوم، ص ۶۵۳؛ کرمانی، محمود همت، تاریخ مفصل کرمان، ص ۳۴۷؛ یحیی احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، تصحیح باستانی پاریزی، تهران، علم، چ چهارم، ۱۳۷۰، ص ۳۵۴.
۳۵. احمدی کرمانی، فرماندهان کرمان، ص ۱۶۵؛ وزیری، تاریخ کرمان، ص ۸۴۴.
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید